اعترافات راسخونی
عرض سلام.
جای همین یدونه تاپیکه خالی بود
همچینی زدید اعتراف هرکی ندونه فکر میکنه که اینجا هسته مرکزی جمع اوری نظریه ها برای حمله به آمریکاست و 11 سپتامبر هم حادثشو اینجا کنترل کردند
اگر مدیر اتاق چت نگاه نمیکنه من قایمکی بعضی چیزا رو بنویسم
اول این که اون زمانی که مسئول تشریفات اتاق چت بودم چند باری پوست تخمه روز عید رو زیر فرشهای اتاق چت جارو کردم
دو سه تا لیوان که بعضیا خیلی دوست داشتن رو شکوندم و به روم نیاوردم
وقتی کلید اتاق چتم داداش خدایی به من دادش بعضی شبا با داداشای اتاق چت مراسم میگرفتیم شب و تخمه و تنقلات می خوردیم و پوستشو میریختیم زیر مبل
بعضی وقتابه عمد شبای ماه رمضون بعد از ساعت 12 عکس لواشک میذاشتم بعضیا رو اذیت کنم
دیگه در همین حد کافیه
باسلام
پست جالبی خواهدشد
اعتراف می کنم که سربسرخیلی هاتاکنون گذاشتم وباخیلی هاشوخی کردم که ناخواسته بوده امیدوارم منوببخشند
اعتراف می کنم که پستهای خیلی هاروحذف کردم که باهاشون دوست صمیمی بودم اماقوانین تالاروزیرپانذاشتم باعرض معذرت
اعتراف می کنم که اولین مدیرمولتی ملیاردرنه ببخشیدمولتی ویتامین نه بازم ببخشیدمولتی کاربرهستم
اعتراف می کنم که کمی یک اپسیلون آدم حسودی هستم واهل رقابت
بازم اعتراف کنم؟
برای اینکه آبروم حفظ بشه اینطوری میگم ،مدیونید برعکس فکر کنید ..
اعتراف میکنم که خیلی آروم و بی آزار بودم و هستم .
هیچ گاه نشده نقشه ی شیطنت از ذهنم عبور کنه
اعتراف می کنم که بارهاوبارهاازپنجره اتاق چت خواهرانه دیدن کردم آخه گاهی که آدم منع میشه فکرمیکنه چه خبره!