مشمول ضمه یا مشغولالذمه؟ مسئله این است!
واژه ی «هیئت» عربی و به معنی «شـکل و صورتِ چیزی» و نیز به معنی «عـدّه و دسـته ای از مردم» است.
جمعِ «هیئت» نیز «هَیَأت» (بخوانید «هَ یَ آ ت») اسـت و نباید یکی را به جای دیگری به کار برد.
«شـسـت» یا «شـصت»:
این واژه ها را هم بسـیاری به اشـتباه به جای یکدیگر به کار می برند. شـسـت به معنای انگشـت بزرگ دسـت و پا و شـصت عدد 60 اسـت.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آقای ابوالحسن نجفی می نویسـد که چون هر دو واژه فارسی هستند، تنها برای تمایز میان معـنای آنها است که یکی را با س و دیگری را با ص می نویسـند. ولی درمتون کهن، هر دو واژه با « س» آمده اسـت.
«بها» یا «بهاء» :
«بها» به معنی قیمت، ارزش و نرخ چیزی است. اما معنی «بهاء» روشنی، درخشندگی، رونق، زیبایی و نیکویی است و به معنای فَرّ و شُکوه و زینت و آرایش نیز به کار رفته است. مانند بهاء الدین یا بهاء الحق و یا بهاء المُلک که معنای آن ها رونق دین ، شکوه دین و شکوه کشور است.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در پشت جلد ( پوشانه ) برخی از کتاب ها می نویسند : بهاء .... ریال، که سخت نادرست است.
«ثواب» یا «صواب»:
نوشـتن یکی از این واژه ها به جای دیگری نیز یکی از غلط های رایج در املای زبان فارسی اسـت. در حالی که ثواب و صواب معانی جداگانه ای دارند و نباید آن ها را با هم اشـتباه کرد.
«ثواب» اسـم است به معـنی « مزد و پاداش »، اما «صواب» صفت اسـت به معـنی «درسـت، به جا و مناسـب».
«اِن شاء الله» یا «انشاء ألله»:
جمله ی «ان شاء الله» از سـه کلمه سـاخته شـده اسـت: اِنْ (اگر)، شـاء (بخواهد)، الله (خداوند)، یعنی: اگر خداوند بخواهد.
اما جمله ی «انشاء الله» از دو کلمه سـاخته شـده اسـت: اِنشـاء ( آفریدن )، الله (خدا) به معنی: خداوند بیافریند.
آن چه به هنگام نوشتن این جمله مراد نویسنده است جمله ی نخست است ولی آن را به غلط به صورت جمله ی دوم می نویسد.
دست مریزاد
دست مریزاد؛ [ دَ م َ ] (جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ، صوت مرکب ) دعائی است در حالت تحسین شخصی را که از دست او کاری نمایان برآید. کلمه ٔ تحسین باشد استادان پیشه ور و ارباب صنایع را. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). مریزاد دست . دست مریزد.(منبع: لغت نامه دهخدا)
مریزاد از مصدر ریختن است . فعل دعا با افزودن الف به ماقبل آخر فعل مضارع ساده ساخته می شود . مانند خدایش رحمت کناد . خدا او را بیامرزاد .
که رستم منم کِـم مِـماناد نام نِشیناد بر ماتمم پور سام
پس دست مریزاد یعنی دست تو نریزد . منظور این است که دست تو دچار بیماری نشود به گونه ای که با گرفتار شدن به بیماری دچار لرزش شوی و چیزها از دستت بریزد (بیفتد )
اول و آخر این جمله را در کنار هم آورده اند و شده است { دست مریزاد }.