راسخون

اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

پرده ی عفو تو شده ساتر
بس که پوشانده ای عیوبِ من
پس بیا و دوباره تو بگذر
از من ای غافر الذنوبِ من


معصیت سنگ کرد دلِ من را
کاش قدری رقیق بودم من
یا رفیق من لا رفیق له
گفتم و نارفیق بودم من

بودی و من  گناه میکردم
پیشِ تو بی آبرو شده ام
نانِ تو خوردم عبد شیطانم
چقدر بی چشم و رو شده ام

گیرم آخر مرا تو بخشیدی
از خجالت بگو چکار کنم؟
وای لا یمکن الفرار از تو
از خجالت کجا فرار کنم؟

توشه ی قبری هم ندارم من
کوله بار گناه شد سهمم
ای که گفتی فمن یمت یرنی
من به این گفته ی تو دلگرمم

مصطفی رفیعی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

آب رو خرج آبرو کردم
با همین اشک و ناله خو کردم
به کرمخانه ی تو رو کردم
سر سجاده آرزو کردم

در مسیر تو باشم از این پس
سربه زیر تو باشم از این پس

نه فقط اینکه جرأتم دادی
مهربانانه فرصتم دادی
بار دیگر لیاقتم دادی
ای عزیزم ! خجالتم دادی
شاد از آنم تمام امیدم !
رمضان را نمردم و دیدم

منم آن بنده ای که حیرانم
به سر سفره ی تو مهمانم
تو به رویم نزن که میدانم …
دیگر از کرده ام پشیمانم
روضه گردم خدا قبولم کن
توبه کردم خدا قبولم کن

اول و آخرین من الغوث
مددی بهترین من ، الغوث
همه شب همنشین من الغوث
أرحم الراحمین من الغوث
ای ز هر به تو بهتر ، ادرکنی
مهربان تر ز مادر ادرکنی

خالقَ الُلوحِ وَالقَلَم یارب
بارِئَ الذَّرِّ وَالنَّسَم یارب
کاشِفَ الضُّر ِوَالاَلَم یارب
عالِمَ السِّرِّ وَ الْهِمَم یارب
یا کَثیرَالوَفایِ من العفو
یا سَریعَ الرِّضایِ من العفو

أنا محتاج أناالحقیر إِرحَم
أنا سائل اناالفقیر إِرحَم
أنا جائع أنا الأسیر إِرحَم
أنا مسکین و مستجیر إِرحَم
أَبکی أَبکی لِقِلِّهِ صَبری
أبکی أبکی لِظُلمَهِ قَبری

آخر عالیجناب بخشیدی
قبل هر انتخاب بخشیدی
بی حساب و کتاب بخشیدی
یا شَدیدَ العِقاب بخشیدی
لطف کردی به حلقه بر گوشت
و گرفتی مرا در آغوشت

مست عطر خدایی ام از نو
نیمه شب شد هوایی ام از نو
نی به لب نینوایی ام از نو
_ آه _ کرببلایی ام از نو
به سر روی نی قسم امشب
هوس روضه کرده ام امشب

با لگد پیرهن رفو نکنید
نیزه را در دهان او نکنید
به گلو خنجری فرو نکنید
با سم اسب زیر و رو نکنید
اینکه در زیر دست و پا باشد
زینت دوش مصطفی باشد

نه فقط قلب مادری میسوخت
دل محزون خواهری میسوخت
دامن و شال و معجری میسوخت
وسط شعله دختری میسوخت
کشمکش بود بر سر خلخال
عمه جان بود و غارت و جنجال

علیرضا خاکساری

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

ماهت  آغاز شد و غرق در احسان شده ام
سفره ات پهن شد و شامل غفران شده ام
عبد فرار توام راه بده برگردم
سر به زیر آمده ام، سخت پشیمان شده ام
همه جا سر زده ام با همه کس دوست شدم
باز برگشته ام و باز پریشان شده ام
چه قدر توبه شکستم چه قدر بخشیدی
از همه بیشتر از ستر تو حیران شده ام
باعث شادی ابلیس شدم وای به من
بی سبب نیست که اینگونه هراسان شده ام
من که آلوده شدم قلب علی محزون شد
باعث اشک دو چشم شه مردان شده ام
هر چه بودم به دعای علوی برگشتم
مستمند کرم خسرو خوبان شده ام
چشمه ی چشم من از بار گنه خشک شده
بی سبب نیست پناهنده به سلطان شده ام
ماه ماه علی و رحمت حق در جوش است
پر کشیده دل من راهی ایوان شده ام
تشنه ام پس دم افطار کنم یاد حسین
یاد لبهای ترک خورده ی عطشان شده ام
گر چه پر خون بدنش روی زمین افتاده
ولی از داغ غم خواهر خود جان داده

مجتبی قاسمی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

بهانه ای بده دستم تو را رها نکنم
به راه کج نروم من،دگرخطا نکنم
بیا و ظرف وجود مرا بزرگ نما
برای هرچه که دیدم سر و صدا نکنم

دوباره دعوتم و باز هم بدهکارم
حساب کرده مرا کاش من جفا نکنم
گرفته دست مرا تا به راه کج نروم
رسیده وقت اجابت نگو دعا نکنم
به خاک کرببلا ی حسین مأنوسم
به غیر جنت العلی من اقتدا نکنم
حسین هستی من را برای خود کرده
به غیر نوکریش هیچ اعتنا نکنم
مخواه از من دلداده درهمین رمضان
دوباره عزم زیارت به کربلا نکنم

سیدمهدی میری

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

رسیدم مرا غرق احسان کنی
جهان مرا نور باران کنی
مرا در خیابان تنهایی ام
پریشان تر از هر پریشان کنی

الهی و ربی و یا سیدی
لبم را به نامت غزل خوان کنی
ستاره ستاره به هر قطره اشک
شب صورتم را چراغان کنی
دل رو به ویرانی ام را خدا
دوباره در این ماه بنیان کنی
مرا در نسیم سحرهای نور
به عطر مناجات مهمان کنی

الهی اعوذ به وجه الکریم
منم بنده عاصیت یا رحیم

به مهمانیت بی نوا امدم
پریشان و بی دست و پا امدم
من از هر چه محتاج محتاج تر
به درگاه لطف شما امدم
پی لحظه هایی که از دست رفت
به دنبال یک روشنا امدم
من از خود صدایی ندارم خدا
به لطف ابوحمزه ها امدم
و من این لی خیر یا ربنی
ببین مانده از هر کجا امدم
و الحمدلله یدعوننی
شنیدم که گفتی بیا امدم

من از سمت تنهایی ام میرسم
برای شکوفایی ام میرسم

به یا ربنای شب مرتضی
در این ماه عاشق ترم کن خدا
به تسبیح زهرا از این روزه ها
مرا تشنه جام وصلت نما
پس از تشنگی عاشقی در پی است
سر سفره افطار و اشک و دعا
زبان روزه و دل پی روضه است
عجب روضه ای دارد این روزه ها
در این روزهای گرم پر از تشنگی
شده ذکر قلبم عطش کربلا
عطش بود و شرمندگی رباب
عطش بود و لالایی بی صدا
عطش بود و در خیمه ها کودکی
که فریاد میزد عمو جان بیا
عطش بود و گودال و باران سنگ
و زینب که میدید این صحنه را

لب تشنه از دشنه سیراب شد
لب تشنه بر نیزه ها قاب شد
حسن کردی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

مناجات با خدا

 

عمرت به سر آمد کجا بودی تو بنده ؟

از خالق خوبت جدا بودی تو بنده

از ما بدی دیدی مگر ای دلشکسته ؟

با ما چرا نا آشنا بودی تو بنده ؟

چشم انتظار توبه ات بودم بیایی

تا بخشم عصیانت ، کجا بودی تو بنده

همراه با اهل معاصی بوده ای تو

گاهی جسور و بی حیا بودی تو بنده

گاهی تجرّی در گناهانت فزون شد

مست معاصی و خطا بودی تو بنده

هر بار خواندم تا به شهرالله آیی

عازم به صحرای جفا بودی تو بنده

در ارتکاب جرم غرق شور بودی

بی حال هنگام دعا بودی تو بنده

یک نیمه شب رو سوی درگاهم نکردی

بی بهره از حال بکا بودی تو بنده

سرمایه ات جز کرده ی باطل نباشد

بی حاصل از یا ربنا بودی تو بنده

در نامه ی اعمال تو خیری نمانده

در زمره ی اهل ریا بودی تو بنده

جای زکات و خمس و ردّ مال ایتام

در رشوه خواری در ربا بودی تو بنده

نه حمد و تسبیحی ، نه شکریّ و نه ذکری

با نفس اما همنوا بودی تو بنده

با این همه زشتی تو را می بخشم آری

چون دوستدار مرتضی بودی تو بنده

در آتش قهرم نمی سوزد دلت چون

گریه کن خیرالنسا بودی تو بنده

از هر عذابم دور هستی که به هیئت

در حصن شاه کربلا بودی تو بنده

هر قطره اشکت شعله ها خاموش سازد

چون شیعه ی آل عبا بودی تو بنده

 

سید محمد میر هاشمی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

مناجات با خدا

 

تا نشاندند سر سفره احسان، ما را

راه دادند در این روضه ى رضوان، ما را

یعنى از سمت سماوات ،بشارت دادند!

رمضان مى دهد آرامش قرآن ،ما را

كیست هر آینه در عرش ،پر از آوازست؟

نیمه شب خوانده به دل ،سورۀ انسان ، ما را!

فرصت عاشقى از جانب حق صادر شد!

محو عشق است نماز شب جانان، ما را

باز از مأذنه ،گلبانگ وفا مى آید

آه، بخشیده مگر حضرت سبحان، ما را!

با نسیم سحر و عطر ابوحمزه و اشك

ابر دل برده در اندیشۀ باران ، ما را

چشم دل وقت سحر منتظر دلدار است!

كاش پایان برسد روزۀ هجران ما را

 

محمد مهدی عبدالهی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

مناجات با خدا

 

از قافلۀ عشق مرا جا نگذارید

در موج بلا یکه و تنها نگذارید

ما را به شهیدان برسانید دوباره

بر موج دلم حسرت دریا نگذارید

ماه سحر و ذکر و ابوحمزه و توبه است

در ماه خدا، دل سرِ دنیا نگذارید

هنگامۀ توبه است، غنیمت شمریدش

هی توبه از امروز به فردا نگذارید

غیر از در این خانه کجا روی بیاریم

ما را به کسی غیر علی وا نگذارید

خوب است سر سفرۀ افطار به یاد

لب های حسین آب گوارا نگذارید

این حرف، خودش روضۀ گودال حسین است

اینقدر نمک بر دل زهرا نگذارید

آهسته تر ای لشکریان، فاطمه اینجاست

اینگونه روی حنجره اش پا نگذارید

 

وحید محمدی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

مناجات با خدا

 

ای خدای مهربانم ای که غفارالذنوبی

عبد زار ناتوانم ای که ستارالعیوبی

ای امید عبد مسکین ، یا غیاث المستغیثین

بارش رحمانی تو ،بنده را در بر گرفته

از دم قرآنی تو، فطرس دل پر گرفته

گوشه ی مهمانی تو جا دلی مضطر گرفته

زد شکوفه گلشن دین ، یا غیاث المستغیثین

بهر اهداء در حریمت طاعتی قابل ندارم

بر سر خوان نعیمت جز دلی غافل ندارم

من بجز لطف عظیمت خواهشی در دل ندارم

شد به ذکرت سینه آذین ، یا غیاث المستغیثین

تو منایی تو صفایی تو نمازی تو نیازی

تو به هر دردی دوایی تو خدای چاره سازی

تو به خوبان همنوایی از بدان در احترازی

غافرالذّنب المحبّین ، یا غیاث المستغیثین

از من آلوده دامن بنده ی بدتر نداری

جز گذشت از کرده ی من چاره ای دیگر نداری

از سر من وقت مردن سایه ات را بر نداری

قاضی الحاجات شاکین ، یا غیاث المستغیثین

از ازل از ابتدایی تا ابد تا انتهایی

راحم هر بینوایی تو معزّ من تشایی

راحم هر ببینوایی عاشق اشک گدایی

روح عالی مضامین ، یا غیاث المستغیثین

زمزم اشکم روانه شد ز مژگان بارالها

کی شوم هم آشیانه با شهیدان بارالها

کی ببینم با ترانه روی جانان بارالها

انت با ربَّ المطیعین ، یا غیاث المستغیثین

کی شود اندر هوای دلبرم پر وا نمایم

کی شود در کربلای سرورم غوغا نمایم

کی شود جانم به پای حضرتش اهدا نمایم

ای فدایت جان شیرین  ، یا غیاث المستغیثین

عقده دار کربلایم من که شیدای حسینم

جان نثار کربلایم عبد رسوای حسینم

بیقرار کربلایم محو آوای حسینم

ای گل طاها و یاسین ، یا غیاث المستغیثین

 

سید محمد میر هاشمی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

مناجات با خدا

 

الهی من بدم  استغفرالله

گنه کار آمدم  استغفرالله

نگفتم با دلم برگرد  ای دل

چه کردم با خودم  استغفرالله

ندارد ناله ام  تأثیر دیگر

ز خود غافل شدم  استغفرالله

بجز کوی تو ای رب کریمم

به هر در سر زدم استغفرالله

خجالت میکشم حتی ز یاد

گناه بی حدم  استغفرالله

اگر چه من بدم عبد رضایم

اسیر مشهدم  استغفرالله

بزیر سایه ی  گلدسته هایم

و دور از گنبدم  استغفرالله

خدا را شکر  آقای رئوفم

نکرد از خود ردم استغفرالله (الحمدلله(

من آخر از گل کرب و بلایم

شهید مرقدم استغفرالله

مگر آن بی کفن دستم بگیرد

که من خیلی بدم استغفرالله

 

محمود ژولیده

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

مناجات با خدا-شب جمعه

 

قسم به خون شهیدان به کربلا به حسین

خدا به حشر ببخشد گناه ما به حسین

  طلوع  ماه  مبارک   مبارکش   باشد

کسیکه روزه ی خود سازد ابتدا به حسین

خوشا  به  روزه ی  مقبول  روزه  دارانی

که ابتدا به حسین است و انتها به حسین

اجابت ار طلبی بر دعای خویش بخوان

به هر دعا که توانی خدای را به حسین

سلام  باد  بر  آن  روزه  دار  تشنه  لبی

که آب نوشد و گوید سلام ما به حسین

شروع و آخر  این ماه  با زیارت  اوست

چه عزت است که داده است کبریا به حسین

زیارتش   سه  شب   قدر  لذتی  دارد

شب علی است ولی باید التجا به حسین

خدای  عالمیان  می دهد  جوابش  را

دهد سلام هر آنکس زهرکجا به حسین

نما  روایت  ابن  شبیب  را  تفسیر

زاشک صبح و شب حضرت رضا به حسین

سه روز اگر تن او بود بر زمین داده است

فضلیت سه شب قدر را خدا به حسین

تو ای خدای حسین و علی در این رمضان

قبول کن همه طاعات شیعه را به حسین

موید از در  این  خانه  رو  نگرداند

قسم به خون شهیدان به کربلا به حسین

 

سید رضا موید خراسانی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

کمکی کن بخدا آبرویم درخطر است

چشم خشکیده ی من در طلب چشم تر است

 

به طلا دست زدم خاک شد و خارم کرد

نکند پشت سرم آتش عاق پدر است

 

واجب و مستحبم پای بطالت ها رفت

زهر بیداری شب غفلت وقت سحر است

 

آخر و عاقبتم سوء شده کاری کن

زندگی من غفلت زده ختم به شر است

 

وقت آن است بخوانید عدیله بر من

حال و روز دل من حالت یک محتضر است

 

بیشتر از همه محتاج کریمی توام

بار معصیت من از همه کس بیشتر است

 

یک زیارت بده تا زودتر آدم بشوم

مرهم درد گنهکاری من یک سفر است

 

کربلایی نشدم راهی هر روضه شدم

دل که راهی حرم نیست همش دربه در است

 

خواهری روی تل افتاد همان وقت که دید

دور یک یوسف مثله شده صدها نفراست

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

من شدم بی کس شدم تنها بفریادم برس

 خسته ام از بازی دنیا بفریادم برس

 

آمده شیطان زمین گیرم کند با لشکرش

تا نیفتادم هنوز از پا  بفریادم برس

 

با گناهانم خودم قبر خودم را می کنم

در سرازیری قبر اینجا بفریادم برس

 

هیچ چیزی بدتر از شرمندگی پیش تو نیست

یا بسوزانم همین جا یا بفریادم برس

 

حق همیشه با تو بوده ؛ آنکه بد کرده منم

خب  بکش از من حساب اما بفریادم برس

 

عاقبت یک روز یک جایی به دردت میخورم

پس نکن دیگر مرا رسوا بفریادم برس

 

پیش زهرا آبرویم میرود کاری بکن

روز محشر نه، همین حالا بفریادم برس

 

هرشب جمعه بده کار مرا دست حسین

جان من قربان این آقا بفریادم برس

 

یا جوانی کردن من را همین امشب ببخش

یا بحق اکبر لیلا بفریادم برس

 

گفت: بابا من که گفتم ارباً اربا می‌شوی

 بر سر نعشت شده دعوا بفریادم برس

 

می‌کشم زانو و می‌خندد به اشکم یک سپاه

 ای عصای پیری بابا بفریادم برس

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

ماه مهمانی خدای حسین

توبه کردم به اتکای حسین

 

حتم دارم خدا نگاهم کرد

با دعای گره گشای حسین

 

می شود لحظه لحظهء این ماه

شامل حال ما دعای حسین

 

شک ندارم که توبهء ما را

می پذیرد خدا برای حسین

 

بی شک از رحمت خدا دور است

هر کسی نیست آشنای حسین

 

زندگی می فروشد و با آن

آبرو می خرد گدای حسین

 

قابل پیشکش ندارم هیچ

پدر و مادرم فدای حسین

 

به خدا که قیامتی کرده

در دل ما برو بیای حسین

 

هر زمانی که روزه می گیرم

بیشتر می کنم هوای حسین

 

این لب تشنه متصل کرده

روزه ام را به روضه های حسین

 

بی سبب نیست سفرهء افطار

می شود سفرهء عزای حسین

 

نیزه و تیغ بود و دشنه و تیر

محشری بود کربلای حسین

 

از دل خیمه تا لب گودال

خواهرش رفت پا به پای حسین

 

تکیه بر نیزهء غریبی داد

گریه می کرد نینوای حسین

 

نانجیبانه هلهله کردند

تا نیاید دگر صدای حسین

 

از مقابل سرش بریده نشد

سر بریدند از قفای حسین

 

وای از آن دم که ذوالجناح آمد

بی سوارش به خیمه های حسین

 

من بمیرم به خاطر خلخال

شد جسارت به بچه های حسین

 

رفت انگشت و بعد انگشتر

بعد از عمامه و عبای حسین

 

خرج صد روضه است تنهایی

قصهء تلخ بوریای حسین

 

آنقدر شأن و منزلت دارد

که خدا هست خونبهای حسین

 

تا قیامت به یاد می ماند

کی شود سرد ماجرای حسین

 

مهدی مقیمی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

گریه م نمیگیرد!بکا را دادم از دست

یعنی کلید خیرها را دادم از دست

 

تحسین یک عده مرا در عجب انداخت

رفتم پی مردم خدا را دادم از دست

 

چندیست که سجاده را بازش نکردم

چندیست که حال دعا را دادم از دست

 

مستی بعد از معصیت دارم!نه توبه

از بس گنه کردم حیا را دادم از دست

 

دیگر مناجات سحرهایم به هم خورد

آن لحظه های باصفا را دادم از دست

 

ناباب ها دور و بر من را گرفتند

بودن کنار اولیا را دادم از دست

 

تا میهمان حضرت عبدالعظیمم

اصلا که گفته کربلا را دادم از دست

 

با قد خم آقا ز میدان آمد و گفت

زینب!عموی خیمه ها را دادم از دست

 

با بچه ها رخت اسیری را بپوشید

دیگر علمدار شما را دادم از دست