راسخون

اشعار ولادت امام سجاد (ع)

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

 آلاله نو دمیده چیدن دارد
آواز فرشتگان شنیدن دارد
میلاد حسین است و ابوالفضل و علی
یک ماه و دو افتاب دیدن دارد

 

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

غم جایی توی خونه ی دل نداره
روزه ولی آسمون پر ستاره
اربابم حسین به عشق روی باباش
اسم گلشو داره علی می ذاره
توی اوج بی دینی این مردم برای دین هستی قلب تپنده
داره اربابم می کنه شب تا صبح به بوسه از لبهای تو بسنده
سر اهل خونواده امشب با نام علی بن الحسین بلنده
علوی خویی، مرد مردانی
تو رگت هستش، خون ایرانی
یا علی مولا 4
*****
جاری شده از چشمه حیدری نهر
بازه در شادی بسته شد در قهر
تا جده ی تو بانوی کل دنیاست
باید بشه مادر تو بانوی شهر
ادبو از مادرت به ارث بردی که هیچ زنی تو شهر نیست روی دستش
پشت بابا از اسم علی گرمه که اسم فرزندش هم علی هستش
خدا حلقت رو مفتخر آل علی دوباره کرده ناز شستش
دین جدت رو تو نگهبانی
تو رگت هستش خون ایرانی
یا علی مولا 4
*****
سجده شده شرمنده ی نام سجاد
عشقم اینه که بشم غلام سجاد
تو زینت بنده های رو زمینی
دلبسته ی نامتم امام سجاد
ما گدای خونواده ی فضلیم،پشت در خونه ت سرا پا دستیم
بیا آقا!با ما به  از این باش و ببین که از عشقت چه جوری مستیم
قبل آقامون امام رضا باید به تو  بنازیم که هموطن هستیم
توی بزم عشق شد فراوانی
تو رگت هستش خون ایرانی
یا علی مولا 4

شاعر : مظاهر کثیری نژاد

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

(به سبك میخونم هر دم)
همه عالم شد ، بهشت برین ، به دنیا اومد سید الساجدین
شده نورانی ، سما و زمین ، به دنیا اومد سید الساجدین
به یُمن میلاد ِ، گل زهرا شادیم
فدایی ِ عشق ِ، امام سجادیم
علی بن الحسین
******
وصال دلبر ، با ذکر حیدر ، اُمید دلهای عاشق همینه
با نابودی ِ، وهابیت ما ، به زودی میریم ایشالا مدینه
آقامون میاد و ، به قلب مبتلا
با ذکر یا مهدی ، میریم کرببلا
حسین یا ثارالله

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

چه مقامیست مادر تو شدن
مثل پروانه ی سر تو شدن
بال جبریل ِعرش مال خودش
راضی ام با كبوتر تو شدن
علیِّ اكبر است و آرزوی
چند سالی برادر تو شدن
میشود برتر از سلیمان شد
ظرف یك روز نوكر تو شدن
این غلام سیاه را نفروش
كردم عادت به قنبر تو شدن
به خدای یگانه می ارزد
كشته ی نام اطهر تو شدن
پدرت هم به تو ولی میگفت
بابی أنت یا علی میگفت
آمدی و حسین خندان شد
همه جا جز بقیع چراغان شد
آمدی و به بركت نامت
نام جدت علی فراوان شد
مادرت شد عروس زهرا و
افتخارش نصیب ایران شد
آشنا با صحیفه اش كردی
هركه بر سفره ی تو مهمان شد
رمضان ماهِ سِرِّ شعبان است
رمضان شرح ماه شعبان شد
عده ای كه به پات افتادند
به مناجات راهشان دادند
ابر و خورشید و ماه در كارند
خاكی از زیر پات بردارند
تب تو تب نبود درمان بود
راویان تب تو بیمارند
دوستان قدیمی زهرا
به تو و مادرت بدهكارند
در اسیری مادرت حتی
از مقامات او خبر دارند
هرچه مِهریه اش گران باشد
باز قوم علی خریدارند
به غلامت بگو دعا بكند
این گرفتارها گرفتارند
با مناجات تو ملائكه هم
سر شب تا به صبح بیدارند
تا نگاهی به بالشان بكنی
از كرم خوش به حالشان بكنی
كاش میشد بنا درست كنند
گنبدی از طلا درست كنند
همه جای مدینه را نه، نه
لااقل پنج تا درست كنند
گرد و خاك بقیع را ببرند
تا برایم دوا درست كنند
شیعیان حاضرند با گریه
آستان تو را درست كنند
با النگوی دختران عجم
چند ایوانْ طلا درست كنند
سنگها میخورد بر سر تو
تا كه شاید صدا درست كنند
عمه را زد ولی سر تو شكست
هم سر عمه هم سر تو شكست

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

ما بی تابیم مست سرود جبرائیلیم
با تو هستیم هر چی نباشه ما فامیلیم
مادرت زهرا با نظر مولا        اومده عروس از ایران گرفته
آب و خاک ما با نگاه آقا    دیگه رنگ و بوی ایمان گرفته
یا زین العابدین مولا
سید الساجدین مولا
یک عمره که با مناجاتای تو مأنوسیم
پیش قرآن ما صحیفه ی تو رو می بوسیم
همه محتاجت به خدا که تاجت       رونق هر چی شاهه شکسته
پسر زمزم گدای تو حاتم          یوسف اومده آخر صف نشسته
یا زین العابدین مولا
سیدالساجدین مولا
صدها ساله به هنرمندیامون مینازیم
تو اصفهان یه روزی ضریحتو میسازیم
ما که مدیونیم براتو میخونیم     همیشه با عشق تو سرفرازیم
با طلاهای مادرامون آقا      یه روزی برای تو گنبد میسازیم
یا زین العابدین مولا
سید الساجدین مولا

شاعر : رضا تاجیک

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

پَر ِ قنداقه ات مسيحا شد
يار گهواره ي تو موسا شد
 خوش به حالت كه بر دو چشم ِحسين
اولين بار چشم تو وا شد
عطر گيسوت تا بهشت آمد
يوسف عاشق شد و زليخا شد
جبرئيل از حضور تو سرمست
با اذان عليِّ اعلا شد
رويت عباس با ادب بوسيد
و حسن غرق در تماشا شد
گره ي كور داشتيم اما
از دعاي صحيفه ات وا شد
دل ما شهر عشق آباد است
عشق هم خانه زاد سجاد است
 با تو همسايه ي خدا هستيم
سر سجاده ي دعا هستيم
بچه هاي محله ي عشقيم
ما همه اهل روستا هستيم
روستاي شما بهشت است و
روي بال فرشته ها هستيم
مادر تو ست مادر اين خاك
همه ذريّه ي شما هستيم
ما در اين سرزمين پهناور
از شماييم و كيميا هستيم
شكر در سرزمين مادريت
سالها زائر رضا هستيم
شكر ِارباب از همين ايليم
حضرت عشق با تو فاميليم
مادر تو عروس آل عباست
شاه بانوي كشور زهراست
نذرشان كرده ايم و ميبينيم
با تو حاجات ما هميشه رواست
به بقيعت قسم كه ميسازيم
حرمت را كه كعبه ي دلهاست
حرمت را شبيه صحن رضا
با دو گلدسته اي كه تا به خداست
گنبد و طاق و حوض و فوّاره
چار ايوان كه غرق آب طلاست
صحن هايي كه لب به لب زائر
با ضريحي كه گِرد آن غوغاست
ما ابوحمزه ايم  ، اَدِّبني
يا الهي و لا تُعدِّبني
 روزگاري رسيد و جانت سوخت
روي اين خاك آسمانت سوخت
روزگاري رسيد و در پيشت
خيمه ات ، بام و آشيانت سوخت
چشم تو ديد در دلِ گودال
صحنه اي را و استخوانت سوخت
خواستي تا بخيزي اما حيف
نشد و پاي ناتوانت سوخت
خيمه ي شعله ور سرت افتاد
سر و دستان و گيسوانت سوخت
زنده ماندي ميان آتش و دود
اين هم از لطفهاي زينب بود

شاعر : یوسف رحیمی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

 نسیم آمد این بار از خوش مسیری
رسانَد به ما مژده ی دلپذیری
خبر خوش خنک کرد کام زمین را
بهاری شد این خطّه ی گرمسیری
به یک خانه ی ساده کنج مدینه
چه زائرسرایی چه مهمانپذیری
به دامان شهبانویی آسمانی
چنین مادر پاک و روشن ضمیری
به ارباب دلها خدا هدیه داده
چه شمس الضّحایی چه ماه منیری
چه ماهی که دلها همه صید چشمش
ز مژگان خود تا رها کرده تیری
اماما تو خود زینت عابدینی
پناه و امید صغیر و کبیری
کریمی، عزیزی، امیری، بزرگی
امامی، رئوفی، صبوری، بصیری
تو خود خانه ی کعبه را مستجاری
به درگاه ایزد اگر مستجیری
تو عطر اقاقی در این خاکدانی
تو گرمای عرفان در این زمهریری
تو بُغض غریب دعای کمیلی
تو روح بلند دعای مجیری
مقام رفیع تو را غبطه خوردند
همه کهکشانهای این راه شیری
تو دریای صبری، تو موج وقاری
تو علم لدنّی، تو خیر کثیری
تو سبزینه ی برگ شاداب عصمت
تو خود میوه ی بوستان غدیری
دعا را تو یاد ابوحمزه دادی
چه می شد که دست مرا هم بگیری
زبور است آری بر آل محمد
کتاب صحیفه به آن بی نظیری
تو سیراب سرچشمه های دعایی
تو از باده ی سرخ سجاده سیری
معلم تویی؛ از تو آموخت شیعه
ولایت مداری ولایت پذیری
به وقت خطابه بسی سربلنی
به گاه عبادت گهی سر به زیری
جسارت نباشد سؤالی بپرسم
چرا در جوانی بدین مایه پیری
چهل سال گریه تو را پیر کرده
چرا چلّه ی اشک باید بگیری
تویی یادگار غم اهل خیمه
تویی دفتر خاطرات اسیری
تو با دست بسته به همراه زینب
رسالات خون خدا را سفیری
تو تب کردی و صبر کردی و گفتی:
حسینٌ امیری و نعم الامیری
نشد تا که در بزم نامردم شام
سر خویش یک لحظه بالا نگیری
به جالوتیان سنگ داود بودی
خوشا این شجاعت، زهی این دلیری
اماما مدد کن به صحرای محشر
ز ما استغاثه ز تو دستگیری
گدای شمایم که تقدیرم این شد
تو را شاهی و نوکران را فقیری
 

شاعر : عباس احمدی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

به نفسی انت ای سر تا قدم ایثار و آقایی
جمالت با نگاه یوسف زهرا تماشایی
حیا را تا صف محشر حیا از گردش چشمت
خجالت می کشد از ماه زیبای تو زیبایی
تمام روزها ای کاش بودی چهارم شعبان
که میکردی تو با خورشید حسنت عالم آرایی
گرفته در بغل  ام بنینت دم به دم گوید
که عباس من از روز ولادت هست زهرایی
امیرالمومنین نفس نبی بوسیده دستت را
که این دست است روز رزم یک لشکر به تنهایی
 تو ای سر تا قدم غیرت چه کردی در دل دریا
که بر لبهای خشکت چشم غیرت گشته دریایی
به جز تو ای علی خصلت ندارد هیچ فرمانده
مقام پاسداری و علمداری و سقایی
تو آن ماه دل افروزی که در جمع بنی هاشم
به دنبال سرت خورشید کرده راه پیمایی
توهم باب المراد عالمی هم اشجع الناسی
تو عباسی تو عباسی تو عباسی تو عباسی
به نفسی انت ای دست علی در آستین تو
شجاعت سجده آورد است بر خاک زمین تو
کی ام من تا فدایی تو گردم ای که در وصفت
به نفسی انت فرموده امام راستین تو
از آن رو سجده می بالد به خود تا دامن محشر
که نقشش مانده ای روح عبادت بر جبین تو
سزد بر خود ببالد تا قیامت ظهر عاشورا
به یاد دست و تیغ و حمله فتح المبین تو
 امیرالمومنین دست خداوند است و می بیند
که جای بوسه اش مانده به دست نازنین تو
امامت پیش رو خیزد ادب پشت سرت آید
شرافت در یسار تو شجاعت در یمین تو
 تو آن عبد خداوندی که در دامان گهواره
تولای حسین بن علی بوده است دین تو
اگر اذن شهادت می گرفتی از امام خود
به دشت کربلا خون می گذشت از صدر زین تو
درود تشنگی بر لب سلام آب بر خاکت
که گردد تا قیامت بحر دور تربت پاکت
سلام الله بر دستی که با آن در صف محشر
شفاعت می کند از شیعیان صدیقه اطهر
اگر زهرای مرضیه تو را فرزند خود خوانده
یقین دارم به فرزندی قبولت کرده پیغمبر
سزد جبریل هنگام نبردت ظهر عاشور
برآرد از جگر پیوسته فریاد هوالحیدر
تو داری از از امیرالمومنین ارث شجاعت را
تو بردی از همان اول ادب را ارث از مادر
تو و بابت امیرالمومنین هستید دو ساقی
تو سقای بیابان بلا او ساقی کوثر
 بر غیر از تو که سر نشناختی از آب موج خون
که یک لحظه به راه دوست داده دست و چشم و سر
بسا عاشق شنیدم در همه دوران عمر خود
خدا داند ندیدم عاشقی را از تو عاشق تر
گرفتی چون علم بر دوش خود انگار می دیدم
امیرالمومنین آورده رو در قلعه خیبر
ندیده دیده تاریخ جز روز نبرد تو
که از یک تن گریزد در صف پیکار یک لشگر
چگونه حمله آوردی که دشمن شد ثناگویت
سلام «میثم» بی دست و پا بر دست و بازویت

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

درلوح جهان هميشه آزاد تويي
آن واقعه رامعني فرياد تويي
يك بار دگر به تو پناه آورديم
الگوي بشر امام سجاد تويي
در عرصۀ زندگي خدا با اوبود
چون نام خدا درهمه جا با اوبود
پيغمبر عشق امام بيمار من است
يك عمر غم كرببلا با او بود
از راز ونياز در دلش غوغا بود
بيدارترين پديدۀ شبها بود
يك عمراگرچه حرفي ازدرد نزد
درسينۀ او نهضت عاشورا بود
منسوب به يك شهادت خونين بود
درلوح دلش عدالت خونين بود
تا قصة كربلا نميرد هرگز
اوحامل يك رسالت خونين بود
دركرببلا دل به شهيدان دادي
آن واقعه راتو بهترين فريادي
مقبول ترين بندة درگاه تويي
زيرا كه توعبد عابدين سجادي
درساحت تو هنوز هم مي مانم
درپاي تواشك ديده مي افشانم
لبريز مناجات ودعا مي گردم
وقتي كه صحيفة تورامي خوانم
پايان نماز باتو معنا دارد
سجادة باز باتو معنا دارد
دستان دعاي من فقط روبه تواست
چون رازونياز باتو معنادارد
همواره بروي لب تبسم داري
بامذهب لاله ها تفاهم داري
تو زينت عابدان عالم هستي
سجادي وجا دردل مردم داري
دل پا کتر ین بهار ديني آقا
خوش عطر ترين مرد زميني آقا
من جز تو پناه ديگري نشناسم
تو حضرت زين العابديني آقا
با علم وعمل هميشه توام هستي
دردين وسراط خويش محكم هستي
مولاي نيايشي وآقاي نماز
توزينت عابدان عالم هستي
در درگه معبودپرازخواهش بود
لبريز وفا ومهر وآسايش بود
رودي شدوعاقبت به دريا پيوست
مردي كه دلش ساحل آرامش بود
اوشاهد آن واقعة خونين بود
يك عمر دلش شكسته وغمگين بود
آنروز اگر چه غرق بيماري شد
صد شكر كه حكمت خدا دراين بود

شاعر : استاد فرامرز عرب عامری

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

 حضرت سجاد، زین العابدین
در عبادت، اولین وآخرین
ماه امشب تا سحر دف می زند
شیعۀ آل علی کف می زند
ای تو الگوی مناجات خدا
دائمآ مبهوت آیات خدا
شد شب میلادت ای معنای دین
عابد درگاه، زین العابدین
ای بشر مسرور این آیات باش
دائمآ آمادۀ صلوات باش
عشق تو همواره در این خاطر است
نور ایمان تو در دین، ساتر است
ای امام عشق وایمان وعمل
نام تو هرمشکلی را کرده حل
روی لب هر لحظه فریاد گل است
عاشقان صلوات، میلاد گل است
ای محول، حول احوال تو مست
وی مدبر، در مرامت پای بست
ای شفیع و شافع روز جزا
ای رفیع و رافع غمهای ما
سرفراز و سربلند و سر بزیر
حضرت سجاد، دستم را بگیر
در شب میلاد زین العابدین
بر لبت آور سه صلوات وزین

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

نشیب های دل من فراز می خواهد
فراز اشک مرا در نماز می خواهد
مؤید است به روحُ القُدس قلم اما
برای شعر سرودن نیاز می خواهد
اگر چه کرده دل من خیال پردازی
حقیقت است که عاشق مَجاز می خواهد
برای سفره ی بازش نیامدم اینجا
گدای این در، آغوش باز می خواهد
اگر چه این دو شب از جام کربلا مستم
دلم دوباره شراب حجاز می خواهد
پیاله ای بدهیدم که دم زنم حق را
دوباره زنده کنم قصه ی فرزدق را
نسیم پنجم شعبان ز راه آمده است
صدای پای بهاران ز راه آمده است
ببین بدون پیمبر بدون جبرائیل
دوباره آیه ی قرآن ز راه آمده است
میان بیشه ی شیران هاشمی امشب
غزال عرصه ی ایمان ز راه آمده است
فقط نه اینکه ز راه آمده عزیز عرب
عزیز دختر ایران ز راه آمده است
زنی که در رگ او خون آریایی هاست
که از دیار دلیران ز راه آمده است
شب تولد فرزند شاه دختر ماست
زبان مادری او زبان کشور ماست
کسی که شد ششمین نور سوره ی انسان
کسی که خسته شد از سجده های او شیطان
کسی که هست تجلی پنج تن در او
کسی که شد پدر هشت قبله ی ایمان
کسی که با نفس یک غلام ساده ی او
نفس گرفته زمین مدینه از باران
کسی که موقع انفاق بین سائل ها
ملقّب است دل شب به صاحب انبان
به حق او حجر السودی شهادت داد
که جز به حق علی وا نکرده است دهان
به حیرت است کنار حَجر دو چشم هشام
ز اهتمام خلایق به احترام امام
بخوان که ضبط کند آسمان صدایت را
صحیفه پخش کند بعد این نوایت را
برای این که بخوانیم «لا تؤدّبنی»
بخوان برای ابوحمزه ها دعایت را
تو با زبان خدا حرف می زنی آخر
چگونه یاد بگیریم ربنایت را
بیا و بعد دعا روضه هم بخوان آقا
بیا و شرح بده داغ کربلایت را
بیا بگو چه کشیدی تو در چهل منزل
بگو که بست به زنجیر دست و پایت را
بیا بگو چه به روز رقیه آوردند
بگو چگونه کشیدند عمه هایت را
کسی که حرف خدا و کتاب می آورد
کنار یک سر تشنه شراب می آورد

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

پهن میکنم سجادمو بازم به سوی مدینه
بازم با ذکر یا علی وقت به حق رسیدنه
دستای ما وقف دعا شده     برای زین العابدین
این دلم با لطف خدا شده    گدای زین العابدین
با نیم نگاش دوباره میشم هوایی
میون حرم کبوتر کربلایی
علی علی علی علی علی علی علی

توالتهاب عاشقی غزل میگم برا نیگاش
شب شب بد مستی شده تو مجلس ترانه هاش
ساغر دلای اسیر ما زعاطفه   لب تا لبه
عاشقی کجا کار هر کسِ، این آقا عشق زینبه
متبرکه جا نماز اهل بالا
به خاک تربت و به نخ عبای آقا
علی علی علی علی علی علی علی

شب شب ذکر علیه سینه ها مست علیه
کار تموم آسمون ببین که دست علیه
خلقت بهشت خدا فقط ز برکت علی گفتنِ
هر حماسه کربلا فقط ز برکت علی گفتنِ
زیارت علی  چه حال وهوایی داره
ایوون نجف   عجب صفایی داره

شاعر : رضا تاجیک

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

تو دل اسیر و بی قرارم ولایت زین العابدینه
به سر دلم حال و هوای زیارت زین العابدینه
پر زده دل تو سینه ام/ بی قرار مدینه ام/ پره اشکه چشام
همه هستیم نثار تو/ روبروی مزار تو/ میون زائرام
رو سنگ دل من نوشته
بقیع تو برام بهشته

شبیه پیمبرا می مونه صاحب مقام و اعتباره
برا کسی که معجزه میخواد صحیفه ی سجادیه داره
روایتهاش و میبینم/ توی صفحه به صفحه ی/ مفاتیح الجنان
شهادت میدم به نبی/ به علی و به بچه هاش/ میون هر اذان
جون من به فدای دلبر
فدای پسرای حیدر

روز قیامت آقا که میشه تو امید این دلای مایی
ناسلامتی هر چی که باشه تو قوم و خویش ایرونیایی
شب جشن حضور تو/ تا سحر میخونم یه دم / علی علی علی
من به عشق شاه نجف/ صد و ده مرتبه میگم/ علی علی علی
نجف نگو دوای دردم
تا صبح دور ضریح میگردم

شاعر : رضا تاجیک

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

سجاده ها رو پهن کنید امشب  به سوی گهواره ی این آقا
دارن توی آسمونا میگن                پسر آورده عروس زهرا
یا حسین! صف این گداها تا به آسمونا رسیده
یاحسین! مبارک باشه آقا قدوم این نورسیده 2
علی اسم تموم گل پسراته     علی آقا همیشه روی لباته
علی عشق دل منه رمز نجاته 2
مولا علی علی علی 3   مولا

حسین فاطمه دیگه امشب          با چشمای این آقا مأنوسه
نگاه کنید چه صحنه ای، به به!  امام حسن لباش و می بوسه
مي بره دل عمه زینب و خنده ی زین العابدین
مرده ها همگی دیگه میشن زنده ی زین العابدین 2
علی فرزند سفینه النجاته     علی فرزند قتیل العبراته
علی عشق دل منه رمز نجاته 2
مولا علی علی علی 3   مولا

زیر عبای حضرت سجاد      پناه آدما مِن النّاره
بین چشای حضرت سجاد   شمایل حیدر کراره
اومده كه براي دلاي ما كسب آبرو كنه
اومده تا که با عمه دیار شام و زیر و رو کنه 2
علی معنای حقیقی حیاته   علی تسبیح تموم ممکناته
علی عشق دل منه رمز نجاته 2
مولا علی علی علی 3   مولا

شاعر : رضا تاجیک

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

ماه قشنگ بانوی ایران زمین    مست توام مست تو زین العابدین
زین العابدین  زین العابدین  زین العابدین

خرابم آقا از جام باده ی تو          مؤمنم از انوار سجاده ی تو
مقام تو در محشر بالا و رفیع         مرا رسان تا پشت دیوار بقیع
ماه قشنگ بانوی ایران زمین    مست توام مست تو زین العابدین
زین العابدین  زین العابدین  زین العابدین

عشق حسین گشته از دل تاب و تبت   عجب ارادت داری به عمه زینبت
کرم نما بر قلبم در راه خدا         بده به دستم عیدی صد کرببلا
ماه قشنگ بانوی ایران زمین    مست توام مست تو زین العابدین
زین العابدین  زین العابدین  زین العابدین

ذکر و دم محراب و منبر علیه    نام تو چون الله و حیدر علیه
 دلم شده دربند شاه لوکشف    قبله ی قلبم گشته ایوون نجف
تموم فخرم این شد عبد حیدرم    خاک کف پای نعلین قنبرم
عبد حیدرم  عبد حیدرم  عبد حیدرم
 

شاعر : رضا تاجیک