جشن دهه کرامت
ما دولت تسلیم و رضا می طلبیم
راهی سوی اقلیم بقا می طلبیم
اندر دو جهان ، عزت و اقبال و نجات
از فیض ولایت رضا می طلبیم
یا امام رضا
به کوی تو هر جا که پا می گذارم
همان جا دل خویش جا می گذارم
مبادا برانی که با صد امید
قدم در حریم شما می گذارم....
آقا جان...
فرمودین هر کس حتی اگر سنگی رو دوست داشته باشه
فردای قیامت با همون محشور میشه
سید و مولای...
خودتون میدونید که قلباً دوستتون داریم...
قال مولانا ابي الحسن الرضا عليه السلام: فَإِنَّ النَّاسَ لَو عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبِعُونَا
اگر مردم زیبایی های کلام ما را بشنوند از ما تبعیت میکنند.
تو نيستي و هنوز هم مادر ...
هر صبح ، خودش را به حرم مولايم امام رضا ميرساند
و درست بعد از نماز صبح ...
براي اينكه پرنده هاي دلت ، راه خانه را گم نكنند ...
مشتي دانهي اشك در مسير آسمان مي پاشد ...
تو نيستي و هنوز هم مادر ...
هر شب ، درست بعد از نماز عشاء ...
هنگام خروج از صحن غريبالغرباء ...
تمام سياه چاله هاي كهكشان را
به اميد ردّي از يوسفش ، رصد مي كند !
تو نيستي و هنوز هم مادر ...
باور نمي كند ... تو همان ققنوسي بودي ،
كه با پيشانيبند ‹‹ يا امام رضا ››
در مرتفع ترين نقطهي عمليات بيت المقدس ،
خاكسترت را ،
به آب هاي گرم اروند ... بخشيدي !...
زمان : دوشنبه - ساعت یازده و نیم شب - شب اربعین
مکان : مشهد - حرم امام رضا - درست کنار پنجره فولاد
بازیگران : مردی نابینا - تعداد زیادی مردمی که فقط در فیلم می شود گفت
سیاهی لشگرند !
بازیگر نقش اول : بزرگترین بازیگری که با بازی اش ، غصه را ... غم را ... و
نااميدي را بازي مي دهد !
سكانس تاثيرگذار : لحظه باز شدن چشم هاي مرد نابينا ... هجوم جمعيت به
سوي او ... گارد گرفتن خدام حرم براي انتقال مرد بينا شده ... صداي
نقاره .... اشك .... ناله .... خنده .... شوق ...و باز هم شفا ...
توی آسمون کهکشان راه شیری رو ...
توی کهکشان ، زمين رو ...
توي زمين ، آسيا رو ...
توي آسيا ايران رو ...
توي ايران مشهد رو ...
دوست دارم
مولاي من! تو را امام غريب مينامند، ميدانم بد ميزباني بودند و در مهماننوازي وفا نكردند.
مولاي من! بعد از گذشت روزگار، حال تو ميزبان ما هستي؛ تو ميزبان گريهها و نيازها؛ غمها و دلتنگيهاي ما هستي.
تو كه غريبي را احساس كردهاي! حال غريبهها به آستان كرم تو چشم دوختهاند و به دستان پر مهرت توسل كردهاند.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر تو ای سرو امید، سلام بر امام رئوف، سلام بر تو زنده کنندة روش پیامبر، درود بر افتخار مؤمنان، سلام بر خار چشم دشمنان، صلوات بر افضل آل علی، درود بر تو ای عالم آل محمد، سلام بر خاستگاه نیکی برای شیعیان، سلام بر تو که از خاندان خورشید و برکت هستی، ای دوستدار شیعیان، ای رهبر آزادگان، ای غریب مدفون بأرض طوس درود خدا و همگان بر تو باد، تو امام پاکیهایی، تو حجت خدا بر خاکیان و عرشیانی، درود و سلام و صلوات بر تو و پدران و فرزندان معصومت باد که سزاوارش هستید.
مثل بهار، ناگهان می رسی همه پنجره ها را به آغوش باغچه ها می کشانی.
وقتی از تو می نویسم، کلمات می خواهند از خوشحالی بال در بیاورند.
تو که متولد شدی، خاک، خشکسالی را فراموش کرد و همه شعرها شکوفه دادند.
تو که آمدی، آسمان در حاشیه امن لبخندهای تو به باران نشست و صدایت را همه رودخانه ها آواز کردند تا در گوش همه درختان بخوانند.
تو که آمدی، همه ترانه ها عاشقانه شدند و شعرها از لبخند شروع شدند. تو که لبخند زدی همه آیینه ها شکوفه دادند و خاک درخت شد و شعله ها باران رحمت.
السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
اغنیا مكه روند و فقرا سوى تو آیند جان به قربان تو جانا كه تو حج فقرایى
اى قافله سالار اهالى معرفت!
اى قبله حاجات دلهاى به شوق نشسته!
تو زائرانت را به استطاعت مال نمىطلبى؛ حاجیان حرم تو، با معیار عشق و توفیق و طلب، مستطیع می شوند.
زائران تو ابتدا خود را در میقات اشتیاق تطهیر مىكنند و سپس با سینهاى سرشار از لقاى یار، رخت سفر می پوشند و پا به راه وصال می نهند.
در ملكوت آستان تو ملایك طواف می كنند.
آنجا دلهاى تبرك گرفته از روشنى، نه هفت بار، كه هفتاد بار بین ضریح منورت تا روح مطهرت سعى مىكنند و سپس در عرفات عشق تو نماز زیارت مىخوانند.
زائران تو رو به پنجره فولاد دخیل می بندند، از ضریح آیینه صفا می جویند و زمزم حاجاتشان را در سقاخانه اسماعیل می نوشند.
اى واسطه فیض خدا!
اى حج باصفاى بینوایان!
دلهایمان را از زلال حقیقت سرشار كن و از چشمهسار معرفت، جرعه بنوشان تا در تنگناى جهالت جهان گرفتار نیاییم.
به عنایت نظرى كن كه من دلشده را نرود بی مدد لطف تو كارى از پیش