کوتاه و خواندنی > اصطلاحات
وضو گرفتن و خيس كردن اطرافيان. وقتي يكي از بچهها به نحوي وضو ميگيرد كه تا چند نفر از بچهها را خيس ميكند و به سر و رو و لباس آنها آب ميپاشد، ديگران به كنايه و اشاره ميگويند: «وضو ميگيرم به جماعت.»
منبع :كتاب فرهنگ جبهه (اصطلاحات) - صفحه: 218
محل اجتماع مسئولان و فرماندهان گردان. كنايه از نهايت سادگي و تأسيسات چادر و سنگر خدمتگزاران و فرماندهان است.
ممكن بود اين محل جهت تجمع نيروها و گذراندن اوقات فراغت آنها باشد.
تشنه بودن و آب خواستن. بهانهاي براي ياد سقاي تشنهكامان كربلاي حسيني و همت و شجاعت و غيرت ابوالفضل (ع) كردن بود.
منبع :كتاب فرهنگ جبهه (اصطلاحات) - صفحه: 225
وقتي كسي حسابي مشغول حرف زدن و ابراز احساسات بود و به قول معروف براي افراد ديگر معركه گرفته بود، يكي از بچهها كه با او شوخي هم داشت، رو به ديگري ميگفت: «يخ بياور.» كنايه از اينكه چانهاش گرم شده است، يخ بياور تا آن را سرد كنيم!
به اندازهي يك قدم در صف نماز جماعت جلو رفتن، براي اينكه ديگران هم به ثواب نماز جماعت برسند.
اين عبارت را به نمازگزاران در صف جماعت ميگفتند و بدينوسيله جا براي حضور بيشتر رزمندگان باز ميشد. تسميه «يك خاكريز» (يك قدم) جلو رفتن در نماز، شايد حكايت از تقرب در نماز باشد و راه رسيدن به خشنودي دوست كه در هر وجب آن حرامي و راهزني در كمين است و واقعاً در حد يك خاكريز پيش رفتن، توان رزمي و جنگافزاري و تكنيك و تاكتيك ميخواهد و مهمتر از همه سرعت عمل، يعني اگر تو پا پيش نگذاري يا محل استقرار از استحكامات كافي برخوردار نباشد، دشمن (شيطان) پيش ميآيد و همينطور تو را عقب ميزند تا قعر خشم و سخط پروردگار و «ظلال بعيد».
منبع :كتاب فرهنگ جبهه (اصطلاحات) - صفحه: 226
وقتي برادر رزمندهاي زحمت زيادي ميكشيد و حقي بر گردن كسي پيدا ميكرد، افراد در مقابل از خود گذشتگي و فداكاري او به عنوان تشكر ميگفتند: «يك نوشابه طلبت» كنايه از اينكه جبران ميكنيم.
اوايل تشكيل يگان دريايي لشكر كه هنوز سازمان و ساختار آن تكميل نشده بود، در لفظ و لهجهي اصفهاني به يگان جوقي ( يگان جويي ) معروف بود.
منبع :مجله طراوت - صفحه: 21