آیه ی مورد نظرتان را ارسال فرمایید.
- سوره مبارکه الأحزاب
- آیه شریفه 51
-
تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ ۖ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ۚ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا
-
(موعد) هر یک از همسرانت را بخواهی میتوانی به تأخیر اندازی، و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی؛ و هرگاه بعضی از آنان را که برکنار ساختهای بخواهی نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست؛ این حکم الهی برای روشنی چشم آنان، و اینکه غمگین نباشند و به آنچه به آنان میدهی همگی راضی شوند نزدیکتر است؛ و خدا آنچه را در قلوب شماست میداند، و خداوند دانا و بردبار است (از مصالح بندگان خود با خبر است، و در کیفر آنها عجله نمیکند)!
بنام خدا
با سلام
از حضور همیشگی و همراهی شما برادر راسخونی عزیز سپاسگزارم و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما را از درگاه حق دارم.خلاصه ای از ترجمه ،نکته ها و پیامهای آیه مذکور که در تفسیر نور آمده بشرح زیر میباشد:
نکته ها
كلمه «تُرْجِي»، از «ارجاء» به معناى تأخير انداختن و «تُؤْوِي» از «مأوى» به معناى مكان دادن است. اين دو كلمه كنايه از طلاق و نگهدارى يا تأخير و تقدّم در همبسترى است.
اجراى عدالت در ميان همسران واجب است، وليكن پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به دليل مشكلات فراوان و جهاد با دشمنان و تلاش براى جامعه، از طرف خداوند مجاز بود كه موعد همسران خود را تغيير دهد، به جاى اين كه هر شب در منزل يكى از آنان باشد، چند شب پياپى در يك جا بماند، بعد چند شب ديگر منزل ديگرى باشد. «1» البتّه بعضى مفسّران اين آيه را دربارهى اختيار پيامبر در كم و زياد كردن نفقه همسران يا رد كردن تقاضاى زنان هبهاى و بعد پذيرفتن آنها و يا طلاق اوليّه و رجوع ثانوى تفسير كردهاند.
پیام ها
1- براى افرادى كه مسئوليّتهاى سنگين دارند بايد اختياراتى ويژه گذاشت.
«تُرْجِي مَنْ تَشاءُ» (كسانى كه عدالت و تقوا و عملكردشان براى همه روشن است، مىتوانند در همان چهار چوب عدل و تقوا در زندگى خود تغييراتى ايجاد كنند. چنانكه همسران پيامبر صلى الله عليه و آله به موضع و تصميم عادلانه آن حضرت درباره تأخير و تقدّم همخوابگى با هريك از آنان اطمينان خاطر داشتند.)
2- اختيارات پيامبر، به معناى ناديده گرفتن حقّ همسران نيست. «تقرّ اعينهنّ- لا
«1». مستفاد از حديثى در كافى، ج 5، ص 388.
جلد 7 - صفحه 388
يحزنّ- يرضين»
3- چشم همسر به دو چيز روشن مىشود: يكى نداشتن غم و ديگرى رضايت قلبى. «تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ»
4- راضى كردن همسر نبايد مخصوص روزهاى اول زندگى باشد، بلكه بايد همواره چنين باشد. «وَ يَرْضَيْنَ»
5- جلب رضايت صد در صد چند همسر، محال عادّى است، ولى بايد چنان برنامهريزى كرد كه به اين امر نزديك باشد. أَدْنى أَنْ ... يَرْضَيْنَ
6- مرد بايد درصدد راضى كردن تمام همسران خود باشد. «كُلُّهُنَّ»
7- احكام الهى براى برقرارى عدالت و حفظ حقوق خانواده است، گرچه در دلها توقّع چيز ديگرى باشد. «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي قُلُوبِكُمْ»
8- احكام خانواده در اسلام، از سرچشمهى علم الهى است. «كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَلِيماً»
آیه ۱۰۰ - سوره یونس
آیه وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ [100]
و هيچكس نمىتواند ايمان بياورد، جز به خواست خدا [و توفيق و يارى و هدايت او]. و خداوند، پليدى (كفر و گناه) را بر كسانى قرار مىدهد كه نمىانديشند.
بنام خدا
با سلام
بازهم سپاسگزارم از همراهی شما با این تایپیک قرآنی و خلاصه ای از ترجمه و پیام های آیه بشرح زیر تقدیم میگردد:
وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ «100»
در حالى كه هيچ كس جز به اذن و ارادهى الهى توفيق ايمان ندارد و خداوند پليدى (ترديد و كفر) را بر كسانى كه نمىانديشند مقرّر مىدارد.
پیام ها
1- مردم نه مجبور به ايمانند (طبق آيهى قبل) و نه بدون هدايت و توفيق الهى، به ايمان آوردن موفّق مىشوند. «1» «إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»
2- كفر، پليدى است. «الرِّجْسَ»
3- لطف الهى و توفيق ايمان، شامل اهلخرد و تعقّل مىشود و آنكه با اختيار خود فكر و تعقّل نكند، مشمول قهرالهى مىشود. «وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ»
4- عقل سالم، زمينهساز ايمان است و بىايمانى، نشانهى بىخردى است. ... لا يَعْقِلُونَ
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(بقره ،۱۸۳) |
|
اى كسانى كه ايمان آوردهايد روزه بر شما مقرر شده است همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد كه پرهيزگارى كنيد. |
بنام خدا
با سلام
با عرض معذرت از دیر پاسخ دادن و تشکر از حضور شما ،خلاصه ای از ترجمه، نکته ها و پیام های این آیه که در تفسیر نور بیان شده بشرح زیر میباشد:
«183» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! روزه بر شما مقرّر گرديد، همانگونه كه بر كسانى كه پيش از شما بودند مقرّر شده بود، باشد كه پرهيزگار شويد.
نکته ها
تقوا، به معناى خويشتن دارى از گناه است. بيشتر گناهان، از دو ريشه غضب و شهوت سرچشمه مىگيرند و روزه، جلوى تندىهاى اين دو غريزه را مىگيرد و لذا سبب كاهش فساد و افزايش تقواست. «1»
به نظر مفسّران و دانشمندان علوم قرآنى، آياتى كه با خطاب «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»* شروع شدهاند، در مدينه نازل شده و جزء آيات مدنى مىباشند. فرمان روزه نيز همچون دستور جهاد و پرداخت زكات در سال دوّم هجرى صادر گرديده است.
آثار و بركات روزه
تقوا و خداترسى، در ظاهر و باطن، مهمترين اثر روزه است. روزه، يگانه عبادت مخفى است. نماز، حج، جهاد، زكات و خمس را مردم مىبينند، امّا روزه ديدنى نيست. روزه، اراده انسان را تقويت مىكند. كسى كه يك ماه نان وآب وهمسر خود را كنار گذاشت، مىتواند نسبت به مال وناموس ديگران خود را كنترل كند. روزه، باعث تقويت عاطفه است. كسى كه يك ماه مزهى گرسنگى را چشيد، درد آشنا مىشود ورنج گرسنگان را احساس ودرك مىكند. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: روزه، نصف صبر است. «2» روزهى مردمان عادّى، همان خوددارى از نان و آب و همسر است، امّا در روزه خواص علاوه بر اجتناب از مفطرات، اجتناب از گناهان نيز لازم است، و روزهى خاصّالخاص علاوه بر اجتناب از مفطرات و
«1». كافى، ج 2، ص 18.
«2». تفسير المنار.
جلد 1 - صفحه 282
پرهيز از گناهان، خالى بودن دل از غير خداست. «1» روزه، انسان را شبيه فرشتگان مىكند، فرشتگانى كه از خوردن و آشاميدن و شهوت دورند. «2»
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: هركس ماه رمضان را براى خدا روزه بدارد، تمام گناهانش بخشيده مىشود. «3» چنانكه در حديث قدسى نيز آمده است كه خداوند مىفرمايد: «الصوم لى و انا اجزى به» روزه براى من است و من آن را پاداش مىدهم. «4»
اهميّت روزه به قدرى است كه در روايات پاداش بسيارى از عبادات را همچون پاداش روزه دانستهاند. «5» هرچند كه روزه بر امّتهاى پيشين نيز واجب بوده، ولى روزهى ماه رمضان، مخصوص انبيا بوده است و در امّت اسلامى، روزه رمضان بر همه واجب شده است. «6»
رسولخدا صلى الله عليه و آله كه فرمود: براى هر چيز زكاتى است و زكات بدنها، روزه است. «7»
پیام ها
1- خطابِ زيبا، گامى براى تأثير گذارى پيام است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»
در حديثى از تفسير مجمعالبيان مىخوانيم: لذّت خطاب «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» سختى روزه را آسان مىكند. اگر والدين بخواهند كه فرزندشان به سخنانشان گوش دهند، بايد آنان را زيبا صدا زنند.
2- از شيوههاى تبليغ آن است كه دستورات مشكل، آسان جلوه داده شود. اين آيه مىفرمايد: فرمان روزه مختص شما مسلمانان نيست، در امّتهاى پيشين نيز اين قانون بوده است. و عمل به دستورى كه براى همه امّتها بوده، آسانتر از دستورى است كه تنها براى يك گروه باشد. «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»
3- قرآن، فلسفه بعضى احكام همچون روزه را بيان داشته است. زيرا اگر مردم نتيجهى كارى را بدانند، در انجام آن نشاط بيشترى از خود نشان مىدهند.
«لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»
«1». تفسير روحالبيان.
«2». صاحب جواهر، نقل از آيةاللَّه جوادى.
«3». تفسير مراغى.
«4». تفسير مراغى.
«5». كافى، ج 2، ص 100.
«6». تفسير نورالثقلين.
«7». بحار، ج 69، ص 380.
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 283
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ
بنام خدا
با سلام
از همراهی شما راسخونی عزیز سپاسگزارم و قبولی طاعات و عبادات شما را از درگاه ایزد منان خواهانم.آیه منتخب شما آیه 22 سوره حشر بوده که خلاصه ای از ترجمه و نکته ها و پیام های آیه که در تفسیر نور بیان شده بشرح زیر میباشد:
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ «22»
او خدايى است كه معبودى جز او نيست، به غيب و شهود آگاه است. او مهربان و بخشنده است.
نکته ها
در روايات، براى تلاوت آيات آخر سوره حشر، سفارش بسيار شده و بركات گوناگونى براى آن بيان گرديده كه از جمله آن، بخشيده شدن گناهان و رسيدن به مرز مقام شهيد است.
احتمال مىرود كه انسان در ميان اسمايى كه در اين آيات (22- 24) آمده است، به اسم اعظم دست پيدا كند، زيرا در اين آيات، حدود پانزده و يا با عنايتى، هجده صفت از صفات الهى آمده است كه هر كدام نشانگر كمالات بى انتهاى اوست.
معبود واقعى، وجودى است كه علم و رحمت و قداست و عزّت و قدرت و عظمت و احاطه كامل را داشته باشد و چون اين صفات مخصوص خداوند است، پس معبودى جز او نيست.
در قرآن هر كجا غيب و شهود كنار هم آمده، ابتدا غيب آمده و سپس شهود و اين اشاره است يا به اهميّت آن يا به كثرت موارد آن.
امام صادق عليه السلام فرمود: «الغيب ما لم يكن و الشهادة ما قد كان» «1» غيب آن است كه واقع نشده و شهود آن است كه وجود يافته است.
پیام ها
1- يكتايى و يگانگى، اولين و مهمترين اصل در صفات الهى است. «هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»
2- او كه همه به دنبال اويند، خداست. «هُوَ اللَّهُ»
3- علم خداوند به غيب و شهود يكسان است. «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
4- با اينكه خداوند همه چيز را مىداند، «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» ولى با رحمت با بندگان برخورد مىكند. اگر علم او بيمآور است، رحمت او اميدبخش است و در تربيت، انسان بايد بين بيم و اميد باشد. «الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ»
5- هر موجودى جز خداى يكتا، فاقد علم و رحمت گسترده است. هُوَ ... عالِمُ الْغَيْبِ ... هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
تفسير راهنما؛ معانى الاخبار، ص 146.
جلد 9 - صفحه 564
بنام خدا
با سلام
در این شب های پایانی ماه پر برکت رمضان التماس دعا از همه عزیزان راسخونی و همراهان عزیز برای تعجیل در ظهور آقا امام زمان(عج) و سلامتی و شادی برای مردم مقاوم ایران عزیز دارم.آیه منتخب جزء 27 آیه 11 سوره حدید هست که در مورد قرض دادن به خدا مطالبی را بیان نموده و خلاصه ترجمه،نکته ها و پیام های آیه بشرح زیر میباشد:
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ «11»
كيست آن كه به خدا وام دهد، وامى نيكو، تا خداوند آن را براى او دوچندان كند و براى او پاداشى گرانمايه است.
نکته ها
«قرض»، به معناى بريدن و جدا كردن بخشى از مال است. «مقراض» وسيله بريدن است و «قراضه» به مالى گفته مىشود كه از بدنه جدا شده است.
قرض به خدا، انفاقى است كه با چند برابر در قيامت پس داده مىشود. قرض در قرآن همراه با كلمه «حسن» آمده است، يعنى فورى پرداخت شود، بىمنّت باشد، قبل از سؤالِ سائل باشد، در حدّ وفور باشد، براى كارهاى مفيد و لازم باشد.
قرض الحسنه بركاتى دارد: كاهش كدورت و افزايش محبّت، حفظ آبروى مردم و جلوگيرى از ورشكستگى آنان، اصلاح ساختار اقتصادى جامعه، جلوگيرى از رواج ربا، كنترل حرص و بخل، تعديل ثروت، رشد فرهنگ تعاون.
خداوندى كه ميراث آسمانها و زمين براى اوست و در آيات قبل دو بار فرمود: «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» در اين آيه براى تشويق مردم و اهميت قرضالحسنه از مردم قرض مىخواهد. مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ ...
اسلام با هر نوع ركود و سستى مخالف است.
1. ركود طبيعت. «من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فابعده الله» «1» هركس آب و زمين داشته باشد ولى تلاش نكند و فقير باشد، از رحمت الهى دور شده است.
2. ركود نيروى انسانى. «اللهم انى اعوذ بك من الكسل» «2» بارالها! به تو پناه مىبرم از تنبلى.
3. ركود مال. الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها ... «3»
4. ركود علمى، اخلاقى و معنوى. «زِدْنِي عِلْماً» «4»، «زادَهُمْ هُدىً» «5»، «من استوى يوماه فهو مغبون» «6» هركس دو روزش مساوى باشد، زيانكار است.
«1». وسائل، ج 17، ص 40.
«2». كافى، ج 2، ص 585.
«3». توبه، 34.
«4». طه، 114.
«5». محمّد، 17.
«6». بحار، ج 68، ص 173.
جلد 9 - صفحه 463
5. ركود فكر. «من استبد برأيها هلك» «1» نظرخواهى نكردن، استبداد به رأى خود و تكروى، مايهى هلاكت است.
پیام ها
1- خداوند، خود را در جانب محرومان قرار داده و از مردم طلب وام مىكند.
گويا خداوند، ضامنِ آنان شده و پاداش وام را تضمين نموده است. «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ»
2- كار خير اگر به صورت خلق و خو درآيد، ارزش بيشترى دارد. يُقْرِضُ اللَّهَ ...
3- نفسِ عمل مهم نيست، حَسَن بودن آن مهم است. «قَرْضاً حَسَناً»
4- قرض دادن كاهش مال نيست، افزايش آن است. «فَيُضاعِفَهُ»
5- آنجا كه كار سخت است، اهرم قوى لازم دارد. (چون دل كندن از مال سخت است، خداوند پاداش چند برابر را مطرح مىكند.) «فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ»
6- قرض دادن، نشانه كرامت است و خداوند براى انسان كريم، اجر كريم قرار داده است. «وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ»
7- براى تربيت و رشد ديگران، بايد آنان را تكريم نمود. «وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ»
بنام خدا
با سلام
آیه منتخب جزء 28 آیه 19 سوره حشر میباشد که در آن تاکید شده خدا را فراموش نکرده و از یاد نبریدکه خدا هم شما را فراموش نکند که اگر فراموشتان کند از منحرفان خواهید بود،خلاصه ترجمه،نکته ها و پیام های آیه که در تفسیر نور آمده بشرح زیر میباشد:
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «19»
همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند، پس خدا نيز آنان را به خود فراموشى گرفتار كرد. آنان همان فاسقانند.
«1». نبأ، 40.
«2». معارج، 6.
جلد 9 - صفحه 561
نکته ها
مصداق روشن كسانى كه خداوند را فراموش كردند، منافقانند. در آيه 67 سوره توبه درباره منافقان مىخوانيم: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ» البتّه خداوند فراموشكار نيست، بلكه لطف خود را از آنان باز مىدارد. «وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا» «1»
غفلت، خطرناكترين آفت انسان است. قرآن مىفرمايد: گروهى از مردم، از چهارپايان بدترند، زيرا غافلند، «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ» «2» بنابراين غفلت از خدا «نَسُوا اللَّهَ» «3»، غفلت از قيامت «نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» «4» و غفلت از آيات الهى، «أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها» «5» باعث سقوط انسان به مرحلهاى پستتر از حيوانيّت مىشود.
كسى كه خدا را فراموش مىكند، قهراً فردى بىراهه، بىرهبر، بىهدف و بىقانون، غرق در شهوات مىشود و تمام هدفها و عملكردش سليقهاى و مطابق تمايلات و هوسهاى خودش مىشود و اين بزرگترين خطر براى انسان است.
كسىكه لطف او را فراموش كند، مأيوس شده و به بن بست مىرسد.
كسىكه عفو او را فراموش كند، خود را قابل اصلاح نمىبيند و دست به هر كارى مىزند.
كسىكه رهبران الهى را فراموش كند، دنبال هر طاغوتى مىرود و فاسد مىشود.
كسىكه قانونِ او را فراموش كند، هر روز به سراغ صدايى مىرود و سر در گم مىشود.
كسىكه راه او را فراموش كند، در ميان صدها راه ديگر گيج شده و به بىراهه مىرود.
كسىكه اولياى او را فراموش كند، دوستان ناباب او را به بازى مىگيرند.
كسى كه نعمتهاى خدا را فراموش كند، متملّق ديگران مىشود.
كسى كه خدا را فراموش كند، قهراً اهداف حكيمانهى او در مورد آفرينش انسان را فراموش خواهد كرد و هركه هدف خلقتش را فراموش كند، عمر، سرمايه واستعدادش را هدر مىدهد.
انسان فطرتاً خداشناس است و فراموشى، عارض بر او مىشود. كلمه «نسيان» در موردى است كه قبلًا علم و توجه باشد.
«1». مريم، 64.
«2». اعراف، 179.
«3». توبه، 67.
«4». ص، 26.
«5». طه، 126.
جلد 9 - صفحه 562
پیام ها
1- مؤمنان، در معرض غفلت از ياد خدا هستند و نياز به هشدار دارند. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ ... وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ
2- گام اول سقوط، از خود انسان است، خودفراموشى كيفر الهى است. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ»
3- كيفر الهى متناسب با عمل است. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»
4- گناه و انحراف، ثمره غفلت از ياد خداست. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
سوره مبارکه عبس
« آیه شریفه 29»
-
وَزَيْتُونًا وَنَخْلًا
-
و زیتون و نخل فراوان
سوره مبارکه عبس
« آیه شریفه 29»
-
وَزَيْتُونًا وَنَخْلًا
-
و زیتون و نخل فراوان
بنام خدا
با سلام
ضمن عرض تشکر و قدردانی از همراهی شما برادر راسخونی و قرآنی عزیز برای همراه بودن با ما در طول ماه رمضان،بدلیل اینکه برای آیه انتخابی شما به تنهایی تفسیر یا نکته و پیام خاصی نتوانستم مشاهده کنم لذا خلاصه نکته ها و ترجمه این آیه را همراه با چند آیه قبل و بعد آن که مجموعا وابستگی به هم دارند و با همدیگر یک عبارت مفهومی را میرسانند از شرح بیان شده در مورد آیات در تفسیر نور انتخاب کردم که بشرح زیر میباشد:
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ «24» أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا «25» ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا «26» فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا «27» وَ عِنَباً وَ قَضْباً «28» وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا «29» وَ حَدائِقَ غُلْباً «30» وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا «31» مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ «32»
جلد 10 - صفحه 388
پس بايد انسان به غذاى خود بنگرد. ما آب را آن گونه كه بايد، (از آسمان) فرو ريختيم. سپس زمين را به خوبى شكافتيم. و در آن، دانه رويانديم. و نيز انگور و سبزيجات، و زيتون و نخل خرما، و باغهاى پردرخت، و ميوه و چراگاه، براى برخوردارى شما و چهارپايانتان.
نکته ها
«صب» به معناى فرو ريختن آب از بلندى است كه شامل نزول باران از آسمان و ريزش آب از آبشارها نيز مىشود.
«قضب» به سبزيجاتى گفته مىشود كه تر و تازه چيده و خورده شود و شامل علف و يونجه حيوانات نيز مىگردد.
مراد از «شَقَقْنَا الْأَرْضَ»، شكافتن زمين به وسيله جوانه گياهان است كه براى سربرآوردن از خاك، آن را مىشكافند و به رشد خود ادامه مىدهند.
مراد از «حَبًّا» حبوباتى است كه به مصرف غذاى انسان مىرسد، مانند گندم و جو و نخود و عدس و امثال اينها.
«حَدائِقَ» جمع «حديقه» به معناى بوستانى است كه اطراف آن ديوار كشيده باشند و «غلب» جمع «غلباء» به معناى درخت بزرگ و تنومند است.
انسان بايد به غذاى خود بنگرد كه آيا از حلال است يا حرام، ديگران دارند يا ندارند، نيروى بدست آمده از آن در كجا صرف مىشود و اين غذا چگونه بدست آمده است؟ امام باقر عليه السلام در ذيل آيه «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ» فرمودند: انسان بنگرد كه علم خود را از چه كسى مىگيرد «1» و طعام را شامل طعام معنوى دانستند.
پیام ها
1- انسان، مأمور به تفكر در غذا، به عنوان يكى از نعمتهاى خداست، خوردن
«1». كافى، ج 1، ص 50.
جلد 10 - صفحه 389
بىفكر كار حيوان است. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ»
2- اگر ملاكهاى معنوى نباشد، انسان و حيوان در كاميابى از غذا و طبيعت، در يك رديفند. «مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ»
3- دقّت در پيدايش نعمتها، وسيلهاى براى كفر زدائى است. قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ ... فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ
4- هستى، مدرسه خداشناسى است، چه سير تكاملى درون انسان و چه بيرون انسان. مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ- أَماتَهُ- أَنْشَرَهُ صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا ...
5- ريزش باران و رويش انواع گياهان و درختان، هدفمند است و فراهم شدن غذا براى انسان و حيوانات، يكى از حكمتهاى آن است. أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ ...
شَقَقْنَا الْأَرْضَ ... فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا ... مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ
6- انگور، زيتون و خرما، از ميوههاى مورد سفارش قرآن است. عِنَباً ... زَيْتُوناً وَ نَخْلًا
بنام خدا
با سلام
آیه منتخب بنده از جزء 29 قرآن گریم آیه 20 سوره مزمل میباشد که در آن فرموده بخشی از شب را برای مناجات بیدارشده،قرآن تلاوت کرده،صدقه و قرض الحسنه دهید که نزد خدا پس انداز می شود.اگرچه آیه تا اندازه ای بزرگ است و به پیامبر اسلام خطاب شده اما دارای نکات بسیار خوبی دارد که چراغ راهی است برای شب زنده داران.خلاصه ای از ترجمه و نکته ها و پیام های آیه که در تفسیر نور آمده عبارتند از:
إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضى وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «20»
جلد 10 - صفحه 275
همانا پروردگارت مىداند كه تو و گروهى از كسانى كه با تو هستند، نزديك به دو سوم شب يا نصف آن يا يك سوم آن را به عبادت برمىخيزيد و خداوند شب و روز را اندازهگيرى مىكند. او مىداند كه شما نمىتوانيد به طور دقيق آن را احصا كنيد. از اين رو شما را بخشيد (و حساب دقيق شب را از شما برداشت) پس آنچه ميسّر است از قرآن بخوانيد. خداوند مىداند كه برخى از شما بيمار خواهند شد و گروه ديگرى به سفر مىروند تا از فضل خدا (رزق) جويند و گروه ديگرى در راه خدا به جهاد مشغولند (و از تلاوت قرآن باز مىمانند) پس (اكنون كه فرصت داريد) هرچه مىتوانيد از قرآن بخوانيد و نماز به پا داريد و زكات بدهيد و به خداوند وام دهيد، وامى نيكو (بدانيد كه) آنچه براى خود از پيش فرستيد، آن را نزد خدا نيكوتر و با پاداشى بزرگتر خواهيد يافت و از خداوند طلب آمرزش كنيد كه همانا خداوند آمرزنده مهربان است.
نکته ها
اين آيه مىفرمايد: با انجام كارهاى نيك همچون نماز شب و تلاوت قرآن و رسيدگى به محرومان، مغرور نشويد كه باز هم نياز به استغفار داريد.
اين آيه، جامعيّت اسلام را از اشك شبانه تا جهاد روزانه، از رابطه با خدا تا كمك به فقرا، از تلاوت قرآن تا سفرهاى تجارى و از انجام كارهاى خير همراه با استغفار نمايان مىكند.
در آيات قبل، فرمود: نصف يا ثلث و يا دو ثلث شب را به عبادت برخيزيد. اين آيه مىفرمايد: چون محاسبه اين مقدار كار مشكلى است كه از عهده شما برنمىآيد، لذا خداوند آن را بر شما بخشيد و از اين پس، هر مقدار كه مىتوانيد و براى شما مقدور است به عبادت برخيزيد ونماز وقرآن بخوانيد. خصوصاً هنگامى كه بيمار هستيد و يا در سفر به سرمىبريد.
امام رضا عليه السلام در تفسير آيه «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه آن حضرت فرمود: تا آنجا كه خشوع و صفاى دل داريد، قرآن بخوانيد. «1»
«1». تفسير مجمع البيان.
جلد 10 - صفحه 276
در اين آيه، سفر به قصد تجارت با سفر به قصد جهاد در كنار هم آمده است، با آنكه اوّلى امرى دنيوى است و دوّمى امرى اخروى. براساس روايات، اگر تاجر در كارش خدا را مراعات كند و از كم فروشى و گران فروشى و احتكار و كلاهبردارى دورى كند، معيشت مردم را تامين كرده و همانند مجاهدى است كه در ميدان قدم مىگذارد تا دشمن را از پاى درآورده و امنيّت جامعه را تضمين كند. «1»
گرچه تلاوت قرآن، از تكاليف واجب نيست، امّا مورد سفارش بسيار است، تا آنجا كه در يك آيه، دوبار فرمان آمده و مورد تاكيد قرار گرفته است. فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ...
فَاقْرَؤُا ...
احكام اسلام، هماهنگ با توان و امكانات انسان است و هيچگاه عسر و حرج به دنبال ندارد. چنانكه براى بيمار، تيمم را به جاى وضو قرار داده، نماز را در هر حالتى كه مىتواند بخواند، تكليف كرده، روزه را از او برداشته و به جاى آن كفّاره قرار داده است. اكنون به برخى آيات كه اين ويژگى دستورات الهى را بيان مىدارد، اشاره مىكنيم:
«عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَيْكُمْ» خداوند دانست كه شما توان احصا نداريد، پس بر شما آن را بخشيد.
«فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» به مقدار ميسر قرآن بخوانيد.
«الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ» «2» اكنون به شما تخفيف داد.
«أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ» «3» به مقدارى كه استطاعت داريد، عِدّه و عُدّه جمع كنيد.
«لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ» «4» هركس كه توان و استطاعت دارد، بايد حجّ بگذارد.
«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» «5» خداوند هيچ كسى را جز به اندازه توانش، تكليف
«1». تفسير درّالمنثور.
«2». انفال، 66.
«3». انفال، 60.
«4». آل عمران، 97.
«5». بقره، 286.
جلد 10 - صفحه 277
نمىكند.
«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها» «1» خداوند هيچ كسى را جز به مقدارى كه به او عطاكرده، تكليف نمىكند.
«فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ» «2» آن كه بيمار است يا در سفر است، در رمضان روزه نگيرد و به زمانى ديگر موكول كند.
«و فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا» «3»* اگر آب نيافتيد، تيمم كنيد.
«يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ» «4» خداوند براى شما آسانى خواسته است.
«لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ* وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ» «5»* بر فرد نابينا و بيمار، تكليف حضور در ميدان جهاد نيست.
پیام ها
1- علم خداوند به حالات بندگان، بهترين انگيزه براى انجام كارهاى نيك است.
«إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ»
2- يكى از بركات عبادت شبانه آن است كه تنها خداوند از آن آگاه است و از هرگونه ريا و تظاهر به دور است. «إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ»
3- پيامبر طبق دستور خداوند عمل مىكند. در آيات قبل فرمود: قُمِ اللَّيْلَ ... نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ ... أَوْ زِدْ ... در اين آيه مىفرمايد: تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ
4- خداوند در مقدار عبادت شبانه انسان را آزاد گذاشته است تا افراد بيشترى توفيق آن را بيابند و هركس به مقدار توانايىاش از فيض آن بهرهمند شود.
«ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ»
5- سحرخيزى، سيره گروهى از اصحاب پيامبر بوده است. «طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ»
«1». طلاق، 7.
«2». بقره، 184.
«3». نساء، 43.
«4». بقره، 185.
«5». فتح، 17.
جلد 10 - صفحه 278
6- اقامه نماز وتلاوت قرآن از بهترين آداب شبزندهدارى است. تَقُومُ فَاقْرَؤُا ...
7- تكاليف الهى آسان است و انسان را به مشقّت نمىاندازد. «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ»
8- ارتباط با قرآن و تلاوت آن در هر حال لازم است، حتّى در بستر بيمارى يا سفر و جهاد. مَرْضى- يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ، يُقاتِلُونَ ... فَاقْرَؤُا (اگر در فراز و نشيبها تلاوت قرآن لازم است، در شرائط عادى به طريق اولى لازم خواهد بود.)
9- كسب مال حلال، فضل الهى است. «يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ»
10- امكانات زندگى، لطف و فضل الهى است، هرچند كه با تلاش انسان به دست آيد. «يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ»
11- ذكر سفرهاى تجارى و اقتصادى در كنار سفرهاى جهادى و جنگ، نشانه اهميّت تجارت از ديدگاه اسلام است. «آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
12- شيوه قرض دادن بايد نيكو باشد. (با سرعت و خلوص و بى منّت پرداخت شود.) «قَرْضاً حَسَناً»
13- شب زنده دارى، تلاوت قرآن، اقامه نماز، پرداخت زكات و قرض دادن به ديگران نمونهاى از كارهاى خير است. ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ ...
14- پيش از مرگ، كارهاى خير را براى خودتان ذخيره كنيد، يا به دست خود و يا از طريق وصيّت. «تُقَدِّمُوا»
15- كارهاى خير ذخيره قيامت است. «وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ»
16- كارهاى خير نزد خدا محفوظ است و هرگز از بين نمىرود. «تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ»
17- پاداشهاى خداوند از هر نظر چند برابر است. «هُوَ خَيْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً»
18- هيچ كس نبايد خود را از قصور و تقصير به دور بداند، زيرا با انجام همه تكاليف، باز هم به استغفار نياز داريم. «وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ»
19- خداوند، آمرزش اهل استغفار را تضمين كرده است. وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ ... غَفُورٌ رَحِيمٌ
20- گذشت خداوند همراه با مهربانى است. «غَفُورٌ رَحِيمٌ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 280
بنام خدا
با سلام
مجددا آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما را از ایزد منان خواهانم و عید سعید فطر را خدمت شما عزیزان و تمامی مسلمانان جهان تبریک میگویم و امیدوارم که توانسته باشیم مهمان خوبی برای میزبان این ماه(خدا) باشیم و اما آیه انتخابی از جزء آخر کلام الله مجید آیه 5 سوره انشراح هست که در آن تاکید شده که همراه هر سختی، آسانی و راحتی وجود دارد،لذا خلاصه ای از ترجمه،نکته ها و پیام های این سوره که این آیه هم یک آیه سوره هست بشرح زیر میباشد:
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ «1» وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ «2» الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ «3» وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ «4» فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً «5» إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً «6» فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ «7» وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ «8»
(اى پيامبر!) آيا به تو شرح صدر عطا نكرديم؟ و بار سنگينات را از (دوش) تو برنداشتيم؟ آن (بار گرانى) كه براى تو كمرشكن بود. و نام تو را بلند (آوازه) گردانيديم. پس (بدان كه) با هر سختى آسانى است. آرى، با هر دشوارى آسانى است. پس هر وقت (از كارى) فراغت يافتى (براى كار جديد) خود را به تعب انداز. و با رغبت و اشتياق به سوى پروردگارت روىآور.
نکته ها
در سوره قبل (ضُحى) فرمود: خداوند تو را رها نكرده است: «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» در اين سوره مىفرمايد: چگونه تو را رها كرده، كسى كه بزرگترين الطاف و سرمايهها را كه شرح صدر است به تو داده است: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»
«شرح صدر» به معناى گشايش سينه و بالا رفتن ظرفيّت انسان است تا بتواند ناملايمات را تحمّل كند و در مشكلات و سختىها صبر و پايدارى ورزد.
هنگامى كه خداوند حضرت موسى را به رسالت برگزيد، اولين خواسته او سعه صدر بود كه
جلد 10 - صفحه 523
گفت: «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» «1» پروردگارا! سعه صدر به من عطا كن. ولى پيامبر اسلام بدون درخواست مورد لطف قرار گرفت و سعه صدر را از خداوند دريافت كرد. «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»
مراد از بار سنگين كه بر دوش پيامبر سنگينى مىكرد و خداوند با دادن شرح صدر، آن را ازدوش پيامبر برداشت، مسئوليّت رسالت و دعوت مردم به توحيد و مبارزه با فساد و شرك و خرافات است.
از آنجا كه غم و غصهها را نمىتوان كم كرد، پس بايد ظرفيّتها را بالا برد تا بتوان مشكلات را تحمّل كرد و كم نياورد. شرح صدر نشانه لطف ويژه الهى است: «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ» «2» يعنى هر كس را خداوند اراده كند هدايت يابد، روح او را براى پذيرش اسلام باز مىكند.
از نظر روانى، هنگام برخورد با مشكلات نبايد تمام ذهن متوجه آن شود، بلكه بايد به سهولتهاى پس از آن كه مورد وعده و سنت الهى است نيز توجه نمود.
عُسرها سبب يُسر است. كلمه «مع» ممكن است به معناى سبب باشد، يعنى هر سختى در درون خود تجربهها و سازندگىهايى دارد. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً»
حذف حرف فاء در جمله دوم «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» بيانگر آن است كه اين اصل عمومى است و مخصوص پيامبر نيست.
رهبران حق كه در برابر طوفان مخالفتها و مشكلات و شكنجهها و تهديدها و توطئهها و تهمتها و لجاجتها و جنگها و ... قرار مىگيرند بيش از هر چيز به سعه صدر نياز دارند.
«1». طه، 25.
«2». انعام، 125.
جلد 10 - صفحه 524
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»
بر اساس روايات كه مورد فتواى مراجع دينى نيز قرار گرفته است، اين سوره و سوره ضُحى يك سوره حساب مىشوند نظير سوره فيل و قريش و در نمازهاى واجب كه بعد از سوره حمد، خواندن بيش از يك سوره جايز نيست، اين دو سوره بايد با هم خوانده شود. شاهد يكى بودن اين دو سوره، تناسب آيه آخر سوره قبل با آيه اول اين سوره است كه مىفرمايد:
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»
شرح صدرى كه به پيامبر اسلام داده شد، باعث شد تا آن حضرت در برابر آن همه آزارها، قومش را نفرين نكند و مىفرمود: «اللهم اهد قومى فانهم لا يعلمون» «1» يعنى خداوندا اين مردم را هدايت كن زيرا كه نمىدانند و در فتح مكه با اعلام عفو عمومى فرمود: «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» امروز باكى بر شما نيست و همه را بخشيدم، همانگونه كه يوسف با اين جمله تمام برادرانش را يكجا عفو كرد.
نمونه «وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ .. وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ» اين بود كه مردم فوج فوج در دين خدا وارد مىشدند «يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً» «2» و در جنگهاى بدر و خندق و حنين اسلام پيروز شد و با اينكه بعضى منافق و يا ترسو بودند و فرار مىكردند باز اسلام رو به رشد بود.
در اكثر موارد اين بار سنگين توسط حضرت على عليه السلام از دوش پيامبر برداشته مىشد. او در بدر و خيبر و احد شجاعانهترين عمليات را انجام داد.
البته در برخى موارد، «وزر» و سنگينى را، از طريق امدادهاى غيبى و نزول فرشتگان «3» و يا القاء ترس «4» در دل دشمنان، از دوش پيامبر اكرم برداشته شد.
خداوند، نام و ياد پيامبرش را گرامى داشته است. در قرآن، به درود و صلوات بر پيامبرش فرمان داده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» «5» نام او را در بسيارى از آيات در كنار نام خودش آورد است، «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ» «6»* در اذان، شهادت به رسالت او را در كنار شهادت به وحدانيّت خودش قرار داده است. «اشهد أن لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله» و در تشهد هر نماز، نيز اين شهادتين را تكرار كرده است.
زنى از ندادن نفقه شوهر فقيرش، نزد حضرت على عليه السلام شكايت كرد. حضرت مرد را زندانى
«1». بحارالانوار، ج 11، ص 298.
«2». نصر، 2.
«3». آل عمران، 123- 125.
«4». آل عمران، 151 و حشر، 2.
«5». احزاب، 56.
«6». محمّد، 33.
جلد 10 - صفحه 525
نكرد و فرمود: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» «1»
پیام ها
1- سعه صدر، زمينهساز انجام برنامههاى سنگين رسالت است. أَ لَمْ نَشْرَحْ ... وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ
2- از آينده مكتب نگران مباشيد. «وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ»
3- مبارزه با خرافات و آداب و رسوم جاهلى بسيار سنگين است. «وِزْرَكَ»
4- كار پيامبر در حدّ كمرشكن بود. «أَنْقَضَ ظَهْرَكَ»
5- نام نيك و آبرو لازمه توفيق در رهبرى جامعه است. «رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ»
6- سنّت و برنامه الهى آن است كه بدنبال هر سختى، آسانى است. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» (در جاى ديگر قرآن مىخوانيم: «سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً» «2» سختىها و مشكلات زوالپذيرند و به آسانى تبديل مىشوند).
صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند
بر اثر صبر نوبت ظفر آيد
7- انسان بايد بعد از فارغ شدن از هر كار و مسئوليّتى، آماده پذيرش مسئوليّت ديگر و تلاش و كوشش ديگر باشد. «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ»
8- تلاشها بايد جهت الهى داشته باشد. «إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»
9- تلاش و كوشش بايد همراه با اخلاص باشد. فَانْصَبْ ... إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ
10- براى توجه به خداوند بايد نهايت تلاش را بكار برد. «فَانْصَبْ- إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»
11- پيمودن راه خدا بايد عاشقانه و با رغبت باشد. «إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»
12- رغبتها و تمايلات تنها سزاوار اوست نه ديگران. «إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
«1». تفسير نور الثقلين.
«2». طلاق، 7.
جلد 10 - صفحه 528
از همه عزیزان همراه التماس دعا دارم و امیدوارم اشکالات و نقایص بنده را برای انجام این تایپیک بدلیل شرایط فشرده کاری و نداشتن فرصت برای گذاشتن وقت بیشتر ببخشید و ضمن دعا برای تعجیل در ظهور امام زمان (عج) و سلامتی برای همه مردم جهان در روزپایانی ماه مبارک رمضان مشمول عنایات خداوند کریم و فیوضات این ماه مبارک قرار بگیریم. ان شاء الله
در بادی امر از خداوند بزرگ سپاسگزاریم که به ما فرصت قدردانی از خدمات یکی از بندگان لایق خود را عطا کرد. بر هیچ کس پوشیده نیست که اگر مجموعه ای که با تمام توان به سرانجام رسانده که موجبات رضایت خلق خدا را فراهم نموده ، علاوه بر داشتن توانایی مهارت کامل در ایفای وظیفه ، اعضایی وظیفه شناس در سایه مدیریت پرتوان شکل گرفته . ما وظیفۀ خود میدانیم که از زحمات شما تشکر نماییم و توفیق روزافزون جنابعالی را از خداوند منان میطلبیم.
در بادی امر از خداوند بزرگ سپاسگزاریم که به ما فرصت قدردانی از خدمات یکی از بندگان لایق خود را عطا کرد. بر هیچ کس پوشیده نیست که اگر مجموعه ای که با تمام توان به سرانجام رسانده که موجبات رضایت خلق خدا را فراهم نموده ، علاوه بر داشتن توانایی مهارت کامل در ایفای وظیفه ، اعضایی وظیفه شناس در سایه مدیریت پرتوان شکل گرفته . ما وظیفۀ خود میدانیم که از زحمات شما تشکر نماییم و توفیق روزافزون جنابعالی را از خداوند منان میطلبیم.
بنام خدا
با سلام
خداوند را شاکرم که این فرصت مجددا به بنده حقیر داده شد تا بتوانم یک رمضان دیگر در خدمت بندگان خوب خدا باشم و باز هم شاکرم که همراهان و دوستانی را به بنده و راسخون عنایت کرده که سبب حرکت و تلاش ما برای انجام دادن وظیفه کرده است.برای تمامی کاستی ها و کمبودها عذرخواهی میکنم و امیدوارم این قلیل طاعات مورد رضای حق قرار گرفته باشد.ان شاءالله