دانلود رمان

• حجم: 1.45 مگابایت
• منبع
• رمز: www.4downloads.ir

زبان: فارسی
نویسنده: مریم دالایی
نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: 247
ناشر: آی آر پی دی اف

حجم کتاب: 5.37 مگابایت

زبان: فارسی
نویسنده: سارا زیبایی
نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: 150
ناشر: آی آر پی دی اف

حجم کتاب: 1 مگابایت

زبان: فارسی
نویسنده: نازی صفوی
نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: 233
ناشر:www.Shiraziha.com

حجم کتاب: 918 کیلوبایت

زبان: فارسی
نویسنده: پروین دروگر
نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: 141
ناشر: آی آر پی دی اف

حجم کتاب: 3.40 مگابایت

زبان: فارسی
نویسنده: فریبا قاسمی (دریا)
نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: 324
ناشر: آی آر پی دی اف

حجم کتاب: 6.94 مگابایت

زبان: فارسی
نویسنده: ر.اعتمادی
نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: 129
ناشر: آی آر پی دی اف

حجم کتاب: 937 کیلوبایت

زبان: فارسی
نویسنده: مریم فولادی
نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: 396
ناشر: آی آر پی دی اف

حجم کتاب: 8.47 مگابایت

زبان: فارسی
نویسنده: عاطفه منجزی
نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: 95
ناشر: آی آر پی دی اف

حجم کتاب: 691 کیلوبایت

زبان: فارسی
نویسنده: سیمین شیردل
نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: 286
ناشر: آی آر پی دی اف

حجم کتاب: 1.21 مگابایت

زبان: فارسی
نویسنده: فریده رهنما
نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: 290
ناشر: آی آر پی دی اف

حجم کتاب: 8.80 مگابایت

زبان: فارسی
نویسنده: فهیمه رحیمی
نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: 139
ناشر: آی آر پی دی اف

حجم کتاب: 3.34 مگابایت

زبان: فارسی
نویسنده: سهیلا بامیان
نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: 208
ناشر: آی آر پی دی اف

حجم کتاب: 4.53 مگابایت

زبان: فارسی
نویسنده: فریده شجاعی
نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: 558
ناشر: کتابخانه نودهشتیا

حجم کتاب: 2.37 مگابایت

زبان: فارسی
نویسنده: م. مودب پور

نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: 88
ناشر: http://www.niazisoft.blogfa.com

حجم کتاب: 546 کیلوبایت




”فریبا و شهره واستادن و منتظرن که مترو بیاد. در ضمن دارن با همدیگه صحبت می‌کنن. تو مترو یه عده خانم و آقا هم هستن. البته بیشتر خانم‌ها هستن“
فریبا: یه دختر، کالا یا یه چیز فروشی نیس که بذارنش توی یه مغازه و براش مشتری بیاد و اکه پسندیدش، ببره بزاره تو خونش!
مریم: من که از این جرأت آ ندارم به بابا بگم من می‌خوام برم خواستگاری!
فریبا: پس حق انتخاب ما چی می‌شه؟! یعنی ما محکومیم که همیشه انتخاب بشیم؟ حق نداریم خودمون انتخاب کنیم؟!
مریم: آخه چه جوری می‌شه؟! یعنی اگه ما سه تا این رسم و عوض کنیم، دیگه از این به بعد جای اینکه پسرا بیان خواستگاریه دخترا، دخترا می‌رن خواستگاری پسرا؟!
”تو همین موقع فریبا متوجه صحبت دو تا خانم که کنارشون واستادن می‌شه و به مریم و شهره اشاره می‌کنه که اونام گوش کنن“... .
و....