راسخون

اصطلاحات آزادگان

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

به قطار عراقي‌ها كه جهت حمل نفر از آن استفاده مي‌كردند، به دليل وضعيت بسيار بد آن " حيوان تور " ناميده " مي‌شد.

 

منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 63

نوعي شيريني بود كه توسط اسرا ساخته مي‌شد و در ايام جشن مورد مصرف قرار مي‌گرفت.
 

منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 65
mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

نوعي غذا بود كه عراقي‌ها به خود اسرا مي‌دادند و بعد از خوردن آن غذا دل درد شديدي به سراغ آن‌ها مي‌آمد. بدين سبب اسرا اين غذا را ((خورشت وحشت)) مي‌ناميدند.

منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 66

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

زماني كه اسرا در اردوگاه تكريت جهت مداواي بيمار پوستي كه با خارش همراه بود، به بهداري مراجعه مي‌كردند دكتر عراقي اردوگاه، شلاق تجويز مي نمود؛ بدين جهت " داروي خارش " كنايه از كتك بود.

 

منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 68

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

در اردوگاه موصل در مواقع حساس كه نياز به دارو براي بيماران و يا وسايل ديگر بود گروهي از برادران كه تبحر خاصي در اين امر داشتند اقدام به زد و خورد ساختگي و پاتك زدن به وسايل عراقي‌ها مي‌كردند.

 

منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 69

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

چون يكي از پزشكان عراقي هميشه به جاي فشارسنج و يا گوشي معاينه در يك دست كابل داشت و با آن بيماران را مي‌زد، بچه‌ها به او " دكتر كابلي " مي‌گفتند.


منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 69

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

در تقسيم كار به مزاح كسي را كه عهده‌دار شستن ظرف‌ها بود و راننده اسكاچ صدا مي‌زدند.

منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 71

 

 

 

لقبي بود كه بچه‌ها براي يك افسر عراقي به نام ضابط احمد انتخاب كرده بودند.
وي در هنگام عصبانيت حتي به سربازان عراقي هم رحم نمي‌كرد.


منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 74

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

لقب يكي از برادران آزاده بود. اين برادر كه در اردوگاه تكريت بسر مي‌برد شغل قبلي‌اش ساعت‌سازي بود. او با سرنگ، مسواك و دربازكن نوشابه و قوطي شير خشك به تعمير ساعت مي‌پرداخت و سربازان و درجه‌دا‌ران عراقي نيز به دليل مهارت و رايگان بودن خدماتش به وي رجوع مي‌كردند.
 

منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 76
mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

براي سفره‌ي هفت‌سين در يكي از اردوگاه‌ها، برادري توانسته بود با سبز كردن دانه‌هاي گياهي، آرم جمهوري اسلامي را درست كند و سفره‌ي هفت‌سين آن سال مزيّن به آرم جمهوري اسلامي بود.
اين سبزه نيز شهرت خاصي در آن اردوگاه يافته بود.


منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 76

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

اسرا در اردوگاه از ميوه‌هاي فاسد و ترش شده براي مصرف در يك طرح ابتكاري سركه تهيه مي‌كردند كه به سركه‌ي اسارتي مشهور بود.

منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 77
mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

جمله‌اي بود ناقص ولي با معناي خاص خود كه همه با آن آشنايي داشتند و عراقي‌ها هنگام شمارش اسرا مي‌گفتند.

منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 78

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

در اردوگاه راديويي بود كه توسط افراد به خصوصي به صورت مخفيانه اخبار مربوط به ايران استخراج و به صورت شايعه در اردوگاه پخش مي‌شد و وقتي منبع خبر از كسي سوال مي‌شد، در جواب گفته مي‌شد: از سفره‌‌ي حضرت عباس (ع).
 

منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 79

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

در يكي از اردوگاه‌ها اسرا نايلوني را از پلاستيك روكش مرغ و گوشت درست كرده بودند و اخبار مهمي را كه به دست مي‌آمد مخفيانه بر روي آن مي‌نوشتند تا همه بخوانند. به كساني كه به كاتب اين اخبار بودند «سفره نويس» گفته مي‌شد.

منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 79

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

سفره هفت سيني بود كه با توجه به امكانات موجود در اردوگاه تدارك ديده شده بود. موادي كه براي تزيين اين سفره مورد استفاده قرار گرفته بود بدين شرح است: سرنگ، سوزن، سيم خاردار، سبزه، سمّون، سطل، سنجاق.

منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 79

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

اين لغت عربي به ماشين آيفايي گفته مي‌شد كه آذوقه‌ي روزانه‌ي اسرا را مي‌آورد.

منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

 

يكي از اعضاي شوراي اردوگاه تكريت 11، برادري به نام سيدعباس شيراني بود كه بعد از پايان جلسه، مأمور انتقال تصميمات شورا به اسرا و مسئولان امور اجرايي اردوگاه بود و بچه‌ها به او سيدالرييس يا سرهنگ ستاد مي‌گفتند.

منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

يكي از سربازان عراقي كه لوله‌كش اردوگاه بود، چون در هنگام عصبانيت با لوله اقدام به ضرب و شتم اسرا مي‌كرد، بچه‌ها اسمش را سيدلوله گذاشته بودند.
 

منبع :خبرگزاري ايسنا