راسخون

اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

اهل ولا چو روي به سوي خدا كنند


اول به جان گمشده خود دعا كنند


اي يوسف زمانه خدا را برون خرام


تا با نظاره درد دل خود دوا كنند

 



شد عالمي اسير ولاي تو، رخ نما


تا عاشقانه سير جمال خدا كنند


روي تو را نديده خريدار بوده اند

(تا آن زمان كه پرده بر افتد چها كنند)؟

مپسند بي بهار رخت غنچه هاي باغ

نشكفته سر به جيب محن آشنا كنند


آهسته چون نسيم گذر كن درين چمن

تا غنچه ها به شوق تو آغوش وا كنند


با بوسه مهر كن لب شوريدگان ز مهر

ترسم كه راز عشق ترا برملا كنند

از ما جمال خويش مپوشان كه گفته اند


(اهل نظر معامله با آشنا كنند)


خوبان اگر در آينه بينند روي خويش


خود را چو ما براي ابد مبتلا كنند

«پروانه» سوخت زآتش هجران ولي نگفت

(شاهان كم التفات به حال گدا كنند)¤

سایت.نکته های آموزنده زندگی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

یابن الحسن کجائی

داد از غم جدائی

ای نور چشم زهرا

کی میشود بیائی

 


بس كوچه هاي شب را

با پاي دل دويديم
بر لوح سينه هامان

نقش ترا كشيديم
با عشق روي جانان

 بستيم عهد و پيمان
گلبانگ عشق و مستي

 با گوش جان شنيديم

یابن الحسن کجائی

داد از غم جدائی

ای نور چشم زهرا

کی میشود بیائی


غمگين از ترانه

در كومه هاي تاريك
حجم سياه شب را

با نام تو دريديم
در راه عشق و ايمان

 تا كهكشان شيري
دستي ز جان فشانديم

 زنار غم بريديم
عهد و قرار خود را

با مهر و ماه گفتيم
از لابلاي آبي

 گل وعده ها شنيديم

یابن الحسن کجائی

داد از غم جدائی

ای نور چشم زهرا

کی میشود بیائی


در طرح روشن صبح

 پاي نسيم بستيم
خود پا به پاي شبنم

 تا كهكشان پريديم
ديريست غنچه كرده

 احساس غمگنانه
ما ارغنون غم را

از قرنها خريديم
در انتظار «مهدي»

با اشك و خامه خود
نقشي ز مهر رويش

بر لوح جان كشيديم

یابن الحسن کجائی

داد از غم جدائی

ای نور چشم زهرا

کی میشود بیائی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

نه صبر به دل مانده، نه در سینه قرارم
بگذار چو آتش ز جگر شعله برآرم

گر زحمتت افتد که نهی پای به چشمم
بگذار که من چشم به پایت بگذارم

 


یک لحظه بزن بر رخ من خنده که یک عمر
با یاد لبت خنده کنان اشک ببارم

خجلت کشم از دیده و از گریه ی عمرم
گر پیشتر از آمدنت جان بسپارم

بگذاشته ام بر روی خاک حرمت رو
شاید گنه از چهره بشویی به غبارم

حیف از تو عزیزی که منت یار بخوانم
اما چه کنم جز تو کسی یار ندارم

شامم شده تاریک تر از صبح قیامت
روزم شده بی روی تو همچون شب تارم

ای منتظر منتظران یوسف زهرا
پاییز شده بی گل روِی تو بهارم

دادند مرا دیده که روی تو ببیبنم
بی دیدن رخسار تو با دیده چه کارم؟

مهرت نتوان کرد برون از دل "میثم"
گر خصم دو صد بار کشد بر سر دارم

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

بتی که راز جمالش هنوز سر بسته ست
به غارت دل سوداییان کمر بسته ست

عبیر مهر به یلدای طره پیچیده ست
میان لطف، به طول کرشمه بر بسته ست

 


زهی تموج نوری که بی غبار صدف
میان موج خطر، نطفه گهر بسته ست

بیا که مردمک چشم عاشقان همه شب
میان به سلسله اشک، تا سحر بسته ست

به پای بوس جمالت نگاه منتظران
زبرگ برگ شقایق، پل نظر بسته است

امید روشن مستضعفان خاک تویی
اگر چه گرد خودی، چشم خود نگر بسته ست

متاب روی ز شبگیر اشک بی تابم
که آه سوخته، میثاق با اثر بسته ست

به یازده خم می گر چه دست ما نرسید
بده پیاله که یک خم هنوز سر بسته ست

زمینه ساز ظهورند، شاهدان شهید
اگر چه هجرتشان داغ بر جگر بسته ست

کرامتی که زخون شهید می جوشد
هزار دست دعا را زپشت سربسته ست

قسم به اوج، که پرواز سرخ خواهم کرد
در این میانه مرا گر چه بال و پر بسته ست

چنان وزیده به روحم نسیم دیدارت
که گوش منتظرم چشم از خبر بسته ست

در این رسالت خونین، بخوان حدیث بلوغ
که چشم و گوش حریفان همسفر، بسته ست

رواست سر به بیابان نهند منتظران
که باغ وصل ترا عمر رفت و در بسته ست

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

لحظه ها را متوسل به دعاییم بیا
سالیانی ست که دل تنگ شماییم بیا
وسعتت در دل این ظرف  نشد جا ماندیم
تشنه از حسرت رویت لب دریا ماندیم
چشممان خشک شد از وسعت این بی اَبی
و  نداریم دگر طاقت این بی اَبی
در قنوت دلمان خواهش باران داریم
ندبه خوانیم و تمنای بهاران داریم
پس ببار ای پسر حضرت باران  بر ما
که ترک خورده زمین از اثر این گرما
دامن دشت شده سفره ی  راز دل ما
داغ الاله نشانی ز نیاز دل ما
ما که در راه تو عمریست تمامی گردیم
گردبادیم و به دنبال شما می گردیم
چند جمعه دلمان را سر راهت آریم
تا بدانی که تمنای وصالت  داریم
شهرمان را ز رخ چون  قمرت  روشن  کن
کوچه ها راتو  پر  از نسترن و سوسن کن
اسمان خواهش یک جرعه نگاهت دارد
نه   که ما فاطمه  هم  چشم  به راهت دارد
شعرازصابرخراسانی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

دلم هوای وصل دلدار کرد

که شوق دیدن رخ یار کرد

عطر حضورش به مشامم رسید

مرغ دل از سینه من پرکشید

مست شدم زعطر وبویش همی

کاش ببینم رخ اورا دمی

 

ساقی پیمانه به دستم بده

 

 

باده ای از جام الستم بده

دلا  بیا که روح امد  به تن

دلا بیا مژده دهم بر تو من

مژده دلا ببین نگار آمده

خزان برفته وبهار آمده

مژده دلا که شام غم سحر شد

مژده امام عسگری پدر شد

مژده دلا که ماه بطحا رسید

مژده دلایوسف زهرا رسید

مژده دلا جان جهان آمده

مهدی صاحب الزمان آمده

بگو به خلق آیه نور آمده

منتظران وقت ظهور امده

دلا بیا ببین مه جمالش

نظر همی نما به خط وخالش

ببین در او تجلی خدا را

معنی والشمس والضحا را

خلیل حیران بود از مقامش

 

کلیم دلباخته کلامش

 

خضر ندیده چشمه بقایش

 

مسیح احیا شده از شفایش

 

دلا بیا و وصل او را بجو

 

درد دلت را تو به مهدی بگو

 

بگو به آقا به تو بد کرده ام

 

بگو ره ظهور سد کرده ام

 

بگو که عمریست گنه کرده ام

 

نامه اعمال سیه کرده ام

 

زکثرت گناه افسرده ام

بسان گل خشکم و پژمرده ام

 
 

ولی تو ای نور دوچشم رسول

 

جان علی میوه قلب بتول

 

یک نظری به سوز آهم بکن

 

به جان مادرت نگاهم بکن

 

اگرچه آلوده و,اصی هستم

 

اگرچه قلب پاک تو شکستم

 

ولی قسم به جانت ای نور عین

 

همیشه گریه کرده ام بر حسین

حسن جواهری

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

خورشيد را گرفته، زمين گير کرده يي

اي واپسين سپيده که تأخير کرده يي



پژمرده اند بي تو تمام درخت ها

از زيستن، تبار مرا سير کرده يي

 




ابريم، ابرِ آبيِ از ياد رفته را

چشم انتظار تُندرِ شمشير کرده يي



بنشين به چشم من، که به دريا کشيده رخت

اين رودخانه يي که سرازير کرده يي



من دست از تمام مذاهب کشيده ام

در شوق مُصَحفي که تو تحرير کرده يي



تنها دليلِ ماندن دل هاي عاشق است

تقدير روشني که تو تصوير کرده يي

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

امین درد آگاهم!                    تو را من چشم در راهم
دلیل عصمت راهم!                 تو را من چشم در راهم

شب است و بى چراغم من ،        اسیر کوره راهم من
بتاب اى خضر بر راهم ،             تو را من چشم در راهم

 


 شبم را نور باران کن،                   نگاهم را چراغان کن
 که بى مهر تو گمراهم ،             تو را من چشم در راهم

 تو خورشید جهانتابى ،                  تو نور خالص و نابى
 تو را اى خوب ،مى خواهم ،       تو را من چشم در راهم

 تو هستى رامش جانم،             تو غایب، من پریشانم
 اسیر حسرت و آهم،                تو را من چشم در راهم

 مگر از ما تو دلگیرى،                  نقاب از رخ نمى گیرى ؟
 ظهورت هست دلخواهم،             تو را من چشم در راهم

 پراز بوى گناهم من،                   شهید اشک و آهم من
 اگر مغضوب درگاهم،                    تو را من چشم در راهم

 برادر قصد من دارد،                        به راهم گرگ مى بارد
 چو یوسف مانده در چاهم،          تو را من چشم در راهم
 
دلم از بوى شب فرسود،            بتاب اى قبله ی  موعود !
 تو هستى مهر و هم ماهم،        تو را من چشم در راهم

 نشستم تا بیایى تو،                   کجایى تو؟کجایى تو ؟
 امین درد آگاهم!                       تو را من چشم در راهم

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

رؤیا به سر رسید حقیقت به بار شد

دوران وصل و خاتمه انتظار شد

دنیای منجمد شده از سردی گناه

از داغ برق چشم خمارت بهار شد



پایان خواب سرد و سیاه سپیده است

آغاز صبح دائمی روزگار شد

ما دست و پا زدیم دوامی بیاوریم

تو آمدی و یاد خدا ماندگار شد

یا طلعة الرشیده و یا قرة الحمید

دنیا برای آمدنت بی قرار شد

خوش دارم عاقبت که بگویند جای پات

روزی به قبر نوکرتان یادگار شد

ای آرزوی گمشده خاکیان بیا!

یک آن پدر به دیدن فرزندتان بیا!

عالم صدای پای شما را شنیده است

دیگر زمان آمدنتان رسیده است

دنیا طُفیلی سرتان چرخ می خورد

روزی هزار بار به دورت دویده است

این جا زمین برای شما دست و پا زده

هر طور هست ناز شما را خریده است

آقا بیا که نوبتی ام هست وقت ماست

بی تو غرور شیعه تان لطمه دیده است

آن کس که چشم های شما را رقم زده

ما را فدایی سرتان آفریده است

بر ما هر آن چه خیر رسیدست تا به حال

از عطر لحظه های قنوتت رسیده است

امسال روز نیمه شعبان کجا شوی؟

ما که نمرده ایم تو تنها چرا شوی؟

محراب لحظه های دعایت چه دیدنی ست

قرآن بخوان چقدر صدایت شنیدنی ست

آقا بگو قرار شما با خدا کی است؟

آیا حیات ما به زمانت رسیدنی ست

یک آن اگر نقاب از آن چهره وا کنی 

انگشت هر پیمبری آن جا بریدنی ست

این نازها که می چکد از راه رفتنت

حتی به پیشگاه خدا هم خریدنی ست

گرد و غبار مانده به نعلینتان به ما

بهتر ز چشمه های بهشتی چشیدنی ست

خسته شدی بیا و کمی گرد راه گیر 

چشمان ما به پای قدومت دریدنی ست

هر ثانیه بدون شما سال می شود

دنیای ما بدون تو دنبال می شود

شاعر: حسن کردی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

اي بشارت بهشتي، اي ظهور ناگهاني

يک غزل به من نظر کن، با دو چشم آسماني



در مقام از تو گفتن، ناتوان ناتوانم

مي کنم تو را تکلم، با زبان بي زباني

 




ديدن تو آرزويي، از تبار غيرممکن

پشت خلوت خيالم، مثل بوي گل، نهاني



مي دوم نشانه ات را پابه پاي بوي حسرت

مي دوم نشانه ات را، پابه پاي بي نشاني



تو، عبور يک خيالي، رد پا نمانده از تو

از کجا گذشته اي تو، اي نسيم ناگهاني؟!



رد قلب عاشقت را، از غزل گرفته ام من

اي تغزل مجسم، اي غزل ترين نشاني



کي ظهور مي کني تو، آفتاب عالم آرا؟

کي ظهور مي کني تو، اي فروغ جاوداني؟



حاجتي ندارم از تو، جز تبسم ظهورت

کي غبار غيبتت را، از دلم مي تکاني؟!

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

دوباره امشب مستی اومده/ ساقی امشب مهدی اومده 
بگین به عالم خاموش دگر/ منجی عالم مهدی اومده
تو اومدی خورشید دوباره اروم گرفت /با نفس تو مهدی مرده بازم جون گرفت
تو اومدی عالم نفسی تازه گرفت/ با قدمت بهارم دوباره از سر گرفت

 

دوباره بیقرارم بیقرار روی تو/ عاشق اون چشاتم اون چشای ناز تو
دلبری و تو دل میبری و محشری و تو سروری و معدن وفایی معدن سخایی اصلا خود شفایی
بدون تو جان سخت زندگی /زندگی بی تو مثل بردگی
خمار رویت مثل تشنگی/ بیا که در شه از تن خستگی
تو اومدی شیعه دوباره سامون گرفت/ اسمون دل ما دوباره شفا گرفت
تو اومدی ماه و ستاره رونق گرفت/ عطر تنت اقا جون کل عالمو گرفت
به پاتون یه عمر نشستم اقا بیا /اگه میشه یه بارم واسه دیدنم بیا
دلبری و تو دل میبری و محشری و تو سروری و معدن وفایی معدن سخایی اصلا خود شفایی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

جلوه کن ای مقتدای نیمه ی شعبان

قبله ی کعبه  نمای نیمه ی شعـبان

هروله ی حج صفای نیمه ی شعبان

هیــبت کوه منای نیـمه ی شــعبان

 


ناجـی من ناخـدای نیمه ی شعـبان


اییــنه حــیران نشسته تا تو بیــایی

شـهر چراغان  نشسته  تا تو بیـایی

کشـور  سلمان نشسته تا تو بیـایی

شـاه خراسـان نشسته تا تو بــیایی

عشـق امـام رضــای نیمه ی شعبان

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

گریه نکن دل دیوونه
نگو تو آسمون نیست ستاره
عمر شب سیاه تمومه 
یکی داره سحر رو میاره

 

میاد اونی که خود بهاره
پیش قدم هاش بارون می باره
میون خم زلف های سیاهش
دل های خدایی یه خونه داره
با هر یه شونه که به 
به روی زلف هاش می کشونه
می ریزه یه عالمه دل دیوونه
(پسر حیدر،پسرطاها،پسر نرگس،پسر زهرا 8)
غصه نخور دل پریشون
بخند برای مولای زمون
تیغ علی می گیره آروم
میون پنجه های آقامون
همه گرفتیم به کف سرامون
به افق نور همه نگاهمون
نشون جا الحق به روی دستش
جای کف پاهاش روی چشامون
نذر دعای امام عسکری در خونه
می ریزه یه عالمه دل دیوونه
(با هر یه شونه که به 
به روی زلف هاش می کشونه
می ریزه یه عالمه دل دیوونه 2)
گریه نکن دل دیوونه
نگو تو آسمون نیست ستاره
عمر شب سیاه تمومه 
یکی داره سحر رو میاره
(با هر یه شونه که به 
به روی زلف هاش می کشونه
می ریزه یه عالمه دل دیوونه 2)
خوابه تو کهواره ی زیبا
شمایلش جمال عزلی
دست و پاهاش شبیه مولا
با یک صلابت مرتضوی
به روی لب هاش یه قطره شیره
پسر حیدر خودش امیره
یه روزی میاد که با یه اشاره
میاد و همه دنیا رو می گیره
از ابر زیبا که بهار و امشب می رسونه
می ریزه یه عالمه دل دیوونه
(با هر یه شونه که به 
به روی زلف هاش می کشونه
می ریزه یه عالمه دل دیوونه 2)
گریه نکن دل دیوونه
نگو تو آسمون نیست ستاره
عمر شب سیاه تمومه 
یکی داره سحر رو میاره
(با هر یه شونه که به 
به روی زلف هاش می کشونه
می ریزه یه عالمه دل دیوونه 2)
دلم امشب هوات توکرده
هوای یک نگات و کرده
هوای اون صدات و کرده
ماه امشب مال منه
ستاره هم دونبال منه
تا مهر تو خورشید من
تو کوکب اقبال منه
خدا امشب دوا می بخشه
شام جمعه شفا می بخشه
داره کرب وبلا می بخشه
ماه بی تاب سحره 
باده بزن که بی خطره
مژده بدید به فاطمه
که کودک نرگس پسره
ماه امشب مال منه
ستاره هم دونبال منه
تا مهر تو خورشید من
تو کوکب اقبال منه
دل بی چاره بی نواته
مثل صیدی که زیز پاته
خون من گردن چشاته
هر شب بی قرارتم
یه عمری که دچارتم
به خوای نخوای هوایی
 ابرو های ذوالفقاریتم
ماه امشب مال منه
ستاره هم دونبال منه
تا مهر تو خورشید من
تو کوکب اقبال منه
(ای گل نرگس بیا بیا بیا 8) 
یا مهدی ادرکنی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

در تاب و تب نیمه شعبان 
نیمه شب نیمه شعبان
می خونه ملک سوره والفجر
 نذر کوکب نیمه شعبان

 

می و باده چه مستی کدومه
 امشب اگه می خوردی حرومه
کار میخونه تموم وقتی 
چشم مست دلبر روبه رومه
پیمونه روی دستم سرمستم
 من عاشق می مونم
 حرف عاشق یک کلامومه
(یابن الزهرا یا اباصالح،اباصالح  8)
اقیانوس لطف بی کرانه 
اونکه طاوس اهل جنانه
امشب بلیط کربلا می دن
محل تحویلش تو جمکرانه
یه سری داری تو با ابالفضل 
سرا وسیمه میای برای ابالفضل
امشب می کشونمد به این بزم
کارت دعوت یه یا ابالفضل
تا اینکه گل زهرا بیاد اینجا
دم می گیریم امشب 
همه یک صدا ابالفضل
(یابن الزهرا یا اباصالح،اباصالح  8)
دل روشنه از پرتوی نورش
کعبه خدا سنگ صبورش
امشب دعا کن برا ظهورش
برسه لحظه سبز حضورش
دل غصه نخور یه دل بری هست
برای پر زدن بال و پری هست
لحظه نبرد مهدی یعنی
قبل از قیامت یه محشری است
با مهدی خدا می خواد
بگه عالم یعنی برا آخر
 الرزمون هم حیدری هست
(یابن الزهرا یا اباصالح،اباصالح  8)
دریای دلم داره طلاتم
تو مسیر عاشقی شدم  گم
عید عطر بین الحرمین
جاده ی سه شنبه شبای قم
آقا بیا تا که صفا بیاره
شمیم حضرت زهرا بیاره
همه می کن علی رجعت کرده
تا ذوالفقار و بالا بیاره
تو عالم می شه غوغا
اگه مهدی همراش
 ابوفاضل و ز کربلا بیاره
(یابن الزهرا یا اباصالح،اباصالح  8)

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

گل نرگس کی می خوای منو بخری
با ترنم سحری کی می خوای منو ببری
رخ زیبات پیغمبری 
لحن صدات علی اکبری

 

زور بازوی تو حیدری
دل مهربون تو مادری
(گل نرگس کی می خوای منو بخری
با ترنم سحری کی می خوای منو ببری 4)
دل من رو کن منجلی
به زبانم ذکر علی
ببرم تا عرش خدا
با نفس های یا علی
(گل نرگس کی می خوای منو بخری
با ترنم سحری کی می خوای منو ببری 4)
نگران دل زهرام
همه حاصل زهرا
تویی یا با دم زینب
پسر خشگل زهرا
(گل نرگس کی می خوای منو بخری
با ترنم سحری کی می خوای منو ببری 4)
روی شونت علم حسن
توی دستات کرم حسن
قبل کربلا رفتنت
می ری اول حرم حسن
(گل نرگس کی می خوای منو بخری
با ترنم سحری کی می خوای منو ببری 4)
نقش اشک چشمات حسین
ذکر شور لب هات حسین
میری تنهایی کربلا
دم قلب شیداد حسین
(گل نرگس کی می خوای منو بخری
با ترنم سحری کی می خوای منو ببری 4)
دل دریات مثل عباس
ناز چشمات عباس
تو کشیدی به ابالفضل
قد وبالات مثل عباس
ابالفضل ابالفضل ابالفضل