*****مشـــاعره مهدوی*****
اي ياور غربيان
منجي دردمندان
اميد بينوايان
مهدي بيا كجائي؟
یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت
گفتی برو که دست به دامان شدن بس است
آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
تو خودت یک تن یک کرب بلایی اقا
این غروریست که از زینب کبری داری
ای گل سر سبد عرش خدا یا مولا
جان زهرا قسمت میدهم آقا که بیا
اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا
دل مردگی و این همه ویران شدن بس است
آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است
تسبیح زمین و آسمان،یا مهدی
ذکر همه ی فرشتگان،یا مهدی
حالا که رسیده روز بیعت با عشق
لبیک بگو از دل و جان،یا مهدی
یا صاحبالزمان و زمین موعود، دانای هر که آمد و هر چه بود
گمنامم و تویی تو، که میدانی، تنها به نام سبز تو مینازم
می زنند از شوق دائم بال و پر
در حضور حجت ثانی عشر
ملک هستی در یم شادی گم است
بعثت است این،یا غدیر دوم است
تا چند بنالم زار شب تا سحر از هجرش
كوكب شِمُرم هر شب ، شايد كه سحر آيد
در کوچه های برفی تاریخ عاشقی
یک اتفاق تازه و یک عشق نوبری
ما با توکل به شما زنده مانده ایم
تو اولین امیدی و امید آخری
یک گوشهی نگاه شما کیمیا کند
بر خاک پای خویش عیار طلا دهید
خواهید اگر که روسیهان معتبر شوند
فیض غلامی حرم خود به ما دهید
قاسم نعمتی
در بین ما نشسته ای و ما بدون تو
از کودکی کنار تو اما بدون تو
در طول خشکسالی فصل نبودنت
ماندیم دست خالی و تنها بدون تو
دجله هر شب هزار و یک قصه از نیستان سامرا دارد
مثل ما که هزار و یک سال است زائر غصه های سردابیم
بی تو یک روز خوش نبود و نرفت آب خوش از گلویمان پایین
یا سرابیم بی تو در پوچی یا که در خواب خویش مرداریم