اصطلاحات آزادگان
|
به قطار عراقيها كه جهت حمل نفر از آن استفاده ميكردند، به دليل وضعيت بسيار بد آن " حيوان تور " ناميده " ميشد. |
نوعي شيريني بود كه توسط اسرا ساخته ميشد و در ايام جشن مورد مصرف قرار ميگرفت.
نوعي غذا بود كه عراقيها به خود اسرا ميدادند و بعد از خوردن آن غذا دل درد شديدي به سراغ آنها ميآمد. بدين سبب اسرا اين غذا را ((خورشت وحشت)) ميناميدند.
|
زماني كه اسرا در اردوگاه تكريت جهت مداواي بيمار پوستي كه با خارش همراه بود، به بهداري مراجعه ميكردند دكتر عراقي اردوگاه، شلاق تجويز مي نمود؛ بدين جهت " داروي خارش " كنايه از كتك بود. |
در اردوگاه موصل در مواقع حساس كه نياز به دارو براي بيماران و يا وسايل ديگر بود گروهي از برادران كه تبحر خاصي در اين امر داشتند اقدام به زد و خورد ساختگي و پاتك زدن به وسايل عراقيها ميكردند.
|
چون يكي از پزشكان عراقي هميشه به جاي فشارسنج و يا گوشي معاينه در يك دست كابل داشت و با آن بيماران را ميزد، بچهها به او " دكتر كابلي " ميگفتند. |
در تقسيم كار به مزاح كسي را كه عهدهدار شستن ظرفها بود و راننده اسكاچ صدا ميزدند.
لقبي بود كه بچهها براي يك افسر عراقي به نام ضابط احمد انتخاب كرده بودند.
وي در هنگام عصبانيت حتي به سربازان عراقي هم رحم نميكرد.
لقب يكي از برادران آزاده بود. اين برادر كه در اردوگاه تكريت بسر ميبرد شغل قبلياش ساعتسازي بود. او با سرنگ، مسواك و دربازكن نوشابه و قوطي شير خشك به تعمير ساعت ميپرداخت و سربازان و درجهداران عراقي نيز به دليل مهارت و رايگان بودن خدماتش به وي رجوع ميكردند.
براي سفرهي هفتسين در يكي از اردوگاهها، برادري توانسته بود با سبز كردن دانههاي گياهي، آرم جمهوري اسلامي را درست كند و سفرهي هفتسين آن سال مزيّن به آرم جمهوري اسلامي بود.
اين سبزه نيز شهرت خاصي در آن اردوگاه يافته بود.
اسرا در اردوگاه از ميوههاي فاسد و ترش شده براي مصرف در يك طرح ابتكاري سركه تهيه ميكردند كه به سركهي اسارتي مشهور بود.
جملهاي بود ناقص ولي با معناي خاص خود كه همه با آن آشنايي داشتند و عراقيها هنگام شمارش اسرا ميگفتند.
|
در اردوگاه راديويي بود كه توسط افراد به خصوصي به صورت مخفيانه اخبار مربوط به ايران استخراج و به صورت شايعه در اردوگاه پخش ميشد و وقتي منبع خبر از كسي سوال ميشد، در جواب گفته ميشد: از سفرهي حضرت عباس (ع). |
در يكي از اردوگاهها اسرا نايلوني را از پلاستيك روكش مرغ و گوشت درست كرده بودند و اخبار مهمي را كه به دست ميآمد مخفيانه بر روي آن مينوشتند تا همه بخوانند. به كساني كه به كاتب اين اخبار بودند «سفره نويس» گفته ميشد.
|
سفره هفت سيني بود كه با توجه به امكانات موجود در اردوگاه تدارك ديده شده بود. موادي كه براي تزيين اين سفره مورد استفاده قرار گرفته بود بدين شرح است: سرنگ، سوزن، سيم خاردار، سبزه، سمّون، سطل، سنجاق. |
اين لغت عربي به ماشين آيفايي گفته ميشد كه آذوقهي روزانهي اسرا را ميآورد.
|
|
|
يكي از اعضاي شوراي اردوگاه تكريت 11، برادري به نام سيدعباس شيراني بود كه بعد از پايان جلسه، مأمور انتقال تصميمات شورا به اسرا و مسئولان امور اجرايي اردوگاه بود و بچهها به او سيدالرييس يا سرهنگ ستاد ميگفتند. |
|
يكي از سربازان عراقي كه لولهكش اردوگاه بود، چون در هنگام عصبانيت با لوله اقدام به ضرب و شتم اسرا ميكرد، بچهها اسمش را سيدلوله گذاشته بودند. |