زندگی با امام
وقتي ايشان به راديو گوش مي كردند و ما با همديگر در حضورشان صحبت مي كرديم، امام بلند مي شدند و توي حياط مي رفتند و راديو گوش مي كردند. اما به ما نمي گفتند از اتاق من برويد.؛ بلكه خودشان راديو را بر مي داشتند و از اطاق بيرون مي رفتند و گوش مي كردند. منبع: پايگاه اطلاع رساني www.imam-khomeini.com |
امام مقيد بودند تا آنجا كه امكان دارد كار خود را بر ديگري تحميل نكنند و كار خودشان را خودشان انجام بدهند. منبع: مجله فكه - صفحه: 4 |
بچههاي امام جمعه وقت همدان جزو منافقين بودند. من به عنوان اينكه بايد حرمت ايشان حفظ ميشد شخصاً به خانهاش رفتم تا به او تذكر داده از برنامههاي بچههايش او را مطلع كنم. حين صحبت احساس عدم امنيت كردم، حدس ميزدم كس ديگري هم گوش ميدهد به روي خودم نياوردم صحبتهايم را جمع كرده و گفتم فردا براي ادامه صحبت ميآيم. منبع: پايگاه اطلاع رساني شهيد آويني |
|
|
وقتي در زمستان 1363 خداوند فرزند دختري به من عطا فرمود، نوزاد را براي تشرف به خدمت امام بردم. با تبسم و نشاط كم سابقهاي اذن دخول دادند و فرمودند: « بچهي خودتان است؟ » عرض كردم بله و بلافاصله دستشان را به علامت تحويل كودك جلو آورده، همزمان پرسيدند: « دختر است يا پسر؟ »
عرض كردم دختر است. او را در آغوش گرفته و صورت به صورت او گذاشته و پيشاني او را بوسيدند و در اين حال فرمودند: « دختر خيلي خوب است. دختر خيلي خوب است. » و در گوش او دعا خواندند. بعد از اسم او سوال كردند، عرض كردم: گذاشتهايم حضرتعالي انتخاب فرماييد.
امام بدون تأمل سه بار فرمودند: « فاطمه خيلي خوب است. »
راوي: حجت الاسلام رحيميان
منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد2 - صفحه: 198
به ياد دارم كه امام هميشه ميگفتند كه در ساعت تفريح، درس نخوانيد و در ساعت درس خواندن، تفريح نكنيد. هر كدام در جاي خود. همچنين ميگفتند كه از زمان كودكي به ياد دارند كه خودشان هيچ وقت ساعت اين دو را با هم عوض نكردهاند و اين دو لازم و ملزوم يكديگرند. منبع: پايگاه اطلاع رساني www.imam-khomeini.com |
|
|
برخورد امام با دامادها و عروسهايشان هم خيلي محترمانه بود و هم خيلي دوستانه. منتها چون دامادها به همهي اهل منزل محرم نيستند، امام با رفت و آمد زياد دامادها موافق نبودند. از اين جهت هميشه بين ما و دامادها فاصلهاي بود چون دخترهاي ديگري هم داخل منزل بودند و آقا هم در مسأله محرم و نامحرمي سختگير بودند.
در گذشته مثل زمان حال رسم نبود كه داماد از روز عقد مرتب در خانه عروس رفت و آمد داشته باشد. تا اين اواخر هم در منزل امام نسبت به دامادها همينطور بود كه دامادها خيلي رسمي به آنجا رفت و آمد ميكردند. چون دخترها و نوهها آنجا خيلي آزاد رفت و آمد ميكردند، لذا مردهاي نامحرم ميبايست كمتر بيايند و بروند.
منبع: پايگاه اطلاع رساني www.imam-khomeini.com
هيچ كداممان قبولشان نداشتيم. نشسته بوديم پيش امام (ره) و حرفمان كشيد آن طرفها. امام (ره) صبر كرد و حرف هاي ما كه تمام شد، فرمود: « از اين گروه آنهايي كه من ميشناسمشون كاملاً مذهبي هستن». منبع: بروشور فرهنگ سراي پايداري |
امام (ره) نسبت به كاركنان منزلشان عاطفه و مهرباني خاصي داشتند؛ به نحوي كه شايد هيچ فرقي بين آنها و فرزندان خودشان در اظهار محبت قايل نميشدند. منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد2 - صفحه: 219 |
يك روز امام به من فرمودند: من به سه دليل از فوت دكتر شريعتي متأسف هستم: منبع: كتاب برداشتهايي از سيره امام خميني (ره) جلد4 - صفحه: 379 |
يكي از روزها يادگار گرامي امام حاج احمد خميني با ستاد جنگهاي نامنظم در اهواز تماس گرفتند و با آقاي دكتر چمران كار داشتند. وضعيت ايشان را به عرض رسانديم. ايشان گفتند: به دكتر بگوييد سري به تهران بزند، پاسخ داديم كه دكتر تصميم گرفته است تا يك سرباز عراقي در خاك ايران است در اهواز بماند و به خصوص از درگيريهاي سياسي به دور باشد و به طور كلي دكتر مايل نيست كه اهواز و جبهه را ترك كند و معتقد است وقتش را صرف تداوم عملياتها در محور سوسنگرد بنمايد. منبع: مجله فكه - صفحه: 4 |
امام نسبت به فرزندان پسري احساس مسئوليت بيشتري ميكردند. منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني(ره) - صفحه: 380 |
اتاقي بود كه بيشتر كلاسهاي (دانشكده) ما در آنجا تشكيل ميشد. يك روز ديديم براي جدا كردن خانمها از آقايان وسط آن تخته كشيدهاند. البته من هم شايد اين مسأله را به امام منتقل كرده باشم، ولي از جاهاي ديگر هم به ايشان اطلاع داده بودند. منبع: پايگاه اطلاع رساني www.imam-khomeini.com |
در قضيهي كاپيتولاسيون، يكي از مقامات آمده بود قم كه با امام ملاقات كند. اما امام اجازهي ملاقات به ايشان نداده بود. منبع: كتاب برداشتهايي از سيره امام خميني (ره) جلد4 - صفحه: 220 |
|
|
در اولين جلسهي شوراي انقلاب، خدمت امام رسيدند. امام تأكيد زيادي كردند كه شوراي انقلاب بايد ترتيبي بدهد تا هر چه زودتر ربا از سيستم بانكي ايران حذف شود و بر اين اساس بود كه شوراي انقلاب موظف شد لايحهي لازم را جهت حذف ربا و وامهاي ربوي تهيه كند.
منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني(ره) - صفحه: 378
|
|
در آن ايام من به اتفاق آقاي مرحوم رباني املشي، خدا رحمتش كند، يك روز عصري رفتيم خانه امام. مرحوم آقا رباني به امام گفت: « آقا، امروز اسلام به شما احتياج دارد، شما بايد رساله بدهيد.»، امام در جواب آقاي رباني گفت:«من كي هستم كه اسلام به من احتياج داشته باشد؟»
امام هيچگاه حاضر نشد رساله بدهد. بعد از فوت آيتالله بروجردي هم دستور داد از طرف خودش مجلس فاتحهاي برگزار نكنند. اهل فن ميدانند كه مقدمات مرجعيت همين چيزهاست. خودش را در معرض قرار بدهد. فاتحه بگيرد، رساله توزيع كند.
ما يك عده جمع شديم كه رساله امام را از توي حواشي «عروه الوثقي» و «وسيله النجاه» جمع كرديم. 50 نفر با هم بوديم. من بودم با امام جمعه قبلي محلات مرحوم آقاي سيد طه مقدسي و آقاي سروش محلاتي. سه نفري ما حاشيه عروه را چاپ كرديم. در چاپخانه اي كه متعلق بود به آقاي عقدايي. حدود 2500 تومان بدهكار شديم. ما با هم 300 تومان گذاشتيم و رساله امام را چاپ كرديم.
وقتي 2500 تومان بدهكار شديم رفتيم پيش داماد امام مرحوم اقاي اشراقي. گفتيم به امام بگوييد ما حاشيه عروه را چاپ كرده ايم و 2500 تومان بدهكار شديم. ايشان رفت پيغام ما را به امام داد و امام جواب داد:«هركس رسالهي مرا چاپ كرده خودش هم پولش را بدهد. مگر من گفتم كه رساله را چاپ كنند».
امام يك شاهي بابت اين كار ما نداد. امام يكي ديگر از روحياتشان اين بود كه يك رسالهي مجاني به كسي نميداد. ايشان ميفرمود:«هركس مقلد من است، بايد برود براي خودش رساله بخرد. پول سهم امام را نمي دهم، رساله چاپ شود و بعد مجاني به مردم بدهم». و اگر كسي از امام تعريف زياد ميكرد، خيلي ناراحت ميشد».
منبع: پايگاه اطلاع رساني بازتاب