مطالب مرتبط با فرقه شیخیه
شیخاحمد احسایی، پس از تحصیل نزد اساتیدی بزرگ و قبل از انحرافاتش اجازاتی از ایشان دریافت کرد. شیخ در ادامه با برگزیدن نظراتی باطل، زمینه را برای تکفیر خود فراهم کرد. از جمله نظریات باطل او باطنگرایی در شریعت، ادعای کشف، الهام، تفویض، غلوّ، رکن رابع و معاد روحانی، زمینه را برای تشکیل فرقههایی نظیر بابیه و بهائیه فراهم کرد.
احسایی خود و پیروانش را از شیعهی امامیّه با اعتقاد به معاد هورقلیایی خارج ساخت و این عقیده سبب جدا شدن شیخیه از امامیه شد. خیلی از مریدان وی این مسأله را ناچیز و همانند اعتقاد شیعهی امامیّه دانستند، لذا به انحراف کشیده شدند. سؤال این است که اعتقاد شیعهی امامیّه در رابطهی با معاد چیست؟ اعتقاد شیعه، معاد جسمانی، روحانی است.
شیخ احمد احسایی بعد از اینکه در قزوین مورد تکفیر واقع شد، ایران را ترک و عازم بلاد عراق شد. در کربلا هم مورد تکفیر واقع شد و بعد از حملهی عثمانیان به کربلا، از آنجا فرار و عازم سرزمین مکه شد که در بین راه از دنیا رفت. سید کاظم رشتی، فرار شیخ را به خروج امام حسین (علیه السلام) از مدینه به سمت کربلا تشبیه کرده است!
شیخیه با مطرح کردن اعتقاداتی همچون رکن رابع و نیابت امام زمان (ارواحنا فداه) در عصر غیبت، زمینهی پیدایش بابیه و بهائیه را فراهم آوردند. بعد از ننگی که بهائیان به بار آوردند، مشایخ شیخیه برای اینکه خود را از رفتارهای ناشایست این فرقهی ضاله تطهیر کنند، دست به تکفیر بهائیان زدند و آنها را کافر، نجس و مشرک دانستند.
فرقهی ضالهی شیخیه برای اعلام جدایی و انشعاب از شیعهی دوازده امامی، اسامی متعددی را برای خود قائل شده است که به آنها افتخار میکند. هر چه علمای شیعه از ایشان خواستند تا به این عمل فرقهگرایانهی خود پایان دهند، لیکن آنان عملاً موافقت نکردند. پیروان احسایی به «شیخیه، کشفیه، پائینسری، احسائیه و رکنیه و...» مشهور هستند.
فرقهی شیخیه، بسان فرقهی مفوضه به انحراف رفته و اعتقاد دارد که ائمه (علیهم السلام) خالق موجودات عالم هستند. شیخیه بارها به سبب این اعتقادش مورد تکفیر علمای شیعه قرار گرفت. شیخ احمد احسایی میگوید: «چـرا اسـتبعاد در خالقيت ائمه مینمايند و حال اين كه «تباركالله احسن الخالقين» گواه بر آن است كه به جز خداوند، خالق ديگر هست!
جابلقا و جابرسا دو شهر عجیب هستند که در روایات اسلامی به آنها اشاره شده است. شیخ احمد احسایی این دو شهر را محل زندگی امام عصر (ارواحنا فداه) میداند و مینویسد: «امام زمان در عصر غیبت، جسم مادی ندارد؛ بلکه دارای جسم هورقلیایی است و هماکنون در عالم هورقلیا و در شهر جابرسا و جابلقا زندگی میکند»!
هرچند به نظر میرسد که شیخ احمد احسایی اولین کسی بوده است واژه هورقلیا را به کار برده است، اما بررسی منابع تاریخی نشان میدهد که قبل از وی، شیخ اشراق، ملاهادی سبزواری، ملاصدرا و.. از این واژه در آثار خود استفاده کردهاند. میتوان شیخ احمد احسایی را مروج، مبین و معرف این کلمه دانست. استفاده وی از این کلمه منجر به تکفیر وی شد.
فرقهی شیخیه بر خلاف سایر علمای بزرگ شیعه و بدون داشتن دليل، اعتقاد دارد امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در عصر غیبت دارای بدن هورقلیایی است. در نظر آنها این بدن دارای قدرت ما فوق تصور است و برای همین است که وقتی ظهور میکند در شکل و شمایل یک جوان چهل ساله به نظر میآیند.
کریمخان کرمانی خود را مفسر اعتقادات شیخ احمد احسایی میداند و از همهی مردم میخواهد تا بدون تکبر برای رفع ابهامات خود به ایشان روی آورند. وی مینویسد: «به غیر از ما کسی درک مسائل ایشان را نمیکند و بغیر از ما کسی یک سطر از کتابهای ایشان را و بلکه یک کلمه از کتابهای ایشان را درک نمیکند مگر اینکه باز از خود ما شنیده باشد».
آیتالله بروجردی اعتقادات شیخیهی کرمان را بر طبق روش امام صادق (علیه السلام) نمیدانستند و علامه قاضی شرک را یکی از انحرافات اعتقادی شیخ احمد احسایی میداند که وی خدا را مفهومی پوچ و بدون اثر معرفی کرده است. علامه تهرانی، احسایی را مخالف عرفا و فاقد استاد اخلاق و تربیت دانسته که به همین سبب به انحراف رفته است.
فرقهی شیخیه در طول حیات کوتاه خویش دچار لغزشهای سنگینی شده است که آتش آن سرانجام دامن ایشان را خواهد گرفت. آنها علمای شیعه و مخالفین خود را کافر و مشرک میدانند و هرگونه توهین و دشنامی را متوجه ایشان میکنند. همچنین کریمخان کرمانی، دومین جانشین احسایی، برای به قدرت رسیدن در کرمان قتل و کشتار و بیرحمی فراوان به راه انداخت.
یکی از سنتهای دیرین در میان فرقههای گمراه، جهت نگهداشتن خود در صحنه، این بوده است که برای رؤسای خویش جایگاه والایی را قائل شوند تا کسی نتواند متعرض ایشان شود و در پناه آن به اهداف شوم خود دست یابد. فرقهی شیخیه نیز از این ترفند استفاده کرده است و سرکردگان خویش، من جمله رشتی، را تا سرحد جایگاه امام، بلکه پیغمبر بالا برده است.
شیخ احمد احسایی در بحرین علاوه بر مطالعه کُتُب اصول، فقه، حدیث، تفسیر و تاریخ؛ کتابهای غالیان، مفوضه و صوفیه را نیز مطالعه کرده بود. در این راستا شیخ احمد عقیده تفویض را با دلائل فلسفی و تصوف مستدل کرد و نیز ائمه اهلبیت (علیهمالسلام) را انجام دهنده کارهای خدائی معرفی میکرد، لذا برای همین، عدّهای هدف شیخاحمد احسائی را در بصره آموزش فلسفه و...
پیروان شیخ احمد احسائی، مؤسس مذهب شیخیه معتقدند که شیخ احمد احسایی از علمای بزرگ شیعه اجازههای اجتهاد داشته و جناب شیخ مورد تأیید علمای شیعه بوده است، البته این ادعایی پوچ و بدون دلیل است و برای رَد این ادعای گزاف میتوان به قراین عقلی و نقلی که در این زمینه موجود است، رجوع کرد. نخست قرینه عقلی: از نظر عقلی، تصور این ادعا مشکل است...