راسخون

🏴 پویش من حسینی ام 🚩

kuoroshss کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3221
|
تاریخ عضویت : آبان 1391 

اشک و مناجات و دعا را دوست دارم

این حالتِ خوبِ بُکا را دوست دارم

 

از تو چه پنهان باز دلتنگ حسینم

خیلی هوای کربلا را دوست دارم

 

آرام کُنجِ دِنْجِ روضه می‌نشینم

هیئت، مُحرّم، روضه‌ها را دوست دارم

 

گریانِ دستِ بسته‌ی زینب بیا . . آه

من گریه کردن با شما را دوست دارم

 

 

وحید محمدی

mahsa1384 کاربر برنزی
|
تعداد پست ها : 18
|
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1399 

من حسینی ام

shirdel2 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 5535
|
تاریخ عضویت : مهر 1393 

می‌روی جانب میدان

و نگاهت با ماست

دانم حتـی بـه صف حادثه

آهت با ماست

با رقیـه بـه سکینـه

چـه بگـویـم بی تـو؟

بر سر نیزه

دو چشمان بـه راهت با ماست

اگرچه در وقت وداع

گریه سبب ساز نشد

مانـع رفتـن فـرمـانـده

زِ پـرواز نشـد

سـروری شرح غم

حضرت زینب برگو

بی غمش هیـچ دلی

مرثیه پرداز نشد.

apfannan کاربر نقره ای
|
تعداد پست ها : 90
|
تاریخ عضویت : آبان 1387 

من فدای نام وراه وخدای توام یاحسین

hosinsaeidi کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 23617
|
تاریخ عضویت : بهمن 1394 

kuoroshss کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3221
|
تاریخ عضویت : آبان 1391 

شب وصل است و تبِ دلبری جانان است 

ساغر وصل لبالب به لب مستان است 

در نظر بازیشان اهل نظر حیران است 

گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است

 

 

چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

 

 

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

kuoroshss کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3221
|
تاریخ عضویت : آبان 1391 

یارب این بوی خوش از روضة جان می آید؟

"یا نسیمی است کزان سوی جهان می آید؟"

"یارب این نور صفات از چه مکان می آید؟"

"عجب این قهقهه از حورِ جنان می آید!"

 

 

یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است؟

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

 

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

kuoroshss کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3221
|
تاریخ عضویت : آبان 1391 

"چه سَماع است که جان رقص کنان می آید؟"

"چه صفیر است که دل بال زنان می آید؟"

"چه پیامی است؟ چرا موج گمان می آید؟"

"چه شکار است؟ چرا بانگ کمان می آید؟"

 

 

چه فضائی است؟ چرا تیر قضا پران است؟

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

 

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

kuoroshss کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3221
|
تاریخ عضویت : آبان 1391 

گوش تا گوش، همه کرّ و فرِ دشمنِ پست

شاه بنشسته، بر او حلقة یاران الست

"پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست"

چار تکبیر زده یکسره بر هر چه که هست

 

 

خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

 

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

kuoroshss کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3221
|
تاریخ عضویت : آبان 1391 

وَه از آن آیتِ رازی که در آن محفل بود

"مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود"

"عشق می گفت به شرح آنچه بر او مشکل بود"

"خم می بود که خون در دل و پا در گل بود"

 

 

ساغر سرخ شهادت به کف مستان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

 

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

kuoroshss کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3221
|
تاریخ عضویت : آبان 1391 

این حسین است که عالم همه دیوانه ی اوست

او چو شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست

شرف میکده از مستی پیمانه ی اوست

هر کجا خانه عشق است همه خانه اوست

 

 

حالیا خیمه گهش بزمگه رندان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

 

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

kuoroshss کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3221
|
تاریخ عضویت : آبان 1391 

امشب است آنکه "ملایک در میخانه زدند"

"گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند"

"با من راه نشین باده مستانه زدند"

"قرعه فال به نام من دیوانه زدند"

 

 

یوسفِ فاطمه را ننگِ جهان زندان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

 

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

kuoroshss کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3221
|
تاریخ عضویت : آبان 1391 

گفت عباس که: من از سر جان برخیزم

"از سر جان و جهان دست فشان برخیزم"

"از سر خواجگی کون و مکان برخیزم"

"من ببویت ز لحد رقص کنان برخیزم"

 

 

این چه روح است و کرامت که در این یاران است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

 

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

kuoroshss کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3221
|
تاریخ عضویت : آبان 1391 

در شب قتل، نگفت از سر و سامان، زینب

داشت اندیشه فردای یتیمان، زینب 

گفتی از یادِ پریشانی طفلان، زینب

داشت آن شب همه گیسوی پریشان، زینب

 

 

این چه خوابی است که در خوابگه شیران است؟

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

 

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

kuoroshss کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3221
|
تاریخ عضویت : آبان 1391 

ظهر فردا ، قد رعنای حسین است کمان

باز جوید شه بی یار ز عباس نشان

ز علمدارِ خود آن خسرو شمشاد قدان

"که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان"

 

 

قرص خورشید هم از خجلت او پنهان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

 

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع