مطالب مرتبط با فرقه شیخیه
با سلام و احترام
خدمت دوستان عزیز انجمن به اطلاع می رساند که در این تایپیک مطالب مرتبط با فرقه شیخیه جمع اوری و منتشر خواهد شد دوستان نیز می توانند ما را در این مسیر همراهی کننند.
التماس دعا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بر خلاف ادعای پیروان مکتب شیخیه؛ علیمحمد شیرازی بعلاوهی شاگردی علمی نزد رهبران شیخیه، در تحصیل مراحل معنوی نیز متأثر از آنان بوده است.
در توصیف حالات شیخ احمد احسایی، از زبان او میخوانیم: «همواره خواستار گوشهای از خلوت و مایل به گوشهنشینی بوده و کوه و بیابان را بیشتر دوست داشتم. از آمیزش با مردم ترسناک و پریشان بودم».[شیخ احمد احسایی، ص 6] علیمحمد شیرازی نیز به تصریح شیخ احمد روحی و میرزا آقاخان کرمانی و تأیید نبیل زرندی، به زهد و گوشهنشینی در اقتدا به رهبر شیخیه اشتغال داشته است.[ر.ک: هشت بهشت، ص 276؛ تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص 66] ریاضت و گوشهگیری علیمحمد شیرازی به قدری مشهود بود که وی، به «سید ذکر» شهرت یافت و کم کم دعانویس و مناجات پرداز شد.[کواکب الدریه، ج 1، ص 34]
پینوشت:
مرتضی مدرسی چهاردهی، شیخ احمد احسایی، تهران: بنگاه مطبوعاتی علمی، 1334 ش، ص 6.
شیخ احمد روحی و میرزا آقاخان کرمانی، هشت بهشت، نسخهی تهیه شده از نسخهی خطی توسط پیروان بیان، ص 276.
نبیل زرندی، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 134 بدیع، ص 66.
عبدالحسین آیتی، الکواکب الدریه فی مآثر البهائیه، مصر: مطبعهی سعادت، بیتا، ج 1، ص 34.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بر اساس آنچه نویسندگان بهائی و غیربهائی نگاشتهاند، علیمحمد شیرازی، از سنّ شش تا هشت سالگی در مدرسهی «قهوه اولیاء» شیراز، در درس شیخ عابد از شاگردان شیخاحمد احسائی حضور یافت. از اینرو بدیهی است که شالودهی تفکرات و عقاید او با وجود استادِ شیخی مسلک، پایهگذاری شود. همین امر موجب سفر او در سنّ بیست سالگی به کربلا و شاگردی او در محضر سیدکاظم رشتی گشت.[گنجینه حدود و احکام، ص 393]
فاضل مازندرانی از مبلّغان برجستهی بهائیت، در خصوص شاگردی علیمحمد شیرازی نزد کاظم رشتی، که زمینهساز شکلگیری ادعاهای بعدی او را فراهم ساخت؛ میگوید: «در محضر سید رشتی مسائل عرفانی و تفسیر و تأویل احادیث و آیات از طریق اثنیعشری و عرفانهای مربوط به شیخ احسائی را بسیار شنیدند... چنانچه از آثارشان مستفاد میگردد، در مطالب و مآرب شیخ و سید، بیش از همهی امور دیگر وارد شدند و به آن مکتب نزدیکتر بودند».[اسرارالآثار، ج 1، ص 193] آری؛ بدون شک، تمجید بابیان و بهائیان از پایهگذاران شیخیه (شیخ احمد احسائی و کاظم رشتی، در کنار توهینهای مکررشان به علمای شیعه)، خود سندی بر پایهگذاری بابیه بر اصول مکتب شیخی و الگوگیری از آن دارد.
پینوشت:
اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، فصل سوم از باب 64، ص 393.
فاضل مازندرانی، اسرارالآثار خصوصی، ج 1، حرف الف، ص 193.
زمینهای که شیخیه ایجاد کرد دست آویزی شد برای علیمحمدباب که بتواند از این شرایط استفاده کند. یکی از این اقدامات که همواره کنندهی راه برای علیمحمد باب بود، تاویل قرآن بود، به گونهای که محکمات قرآن را هم به تاویل میبردند و دقیقا از همین مورد، علیمحمدباب استفاده نمود و آیات مربوط به قیامت را در مورد ظهور خود استفاده کرد.
علیمحمدباب در ادعاهای خود سیری را طی کرد و ادعای خود را از بابیت امام زمان تا الوهیت تغییر داد. او گفته است دعوتِ خود را تدریجی مطرح کردم تا مردم مضطرب نشوند، درحالیکه مردم مضطرب شدند و این توجیه باعث میشود که هیچ انسانی در مورد فرستادگانِ خدا به واقعیت نرسد، چون معلوم نیست که ادعای او واقعیت است یا در حال مماشات کردن است.
از مهمترین اصول اعتقادی میان مسلمانان، اعتقاد به معاد جسمانی است. گذشته از اینکه آیات قرآنی با مضامین مختلف همگی بر اثبات امکان معاد جسمانی دلالت دارند؛ آیاتی نیز وجود دارد که خداوند در آن، منکرین معاد جسمانی را کافر خطاب میکند. از اینرو، علمای معاصر شیخ احمد احسایی، با توجه به انکار معاد جسمانی توسط او، فتوی به کفرش دادهاند.
قرآن کریم همواره مسلمانان را به معاد و روز رستاخیز وعده داده است. با توجه به آیات قرآن کریم در مییابیم که معاد مورد نظر قرآن (که از اصول اعتقادی مسلمانان است)، معاد جسمانی میباشد. این در حالیست که شیخ احمد احسایی، بر خلاف تمامی دلایل مُتقن، منکر معاد موعود قرآن شده و به معاد روحانی ملتزم شده است.