زندگی با امام
پيرمردي در خانهي امام در قم خدمت ميكرد و هر روز براي خريد نان به نانوايي محل ميرفت. نانوا و مردم او را ميشناختند. تا او را ميديدند، با شيفتگي ميخواستند تا از امام برايشان تعريف كند. سپس بدون نوبت نانهايش را ميخريد و به خانه باز ميگشت. منبع: كتاب چشمه خورشيد - صفحه: 27 |
ما وقتي پهلوي آقا بوديم، خيلي احساس راحتي ميكرديم و خيلي رابطهي خوبي داشتيم. همگي با امام (ره) حالت رفاقت داشتيم، وتي پهلوي يكديگر بوديم. با همه همين طور بودند. همه همين احساس آرامش را پهلوي ايشان داشتند. جذبه به جاي خود؛ دوستيهايمان، حرفهايي را كه با ايشان ميزديم، همه خيلي صميمانه بود. به ما نصيحت ميكردند ولي نه نصيحتي مثل بقيهي پدربزرگها و بزرگترها. منبع: مجله فكه |
يك روز خادم مسجدي كه امام (ره) در آن درس ميدادند گفته بود، وقتي طلبهها وارد ميشوند، نظافت را رعايت نميكنند و با كفش روي زيلوي مسجد ميآيند، امام (ره) در پايان درس نصيحت كردند و گفتند: «شيطان ابتدا از طريق مكروهات وارد ميشود و پس از آنكه بر انسان مسلط شد، او را به انجام محرمات وارد ميكند، ما كه زياد پول نداريم به خادم مسجد بدهيم بنابراين بهتر است مراعات كنيم. » همان لحظه كه كفشهايشان همراهشان بود، فوراً آنها را در دستمال گذاشتند. منبع: مجله ياران - صفحه: 18 |
امام (ره) در كارهاي روزمرّهشان بسيار منظم بود؛ اگر در ملاقاتهاي خويشان افراد در زمان معين برنميخاستند و وقت بيشتري را پر ميكردند، با اعتراض ايشان مبني بر اينكه بايد مطابق ظرفيت زماني افراد وقت صرف كنيد نه بيشتر نه كمتر، مواجه ميشديم. منبع: مجله ياران - صفحه: 45 |
در تاريخ 26/10/62 نوجواني سؤال كرده بود كه پدرش فردي لاابالي و بيدين است و به او گفته: « من راضي نيستم كه در منزل من نماز بخواني! » آيا پدر چنين حقي دارد و تكليف او چيست؟ منبع: مجله فكه - صفحه: 9 |
فاطمه، عروس امام و نوهي 8 سالهاش در كنار امام (ره) نشسته بودند و صحبت ميكردند. در لا به لاي حرفها امام از نوهاش پرسيد: نمازت را خواندهاي؟ منبع: كتاب چشمه خورشيد |
|
|
از ساعت 3:30 بعد از ظهر احساس اضطراب عجيبي بر همه مستولي شد. كار به جايي رسيده بود كه عليرغم تلاش بسيار پزشكان همه منتظر وقوع معجزه بوديم. امام (ره) از ساعت يك و نيم بيهوش بودند و ما هيچ عكسالعملي از ايشان نميديديم. هنگام اذان مغرب پزشكان امام (ره) را صدا زدند و گفتند: « آقا! وقت نماز است. » يكباره امام (ره) عكس العمل نشان دادند. همهي ما شاهد آن بوديم كه ايشان در حالت بيهوشي با حركات دست و ابرو نماز مغرب را به جا آوردند.
منبع: كتاب نمازعاشقان
امام در ماه رمضان، در هواي 50 درجهي نجف با آن سن و سال و ضعف مفرط روزي 18 ساعت روزه ميگرفتند و تا نماز مغرب و عشا را همراه با نوافق به جا نميآوردند، افطار نميكردند. منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد3 - صفحه: 54 |
ميدانستيم نماز شب آقا ترك نميشود. از اهل خانه شنيده بودم يك بار بعد از كلاس درس از ايشان پرسيده شده بود:«قبل از سپيده صبح، نماز شب بهتر است يا مطالعه؟» فرمودند:«نماز شب را تندتر بخوانيد بعد مطالعه كنيد». منبع: بروشور فرهنگ سراي پايداري |
امام در مسألهي بيتالمال خيلي به خودشان سخت ميگرفتند. به حاج احمد آقا وقتي كه هنوز معمّم نشده بود، فرموده بودند: « من نميتوانم پولي به عنوان شهريه به تو بدهم مگر اين كه معمّم بشوي. » منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد3 - صفحه: 312 |
امام (ره) در پاريس ميفرمودند: « اگر تمامي افراد بگويند شاه برود، من هم با آنها ميگويم شاه برود. اگر افراد معدودي باشند كه اين مطلب را بگويند، باز هم با آنها ميگويم شاه بايد برود و اگر هيچ كس نگويد شاه برود، باز من ميگويم شاه بايد برود؛ چون اين امر به دلخواه من نيست كه بگويم يا نگويم گفتن يك تكليف الهي است؛ اين وظيفه است. » منبع: كتاب برداشتهايي از سيره امام خميني (ره) جلد4 - صفحه: 17 |
|
|
امام راجع به مهريه دقت داشتند. يعني اعتقادشان به اين بود كه دختر بايد مهريه داشته باشد. اگر افرادي براي عقد نزد ايشان ميآمدند و مثلاً مهريه را يك جلد كلامالله مجيد ذكر ميكردند، امام قبول نميكردند و ميگفتند چيزي را به عنوان مهر تعيين كنند.
ولي در مورد تشريفات ديگر ازدواج اعتقادي نداشتند. زماني كه نوه ايشان با برادرم ازدواج كردند چون زمان جنگ بود، شديداً از تشريفات نهي كردند و گفتند وقت جشن گرفتن و مهماني دادن نيست.
منبع: پايگاه اطلاع رساني www.imam-khomeini.com
امام خيلي مقيّد بودند نماز را اول وقت بخوانند. آنقدر هم مقيّد بودند كه براي نماز مغرب و عشا كه اذان را ديرتر ميگويند ( الآن معمولاً 8-7 دقيقهاي در تهران اذان را از وقت شرعي ديرتر ميگويند ) منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد3 - صفحه: 72 |
|
|
روزي نامهاي به دست امام رسيد. عينك به چشم زد و نامه را خواند: « بسمه تعالي خدمت پدر عزيز و بزرگوار و مهربان. بعد از سلام و ارادت، رسم است بزرگتر به كوچكتر هديه ميدهد ...اگر ميل آن پدر مهربان به آن قرار گرفت كه فرزند كوچك خود را مورد رحمت قرار دهيد، لطف بفرماييد و يكي از عباهاي كهنهي خويش را كه سالها با آن نماز گذاردهايد، مرحمت بفرماييد تا انشاالله من نيز سالها نماز بگذارم. »
امام بلند شد و از روي تاقچه پارچه سفيدي را كه به جاي سجاده از آن استفاده ميكرد، برداشت و به يكي از مسئولان دفترش داد و گفت: « من عبايي كه با آن نماز بسيار خوانده باشم، ندارم ولي اين پارچه را براي او بفرستيد؛ من در آن زياد نماز خواندهام. »
منبع: كتاب چشمه خورشيد
حضرت امام (ره) تمام دعاهاي مفاتيحالجنان را با همان صورتي كه نوشته شده است، به جا مي آوردند. به خاطر دارم كه در يك روز اين پيرمرد 90 ساله براي هر زيارت يك غسل كردند و در كمتر از 2 ساعت سه باز غسل زيارت انجام دادند و به همين يك غسل اكتفا نكردند. در ماه مبارك رمضان وقتي در نجف بودند، هر سه روز يك دور قرآن را ختم ميكردند. در ايام سال ماهي يك بار قرآن را ختم ميكردند. ايشان همواره با قرآن مأنوس بود. يك جز قرآن را 8 قسمت كرده و هر قسمت را در زمان خاصي قراعت ميكردند. گاهي مدتها روي يك جمله قرآن مكث ميكردند. ايشان به قدري با كتاب مفاتيحالجنان مأنوس بودند كه هر چند ماه مفاتيح ايشان پاره ميشد و ما ناچار مفاتيح را يا صحافي ميكرديم و يا مجدداً براي ايشان تهيه ميكرديم. منبع: ماهنامه عرشيان |