زندگی با امام
امام در فاصلهاي كه بعد از نماز ظهر و عصر براي ناهار ميآمدند اگر در اين مدت كوتاه چند دقيقهاي فرصت پيدا ميشد قرآن برميداشتند و ميخواندند كه گاهي اوقات كمتر از دو دقيقه بود. منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني(ره) - صفحه: 348 |
من 62 سال با امام زندگي كردم و در اين مدت ايشان اصلاً غيبت نكرد. منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد3 - صفحه: 300 |
امام اگر غذايي را نميپسنديدند، هيچ وقت حرفي نميزدند. مشغول خوردن چيز ديگري ميشدند. منبع: مجله فكه - صفحه: 9 |
صفهاي نماز جماعت در بيرون خانهي امام در شهر نجف تشكيل شده بود. امام به آرامي از اتاق خود خارج شد تا وارد بيروني شود. منبع: كتاب چشمه خورشيد |
علاقه امام به كسي زيادتر بود كه به خدا نزديكتر است. مثلاً بچهها را خيلي دوست داشتند. وقتي علي (نوهشان) را ميبوسيدند، ميگفتند: اين بچه جديدالعهد و ملكوتي است. اين بچه به مبدأ نزديكتر است، اين بچه پاكيزهتر از ديگران است.» اگر بچهها را دوست داشتند، به دليل نزديكتر بودن آنها به خداوند بود. لازم نبود احساساتشان را بيان كنند. تنفر و دوست داشتنشان خود جوش بود. منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد3 - صفحه: 188 |
يك روز از از كشور ايتاليا يك نامه و يك بسته براي امام رسيد. توي آن بسته، يك گردنبند بود. صاحب نامه، نوشته بود من مسلمان نيستم ولي شما را خيلي دوست دارم و اين گردنبند را هم به شما هديه ميدهم تا هر جوري كه دلتان ميخواهد، از آن استفاده كنيد. منبع: پايگاه اطلاع رساني www.imam-khomeini.com |
سالگرد وفات فاطمه زهرا (س) بود كه سخنراني شهيد حجتالاسلام شيرازي پيرامون حضرت فاطمه از راديو پخش ميشد. ساعت يك بود ايشان گوش ميكردند و صداي راديو هم بلند بود. از پشت اتاق شنيديم كه ايشان با صداي بلند گريه ميكنند. منبع: مجله جاودانه ها - صفحه: 11 |
يك مورد از كرامات مربوط به چند نفري است كه ادعاي عرفاني داشتند و اذعان ميكردند با امام زمان (ع) ارتباط دارند. برخي از مسؤولين مملكت پس از شنيدن اين ماجرا معتقد بودند بايد اين قضيه روشن شود. اگر اينها ادعاي دروغ ميكنند موضوع گفته شود تا كسي به انحراف و يا اشتباه نيفتد. با وساطت دو تن از مسئولين كشور به اين چند نفر اجازه ملاقات با امام داده شد. ايشان در همان وهله اول پي به رياكاري آنان بردند و با اشرافي كه داشتند، براي روشن شدن موضوع براي ديگران، از آنها سه سؤال كردند و فرمودند كه اگر شما با امام زمان (ع) ارتباط داريد پاسخ اين سؤالات را از حضرت گرفته و براي من بياوريد. منبع: پايگاه اطلاع رساني شهيد آويني |
وقتي كه مادرم صحبت ميكنند ما ميفهميم كه زندگيشان خيلي در فشار گذشته است . امام هم چون مقيد بودند و خيلي احتياط كار حتي شهريه هم نميگرفتند . مادرم ميگويد قباي آقا كهنه و پاره ميشد ، اينها را برميداشتيم – تكه تكه – لباس بچه ميكرديم يا تمام كتهاي شما را از قسمتهاي پايين قباها ميدوختيم و يا لباستان وقتي خيلي پاره ميشد، پول ميدادم پارچه چيت ميخريدم . منبع: پايگاه اطلاع رساني www.imam-khomeini.com |
هنگامي كه تواضع و فروتني با لطافت و مهرباني درآميخته و محبت از جام مستانهي چشم محبوب بر ساغر جان عاشقان ريخته شود، عاشق نميداند به گلي كه در دست يار است، بنگرد يا بر گل تبسم چهرهي او نظر اندازد. چه ميگويم؟ منبع: پايگاه اطلاع رساني www.imam-khomeini.com |
|
|
يادم ميآيد يكي از بچههاي مرحوم اشراقي كه نوه امام بود، يك روز به راهرو آمد و يك لنگه كفش برداشت و گفت ميخواهد امام را بزند. من دنبالش دويدم تا لنگه كفش را بگيرم ولي او در را باز كرد و به داخل اتاق رفت، تا رفتم او را بگيرم امام دستشان را بلند كردند و به من فهماندند كه كاري نداشته باشم. بچه سه چهار تا با كفش به امام زد. بعد امام او را بغل كردند و بوسيدند و گفتند: «باباجون اگر من به شما ميگويم كه به اين كاغذها دست نزني به اين خاطر است كه اينها مال مردم است من بايد آنها را بخوانم و جواب بدهم و اگر پاره شوند پيش خدا مسئولم. يعني بدون آنكه حالت خاصي در چهرهشان پيدا شود خيلي راحت با آن بچه برخورد كردند. بالاخره بچه لنگه كفش را همانجا گذاشت و از اتاق بيرون رفت.
منبع: مجله فكه
امام هرگز هيچ يك از مقامات را در جاي خلوت به حضور نميپذيرفتند. ايشان در اين مواقع ميفرمودند: ما جاي خلوتي نداريم. اين مطلب بدان جهت بود كه آنان نتوانند با توجه به اينكه ملاقاتشان با امام خصوصي بوده است، مطالبي را بر خلاف اظهار كنند و چند نفر شاهد صحبتهاي آنان با امام باشند. منبع: پايگاه اطلاع رساني شهيد آويني |
آن روزهايي كه مرحوم مفتح را شهيد كردند بحث محاصره اقتصادي مطرح بود. امام فرمودند: «گرچه ما را محاصره اقتصادي كردند، اما ما خدا را داريم.» يعني اگر واقعاً حصر اقتصادي براي ما به وجود بياورند، براي خدا كه نميتوانند حصري به وجود آورند. خدا را كه كسي نميتواند محاصره كند، چون همه ما در محاصرهي خداوند هستيم. منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد3 - صفحه: 197 |
طلبهها از ته كوچه حرم ميدويدند، طرف خيابان ارم. پابرهنه، بيعبا، بيعمامه، با سر و صورتي خونين و به كساني كه ميرفتند طرف فيضيه تند و كوتاه ميگفتند:«نرويد خطر دارد». منبع: بروشور فرهنگ سراي پايداري |
در نوروز 1342 كه قم كربلا شده بود و مدرسهي فيضيه قتلگاه، عدهاي آمدند كه امام منزلشان را ترك كنند و براي چند شبي در جاي ديگر باشند. منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد3 - صفحه: 191 |