زندگی با امام
|
|
از مسايلي كه امام بيشتر به آن توجه داشتند، محدود بودن ارتباط بين زن و مرد بود.
يادم هست ده سال بيشتر نداشم و با برادرها و پسر خالهام قايم موشك بازي ميكرديم. حجاب هم داشتم اما يك روز امام مرا صدا كردند و گفتند: « شما هيچ تفاوتي با خواهرتان نداريد؛ مگر او با پسرها بازي ميكند كه شما با پسرها بازي ميكنيد. »
منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني(ره) - صفحه: 382
امام (ره) در بسياري از مسايل مقيّد بودند؛ تا آنجا كه يك ريال از سهم امام (ره) مصرف نميكردند. منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد2 - صفحه: 399 |
در يكي از روزهاي آخر عمر امام، كه بنده و فرزند گرامي ايشان در محضرشان به تلويزيون كه تصوير جنگنده هاي اف-14 را نشان ميداد، نگاه ميكرديم. منبع: مجله فكه - صفحه: 9 |
مهريهام، هزار تومان بود. اما در آخر آقا وصيت كردند كه يك دانگ از خانهي قم، به عنوان مهريهي من باشد. احترام مرا نگه ميداشت. حتي حاضر نبودند كه در خانه كار كنم. هميشه به من ميگفتند جارو نكن. اگر ميخواستنم لب حوض روسري بچه را بشويم، ميگفتند: « بلند شو؛ تو نبايد بشويي » من پشت سر او اتاق را جارو ميكردم و وقتي او نبود، لباس بچه را ميشستم. منبع: ماهنامه عرشيان |
اگر زماني وارد اتاق امام ميشديم و ايشان مشغول خواندن قرآن بودند، از ما اجازه ميگرفتند كه خواندن آن صفحه را تمام كنند و بلافاصله آن صفحه را تمام ميكردند و بعد به ما اظهار محبت ميفرمودند. منبع: پايگاه اطلاع رساني www.imam-khomeini.com |
|
|
امام خيلي سريع مينويسند، مثلاً در ظرف يك ربع يك صفحهي بزرگ. واقعاً مشكل است چون روي هر مجله ايشان حساب ميشود و ميبينيد كه در نوشتن داراي سبكي خاصي ميباشند.
با اين كه وقتي قرار است دربارهي موضوعي، مطلبي گفته شود، رسم اين است كه دستياران مطالبي را تهيه ميكنند و براي رئيس جمهور و يا شخصيتي ميخوانند و آنها هم نظرات خودشان را ميگويند ولي امام تمام اعلاميههايشان را خودشان نوشتهاند و مينويسند.
راوي: حجت الاسلام سيداحمد خميني
منبع: كتاب برداشتهايي از سيره امام خميني (ره) جلد4 - صفحه: 239
رسيدم بالاي سرش، فشارش افتاده بود روي پنج. از نظر پزشكي يعني مرگ. اكسيژن، سرم، خون و .... دو ساعت طول كشيد تا علائم حياتياش ثابت شد. ملحفه را آهسته كشيدم تا روي سينهاش. چشمش را باز كرد. خواست بلند شود، گفتم:«چه كار ميكنيد؟» منبع: بروشور فرهنگ سراي پايداري |
|
|
يك روز حاج احمدآقا نقل ميكرد، امام فرمودند: « اگر من بودم با ورود اولين ناو آمريكايي به خليجفارس، آن را هدف قرار ميدادم. »
با اين نظر قاطع ايشان، مسئوليت سران كشور بسيار سنگين شده بود و در عين حال كه عنوان ميداشتند نظر امام بايد تأمين شود و به اين موضوع هم اعتقاد داشتند، ولي به منظور صحبت بيشتر در مورد تبعات اين برخورد نزد امام رفتند.
امام فرمودند: « اگر چه من گفتم كه اگر من بودم اولين ناو آمريكايي را هدف قرار ميدادم، ليكن شما سران كشور بحث بيشتري كنيد و پس از مشورت با كارشناسان نظامي تصميم آخري را كه مصلحت نظام و مسلمانان در آن باشد، اتخاذ كنيد. »
حجت الاسلام و المسلمين آشتياني
منبع: مجله فكه - صفحه: 9
امام از نظر تربيتي، براي ما يك الگو بودند. وقتي به ما ميگفتند: « اول وقت بايد نماز بخوانيد " خودشان از نيم ساعت به ظهر وضو ميگرفتند و مشغول قرآن و بعد خواندن نماز ميشدند و ما هم داخل حياط مشغول بازي بوديم. منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد3 - صفحه: 68 |
|
|
يك روز براي يك طلبه، خدمت حضرت امام وساطت كردم و ميخواستم پولي از ايشان بگيرم و به او بدهم. حضرت امام به وساطت من ترتيب اثر ندادند، مايه تعجّبم شده بود.
مرتبه سوم كه وساطت كردم، حضرت امام در جواب فرمودند: «مصطفي اين پول در اين كمد و گنجهاي كه ميبيني وجود دارد. اين هم كليد اين گنجه است. من اين كليد را در اختيار تو ميگذارم. هر چه پول ميخواهي برداري و به طلبه بدهي، مانعي ندارد، لكن به يك شرط و آن شرط اين است كه جهنمش را بايد خود بروي! من ديگر حاضر نيستم به اين طلبه روي عدم لياقتي كه در او وجود دارد، سهم امام بدهم. اگر حاضري جهنم را تحمل كني اين پول و اين گنجه و اين كليد در اختيار تو!»
منبع: پايگاه اطلاع رساني www.imam-khomeini.com
يادم هست در آن ايام جنگ بر روي شيشهي اتاقها نوارهايي ميچسباندند كه اگر احياناً شيشهها شكست، به صورت ذرات ريز درنيايد. خواستيم اين كار را نيز در منزل امام (ره) انجام دهيم. اما امام (ره) به شدت عصباني شدند و به حاج احمدآقا گفتند: «اينها توكل انسان را پايين ميآورد و اميد انسان را به خداوند ضعيف ميكند، اين كار را نكنيد». منبع: مجله ياران - صفحه: 44 |
يادم هست وقتي در بيمارستان بستري شدند همه برنامههاي عبادي ايشان مطابق معمول انجام ميشد. هيچ تفاوتي در مستحبات قبل و بعد از بيمارستان نداشتند. مگر بعد از عمل كه پزشكان اجازه نميدادند. منبع: كتاب فصل صبر |
امام بعد از نماز شب قرآن ميخواندند تا هنگام نماز صبح. پس از نماز صبح نيز قرآن ميخواندند. ايشان در هر فرصتي كه بين كارها فراغت داشتند بين كار، قرآن قرائت ميكردند و روزانه هشت مرتبه قرآن ميخواندند. امام ماهي يك مرتبه قرآن را ختم ميكردند. منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد3 - صفحه: 3 |
گزارشي در رابطه با زيادهروي يكي از روحانيون كه از طرف امام مجاز در اخذ و گرفتن وجوه شرعيه و امور حسبيه بود، به خدمت ايشان رسيد. منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد2 - صفحه: 400 |
تهران را بمباران ميكردند. گفتم:«اگر اجازه بديد يه خونهي ديگه همين اطراف بگيريم. شما بايد خودتون رو حفظ كنيد لااقل به خاطر مردم. منبع: بروشور فرهنگ سراي پايداري |