سخنک
خب، من در اين جمع كه به هر روی حسن نيتی در حرفهایشان میبینم، سر دفاع از شعر خودم و مقولهای را كه شهرستانیگری، اقلیمی بودن و... در شعر خودم هست، ندارم. اين كار، وظیفه منتقدان آشنا به كار نقد ادبی به شيوهٔ امروزین مثلا غربیهاست كه خود مبدع آن بودهاند، و دریغا كه حدود يكربع قرن از مقولهٔ شعر امروز در این ملك میگذرد و ما هنوز یك كریتیك درست و حسابی و بیغرض و مرض و محیط به ادب گذشته و امروزمان نداریم. منوچهر آتشی
در «قدمگاه» قرن بيست و يكم چهها میگویند و چهها میخواهند بكنند! در چنین جامعهٔ نهیلیسم (فرآیند جامعهٔ تكاملیافتهتر سرمایهداری غرب) نمیتواند هرگز، حتا در یك فرد، حضوری واقعی و قابل یقین و توجیه داشته باشد. منوچهر آتشی
كسانی كه در نقد شعرهای من فقط يك بعد یا یك وجه عاطفی به قول خودشان، «شورش» علیه مظاهر شهریگری را وجهٔ مطالعه و بررسی شعر من گرفتهاند، یكصدا نوشتهاند كه شعر فلانی سراسر نوستالژی گذشته و روستا است! ولی هیچكدام دربارهٔ نیما چنین نگفتهاند. منوچهر آتشی
نیما مثل من روستایی كامل بوده، يا من مثل او. منوچهر آتشی
پرسش من از شاعران وطنم (یا در وطنم) – جوانها بیشتر- این است که این شاعران و نویسندگان (خارج از کشور)، که در قلب جهان مدرن (و حالا پست مدرن) زندگی میکنند، و با بیشترین منابع و انبوه گزارهها سر و کار دارند، آیا چیزی از آن چه شما پستمدرنش میخوانید، نمیدانند، یا نه، درکشان از این کشمکشِ بیشتر فکری و فلسفی تا شعری، طوری است که با تأمل بیشتر و ژرفتر به مسائل نگاه میکنند، و شعر و داستان و مقاله را، معقول، ژرف، و جذاب مینویسند و «زبان بازی» اینجایی، واقعاٌ حیرت آنها را برمیانگیزد... واقعاٌ قضیه چیست؟ منوچهر آتشی
مهد پرورش خرد، آغوش عقل نیست، بلکه دامان عشق است. نهال خرد باید در کوزه عشق کاشته شود و با آب احساسات آبیاری گردد. موریس مترلینک
هیچ کس نمی تواند خدا را برای دیگران توصیف کند. زیرا به محض اینکه توانست خدای خویش را وصف کند، دیگر او خدا نبوده، بلکه مثل من و شماست. موریس مترلینک
عظمت خدای هر کس به اندازه بزرگی مغز اوست و به بیان دیگر، بزرگی خداوند به قدر شایستگی ماست. موریس مترلینک
تمام سرمایه فکری و دانش باید تسلیم یک عظمت اخلاقی و روحی گردد، وگرنه دانش مانند رودی خواهد بود که نتوانسته خط سیر خود را بپیماید و به دریا بریزد و با وضعی اندوه بار در صحرا و ریگزارها فرو می رود. موریس مترلینک
تمام بدبختی ها و عذابهایی که خدایتان برای شما می فرستد، از سوی خود شما فرستاده می شود. موریس مترلینک
کسی که از سرنوشت خود شکایت کند، از حماقت و ناچیزی روح خویش شکایت کرده است. موریس مترلینک
آیا به یاد دارید که در دوره حیات از دست شخصیت خودتان و آنچه که نامش را «من» می گذارید، چقدر آسیب دیده اید؟ تمام اوقات تلخی ها، رنجها، زیانها، بدبختی ها و ناکامی های شما در طول مدت حیات از دست همین «من» بوده است. موریس مترلینک
چون مردم کمتر متوجه سعادت هستند، بدبختی ها بیشتر نمایان است. [ آنها ] ستم و ستمگری را عادی فرض می کنند و سعادت و عدالت را جزء اتفاقات می پندارند. موریس مترلینک
عدالت انتظار پاداش ندارد، بلکه خود عمل دارای زیبایی و سرور است. موریس مترلینک
اگر تصمیمی داشته باشید، به زودی موفق خواهید شد؛ زیرا آدمی ساخته افکار خویش است و فردا همان خواهد شد که امروز [ به آن ] می اندیشیده است. موریس مترلینک