با کدام آیه محشور می شوید؟
|
بنام خدا
با تشکر از انتخاب آیه روز شما بخشی از پیام ها و نکات تفسیری آیه بشرح زیر میباشد:
وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ «آیه 9 سوره هود»
واگر به انسان از جانب خود نعمتى بچشانيم، سپس آن را از او بازپسگيريم، همانا او نوميد و ناسپاس خواهد بود.
نکته ها
نه هر نعمتى نشانهى محبّت خداست و نه گرفتن هر نعمتى، نشانهى قهر و غضب است، بلكه چه بسا آزمايش الهى است.
انسان چون حكمت الهى و مصالح امور را نمىداند، زود قضاوت مىكند، مأيوس مىشود و كفر مىورزد.
پیام ها
1- كاميابىهاى انسان تنها در حدّ چشيدن است. أَذَقْنَا الْإِنْسانَ ...
2- نعمتهاى الهى، فضل و رحمت خداست، نه استحقاق ما. أَذَقْنَا ... رَحْمَةً
3- اگر مدّت كاميابى انسان طول كشيد، مغرور نشويم. أَذَقْنَا ... ثُمَّ نَزَعْناها («ثُمَّ» نشانهى مدّتى طولانى است)
4- دادنها و گرفتنها به دست اوست. أَذَقْنَا ... نَزَعْناها
5- گرفتن رحمت از انسان، براى او سخت است. «نَزَعْناها» («نزع» كشيدن همراه با سختى است)
6- انسان كم ظرفيّت است و با از دست دادن نعمتى، از رحمت گستردهى الهى مأيوس مىشود. ثُمَّ نَزَعْناها ... إِنَّهُ لَيَؤُسٌ
7- ايمان ما به خداوند نبايد وابسته به كاميابىها وشيرينىهاى زندگى باشد. نَزَعْناها ... إِنَّهُ لَيَؤُسٌ
8- يأس از رحمت خداوند، مقدّمهى كفر وناسپاسى است. «1» «إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ»
نکته ها
در آيهى قبل، سفارش به توكّل شد و در اين آيه، دليل توكّل بر خدا را چنين مطرح مىكند كه عزّت و ذلّت تنها به دست اوست.
در حديث آمده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله از جبرئيل پرسيد: توكّل بر خدا چيست؟ جبرئيل گفت: اينكه بدانى مخلوق، سود و زيانى به تو نمىرساند و از غير خدا كاملًا مأيوس شوى.
اگر انسان به اين درجه رسيد، جز براى خدا كار نمىكند و از غير خدا نمىهراسد و جز به خدا
اميد ندارد و اين حقيقت توكّل است.
امام صادق عليه السلام فرمودند: «هرگاه ميان انسان و گناه، مانعى حائل نشد و انسان گرفتار معصيت گرديد، اين خذلان الهى است».
پیام ها
1- تنها نصرت و امداد الهى است كه تحتالشعاع هيچچيز قرار نمىگيرد. «إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ»
2- پيروزى و شكست هردو با ارادهى خداوند است. «يَنْصُرْكُمُ ... يَخْذُلْكُمْ»
3- ايمان، از توكّل بر خدا جدا نيست. «فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»
بنام خدا
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما،از اینکه در این تایپیک شرکت کرده و میکنید و آیات انتخابی هر روزتان را همراه با نکات و پیام های آیه برای عموم به اشتراک میگذارید،سپاسگزارم
نقل قول nargesza
|
بنام خدا
با سلام
آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما را از درگاه ایزد منان دارم و بخشی از پیام ها و نکته های تفسیری آیه را بشرح زیر میباشد:
ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ «آیه 55 سوره اعراف»
پروردگارتان را با تضرّع و پنهانى بخوانيد، قطعاً او تجاوزگران را دوست ندارد.
نکته ها
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در سفرى بعضى اصحاب را ديدند كه با فرياد دعا مىكنند، حضرت فرمودند: «آرام دعا كنيد». «1» حضرت زكريّا نيز خداوند را در پنهانى و با اخلاص ندا مىكرد. «نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا» «2» زيرا نشانهى ادب است چنانكه خداوند به مؤمنان مىفرمايد:
بلندتر از صداى پيامبربا او سخن نگوييد. «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ» «3» وممكن است صداى بلند در عبادت ونيايش، زمينهساز تظاهر و ريا باشد.
تضرّع و ناله در دعا، نشانهى توجّه انسان به كمبودها و نيازهاى خود و عامل شكستن غرور و خودخواهى است. زيرا آنكه خود را قوى و غنى بداند، در برابر هيچ كس ناله و درخواستى ندارد.
امام صادق عليه السلام فرمود: «تضرّع در دعا، دستان را به طرف آسمان بلند كردن و دعا نمودن است»، «4» پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز چنين دعا مىكرد و سلمان فارسى از آن حضرت نقل كرده كه فرمود: «خداوند حيا مىكند دستى را كه به دعا بلند شود محروم برگرداند». «5»
پیام ها
1- پس از خداشناسى، خداپرستى لازم است. «ادْعُوا رَبَّكُمْ» در آيهى قبل، خداشناسى مطرح شد، در اين آيه خداپرستى.
2- بهتر است دعا با استمداد از كلمهى «ربّ» و همراه تضرّع و زارى و پنهانى باشد. «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً» دعاى پنهانى از ريا دور و به اخلاص نزديكتر است.
3- دعا وقتى مؤثّر است كه خالصانه و همراه با تضرّع باشد. «تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً»
4- با تمام وجود و با كمال خضوع خدا را بخوانيم وزبانمان نماينده همهى وجود ما باشد. ادْعُوا ... تَضَرُّعاً
5- گردنكشان و تجاوزكاران، از لطف و محبّت الهى محروم مىباشند. «إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»
6- دعا نكردن، دعاى بىتضرّع و دعاى ريائى، از نمونههاى سركشى و تجاوز است. «الْمُعْتَدِينَ»
«1». تفاسير مجمعالبيان و كبير فخررازى.
«2». مريم، 3.
«3». حجرات، 2.
جلد 3 - صفحه 82
«4». كافى، ج 2، ص 481.
«5». تفسير قرطبى.
بنام خدا
با سلام
آیات منتخب جزء 25 آیاتی است که هنگام سوار شدن بر مرکب(وسایل نقلیه) خوانده میشود:
آیاتی که هنگام سوار شدن خوانده می شود
لِتَسْتَوُاْ عَلىَ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُواْ نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُواْ سُبْحَانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَاذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ(13)وَ إِنَّا إِلىَ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ(14- زخرف)
كه بر پشت آن استقرار یابید و چون بر آن استقرار یافتید، نعمت پروردگارتان را به یاد آورید و بگویید: منزّه است خدایى كه این را رام ما كرد كه ما قدرت آن را نداشتیم و ما به سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت.
«استواء بر ظهر» به معناى استقرار بر پشت حیوان و یا هر مركب سواری دیگر است.(10) منظور از مرکب با توجه به آیه قبل (آیه 12) فقط چهارپایان نیست بلکه به قرینه «کشتی» که در آیه آمده است هر گونه وسیله نقلیه را در بر می گیرد که در عصر حاضر ماشین، قطار و هواپیما از رایج ترین آنهاست.
و «ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ» هم مفهومش این است كه اگر لطف پروردگار نبود ما هرگز قادر به کنترل و ادراه این مرکبها نبودیم. و اینکه در پایان دعای مومنین این چنین دارد که: «وَ إِنَّا إِلىَ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ؛ و بی شک ما به سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت» برای آن است که آنها را به یاد قیامت بیندازد که امروز سوار بر وسیله ای گران قیمت شده و در زمین جابجا می شویم به یاد داشته باشیم که بالاخره تابوتی هم هست که در انتظار ماست.
«استواء بر ظهر» به معناى استقرار بر پشت حیوان و یا هر مركب سواری دیگر است.(10) منظور از مرکب با توجه به آیه قبل (آیه 12) فقط چهارپایان نیست بلکه به قرینه «کشتی» که در آیه آمده است هر گونه وسیله نقلیه را در بر می گیرد که در عصر حاضر ماشین، قطار و هواپیما از رایج ترین آنهاست
در حالات امیرالمومنین علیه السلام آمده است كه هنگامی که پاى خود را در ركاب گذاشت فرمود: «بسم اللَّه» و هنگامى كه بر مركب استقرار یافت این آیات را تلاوت کرد: «سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ وَ إِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُون»(11)
از این رو مستحب است که انسان هنگام سوار شدن بر هر وسیله نقلیه ای با خواندن این آیات هم شکر خدا را بجا آورد و هم به یاد قیامت افتاده و فراموش نکند که روزی سوار بر تابوت به آن دیار باقی خواهد شتافت.
پی نوشت ها:
(10) المیزان ج18 ص87
(11) مستدرک الوسایل ج8 ص136
نکته ها
كلمهى «يَأْتَلِ» از ريشه «الو» به معناى كوتاهى كردن و يا از «الى» به معناى سوگند ياد كردن است، همانند «ايلاء» در مباحث فقهى.
«عفو» به معناى بخشيدن است و «صَفح» به معناى ناديده گرفتن كه مرحله بالاتر از عفو است. بعضى گفتهاند كه «صفح» آن عفوى است كه در آن ملامت نباشد.
در آيات قبل از كسانى كه تهمت مىزنند به شدّت انتقاد شد، بعضى از اصحاب سوگند ياد كردند كه به افراد تهمتزن هرگز انفاق نكنند، اين آيه مىفرمايد: به خاطر لغزشهاى قبل، محرومان را بىنصيب نگذاريد. (شأن نزول)
پیام ها
1- مرفّهين در برابر محرومان مسئول هستند. وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ ...
2- مهمتر از انفاق، استمرار آن و خسته نشدن از آن و كوتاهى نكردن در آن است.
«وَ لا يَأْتَلِ»
3- در انفاق، هم از وسعت مالى و هم از امكانات ديگران استفاده كنيد. أُولُوا الْفَضْلِ ... وَ السَّعَةِ
4- در كمك كردن، بستگان اولويّت دارند. «أُولِي الْقُرْبى»
5- در پيمودن مراحل كمال، بلند همّت باشيد وبه حداقل اكتفا نكنيد. ابتدا كلمهى «عفو» آمده، در مرحلهى بالاتر «صفح» آمده است. «وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا»
6- كسى كه ديگران را ببخشد، به بخشش الهى نزديكتر است. (عفو و گذشت
وسيلهى جلب مغفرت الهى است) «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ»
7- هدف از عفو و گذشت ديگران، كسب مغفرت خدا باشد، نه چيز ديگر. «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ»
8- در شيوهى تبليغ، از احساسات وعواطف مردم كمك بگيريم. «أَ لا تُحِبُّونَ»
9- رهبران دينى بايد مردم را به انفاق و عفو و گذشت تشويق كنند. (تمام آيه)
|
|
بنام خدا
با سلام
سپاسگزارم که در برنامه ما را همراهی می کنید.بخشی از نکات و پیام های آیه بشرح زیر میباشد:
أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ «آیه 81 سوره یس»
آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريد، توانا نيست كه مثل آنها را بيافريند؟ آرى، (مىتواند) و او آفريدگار بسيار داناست.
نکته ها
انسان مركّب از جسم و روح است؛ جسم انسان با مرگ متلاشى مىشود و در حال حيات نيز دائماً در حال تغيير است، ولى روح و شخصيّت انسان ثابت است. در قيامت روح انسان همان روح دنيوى است، ولى جسم انسان در قالبى مشابه قالب جسم دنيوى او مىباشد.
«يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ»
پیام ها
1- گاهى بايد سؤال را با سؤال جواب داد. مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ ... أَ وَ لَيْسَ الَّذِي ...
2- سؤال راهى است براى بيدار كردن وجدانها. أَ وَ لَيْسَ الَّذِي ...
3- در گفتگو با منكران، از مسائل كوچك آغاز كنيم تا به مسايل بزرگ برسيم.
(مثال اول نطفه بود، مثال بعد درخت سبز و مثال سوم آفرينش آسمانها.)
«خَلَقَ السَّماواتِ»
4- چون كه صد آمد نود هم پيش ماست. كسى كه آسمانها و زمين را آفريد مىتواند انسانها را هم مىآفريند. خَلَقَ السَّماواتِ ... بِقادِرٍ
5- كار او خلق كردن است، چه در دنيا و چه در قيامت. «هُوَ الْخَلَّاقُ»
6- دليل معاد، علاوه بر حكمت و عدالت الهى، داشتن قدرت و علم او بر اعمال انسانهاست. «هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ»
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 565
بنام خدا
با سلام
آیه انتخابی از جزء 26 قرآن مجید آیه 12 سوره حجرات میباشد که آیه مهمی در مورد بدگمانی، تجسس و غیبت است:
آیهای مهم درباره بدگمانی، تجسس و غیبت
یَأَ ایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لَا تجََسَّسُواْ وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَ یحُِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ (12- حجرات)
ای اهل ایمان! از بسیاری از گمانها در حقّ مردم بپرهیزید؛ زیرا برخی از گمانها گناه است و در اموری که مردم پنهان ماندنش را خواهانند تفحص و پیجویی نکنید و از یکدیگر غیبت ننمایید. آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ بیتردید از این کار نفرت دارید و از خدا پروا کنید که خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است.
منظور از «الظَّنِّ» اولی، گمانهای بد است که چون نسبت به گمانهای خوب در میان مردم بیشتر است لذا از آن تعبیر به کثیر شده و گر نه حسن ظن یا همان گمان خیر، نه تنها ممنوع نیست بلکه به آن توصیه هم شده است.(1)
گمانهای بد، برخی مطابق با واقعند و برخی مخالف آن. آنچه بی تردید گناه است آن گمانهایی هستند که مخالف با واقع باشند لذا فرمود: «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ». وجود همین دسته از گمانهای حرام در بین گمانهای بد کافی است حکم به پرهیز از تمام آنها بشود. بنابراین آیه شریفه مؤمنین را از هرگونه گمان بد (خواه موافق با واقع باشد؛ خواه مخالف) بر حذر میدارد.
هر گاه گمان بدی نسبت به مسلمانی در ذهن شما پیدا شد، در عمل کوچکترین اعتنایی به آن نکنید، طرز رفتار خود را دگرگون نسازید و مناسبات خود را با طرف تغییر ندهید، بنا بر این آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد میباشد
«تجسس» به معنی جستجوگری است که معمولاً در امور نامطلوب به کار میرود و عاملی است برای کشف اسرار و رازهای نهانی مردم. از آنجا که اسلام میخواهد مردم در زندگی خصوصی خود از هر نظر در امنیت باشند بنابراین هرگز اجازه نمیدهد که رازهای خصوصی آنها فاش شود. (2)
در سومین و آخرین دستور که در حقیقت معلول و نتیجه دو برنامه قبل است میفرماید: هیچکدام از شما غیبت دیگری را نکند و برای آنکه قبح و زشتی این عمل را کاملاً مجسم کند پرده از راز آن گشوده و حقیقت باطنی آن را بیان کرده است که همانا خوردن گوشت مردار است.
دو نکته
1. از آنجا که گمان بد بردن معمولاً یک امر غیر ارادی است بنابراین نهی در آیه نهی از ترتیب آثار است، یعنی هر گاه گمان بدی نسبت به مسلمانی در ذهن شما پیدا شد، در عمل کوچکترین اعتنایی به آن نکنید، طرز رفتار خود را دگرگون نسازید و مناسبات خود را با طرف تغییر ندهید، بنا بر این آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد میباشد.(3)
2. نهی همراه با بیان واقعیت گناه که نمونه آن در این آیه در خصوص غیبت آمده، برای بازدارندگی بیشتر است و این مانند آن است که پدری دلسوز برای اینکه فرزندش به بخاری داغ دست نزند او را چنین نهی کند: «دست به بخاری نزن! میخواهی بسوزی؟!» که این نهی همراه با بیان اثر آن کار، به طور قطع از اثر بازدارندگی بیشتری برخوردار خواهد بود.
پی نوشت ها:
(1) «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً»؛ چرا هنگامی که آن نسبت ناروا را شنیدید، مردان و زنان مؤمن نسبت به خودشان گمان نیک نبردند، و نگفتند: این تهمتی آشکار [از سوی منافقان] است؟! (12- نور)
(2) ر.ک: نمونه ج22 ص181-184
(3) همان
نکته ها
«خَرْص» به معناى تخمين و حدس است. چون بعضى از تخمينها نادرست از آب در مىآيد، به معناى دروغ هم آمده است.
پیام ها
1- راه هدايت و راه قرآن ملاك است، نه راه مردم و اكثريّت. وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ ... وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ...
2- اكثريّت، دليل حقانيّت نيست. ملاك، حقّ است نه عدد، پس در پيمودن راه حقّ از كمى افراد نهراسيد. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ...
3- جلب نظر اكثريّت، گاهى به قيمت نابودى و انحراف خود انسان تمام مىشود. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... يُضِلُّوكَ (در راه خدا حركت كنيم هر چند خلاف رأى اكثريّت باشد)
4- اكثريّت، چنان جلوهاى دارد كه خدا پيامبر را هم از تبعيّت آن بر حذر مىدارد. «وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ» (انبيا بايد تابع وحى باشند، نه آراى مردم)
5- ريشهى ضلالتها، اعتماد به حدس وگمان است. «يُضِلُّوكَ- إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»
6- اكثريّتى كه به جاى حقّ، در پى حدس و هوس باشند، قابل پيروى نيستند. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... يُضِلُّوكَ ... يَخْرُصُونَ
7- در انتخاب راه، دليل وبرهان لازم است، نه حدس وگمان. إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَ ... يَخْرُصُونَ
بنام خدا
با سلام
ضمن قبولی طاعات و عبادات شما عزیزان و التماس دعای خیر برای ظهور و سلامتی آقا امام زمان(عج) و رفع گرفتاریها و بیماری همه مردم ، آیه منتخب جزء 27 قرآن کریم آیه 23 سوره حدید میباشد که بخشی از نکات و پیام های آیه بشرح زیر میباشد:
لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ «آیه 23 سوره حدید»
تا بر آنچه از دست داديد، تأسف نخوريد و به آنچه به شما داده شد، (سرمستانه) شادمانى نكنيد و خداوند هيچ متكبر فخرفروشى را دوست ندارد.
نکته ها
«مُخْتالٍ» به معناى تكبرى است كه بر اساس توهّم و تخيل بزرگى باشد.
اين آيه دليل آيه قبل است. يعنى اين كه به شما خبر داديم كه حوادث را پيش از آنكه حادث شوند مقرر كرده و نوشتهايم، براى آن است كه ديگر به خاطر نعمتى كه از دست مىدهيد اندوه مخوريد و به خاطر نعمتى كه خدا به شما مىدهد، خوشحالى نكنيد و بدانيد كه نعمتها امانت الهى است كه به شما سپرده شده است، نه اينكه به مواهب الهى پشت پا بزنيم و از آنها بهره نگيريم، بلكه اسير آن نشده و آن را هدف و مقصد خود ندانيم. «1»
تمام حوادث تلخ و شيرين، همچون پلّههايى از سنگهاى سياه و سفيد، براى بالا رفتن و به كمال رسيدن است و بايد بدون توجّه به رنگِ پلّهها، به سرعت از آن گذشت.
كارمند بانك، يك روز مسئول گرفتن پول از مردم و روز ديگر مسئول پرداخت است. نه روز اول خود را مىبازد و نه روز دوم خوشحالى مىكند، زيرا مىداند او كارمندى امين بيش نيست. خداوند با مقرّر كردن حوادث و فراز و نشيبها مىخواهد روح انسان را به قدرى بالا ببرد كه تلخىها و شيرينىها در آن اثر نكند، چنانكه حضرت زينب عليها السلام بعد از حوادث كربلا فرمود: من به جز زيبايى چيزى نديدم، «و ما رأيت الا جميلا» «2» و امام حسين عليه السلام در گودال قتلگاه و در آخرين لحظات زندگىاش فرمود: خداوندا! راضى هستم به حكم تو و بردبارم بر بلا و امتحان تو، «رضا بقضائك، صبرا على بلائك و امام على عليه السلام اشتياق و انس خود را به شهادت از انس كودك به سينه مادر بيشتر مىداند. «و الله لا بن ابى طالب آنس بالموت من الطفل بثدى امه» «3»
«1». تفسير الميزان.
«2». لُهوف، ص 160
«3». نهجالبلاغه، خطبه 5.
جلد 9 - صفحه 482
اگر حوادث را براساس علم و حكمت خدا بدانيم نه اتفاقى و بىدليل و اگر حكمت بروز حوادث را بدانيم، حسد نمىورزيم، حرص نمىزنيم، دشمنى نمىكنيم و عصبانى نمىشويم زيرا مىدانيم كه صحنهها از قبل طراحى حكيمانه شده است. اگر بدانيم عطاى نعمت، مسئوليّت و وظيفه به دنبال مىآورد، از داشتن آن شاد نمىشويم و اگر بدانيم گرفتن نعمت، جبرانش در قيامت است، از فوت شدهها غمناك نمىشويم.
حضرت على عليه السلام فرمودند: تمام زهد در دو كلمه قرآن است، سپس اين آيه را تلاوت كرده و فرمودند: و آنچه از دست داديد تأسف نخوريد و بر آنچه به شما داده مىشود، دلخوش نباشيد وكسى كه چنين باشد، زاهدى جامع الاطراف است. «1»
پیام ها
1- حوادث، هدفدار است. ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ ... لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ ...
2- نعمتها از خداوند است، «آتاكُمْ» ولى سلب نعمت به خداوند نسبت داده نشده است. «ما فاتَكُمْ»
3- علم به آثار و اهداف حوادث، سبب آرامش است. فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها ...
لِكَيْلا تَأْسَوْا
4- خداوند از ثبت حوادث در لوح محفوظ خبر داده تا بندگان غصّه نخورند و مغرور نشوند. لِكَيْلا تَأْسَوْا ... وَ لا تَفْرَحُوا
5- غم و شادى طبيعى بد نيست، اندوه خوردن بر گذشتهها و يا سرمست شدن به داشتهها مذموم است. لِكَيْلا تَأْسَوْا ... وَ لا تَفْرَحُوا
6- كسى كه از مقدّرات الهى غافل است، گمان مىكند فضيلتى دارد كه خداوند به خاطر آن به او نعمت داده و لذا بر ديگران فخر مىفروشد. «مُخْتالٍ فَخُورٍ»
7- خيالهاى درونى، مقدّمه فخر فروشىهاى بيرونى است. «مُخْتالٍ فَخُورٍ»
«1». نهجالبلاغه، حكمت 439.
جلد 9 - صفحه 483
بنام خدا
از اینکه هر روز همراه ما در این تایپیک هستید سپاسگزارم.قبول حق باشه و التماس دعا.
وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ ﴿78﴾
و اوست آن كس كه براى شما گوش و چشم و دل پديد آورد چه اندك سپاسگزاريد (78)
سوره 23: المؤمنون
كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ «26» وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ «27» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «28»
هركه روى زمين است، فنا پذيرد و (تنها) ذات پروردگارت كه داراى شكوه و اكرام است، باقى مىماند. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
نکته ها
در آيه 185 سوره آلعمران خوانديم: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» هر انسانى طعم مرگ را مىچشد. در آخرين آيه سوره قصص نيز خوانديم: «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» هر موجودى هلاك مىشود، جز ذات پروردگار. در اين سوره نيز مىخوانيم: «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ»
در آيات قبل، نعمتها معرّفى شد، در اين آيه مىفرمايد: زمان بهرهگيرى از نعمتها كم
است، فرصت را غنيمت شماريد كه همه رفتنى هستيد.
گرچه همه موجودات فانى هستند ولى هر كس در مسير الهى باشد و كار او رنگ الهى بگيرد، آن نيّت خالص كه «وجه رب» است، كار فانى او را باقى مىكند.
پیام ها
1- مرگ، يك قانون عام و فراگير است. «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ»
2- به كسى جز خدا تكيه نكنيم كه همه فناپذيرند. «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ»
3- ارزش انسان با تقرّب به خداوند است، نه داشتن امكانات. «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ»
4- مرگ، گامى در مسير تربيت انسان است. «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ»
5- پيامبر، تحت تربيت و ربوبيّت خاصّ خداوند است. «رَبِّكَ»
6- مرگ موجودات، نشانه نقص و تمام شدن قدرت و كرم الهى نيست كه او صاحب جلال و كرامت است. كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقى ... ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ
7- جلال الهى همراه با رحمت و رأفت است. «ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ»
8- مرگ، نعمت است. كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ ... فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما (با آنكه در آيات 26 و 27 نام هيچ نعمت مادّى نيامده، امّا در آيه 28، باز هم جملهى فَبِأَيِّ آلاءِ ...
تكرار شده است پس مرگ نيز نعمت است.)
9- جن نيز همچون انسان، مرگ دارد. زيرا خطاب «رَبِّكُما» به جنّ و انس بازمىگردد. كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ ... فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما
|
وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ ﴿78﴾
و اوست آن كس كه براى شما گوش و چشم و دل پديد آورد چه اندك سپاسگزاريد (78)
سوره 23: المؤمنون
بنام خدا
بخشی از نکات و پیام های تفسیری آیه بشرح زیر است:
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ «آیه 78 سوره المومنون»
و اوست كه براى شما گوش و چشمها و دلها آفريد، چه اندك سپاسگزاريد.
پیام ها
1- راههاى شناخت، از بزرگترين نعمتهاى الهىاند. أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ ...
2- راه شناخت، در محسوسات منحصر نيست، بلكه دل نيز ابزار شناخت است. «السَّمْعَ و الْأَفْئِدَةَ»
جلد 6 - صفحه 121
3- شكر مُنعم واجب است و كسى كه از نعمتها درست استفاده نكند، ناسپاس و مورد توبيخ است. «قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ»
4- ياد نعمتهاى الهى، زمينهى شناخت و شكر است. «تَشْكُرُونَ»