جشن دهه کرامت
طلوعِ عصمت
ای همه آسمانِ شده، خیره به هر نگاه تو
چشم رضا ستاره شد، مانده کنارِ ماهِ تو
لشگرِ حوریان ببین، برگِ خزانِ مقدمت
آمده تا که بال خود، فرش کند به راهِ تو
سینهی کاظم ار شده، شاد ز مقدم شما
برده قرار نجمه را، خندهی گاه گاهِ تو
وقتِ ظهور عفت و طلوعِ عصمت آمده
مانده شبِ سیاه دل، منتظرِ پگاه تو
کی بشود که شاعری، مدح کمال گویدت
وصف کند ز گوشهی گنبد و بارگاه تو
کاش کنی عنایتی، ز روی لطف و مرحمت
همیشه باشد این دلم، مرغکِ در پناه تو
خجل به محشرم مکن، به پیشِ چشم دیگران
دیدهی انتظار من، شفاعت و اله تو
امام رضا(ع) فرمودند:
هرکس خواهرم حضرت معصومه سلام علیها را در قم زیارت کند ،بهشت بر او واجب می شود.
💢 شعر میلاد عرفانپور به مناسبت ولادت حضرت معصومه برای دخترش👇🏻
🔹«آیه زهرا» خواندمت تا عطری از زهرا بگیری
🔹آیهای از سورهی کوثر شوی، معنا بگیری
🔹آمدی با گریههایت بر غم دنیا بخندی
🔹تا به هر لبخند، غم را از دل بابا بگیری
🔹در دل تاریک روشنها نمان، خورشیدک من
🔹از خدا باید کلید صبح فردا را بگیری
🔹آن کبوترهای زیبا را ببین-پروازشان را-
🔹دوست دارم زود گوی سبقت از آنها بگیری
🔹کاش دریا، دفتر نقاشیات باشد عزیزم
🔹دوست دارم آسمان را دفتر انشا بگیری
🔹زندگی بارانی از غمها و شادیهاست دختر!
🔹آرزو دارم سرت را مثل گل بالا بگیری
🔹آرزو دارم که زهرا دستهایت را بگیرد
🔹در قیامت تا مگر دست از من رسوا بگیری
🎥 روز دختر جا داره یادی کنیم از دخترمظلوم وزیر آموزش و پرورش که مظلومیتش دل ۸۰ میلیون ایرانی را کباب کرد! 😔☹️
هر چند زبان الکنم گویا نیست
در طاقت این قطره ی دل دریا نیست
سلطان سریر ارتضا فرمودند:
هر کس که مطیع حق نشد از ما نیست
عاصی و محتاجِ ترّحم شدم
راهیِ بیتالكرمِ قم شدم
رد شدم از وحشتِ دشتِ کویر
رد شدم از تشنگیِ گرمسیر
کیست که اینگونه جلا میدهد
بوی غریبیِ رضا میدهد
پارهای از بارگهِ شاه طوس!
فاطمه ای خواهر «شمسالشّموس»!
عمّهی مظلومهی «صاحب زمان»!
روشنیِ نیمهشبِ جمکران!
از سفر سختِ کویر آمدم
شاعر و رنجور و فقیر آمدم
اذنِ زیارت بده بانو! به من
رو به تو کردم، بنما رو به من
اذنِ نمازم بده، بانویِ آب!
روضهی معصومیت آفتاب!
«شیعه» به نام تو مباهات کرد
«نور» در این خانه مناجات کرد
بس که در این خانه خدا منجلی است
هر کسی آمد به لبش «یا علی» است
بُقعهای از کوی بنیهاشم است
مدرسهی عالمه و عالِم است
دل تپش از بزم محبت گرفت
در ملکوتش سرِ خلوت گرفت
لحظهای آرام به کنجی نشست
حضرت معصومه! دل من شکست
اشک! خدا را، تو به من بد نکن
حضرت معصومه! مرا رد نکن
اشک! به راهِ سخنم سد شدی
خوب من این باره چرا بد شدی؟
اشک! خدا را، تو بگو: این منم
شمع همین خانهام و روشنم
من نگرانم که مرا رد کنند
خواستنیهام به من بد کنند
عمّهی مظلومهی صاحب زمان!
روشنیِ نیمهشبِ جمکران!
نام تو یادآور زینب شده
موجبِ آوارگیِ شب شده
همسخنِ خلوتِ تنهای من!
دخترِ خورشید و مسیحای من!
مریم قدّیسهیِِ آلِ علی!
سیّدهیِ نسلِ زلالِ علی!
کوثری از سلسلهی حیدری
پارهای از عصمتِ پیغمبری
شیفتگانت به طواف آمدند
در «حرم ستر عفاف» آمدند
جرعهای از آب حیاتم بده
حضرت معصومه نجاتم بده
با دل آغشته به داغ آمدم
از طرف شاه چراغ آمدم
یا امام رضا
به کوی تو هر جا که پا می گذارم
همان جا دل خویش جا می گذارم
مبادا برانی که با صد امید
قدم در حریم شما می گذارم....
السلام علیک یا امام رضا
یا امام رضا دلم هوای تو کرده شه خراسانی ..
چه می شود که بیایم حرم به مهمانی...؟
دلم زکثرت زشتی بریده آقاجان...
عنایتی که بیایم، تویی که درمانی....
آقا جون با اینکه حدود 1 ماه پیش خدمتت بودم بدجور دلگیر دنیا شدم بطلب بیام پابوست...
باب الجواد...بارش باران... نگفتنی ست،
اذن دخول بر لب یاران، نگفتنی ست...
صدها هزار زائر و عاشق میان صحن،
عرض ادب به شاه خراسان... نگفتنی ست...
روزی همه بشه صلوات
السلام علیک یا سلطان
******
از لا به لای دلبستگی های دلم
گنبد و بار گاه تو پیداست؛
رحم کن به دلی
که تنها ساکنش تویی...!
السلام علیک یا نورالله فی ظلمات الارض
السلام علیک یا سلطان
******
ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است
بامت بلند باد که دلتنگیت مرا
از هر چه هست غیر تو بیزار کرده است
خوشبخت آن دلی که گناه نکرده را
در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است
تنها گناه ما طمع بخشش تو بود
ما را کرامت تو گنه کار کرده است
چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر
قربان آن گلی که مرا خوار کرده است
فاضل نظری
السلام علیک یا سلطان
******
ایهاالکریم
سرآغازی را که به شما سپردم
سرانجامش هم باشد به دست شما؛
والله که این گدای دربار شما
بهتر از محمد (ص) آل محمد (ص) مولایی ندارد...
اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ،
....وَاَوْلِیآءَ النِّعَمِ...
السلام علیک یا سلطان
******
سلام بر تو، بانوی آب ها و آیینه ها!
سلام بر تو، زیباترین مطلع غزل های عاشقی!
سلام بر نجابت دست ها و کرامت نگاه هایت!
«اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطمة معصومه»
با عشق به نام و ساحت معصومه آمد لب بام غربت معصومه
دل را که ز مشهد الرضا می آید اینک بپذیر، حضرت معصومه
بانو! آمدی تا غربتِ غریبِ این برادر، با قدم های انتظار و شوق شما، رنگ دیگری بگیرد.
آمدی تا هجرت بهارگونه و رسولْ مانندت، ذره ذره این خاک را توتیای اهل نظر کند.
زینب وار آمدی تا هیچ کجا بی چراغ نماند و دنیا دوباره برای خواهری، داستان حماسی دیدار برادری را بنویسد که پر از آیه های تماشاست؛ و تاریخ، برای هر کودکی، لالایی روشن لحظه های انتظار شما را زمزمه کند، تا او بیاموزد رسم عشق ورزیدن را.
در مدینه متولد شدی، اما شهرت، شهر دیگری است
در مدینه به دنیا آمدی؛ اما خانه تو شهر دیگری است؛ خانه تو آنجایی است که شما را با او می شناسند و او را با شما. تو فرزند موسایی علیه السلام و مادر این زمین؛ خواهر رضایی علیه السلام و همه کس این مردم؛ شفاخانه دلشان، قوت قلبشان، نشان راه و نور چشمانشان.
درست است که در مدینه به دنیا آمدی، اما شهر شما حالا مأمن اهل بیت جدتان شده و خانه هر مؤمنی که به آفتاب ایمان دارد؛ حتی اگر در پشت ابر باشد.
در کتاب خاطره جغرافیایی زمانه، این شهر، بی شما نامی ندارد؛ هر چند قدمتی به درازای قامت تاریخ باستان داشته باشد.