سخنان بزرگان جهان در مورد فداکاری و جوانمردی
کسی که کار کوچکی انجام می دهد، باید مقدار ناچیزی فداکاری کند؛ کسی که می خواهد موفقیت بزرگی را به دست آورد، باید به میزان زیادی فداکاری کند.((جیمز آلن))
فریدریش نیچهباور به خویشتن، افتخار به خویشتن و خصومت و مسخرگی نسبت به ایثار، از جمله بدیهی ترین ویژگی های اخلاق والاست، درست همانند کم ارزش دانستن و احتیاط نسبت به همدردی و دلی مهربان.
فریدریش نیچه
حساسیت، عشق، تحمل و فداکاری، زندگی زن را تشکیل می دهد.((اونوره دو بالزاک))
-خود را قربانی کنیم بهتر است که دیگران را. «گاندی»
تنها هدف زندگی، رسیدن به سعادت و کسب لذت است. رسیدن به لذت و خوشی هدفی شایسته و درخور حیات است. بخشش، صلیب و فداکاری، همه در راستای رسیدن به لذت و شادمانی قرار گرفته اند.((لئو نیکولایویچ تولستوی))
-سربازی یعنی فداکاری و بس ،معنی دیگری ندارد.
روشنفکر پشت گوشش بنویسد! تنها دو راه وجود دارد که روشنفکر به رهبری حزب طبقه کارگر انتخاب شود، اول به شرط اینکه از دانش جامعه شناسی شناخت داشته باشد. شرط دوم این است که در راه آرمان و بر حق دانستن منافع طبقه کارگر از خودگذشتگی سیاسی داشته و فداکاری کند یا قربانی داده باشد.((کورت توخلسکی))
-دانشمند شیمی که با مواد خطرناک به آزمایش میپردازد و پزشکی که در معرض ابتلا به امراض مسری است همه بموجب وظیفه شغلی و برای احساس نبوغ خود فداکاری میکنند. «جان کاینرل»
جهت تحقق آرزو، خواه امیر باشی خواه گدا، در برابر طبیعت فرقی ندارد و برای همه یک بها معین شده است و آن، فداکاری و از خودگذشتگی است.((ماردن))
دوستی تنها برآیند نیاز ما نیست؛ از خودگذشتگی، نخستین پایه دوستی است.((ارد بزرگ))
عشق الهی؛ عشق فداکارانه و از خودگذشته، عشق نوع دوستانه (تمایل انجام دادن کاری برای دیگران بدون چشم داشت)، عشق گرانقدر.((اگیپ))
از نشانه های جوانمردی این است که به دیگران احترام بگذاریم، حتی اگر فایده ای برایمان نداشته باشد.((ویلیام میکپیس))
هیچکس حق ندارد وظایف خود را فدای تمایل دل خویش کند، اما دست کم باید این حق را به دل داد که هنگام عمل به وظایف خویش خشنود نباشد.((رومن رولان))
جوانمردی آن است که نیازمندان را نرنجانی.((لقمان))
فتح هند باعث سرافرازی نبود؛ برای من دستگیری متجاوزین و سرسپردگانی مهم بود که بیست سال کشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمینم روا داشتند. اگر در پی افتخار بودم پادشاهان اروپا را به بردگی می گرفتم که آن هم از جوانمردی و خوی ایرانی من به دور بود.((نادر شاه افشار))