دانلود رمان
دانلود رایگان کتاب نامه یک زن ناشناس
نویسنده: استفان تسوایک
نوع فایل: PDF
تعداد صفحات: 55
ناشر: آی آر پی دی اف
حجم کتاب: 11.64 مگابایت
داستان در باب نویسنده مشهور و هوسرانی است که وقتی از یک مسافرت طولانی به منزل مراجعت می کند با نامه ای از سوی یک زن ناشناس برخورد می کند. زن جوان در این نامه به شرح چگونگی آشنایی و برخورد آنها با یکدیگر می پردازد و ضمن شرح دادن عشق اصیل و پاک خود به نویسنده هوسران خبر از مرگ فرزندشان می دهد.
فرزندی که نویسنده هرگز آن را ندیده و در اثر هوسرانی او و تسلیم دختر جوان پا به عرصه وجود گذارده و حالا در نبود پدر هم از دنیا می رود.
نویسنده از زبان دختر جوان به ناهنجاری های اجتماعی و معضلات روانی افراد جامعه اشاره می کند و نشان می دهد که چگونه ناهنجاری های اجتماعی ریشه در معضلات روحی و روانی افراد دارد و این معضلات روحی و روانی هم چیزی جز عقده های سرکوب شده افراد جامعه نیست (زوایک از طرفداران و حامیان سرسخت هم وطن خود فروید بوده است) وی ضمن تشریح شخصیت نویسنده از زبان دختر جوان، مرگ اخلاقیات، تهیه شدن زندگی انسان ها از معنی، پوچ گرایی و دیگر مشکلات انسانی را که در دوران روشنگری زندگی می کند را نمایش می دهد. انسانی که زمانی پی به ارزش های بی پایان و جاویدان از دست رفته می برد که بسیار دیر شده است.
دانلود رمان تقاص معرفت
نویسنده: رامین مولوی
نوع فایل: PDF
تعداد صفحات: 41
ناشر: آی آر پی دی اف
حجم کتاب: 393 کیلوبایت
توضیحات
بخشی از متن کتاب : بله پس از این مدت کم سامان فکر می کرد آن کسی را که سالها به دنبالش بوده را پیدا کرده است و می تواند با او خوشبخت شود . از رفتار او هم این طور برمیامد که او هم احساس مشابهی نسبت به سامان دارد آن روز آرمین هم در این جمع حضور داشت اما خندیدن های الناز و سامان را چون فریادهای دردناک میشنید ، این فریادها او را آزار می داد ، او را به یاد خاطراتی می انداخت که ....
رمان زیبای به دلتنگی هایم دست نزن
عینک آفتابیمو رو صورتم برداشتم تا خوب خیابونا و آدما رو ببینم با وجود اینکه اوایل اسفند بود ولی گرما همه رو کلافه کرده بود . نگاه راننده میکنم آفتابگیر ماشینو داده پایین و به چراغ قرمز زل زده. انگار این کار آرومش میکنه . یا شاید فک میکنه اگه نگاه چراغ کنه زودتر سبز میشه. از فکر راننده میام بیرونو یکم بیشتر رو صندلی لم میدمو چشمامو می بندم ...از فکر قیافه بهت زده اش خنده رو لبام میشینه ...این قسمت سفرم از همه جاش بیشتر برام دیرتر میگذره .. انگار همین چندتا خیابون تا خونه اشون یه سال می گذره. میخوام بازم خودمو با کاغذ کوچیکی که توش ادرس خونه اشونو که از رو جعبه ای که تازگی واسه ولنتاین واسم فرستاده بود، نوشتم، باز کنم و نگاه کنم ولی می بینم تمام ادرسو حفظ کردم اینقد نگاه کردم! ...
-گفتی شهر نمایش بعد چی؟ با صدای راننده به خودم میام ...اطرافو نگاه میکنم ... اونجایم؟
-دیدم داری باباغبون حرف می زنی دیدم بهترین فرصت ِ یواشکی اومدم تو خونه تون ...
تو نمی دونی یواشکی نباید رفت خونه کسی؟ زشته؟ چپ چپ نگام کرد ...
من:هی هی اونجوری نگا نکن من مسلح ام .. فک نکنی تنها گیرم اوردی جیغ می زنم ...
خنده بلندی کرد وگفت بیا بی تربیت ....
من:چه کارم داری؟
مریم:می خوای همونجا تا کی وایسی؟ تا هر وقت که تو اینجایی ...
- اِ پس من برم؟ نوچ ...
-پس بیا تو ... نوچ ...
- کوفت ... پس چی؟
پس همین طوری خوبه ...
-کوفت بگیری متین بیا تو مردم رد میشن ... نگهبان پارک میاداا ...
میام ولی بدون که مسلح ام ... -باشه ... خندیدم رفتم داخل چادر ....
بابا مریم این چه چادری بود دادی ....
جهت دانلود کتاب رمان زیبای به دلتنگی هایم دست نزن بر روی لینک های زیر کلیک بفرمائید
دانلود رمان لحظه های بی تو نوشته مهرداد انتظاری
لحظه های بی تو نوشته مهرداد انتظاری
...........................................
اینم برا موبایل اونایی که موبایلشون جاوا رو پشتیبانی میکنه
لحظه های بی تو
اتاق آبی - سهراب سپهری
ته باغ ما، يك سرطويله بود. روی سرطويله يك اتاق بود. آبی بود.
اسمش اتاق آبی بود (میگفتيم اتاق آبی). سرطويله از كف زمين پايينتر بود. آن قدر كه از دريچهی بالای آخورها سر و گردن مالها پيدا بود. راهرویی كه به اتاق آبی میرفت چند پله میخورد. اتاق آبی از صميميتِ حقيقتِ خاك دور نبود. ما در اين اتاق زندهگی میكرديم. يك روز مادرم وارد اتاق آبی میشود. مار چنبرـزدهیی در طاقچه میبيند. میترسد. آن هم چه قدر. همان روز از اتاق آبی كوچ میكنيم. به اتاقی میرويم در شمال خانه. اتاق پنجدری سپيد. تا پايان در اين اتاق میمانيم. و اتاق آبی تا پايان خالی میافتد.ناشناسو در نیافتنی
دانلود:
ketabnak.com/ebfiles/otaghe_abi.pdf
مسخ - کافکا
ترجمه: صادق هدایت
"مسخ" تنها رمان و مشهورترین اثر فرانتس کافکا است که در پائیز 1912 نوشته شده و در اکتبر 1915 به چاپ رسیده است. ولادیمیر ناباکوف در مورد این داستان گفته است: «اگر کسی 'مسخ' کافکا را چیزی بیش از یک خیال پردازی حشرهشناسانه بداند به او تبریک میگویم چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پیوسته است.»
لحن کافکا روشن و دقیق و رسمی در تضادی حیرت انگیز با موضوع کابوس وار داستان دارد؛ او در "مسخ" تنهایی بشر و سرگشتگی و گسیختگیش را از جامعه پرآشوب نشان میدهد.
کافکا در داستان نویسی سبکی خاص ابدع کرد که بعدها به کافکایی مشهور شد؛ و نویسندگان بزرگی همچون صادق هدایت و مارکز دنبال رو این سبک شدند. مارکز میگوید با خواندن مسخ کافکا بود که فهمید «میتوان جور دیگری نوشت». آثار کافکا که با وجود وصیت او مبنی بر نابود کردن همهٔ آنها، اکثراً پس از مرگش منتشر شدند در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار میآیند.
دانلود کنید:
ketabnak.com/ebfiles/Kafka_Maskh.pdf
محاکمه - فرانتس کافکا
مترجم: امیر جلال الدین اعلم
محاکمه رمانی از فرانتس کافکا (1883-1924)، نویسنده آلمانی زبان اهل چکسلواکی که پس از مرگ نویسنده، در 1925، در انتشارات «دی شاید» در برلین انتشار یافت. ماکس برود، دوست صمیمی و وصی او، اطلاع میدهد که این رمان صورت دستنوشته بدون عنوانی داشت. ولی نویسنده (کافکا) هنگام سخن گفتن از آن، همواره آن را به نام محاکمه میخواند. اگر تقسیم فصلها و عناوین آنها از کافکا است،ترتیب و توزیع آنها کار ماکس برود است که علاوه بر این،صلاح در آن دیده است که بعضی از فصول ناقص را کنار بگذارد. کافکا، که این رمان را ناتمام میدانست، تصمیم داشت که پیش از فصل پایانی مطالبی برآن بیفزاید: با این همه، میتوان این اثر را، با همه ناتمام بودن،کامل دانست. کافکا از همان صفحه اول، با مهارت بیمانندی خواننده را به قلب ماجرا میبرد.
صرفنظر از دید مابعدالطبیعی یا روانشناختیی که این اثر به خواننده القا میکند، و صرف نظر از ملاحظات اجتماعی یا ادبی، این رمان مانند همه آثار کافکا نوعی کوشش برای بازسازی تجربهای عمیق است. و این بر خلاف روش معمول است. اگر مسئلهای کلی را مورد بحث قرار میدهد، به سبب زیاده دقیق شدن در شرایط خاص خویش است. از بس به سطح میپردازد به عمق دست مییابد، و از بس گودیها را میکاود برجستگیها را نمایان میسازد و این نتیجه نوعی طنز وارونه و وسیله دست یافتن به بداهت میشود. به این ترتیب عنصر اساسی خود را از ابهام کلمات میرهاند و با عریانی و قوت خاصی واقعیت را جلوهگر میسازد.
تهیه شده در سایت زندگی خوب
جوزف کا. صبح بیدار می شود و بدون اینکه انتظار داشته باشد به جرم جنایتی که روحش هم از آن خبر ندارد، دستگیر می گردد. علیرغم این حقیقت که او توقیف شده است، به وی اجازه می دهند که مثل هر روز به سر کارش برود. جنایتی که «کا» را برای توضیح در مورد آن احضار کرده اند، در اطاق زیرشیروانی و تاریکخانه ای رخ داده که هیچ چیز در آن معین و قطعی نیست ولی همه کس از وجود «کا» آگاه است. «اگر سرت بشود این یک محاکمه است» این گفته رئیس پلیس در برابر جمعیت انبوهی از تماشاچیان است «کا» در خانه می فهمد که حتی دیدن دوست مستأجرش فرولین بورشتز کار ساده ای نیست و به شدت تحت مراقبت است. به زودی عمویش او را پیش وکیلی می برد که اتفاقاً هم مریض است و هم مشغول کار دختری به نام لنی است. وکیل دعاوی هیچ گونه کمک فوری به آنان نمی کند و فقط توصیه می نماید که «کا» تسلیم سرنوشت شود. ظاهراً سایر کوشش ها برای یافتن راه حلی مناسب، نیز بی ثمر می ماند. در کاتدرال «کا» کشیشی را ملاحظه می کند که برای وعظ آمده است. کشیش اظهار می دارد که به زندان فرستاده شده تا درباره این جریان با او صحبت کند و پس از آنکه مثال های گوناگونی از نگهبانان قانون و اهمیت حفظ آن در جامعه سخن می راند و آنقدر صحبت می کند که «کا» حتی فرصت تأیید گفته های او را ندارد، بالاخره به این نتیجه می رسد که تمام راه ها به روی او بسته شده و باید تسلیم عدالت شود. کشیش اضافه می کند: «این مهم نیست که هر چیز حقیقی را قبول کنیم، ما باید آنچه را که لازم است بپذیریم».
سرانجام دو مرد چاق که لباس رسمی به تن دارند به نزد «کا» می آیند و او را تا خارج شهر برده، در آنجا کاردی در قلبش فرو می کنند.
دانلود:
ketabnak.com/ebfiles/The%20Judgment.pdf
ضمائم ارباب حلقه ها
دانلود:
ketabnak.com/ebfiles/Zamaem.pdf
کمدی الهی دانته
چنین است "کمدی" دانته آلاگری که اهل فلورانس است ، اما فلورانسی خوی نیست.
چاپ 1367
«کمدی الهی» La Divina Commedia، که بزرگترین اثر دانته ، و بزرگترین شاهکار ادبیات ایتالیا، و بزرگترین محصول ادبی و فکری قرون وسطای مغرب زمین، و یکی از بزرگترین آثار ادبی تاریخ جهان به شمار آمده است، محصول دوران بیست ساله غربت و دربدری دانته است.
خود دانته این کتاب را فقط کمدی Commedia نامیده بود، و لقب «الهی» (divina) یا آسمانی، در حدود سه قرن بعد یعنی در قرن شانزدهم بدان داده شد. این لقب «الهی» مفهوم ارتباط این اثر را با دنیای ماوراء الطبیعه و آسمانی دارد، و هم حاکی از زیبائی و لطف «خدائی» این اثر است .
اطلاق عنوان «کمدی» بدین کتاب از طرف دانته، مربوط بدان مفهومی که امروزه کلمه «کمدی» برای ما دارد نیست. خود او توضیح میدهد که «تراژدی» یعنی اثری منظوم با سبک شعر خواص،«کمدی» یعنی اثری با سبک متوسط و «ترانه» یعنی اثری با سبک عامیانه، و او خود در مقابل «انئیس» Aeneis «ویرژیل» ، که خود ویرژیل آنرا «تراژدی بلند پایه» خوانده است، این مجموعه را «کمدی» نام داده است، زیرا «کمدی» ماجرائی است که بر خلاف تراژدی از بد شروع شود و بحسن عاقبت پایان یابد.
اما این «کمدی» چیست، و جنبههای مختلفی که شهرت فوق العاده آنرا باعث شده، کدام است؟
«کمدی الهی» در درجه اول یک اثر شاعرانه استادانه بسیار عالی است. دانته با این مجموعه نه تنها بزرگترین اثر ادبی کشور خود را آفریده بلکه «زبان» مملکت ایتالیا را پیریزی کرده است . پیش از دانته مردم هر ایالت ایتالیا به لهجهای خاص حرف میزدند که میان آن و زبان نواحی دیگر اختلاف بسیار بود؛ زبان علمی، زبان لاتین بود ولی این زبان فقط مورد استفاده خواص بود و بدرد مردم عادی نمیخورد، و چون مسلم بود که باید خواه ناخواه یک زبان «ایتالیایی» برای خواندن و نوشتن بوجود آید ، ایتالیائیها بیآنکه خود متوجه باشند در انتظار زبان و زبانسازی بودند که میبایست مشکل آنرا حل کند. احتمال هم میرفت که زبان «پروونسال» جنوب فرانسه زبان رسمی ایتالیا شود، ولی وقتیکه دانته اثری بعظمت «کمدی الهی» بزبان ایالت «تکانا» ساخت برای هیچکس تردیدی نماند که از آن پس این زبان ، زبان رسمی ایتالیا خواهد شد و چنین نیز شد.
خود دانته حکایت میکند که روزی در خیابان زنی را دید که او را به زن دیگری که همراهش بود نشان داد و گفت: «این همان کسی است که به جهنم رفته و برگشته است» - و آن دیگری با تعجب بدو نگریست و جواب داد :«ببین : هنوز هم در سر و رویش اثر دودههای جهنم پیداست»؛ و دانته مینویسد «وقتی که این حرف را شنیدم، دانستم که بدانچه میخواستهام رسیدهام ، یعنی توانستهام با بکار بردن زبان مردم بجای زبان لاتین، آنچه را که برای عامه قابل درک نبود در دسترس همه قرار دهم»
از بعد از انتشار «کمدی الهی» این اثر مقیاس و محک سخن پردازی زبان ایتالیائی است، همچنانکه زبان سعدی و حافظ ما «حد سخنرانی» فارسی بشمار میرود؛ زیرا هنوز هم کسی نتوانسته است در ایتالیا پا از حد دانته فراتر گذارد، همچنانکه کسی نتوانسته است بهتر از سعدی ما سخن بگوید . شباهت زیادی نیز از این حیث میان سعدی و دانته است که گفته هر دو جنبه «سهل و ممتنع» دارد و این اختصاص که کار ترجمه از اینان را بسیار دشوار میکند اصل سخن آن دو را بصورت شاهکارهائی بینظیر در میآورد.
شعر دانته شعری است بسیار موجز و منسجم، بطوری که هیچ کلمه از آنرا نه میتوان پس و پیش و نه حذف کرد، و این فشردگی عجیب باعث شده که غالباً مفهوم اشعار «کمدی الهی» بدون شرح و توضیح قابل درک نباشد.
در سراسر این کتاب غالباً شاعر مطلبی مشروح را در یک یا دو جمله خلاصه کرده و این ایجاز در عین آنکه قدرت و تسلط عجیب او را در زبان و نظم میرساند، اثر وی را بصورت یکی از پیچیدهترین آثار ادبی جهان در آورده است.
بسیاری از اشعار «کمدی الهی » امروز در ایتالیا و اروپا ضرب المثل شدهاند، و درست به همان صورت که ما به هر مناسبت از حافظ و سعدی نقل قول میکنیم در ایتالیا از کمدی الهی شاهد میآورند. بعضی از این اشعار از ایتالیا فراتر رفته و صورت بینالمللی پیدا کردهاند و از آن جمله میتوان شعر بسیار معروفی را که بر سر در «دوزخ» نوشته شده است نقل کرد که :«ای آنکه داخل میشود، دست از هر امیدی بشوی»
در درجه دوم کمدی الهی یک داستان استادانه بسیار عالی است که از قدرت داستان پروری دانته حکایت میکند. طرز گفتار و شیوه نقل حوادث و وقایع و دقتی که در وصف جزئیات و ریزه کاریهای «سفر» به دوزخ و برزخ و بهشت بکار رفته، بدین داستان طولانی صورتی خاص میدهد و آنرا بشکل سفرنامه واقعی یک مسافر در میآورد، بطوریکه از همان اول خواننده فراموش میکند که آنچه میخواند زاده خیالپردازی یک شاعر است؛ و بالعکس چنین میپندارد که واقعاً یک نفر مسافر، همچنانکه از شهری به شهری و از کشوری به کشوری سفر میکند، دراینجا به سفر دنیای دیگر رفته و این حوادث را عیناً بچشم دیده و جزئیات آنرا یادداشت کرده است تا برای دیگران نقل کند. حتی از روی مندرجات این مجموعه، به آسانی میتوان «نقشه جغرافیائی» دوزخ و طبقات مختلف آن و طول و عرض قسمتها و همواری و ناهمواری جادهها و وضع رودها و برج و باروها و صخرهها و غیره را تعیین کرد؛ این قدرت عجیب دانته را در جلب توجه خواننده «و جذب او» از راه بکار بردن کلمات و تشبیهات و استعارات و جملات خاصی که تاثیر آنها بدقت و با تسلط کامل در روانشناسی حساب شده است بالاتفاق یکی از نوادر عالم ادب شمردهاند. یک نویسنده و دانتهشناس معروف معاصر آمریکائی «مک – الیستر» درینباره مینویسد:«ترکیب صداها، و آثار ترس، ترحم، وحشت، نفرت، اشتیاق، نگاه، گفتار، در سراسر این اثر بخصوص در «دوزخ» طوری است که هر کس بیاختیار خودش را در وسط آن صحنهای احساس میکند که دانته برای او تجسم میدهد، چنانکه میتوان وی را استاد واقعی «هنر سه بعدی دنیای امروزی دانست»
در درجه سوم، و مهمتر از این هر دو ، «کمدی الهی» یک اثر عالی فکری و فلسفی است. این مجموعه درحقیقت عصاره ایست از علوم و اطلاعات و نظریات و عقاید فلسفی چند هزار ساله بشری که در آن با ترکیب خاصی درآمیختهاند. در این کتاب چنانکه گفتهاند «مجموعه کمالات و ممیزات انسانی بعلاوه طبیعت و گذشته و حال محصول خاصی پدید آورده که برای همه مردم جهان و همه ادوار و قرون قابل درک و استفاده باشد»
بدیهی است در این ترکیب باید دو نکته را از هم کاملاً مجزا کرد، یعنی مفهوم کلی آنرا از صورت خاص مسیحی و کاتولیکی آن جدا نهاد. از نظر اخیر «کمدی الهی» یک اثر مسیحی است، و حتی در آن، تعصبها و غرض ورزیهائی دیده میشود که خواننده امروزی را مخصوصاً اگر غیر مسیحی باشد ناراحت میکند. ولی از این صورت ظاهری گذشته این مجموعه صورتی بسیار عمیقتر دارد که جنبه فلسفی و تمثیلی آن است و این آن صورتی است که به عکس جنبه اول برای «تمام ادوار و تمام سرزمینها» یعنی برای «بشر» ساخته شده است خود دانته در یکجای «کمدی» میگوید: شما که دیده بصیرت دارید از ورای الفاظ به راز پنهان این اشعار مرموز پیبرید»
از این نظر سرتاسر کمدی الهی پر است از تمثیلها و اشارات و استعاراتی که با آنکه ششصد سال است محققین و متتبعین درباره آنها تحقیق و امعان نظر کردهاند باز برای بسیاری از آنها کاملا روشن نشده است. تقریباً هر یک از حوادث وگفتگوها و اشارت این اثر به نکتهای پنهانی اشاره میکند که شاعر همه جا از توضیح صریح آن خودداری کرده ولی خوب پیداست که مفهوم ظاهری آنها منظور اصلی او نیست. حتی اشاره اینکه «به راست چرخید» یا «به چپ چرخید» همه جا مفهوم تمثیلی خاصی دارد؛ و فقط وقتی که از این نظر بدین مجموعه نگریسته شود روشن میشود که راز عظمت و اشتهار عجیب «کمدی الهی» چیست و چرا متفکرین و ادبای اروپا مقام این اثر را تا بدین درجه بالا شمردهاند.
ketabnak.com/ebfiles/Divine_1.pdf
نماد گمشده - دن براون
نویسنده: دن براون
مترجم: محمد عباس آبادی
700صفحه
کتاب «نماد گمشده» که در ابتدا بنا بود با عنوان «کلید سلیمان» منتشر شود، دنبالهای بر ماجراهای رابرت لنگدان است. این بار نیز فرقه ماسونی دستمایه اصلی رمز و رازهای کتاب هستند و شخصیتها در تلاش برای دستیابی به دانش اسرارآمیز نیاکان خردمند بشریت، باید بکوشند تا رمزهای «هرم ماسونی» را تفسیر کنند. دانشی که به گفته متون کهن، قدرتی خدایگونه به انسان بخشیده و وی را همردیف خدایان قرار میدهد و در نهایت نیز سرشت این دانش، یا حداقل ماهیت آن برای خواننده روشن میشود.
شخصیتهای اصلی در این کتاب عبارتند از :
- رابرت لنگدان: استاد نمادشناسی دانشگاه هاروارد و قهرمان بسیاری از داستانهای قبلی
- پیتر سالمون: آخرین بازمانده ذکور خانواده ثروتمند و تاثیرگذار سالمون، یک فراماسون تاثیرگذار و مدیر بنیاد اسمیتسونیان؛ فردی که به حقانیت «خرد کهن» اعتقادی راسخ داشته و نگهبان کلید دستیابی به آن است.
- کاترین سالمون: خواهر پیتر سالمون و یکی از متخصصان تراز اول «علوم نوتیک»، دانشی جدید که به بررسی علمی پدیدههای ماورایی و قدرتهای ذهن و روح بشر میپردازد. کاترین و کارهای وی نماینده تلاشهای جمعی متخصصان این حوزه بوده و بسیاری از کشفیاتی که در کتاب به کاترین نسبت داده میشود، در حقیقت توسط متخصصان متعدد این علم نوین مورد بررسی قرار گرفتهاند.
- اینو ساتو: رییس اداره امنیت سیا. که به دنبال کشف و حنثی کردن توطئهای است که میتواند امنیت ایالات متحده را بر هم زده و سران آن را نزد اذهان عمومی بیاعتبار کند.
- مَلَک: شخصیت منفی داستان که در پی تصاحب «خرد کهن» بوده و در این راه از هیچ کاری ابا ندارد. وی سالها برای نقشه خود تلاش کرده و برخلاف دیگر شخصیتهای منفی کتابهای براون، این بار خواننده با پیشینه و دیدگاههای وی تا حدود زیادی آشنا شده و بخشهای بیشتری از داستان از دید وی روایت میشود.
نماد گمشده نیز همچون دیگر کتابهای براون مملو از اطلاعات جدید، رمزگشایی نمادهای آشنا و زاویهای تازه برای نگاه کردن به حقایق مسلم پنداشته در خصوص مذهب، انسان، معنویت، ادیان، سیاست، فرقههای مخفی و... است، که در قالبی معماوار و در بستر ماجرایی جنایی روایت میشود. بسیاری از مطالب طرح شده در کتاب مابهازای عینی در جهان خارجی دارند. مهمترین و جذابترین آنها کشفیات کاترین سالمون در حوزه «علوم نوتیک» است؛ جالب است بدانیم در صفحهای از وبسایت «موسسه علوم نوتیک» که در کتاب نیز به آن اشاره شده، حقایق علمی مرتبط با مطالب مطروحه در کتاب به بحث و بررسی گذاشته شدهاند. همچنین اشارات کتاب به آثار هنری و میراث مکتوب نیز از همین قاعده پیروی میکنند.
دانلود از لینک زیر:
ایلیاد هومر
داستان اثر مربوط است به ربوده شدن هلن زن زیباروی منلاس یکی از چند فرمانروای یونان توسط پاریس پسر پریام شاه ایلیون (تروا). خواستگاران هلن با هم پیمان بسته بودند که چنانچه گزندی به هلن رسید شوی او را در مکافات مجرم یاری دهند. از این رو سپاهی بزرگ به فرماندهی آگاممنون و با حضور پهلوانانی چون آشیل اولیس آژاکس و... به سوی شهر تروا روانه گردید تا هلن را از پاریس بازپس گیرند. سپاهیان یونان مدتی مدید تروا را محاصره کردند ولیکن با رشادتهای نگهبانان تروا و هکتور برادر پاریس طرفی نبستند. از این رو به پیشنهاد اولیس به نیرنگ روی آوردند و با ساختن اسبی بزرگ ولی توخالی و هدیه نمودن آن به ترواییان اعلام صلح نمودند ترواییان اسب را به قلعه آوردند و به شکرانه پیروزی به بزم پرداختند غافل از اینکه پهلوانان یونانی در شکم اسب چوبین پنهان گردیدهاند. یونانیان در نیمههای شب از مخفی گاه خود به در شدند و بر ترواییان شبیخون زدند که در نتیجه آن کودک و بزرگ از دم تیغ گذرانده شد و تروا به آتش کشیده شد.
از لینک زیر دانلود کنید:
ketabnak.com/ebfiles/aylyad.pdf
ادیسه هومر
ادیسه سرگذشت بازگشت یکی از سران جنگ تروا (ادیسیوس یا الیس) فرمانروای ایتیکا میباشد. در این سفر که بیش از بیست سال به درازا میانجامد ماجراهای مختلف و خطیری برای وی و همراهانش پیش آمده. در نهایت ادیسیوس که همگان گمان مینمودند کشته شده, به وطن خود باز گشته و دست متجاوزان را از سرزمین و زن و فرزند خود کوتاه میکند.
از این لینک دانلود کنید:( اگه دانلود نشد تو صفحه جدید آدرسو کپی پیست کنید)
ketabnak.com/ebfiles/dhoeujhuiw.rar
دانلود رایگان رمان یلدا
|
زبان: فارسی |
حجم کتاب: 4.27 مگابایت |
تعداد صفحات: 303 |
نوع فایل: PDF |
دانلود کنید
دو رمان :ورود ممنوع -زنده ها را قرنطینه کنید
- قسمتی از کتاب داستان ورود ممنوع از داود علیزاده
الان یکی از مشتری های پر و پا قرص آن آزانس هستم . مجبور شدم ماشینم را بفروشم . البته اگر نمی فروختمش دیگر قصد رانندگی نداشتم . کاش حداقل بیمه بود . اگر بیمه اش کرده بودم .بیمه دیه اش را می داد و لازم نبود این قدر به دنبال جلب رضایت باشم.
متوجه نشدم چه موقع پرید جلوی ماشین .سرعتمم هم زیاد بود . در دم فوت کرد . باورش سخت بود . صورت مهرداد با آسفالت یکی شده بود . وقتی دیدمش از خودم بدم آمد . هر چند که ازش نفرت داشتم . ولی دلم نمی خواست که بکشمش . آن هم 24 ساعت بعد از طلاق
دلم نمی خواست توی مراسم ختمش شرکت کنم . ولی مجبور بودم . یعنی در واقع به فکر رضایت گرفتن از خانواده مهرداد بودم . می خواستم با مادرم بروم که بابا هم همراه ما امد . زیاد شلوغ نبود . فقط تعدادی از فامیلها شان و به علاوه عده ی کمی از دوستانش جمع شده بودند.
- بخشی از کتاب داستان زنده ها را قرنطینه کنید
هفته ای دو یا سه بار می آمدند و همان برنامه ی تکراری را اجرا می کردند. وقتی که میرفتند، معمولا یکی از همسایه ها در می زد و پرس و جویی می کرد. تقریبا همه شان یکی یکی آمده و هم دردی کرده بودند. یکی شان که بقال محله بود،حتی قول داد از طریق دامادش برایم کاری بکند. ظاهرا داماد او در یکی از نهادهای مهم، کاره ای بود. اما هیچگاه توصیه هایش تاثیری در ادامه ی بازرسی ها نکرد. به او گفته بودند: مسئله ی کوچکی پیش آمده که انشاء الله حل خواهد شد.
بعد از یکی دو ماه دیگر به آن وضعیت آشفته عادت کرده بودم. بس که آمده و همه جا را به هم ریخته بودند ، حوصله ی مرتب کردن خانه را نداشتم. پشت میز کارم ، جلو کامپیوتر می نشستم و دور و برم پر از آت و آشغال بود. تشک روی تخت را پاره کرده بودند. چند بار آن را دوخته بودم . اما هر بار مامور ها آن را جر می دادند و دیگر شباهتی به یک تشک معمولی نداشت.چیز آشغالی شده بود. روی زمین می خوابیدم .گوشی تلفن هم وضع بهتری نداشت . بارها باز و بسته اش کرده و تویش شنود کار گذاشته بودند، شماره ها را
درست نمی توانست بگیرد. دو تا از کلید هایش خراب شده بود .
| ردیف | نام کتاب | توضیحات دانلود کتاب | موضوع | حجم | دریافت |
| 853 | ورود ممنوع | داود علیزاده | داستانی | 297 kb | |
| 854 | زنده ها را قرنطینه کنید | داستان کوتاه | داستانی | 77 kb |
2 رمان عاشقانه ستاره و شبهای تنهایی
همه گفتم نازی با خانوادش رفته شمال . ولی دیشب توی حیاط برای مهرداد تمام جریان نازی و نیما رو تعریف کردم . روزها به سرعت سپری می شد و من توی ایام عید لای کتابهایم را باز نکردم . دو روز دیگه دوباره به مدرسه می رفتم . خیلی آخر تعطیلات کسل کننده بود . بخصوص که مهرداد و مامان سر کار بودن و من تنها توی خونه حوصله ام سر می رفت . امسال مطمئنم کنکور قبول نمی شم . اگه شانس بیارم و آخر ترم نمره بیارم باید کلاموبندازم ... نازی هم هنوز از مسافرت برنگشته بود . برای اولین بار خوشحال بودم دوباره مدرسه میرم . خانم جان کمی کسالت داشت . دو سه بار بردیمش بیمارستان قلبش دچار مشگل شده بود دکتر گفته بود باید عمل کنه. من خیلی ذلواپس بودم ...
بخشی از کتاب الکترونیکی رمان زیبای ستاره نوشته شیوا نظری
روزهای آینده اوضاع آنطور که یاس و بهرام می خواستند تغییر کرد و از ان فشار عجسی و سنگین تا حدی راحت شدند . یاس اعلام کرد که با هیچ خبرنگاری مصاحبه نمی کند و فعالیت هنر اش را فقط از طریق خوشنویسی و سردون شعر ، ان هم دور از هیاهو و در آرامشی که برای زندگی شخصی او لازم است ، ادامه می دهد . پس از این مصاحبه بسیاری از هیاهوها فروکش کردند ، البته باز بعضی ها بودند که نمی خواستند از این موضوع دست بکشند و گاه و بیگاره با درج مطالب کذب در جراید سر و صدا راه می انداختند . مثلا می نوشتند که خانوم رهنما بالاخره پیشنهاد کارگردانی را پذیرفت و یا اینکه شاید در آینده ای نزدیک یاس را بعنوان هنرپیشه در صحنه ی تئاتر بر سر صحنه ببینند و ......
قسمتی از کتاب رمان شبهای تنهایی نوشته نرگس عینی
| ردیف | نام کتاب | توضیحات دانلود کتاب | موضوع | حجم | دریافت |
| 972 | رمان ستاره | شیوا نظری | رمان | 622 kb | |
| 973 | رمان شبهای تنهایی | نرگس عینی | داستان | 1.6 mb |