راسخون

صحیفه نور امام خمینی

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

بیانات امام خمینی در میان جمعی از روحانیون

تاریخ: 1357/11/13

 

نابودی نیروهای خادم و فعال انسانی از بزرگترین جنایات سلسله پهلوی

بنده در این مدت که از ایران خارج بودم و دعاگوی همه آقایان بودم و حالا که برگشتم به خدمت آقایان برای خدمتگزاری، خدمت به روحانیت، خدمت به آقایان علماء و فضلاء، خدمت به جامعه ایرانیها، حالا می بینم که رفقائی که ما داشتیم، با ریش سیاه اینجا گذاشتیم با ریش سفید تحویل می گیریم. مااشخاصی در زندان داشتیم که وقتی که از پیش ما رفتند در زندان، سالم بودند، قوی بودند، وقتی که از زندان بیرون آمدند، آنهائی که زنده مانده اند و از زندان بیرون آمده اند، ضعیف شده اند، پیرمرد شده اند، مریض شده اند.
این نیروهای انسانی که از دست ما رفته است، این از همه چیزها بالاتر بود. جنایاتی که سلسله پهلوی در جامعه ما کرد، شاید هیچ جنایتی بالاتر از این جنایت نبود که نیروهای فعاله انسانی ما را یا از بین بردند یا فعالیت آنها را خنثی کردند برای مدت ها ی زیاد. آنهائی که باید به این امت خدمت کنند مثل علمای اعلام و اشخاص روشنفکر، اینها را در زندان بردند، ده سال پانزده سال، پنج سال در زندان اینها را بردند، صرف نظر از آن زجرهائی که به اینها کردند، آن خلاف انسانیت هائی که با این اولیاء خدا کردند، این نیرو را هدر دادند، یعنی نیروئی که باید در جامعه فعال باشد اگر مدرس است، عده ای را تربیت بکند، اگر محصل است خودش تربیت بشود، اگر فعالیت های سیاسی دارد، فعالیت سیاسی بکند، فعالیت های مذهبی دارد فعالیت های مذهبی بکند، تمام اینها را اینها به هدر دادند.
 

ادای حق الناس، شر ط قبولی توبه شاه

گاهی گفته می شود، گفته می شد به اینکه خوب، شاه می آید توبه می کند و توبه هم کرد، خوب، دیگر چه می گویید؟ خدا که توبه را قبول می کند، شماها چه می گویید دیگر؟ این را من کراراً عرض کردم که اولاً توبه شرایطی دارد که تا آن شرائط تحقق پیدا نکند، خدای تبارک و تعالی نمی کند. آنچه بی شرط، خدای تبارک و تعالی قبول می کند، آن چیزهائی است که مربوط به حقوق الله است کسی نماز نخوانده، کسی روزه نگرفته، کسی حج نرفته است، اینها چیزهائی است که اگر توبه بکند شرطی ندارد، توبه اش را قبول می کند. و اما حقوق ناس، حقوق ناس را توبه اش را تا این حق رد نشود قبول

صحیفه نور جلد 5 صفحه 11

نمی کند. شما بفرمائید که حالا این شخص که آمده توبه کرده - فرضاً عرض می کنم - این راضی است به اینکه بیاید اموالی را که از مردم برده پس بدهد و کارهائی که از قبیل چپاول هست اینها را جبران بکند، فرضاً که یک همچو کاری بکند و او مالی داشته باشد تا بتواند جبران کند، مال ملت را که نمی شود به خود ملت داد، برای جبران مالهائی که اینها دارند. همه اش مال ملت است، مال خودشان نیست، برداشتند و فرار کردند و در بانک های خارجه انبار کردند و اگر چنانچه ما دستمان رسید محاکمه اش می کنیم، توانستیم که او را بیاوریم به اینجا و محاکمه بکنیم، یعنی تحویل ما دادند، محاکمه اش می کنیم، محاکمه حضوری و اگر تحویل ندادند او را ما محاکمه غیابی می کنیم و او را محکوم می کنیم و آن مقداری که در ایران دارد از او می گیریم، آنی که در بانک ها دارد اعلام می کنیم که این محکوم است و مال ملت است، حق ندارد بانک به محمدرضا بدهد چیزی را که از مردم خورده است. حالا ما فرض می کنیم که خیر ایشان اموال شخصی دارد و آن اموال شخصی را به ارث از پدرش فرض کنید رسیده به او و آن اموال شخصی را می دهد و جبران می کند. خوب، این ده سال حبسی که کرده و این قدرت انسانی را تلف کرده کی جبران می کند؟ کی می تواند جبران کند این ده سال حبس، پنج سال حبس این علما، این دانشمندان، این رجال سیاسی که اینها را به هدر داده است یعنی در یک محفظه ای نگه داشته اینها را تا قوایشان هدر رفته، فعالیت هایشان هدر رفته، اینها دیگر جبران نمی خواهد؟! اگر یک کسی را هدر دادند همه زندگیش را، اینها را جبران کی می کند؟ اینهمه جراحت که بر اشخاص، بر قلوب مؤمنین، بر قلوب پیرزنها، پیرمردها، جوانها وارد کرده است، اینها را کی جبران می کند؟
یک نفر آدم یک شخص را اگر کشت، این قصاصش به این است که این یک نفر را در مقابل او بکشند اگر یک نفر آدم هزاران آدم را کشت، حالا ما چطور آن را جبران بکنیم؟ این که هزاران نفر از بهترین اولاد این وطن را، بهترین اولاد این اسلام را در این حبس ها کشته پاهایشان را اره کردند. ما اطلاع از داخل زندان نداریم، یک مقدار کمی را اطلاع داریم، آن چیزی که در زندان می گذرد و می گذشته است بر مردم، ما اطلاع نداریم، ما فقط می بینیم که یک نفر از علما را پایش را اره کردند، بعض اشخاص را توی تاوه گذاشتند بو دادند یعنی برق را متصل کردند به این سطح این شیئی و این را خواباندندش روی آنجا او را بو دادند. حالا ما فرض می کنیم که یک جان دارد این و ما یک جان را در مقابل یک جان گرفتیم، بقیه اش چه؟
ما چطور قبول بکنیم از یک آدمی توبه را و بگوئیم که این سلطان باشد و حکومت نکند، همان سلطنت بکند. آخر ما جواب این پیرزنی که چهار تا از اولادش رفته، دیشب سر سفره، خودش و شوهرش و چهار تا اولاد بوده، امشب خودش و شوهرش، جواب این را ما چه بدهیم بگوئیم حالا ایشان اعلیحضرت باشند و آن بالاها بنشینند و مراسم عیدهم علمای درباری بروند سراغش - و عرض می کنم - که این نظامی ها و این تمام اشخاصی که در این مراسم می رفتند بروند و او را به اعلیحضرت بشناسند و - عرض میکنم که - در مملکت هم (یاکل ویمشی) هر کاری دلش میخواهد بکند.

صحیفه نور جلد 5 صفحه 11

 

دوران حقه بازی و فریبکاری بسر رسیده است

فرض می گیریم که این آدم توبه اش از روی حقیقت است، و الا شما و ما همه می دانیم که این بیش از اینکه یک نیرنگی هست، نیست چیز دیگری، این نیرنگ برای این بود که ما را بازی بدهد و ما راضی بشویم به اینکه این آقا سلطان باشد و حکومت نکند، تا این بخوابد، انقلاب که خوابید، شمشیرش را بکشد پای همه شما را قطع بکند یعنی نه عالم دینی دیگر بگذارد، نه رجل سیاسی، نه دانشگاهی بگذارد، نه مدرسه فیضیه ای. این نقشه است نقشه بوده، حالا هم که الان ما مبتلا به یک نقشه دیگری هستیم شما از اول دیدید چند جور اینها حقه بازی کردند، خدعه میخواستند بکنند، یکی آمد مقابل مردم، (ای علما!مراجع عظام! ای علماء اعلام! ای چه! ای چه! ما یک کارهائی کردیم واشتباهاتی کردیم و حالا از این اشتباه برگشتیم) . همین علمای اعلام و مراجع عظامی که در آنجا می گوید که اینها مثل حیوان نجس می مانند، از ایشان احتراز کنید همین علمای اعلامی که این آقا می گوید که اینها مثل کرم هائی می مانند که توی نجاست می لولند، آن روز منطقش آن بود، حالائی که دمش را گرفتند و گیر افتاده، حالا روباه بازی درآورده، علماء اعلام و مراجع عظام می گوید. این جز خدعه چیزی هست همین آدمی که در همان حال علما اعلام و مراجع عظام می گوید و در مقابل مردم و ملت می ایستد و چه می کند، همین آدم دولت نظامی می گذارد در همان روز. این ماها را مثل اینکه خیلی نادان می داند، یا خودش احمق است که خیال می کند همه مثل خودش می مانند. در همان روز، همان روز و شبی که آن دستش را به توبه نامه گرفته، آن دستش را به سرنیزه گرفته و مردم را با سرنیزه می کوبد، این توبه است؟! این حالا توبه کرده؟! ما از او قبول کنیم که آقا حالا دیگر توبه کردند و - عرض می کنم - عابد و مسلمان شده است؟!
 

مردم فریبی شاه با حربه ملیت و آزادیخواهی

حالا هم بعد از این که این آدم این حرف را زد و قبلش هم همین طور حکومت آشتی درست کرد، دولت آشتی، دولت آشتی او همان بود که آنقدر جمعیت جوان های ما را به خون و خاک کشیدند، این آشتی آنها حالا هم یکی دیگر را آوردند توی کار، نه او آورده، امریکاست آقا. همه بدبختی ما از این امریکا و شوروی و انگلستان است. حالا هم یکی دیگر را روی کار آوردند که با حربه ملیت، ملیت، با حربه آزادیخواهی همان آزادیخواهی که خود مردک گفت آزاد زنان و آزاد مردان، همان آزادی را می خواهند بدهند، همان آزادی که می گفت من آزادی دادم به ملت در صورتی که پشتش مسلسل بود و توپ بود و تانک بود.
 

غیر قانونی بودن سلطنت شاه و دولت منبعث از آن

آقا یک دولتی که منشعب می شود، منشأش عبارت از یک شاهی است که مخلوع است، یک شاهی است که خائن است، یک شاهی است که پسر رضا شاه است که مجلس مؤسسان سرنیزه ای

صحیفه نور جلد 5 صفحه 13

فرمایشی درست کرد این را که من یادم هست دیگر، مجلس مؤسسانی که درست کرد، با سرنیزه مجلس مؤسسان را درست کرد، وقتی با سرنیزه مجلس مؤسسان درست شود، این مجلس مؤسسان قانونی است؟ این یک دلیل بر اینکه این مرد سلطنتش قانونی نیست و اما دلیل دیگرش بر اینکه قانونی نیست، این است که به حسب قانون اساسی، سلطنت یک موهبتی است الهی (حرف مفتی است که حالا من نقل می کنم، حرف مزخرفی است) یک موهبتی است الهی که ملت می دهند به شخص اعلیحضرت. اگر موهبت الهی است، ملت می دهد یعنی چه؟ چطور ممکن است که یک موهبت الهی، به یک ظالم خدا موهبت بکند؟ چطور امکان دارد که خدا یک کسی که فوج ها از مسلمان ها را از بین برده، اینهمه خیانت (به) اسلام و مسلمین کرده، خدای تبارک و تعالی او را تاییدش کند؟ موهبت به او بکند؟ عنایت به او داشته باشد؟
از اینهم که شما صرف نظر بکنید، موهبتی است الهی که ملت داده است به یک کسی، این ملت است که دارید می بینید می گوید نه، تمام شد. این ملت اول که نداده بود. خوب، حالا می گوییم داد، از اول که ملت اصلاً اینها را نمی خواستند. رضا شاه بازور سرنیزه آمد و بازور سرنیزه مجلس مؤسسان درست کرد و بازور سرنیزه مجلس درست می کرد. کی مجلس، مجلس ما بود؟ همین مردک گفت که این مجلس هائی که درست کردند اینها، از سفارتخانه ها می آوردند ولیستش را می دادند منتها حالا دیگر نه، اینطور نیست، حالا دیگر مملکت خیلی قدرتمند شده، دیگر اینطورها نیست!! خودش را مسخره می کند.
این مجلسی که ما الان داریم، مجلس شورا و مجلس سنا، یکی از این وکلا بیایند ادعا کنند که من وکیل ملتم، تا ما دستشان را بگیریم ببریم توی آن ملتی که این وکیلش است، از ملت بپرسیم که آقا این وکیل شماست؟ اینها را نمی شناسند ملت، این وکیل محمدرضا خان است، محمدرضا خان هم سفارت به او گفته اینها را تعیین کن. یک همچو مجلسی که شاهش او که رسمیت ندارد، مجلسش، اینکه رسمیت ندارد، دولتش دیگر چه می شود؟ دولتی که از شاه غیر رسمی و از مجلس غیر رسمی، همین مجلسی است که خود این آقا تا چند روز پیش از اینکه به وزارت نرسیده بود و به صدارت نرسیده بود می گفت غیر قانونی است این، از حزب رستاخیز است و غیر قانونی است، چرا اینجور حالا قانونی شد!!
 

نمایندگان غیر قانونی اگر تابع و دلسوز مردم هستند باید کناره گیری کنند

اگر انسانی، آدمی در رأس دولتی واقع بشود به غیر قانون، این مجازات دارد. اگر وکیلی بدون اینکه مردم او را تعیین کرده باشند، در مجلس برود و رأی بدهد و رتق وفتق امور را بخواهد بکند، این مجازات دارد. اینها باید مجازات بشوند. همه بساط ایران اینطوری بوده و آنطوری هست. حالا، حالا هم که خود آن مردک رفته، یک حشاشه ای مانده اینجا، باز همین حرف ها و همین مزخرفات را می زنند. حالا دیگر می خواهند ما را بازی بدهند به اینکه نه ما، هر چه که ملت بگوید قبول داریم و هرچه

صحیفه نور جلد 5 صفحه 14

که ملت بگوید ما ردش نمی کنیم، ما هم تابع ملت هستیم و آزادیم. اگر شما تابع ملتید، این ملت، این ملت ایران، این ملت ایران که سر تا پای ملت ایران غیر این ده بیست تا یا پنجاه تا یا صد تا چماق به دستی که شما پول به او می دهید، یعنی آنهائی که باید بدهند پول به او، می دهند و می اندازندشان به جان مردم، یا زن و بچه مثلاً آن کارمندی که تحت نظر آنها هست، می آید شعار می دهد، آن شعار مفتضح که خودشان هم خجالت می کشیدند. آن یک شعار بود این هم یک شعار، این سرنیزه آورده اینها را؟! اینها ملت نیستند؟! این شعارهائی که الان همه دارند می گویند مرگ بر این سلطنت، همه دارند می گویند مرگ بر فلان مرد اینها ملت ایران نیستند؟! اینها هم باز از آن طرف مرزها با شناسنامه اشتباهی وارد شده اند؟!! اینهمه مردم که توی اینجا هستند و هر روز هستند با شناسنامه چیز، اینهمه مردم دهات و شهر و همه اینها که فریاد می زنند که ما نمی خواهیم این سلطنت فاسد را، اینها همه از آن طرف مرزها با شناسنامه چیز وارد شده اند؟! باید دست بردارند اگر واقعاً اینها برای ملت دلسوز هستند، بروند کنار.
 

تلاش غرب برای حفظ رژیم شاه

شما دیدید که دیروز اینهمه جمعیت، امروز هم اینهمه جمعیت از آن طرف شهر تا بهشت زهرا رفتند و آنهم، آنهمه اجتماع بود، یک خلاف قانون، یک خلاف عدالت، هیچ یک از آنها کار خلاف کردند؟ اگر کردند بگویید. چطور می شود که گاهی وقت ها این کارها واقع می شود؟ برای این می شود که یک وقت مأمورها بیرونند از این جمعیت، می بینند نمی توانند توی این جمعیت بایستند، اینها را غرقشان می کنند آنوقت هیچ ناراحتی واقع نمی شود، ناآرامی نیست، تظاهر آرام، رفت و آمد آرام، همه چیزهایش آرام. یک وقت مأمورین وارد می شوند، این مأمورین وقتی که وارد می شوند دستور دارند که (بزن، آنجا را بشکن، یا الله) می شکند. دنبالش (د تفنگ بزن) ، (د چه بکن) . شماها بروید، اگر شماها می خواهید که منطقه ثبات داشته باشد، ایران ثبات داشته باشد، اصلاح بشود، شما بروید کنار، ما خودمان درست می کنیم. شماها نمی گذارید که این منطقه مثلاً یا این ملت یا این مملکت آرام باشد، شما ناآرامی می آورید، شما دزدها را راه می اندازید این طرف و آن طرف مردم را بزنند و چپاول کنند، شما نجف آباد را به صورت یک خرابه در آوردید، شما آنقدر قتل عام در تبریز و قم و تهران و همه شهرها قزوین کردید و آن بساط (را) درست کردید، همه را شماها درست کردید. اگر شما کنار بروید و کاری به مردم نداشته باشید، مردم دعوا ندارند، مردم آرامند، مسلمند، مردم می دانند که قواعد اسلام اقتضای این چیزها را نمی کند.
شما کنار بروید، از فردا شما بروید کنار، شما یک آدم عادی هستی، نه نخست وزیری ونه آن وکیل هست و آن کس دیگر، یک آدم عادی هستی مثل سایر افراد برای اینکه مقامت رسمی نیست یک آدم عادی هستی غاصب، منتها، یعنی تو را وادار کردند به اینکه باید این کار را بکنی. اینکه من می گویم وادار کردند، برای اینکه همان اشخاص، همان دولت هائی که پشتیبانی می کردنداز شاه، همان

صحیفه نور جلد 5 صفحه 15

اشخاص پشتیبانی می کنند از این آقا، می فرستند که این را که می گویند که ما پشتیبان این هستیم. آدم فرستادند اینجا، به ارتش گفتند که شما باید حتماً پشتیبانی بکنید از دولت و اگر ملی هست که محال است (امریکا ملیت را اصلاً زیر پا دارد می گذارد و گذاشته است) اگر ملی بود که محال بود که امریکا تاییدش بکند انگلستان تاییدش بکند. حالا اینها یک اشخاص ملی شدند دلسوز به حال ملت ما؟! یا خیر، همان چپاولگری و همان خیانت و همان بساطی که محمد رضاخان می کرد، حالا با دست اینها می کنند. حالا چه این حیله باشد برای اینکه باز آن آلت بی اراده را برگردانند، چه از او مأیوس شده باشند و بخواهند که همین دولت های، این نیمه مرده را نگه دارند و این رژیم سلطنتی و این قضایا.
 

اصل رژیم سلطنتی مغایر با عقل و قانون اساسی و ضد حقوق بشر است

اصلاً رژیم سلطنتی از اول خلاف عقل بوده، خلاف قانون، خلاف قانون اساسی است. رژیم سلطنتی، در قانون اساسی، در حقوق بشر این است که هر ملتی باید خودش سرنوشت خودش را تعیین کند، یعنی ما الان خودمان باید سرنوشت خودمان را تعیین کنیم، ما حق نداریم سرنوشت اعقابمان را تعیین کنیم، اعقاب ما بعد می آیند، خودشان سرنوشتی دارند به دست خودشان باید باشد، نه به دست من و شما.
رژیم سلطنتی اگر معنایش این باشد که یک سلطان خودش باشد و ملت تعیینش کند، این رژیم سلطنتی نیست، این یک سلطانی است که مردم تعیینش کرده اند که شاه باشد اما اگر مردم ما فرض کنیم که تعیین بکنند سلطان را و اعقاب او را، آقا سرنوشت خود شما با شماست، سلطان را سلطان کردید، چون خودتان بودید، بسیار خوب، شما چه حقی دارید که اعقاب یک کسی را که برای یک کس دیگر می خواهد سلطنت بکند شما تعیین می کنید چه حقی دارند پدرهای ما که سرنوشت ما را تعیین بکنند؟ رژیم سلطنتی خلاف قانون اساسی است، خلاف حقوق بشر است، لهذا نباید باشد. رژیم سلطنتی فاسد است همه اش، حالا فرضاً که خیلی عادل هم باشد، خلاف حقوق بشر است.
 

سکوت و عدم شرکت در سرنگونی رژیم شاه خیانت به اسلام و کشور است

وضع مملکت ما تا حالا یک چیز مخلوط درهمی است که معلوم نیست اسمش چیست، اصلاً معلوم نیست اسم این چه است. مملکت را مشروطه اسمش را بگذاریم، مشروطه که نیست، دیکتاتوری است اما رژیم نیست دیکتاتوری. من به شما آقایان عرض بکنم و به همه ملت ایران عرض بکنم که امروز مملکت ما در یک موضع حساسی وارد شده است که این ملت بین موت و حیات است. یا باید تا آخر اسیر باشیم و احکام دین و اسلام دستخوش مفسده جوها باشد، یا حالا پیروزی را به دست بیاوریم. امر دایر بین این دوتاست. هر فرد از افراد ملت که در این امر شرکت نکند خائن است، خیانت به اسلام است، خیانت به اسلام می کند، خیانت به کشور می کند. اگر ما دم اینها را نگیریم و بیرونشان نیندازم، فردا دوباره یا او را بر می گردانند و یا همه منافع ما را با این دست می دهند به آمریکا

صحیفه نور جلد 5 صفحه 16

و غیره و الان و بعد هم که فهمیدند که آن چیزی که می تواند جلوی اینها را بگیرد، عبارت از اسلام و مسلمین و روحانیون هستند این دفعه اگر خدای نخواسته تسلط پیدا بکنند، نه روحانی می گذارند باقی بماند، نه اسلام. وقتی مطلب به اینجا رسید، کدام آدم می تواند مخالفت بکند؟ کدام آدم می تواند ساکت باشد؟ ساکت در حکم مخالف است، خائن است ساکت. امروز روزی نیست که شما بنشینید توی خانه تان و بگویید تکلیف من این است که بروم مثلاً فرض کن دکان، برگردم بروم مسجد و برگردم بروم محراب و برگردم. امروز، آن روز نیست. اگر آن روز بود، خوب، من هم قم بودم و مشغول درسم بودم مشغول بحثم بودم و مشغول استفاده از آقایان. امروز آنطوری نیست آقا، امروز مطلب مهم است، از مهماتی است که جان باید پایش داد. همان مهمی است که سیدالشهدا جانش را داد برایش، همان مهمی است که پیغمبر اسلام بیست و سه سال زحمت برایش کشید، همان مهمی است که حضرت امیر سلام الله علیه هیجده ماه با معاویه جنگ کرد، در صورتی که معاویه دعوی اسلام می کرد و چه و چه، جنگش چه بود؟ برای اینکه یک سلطان جائر بود برای اینکه یک دستگاه جائر بود، باید به زمینش بزند. آنقدر از اصحاب بزرگوارش را به کشتن داد، آنقدر از اینها را هم کشت برای چه؟ برای اینکه اقامه حق بکند، اقامه عدل بکند.
ما باید اقامه عدل بکنیم عذر نیست که ماقوه نداریم، این ملت قوه ماست، این ملتی بود که با مشت جلوی تانک و توپ را گرفت، کشته هم داد. البته افتخار می کنیم به آنها، رحمت می فرستیم، ما هم کشته می شویم انشاءالله. روز سکوت نیست، روز فعالیت است. هر کس در هر منصبی که هست، در هر مقامی که هست نباید ساکت باشد. این فریادی که اینها می زنند، زنها را شما ببینید چه فریاد می زنند، مردها چه فریاد می زنند، اینها پشتوانه شما هستند شکرالله سعیهم اگر اینها نبودند، ما هیچ قدمی بر نمی داشتیم، اینهایند که من را وادار می کنند به قدم برداشتن.
 

خواست ملت، استقلال و اصلاح ارتش است

من به ارتش می گویم که ما صلاح شما را می خواهیم، ما نمی خواهیم که ارتش در دنیا نباشد، ما می گوئیم به شما نوکر نباشید شما، مستشار امریکائی بر شما حکومت نکند، صاحب منصب های اسرائیلی به شما حکومت نکند، ما یک همچو چیزی می گوئیم، این منطق ماست. ما فریاد می کنیم که استقلال می خواهیم، استقلال ارتشی می خواهیم، ارتشی ها استقلال ندارند، ما فریادمان این است. ما داریم می گوئیم آقا شما می خواهیم حاکم خودتان باشید، مستقل باشید آنوقت آن آقا، فرض کنید که ارتشبد یا فلان، مقابل ما می ایستد. مقاومتشان یعنی، ما می خواهیم حاکم نباشیم و ما می خواهیم نوکر باشیم. ما می گوئیم آقا باش. فریاد می زنیم و فعالیت می کنیم که آقا باشید، بعضی از اینها که از فطرت انسانی بیرون هستند و بودند و رفتند، اینها می گویند نه، ما نمی خواهیم باشیم، ما باید حتماً تابع مستشارهای امریکا و مستشارهای اسرائیل باشیم.

صحیفه نور جلد 5 صفحه 16

 

فرهنگ استعماری و اقتصاد وابسته، مصیبت وارده از رژیم شاه

می گوئیم که این اقتصاد را ما باید درستش کنیم. اینها که سر کار بودند و این سر سلطنت و دولت و اینها، این حرف ها بودند، دیدید که چقدر از این مال مردم خوردند، اقتصاد ما را به عقب راندند. آقا مصیبت ها بر این ملت وارد شده و ما غافلیم. ما الان زراعت نداریم، مخازن ما هم اگر چند سال دیگر این مردیکه بود از بین رفته بود، ایران می ماند یک مملکتی که هیچ مؤونه ندارد، هیچی ندارد. مؤونه ما نفت است، نفت را، همه اش را گفت و هی هم وعده می داد که ده تا بیست سال دیگر تمام است این. آنوقتی که تمام می شد چه داشتیم. وعده ها زیاد است البته، وعده به اینکه صنعتی می کنیم مملکت را. کجا صنعتی کردید شما ذوب آهنتان برای این بوده است که یک دسته شوروی ها را بیاورید در اینجا بر شما حکومت کند. شما کاری نکردید، شما از آنجا همه چیزها را گرفتید آوردید اینجا چفت و بندش می کنید، مونتاژ. نه صنعتتان صنعت است، نه زراعت ما داریم، نه فرهنگ داریم.
آقا نیروی انسانی ما را به باد دادند اینها. این فرهنگ ما، یک فرهنگ استعماری است که نگذارد این نیروی انسانی رشد بکند، اینها را به یک حد محدودی نگه بدارد نگذارد اینها رشد بکنند، رشد انسانی را نمی گذارند بکنیم. من که در فرانسه بودم، از این اطراف می آمدند سراغ من، منجمله از آلمان مکرر آمدند اینهائی که در نیروهای اتمی کار می کنند، مطالبی اینها می گفتند، منجمله اینکه نمی گذارند که ما چیز بفهمیم. چند صد نفر آنجا برده اند و می خواهند نیروی اتمی درست کنند برای خودشان، می گویند نمی گذارند کار بکنیم، علاوه بر این می گویند که، اینکه الان دارند درست می کنند، برای مملکت مضر است. آنهائی که در همانجا کار می کردند به ما گفتند که این کار برای مملکت مضر است خطر دارد برای مملکت اینها. هر جا الان شما دست بگذارید، اسم محمدرضاخان رویش نوشته و خیانتش. هر جا ارتش را دست بگذاری، این مستشارهای امریکائی که آمده، اسم او رویش ثبت است و خیانتش فرهنگ را رویش دست بگذاری، عقب ماندگی است، اسم او رویش ثبت و خیانتش. زراعتمان را دست رویش بگذاریم همین طور. مراتعمان را همه را دادند به این و آن. ملی کردند. ملی کردن معنایش این است که آدم یکی از آن را یک مرتع بسیار بزرگی که غنی ترین مراتع می گویند هست، به ملکه انگلستان و بعضی از کسانی که (شرکتی که با او هست) دادند. مراتع ما از بین رفته، داده اند به آنها، جنگل های ما را به کسان دیگر دادند، ملی کردند یعنی دست مردم را از آن کوتاه کردند و به غیر دادند.
 

ادامه نهضت، واجب شرعی و عقلی است

ما نمی توانیم تصور کنیم خیانت هائی که اینها به ما کردند. اگر انشاءالله یک حکومت عدلی روی کار آمد یک حساب و کتابی در کار بود، یک قلم آزاد بود، حتی برای نوشتن آن چیزهائی که اینها دزدی کردند، آنوقت خواهید دید که این روزنامه ها، چه مطالبی پیششان هست که پیش ما نیست، و این مردمی که الان در انزوا زندگی می کنند چه مسائلی را اطلاع دارند که من و شما اطلاع نداریم. اینها مملکت ما را به نیست بردند و ما برایمان واجب عقلی است، واجب شرعی است که در این موقع

صحیفه نور جلد 5 صفحه 18

دنبال بکنیم و این نهضتی که ایران بپا کرده است به آخر برسانیم. دست اجانب را از این خزائن ملی کوتاه کنیم و دست اجانب را از مسائل دینی مان کوتاه کنیم و این اختناقی که از همه اطراف بر ما سلطه داشت و این اختناق را از بین ببریم و مملکت برای خودمان باشد، خودمان اداره اش بکنیم، خودمان چه، نمی توانید اداره بکنید؟! مگر دزدی باید کرد؟ حتماً باید یک دزدی باشد تا بتواند اداره کند؟! این همه مردم امین که ما داریم در خارج کشور، در کشور که اینها همه تحصیل کرده، همه جهات را می دانند، در خارج تحصیل کردند، مطلع هستند، امین هم هستند، یک دزدی را بر می داریم، یک امینی را جایش می گذاریم و مملکت بهم می خورد؟ (خیر باید مسئله انتقال قانونی باشد.) این، اینقدر ادراک نمی کنید که مسئله، مسئله انقلاب است، نه مسئله یک رژیمی با رژیم دیگر، مسئله انقلاب است. در مسئله انقلابی، این حرف ها نیست. شورای انقلاب یا آن کسی که انقلاب را بپا کرده، این می تواند این کار را بکند و در دنیا نظیرش مکرر اتفاق افتاده. همین رژیم افغانستان که چند روز پیش از این در افغانستان واقع شد، همین بود که انقلاب بود و دنیا هم پذیرفت. نه آراء عمومی بود و نه هیچ چیز. خیر، انقلاب باید که جنگ بشود ما حالا دو سال است جنگ داریم می کنیم، مردم با اسلحه سرد، با مشت و - عرض می کنم که - اینها و آنها با اسلحه گرم و مسلسل. جنگ مگر باید حتماً طرفین مساوی با هم باشند؟ این حرف ها چیست آنها می زنند؟
 

صلاح ارتش در پیوند با ملت است

من به این ارتش نصیحت می کنم که به این ملت بپیوندید صلاح شماست، صلاح ملت شما هست که به این ملت بپیوندید. مملکت مال خود شماست، ملت مال شماست، شما مال ملتید. خدمتگزار به ملت باشید. دست از این کارهائی که بعضی گردن کلفت هایتان می کرد، بردارید از این، توبه کنید، توبه را خدا قبول می کند، ملت هم قبول می کنند. جنایت شما مثل آن نیست که ملت قبول نکنند، گناه شما جور دیگر است. برگردید به دامن این، چنانچه برگشتند یک عده ای، عده ای شرافتمند برگشتند و گفتند که ما با ملت موافق، همبستگی خودشان را اعلام کردند. از همین نظامی ها در اصفهان، در تهران، در همدان، در جاهای دیگر، در خراسان، شما هم برگردید، چیزی نشده.
 

دولت باید توبه کرده و خودش کنار برود

یک نصیحتی هم به دولت می کنم که آقا شما یک آدم عادی هستید، آبرویت را می ریزی، برو کنار، (من سر لج افتادم!!) آخر برای چه انسان سر لج بیفتد و یک ملتی را، مقدرات یک ملتی را ملعبه کند که (من لرم، سر لج افتادم؟!) حتماً باید با پس گردنی ردشان کنند؟ خوب، مثل آدم بیا توبه کن، بگو صحیح است حرف های ملت. امر، امر ملت است.
من از خدای تبارک و تعالی توفیق همه را خواهانم و امیدوارم که خداوند همه شما را سلامت بدارد و ما را موفق کند به اینکه به شماها خدمت بکنیم و شما را موفق کند که به خدا خدمت بکنید.

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

بیانات امام خمینی در جمع کثیری از پزشکان و داروسازان و گروههائی از مردم

تاریخ: 1357/11/17

 

لزوم اصلاح تباهی ها و بازسازی ویرانگری های رژیم سابق

بسم الله الرحمن الرحیم
من از عواطف شما متشکرم، انشاءالله خداوند شما را سعادتمند کند. من امیدوارم که در این وقت حساسی که مملکت ما گرفتاری عظیم دارد همه آقایان، همه اقشار، همه اصناف مردم بهم کمک کنند، همه بهم کمک کنند و این مملکتی را که اینها خراب کردند و گذاشتند و رفتند، این مملکت - را - بهمت همه انشاء الله دوباره از نو ساخته بشود.
الان مملکت ما همه چیزهایش خراب است از همه کشور، از این طرف دانشگاه را عقب نگه داشتند، نگذاشتند که درست تربیت بشود، از آنطرف سایر اقشار فرهنگ را بعقب راندند، مطبوعات را بوجهی درآوردند که بعضی از آنها ورقهای پخش فحشا بود و سایر جهاتی که در این مملکت بود از قبیل اقتصاد، از قبیل ارتش، هر چیزی که ما داشتیم، اینها از بین بردند. آن چیزی که مهم است، یکی نیروی انسانی است که بهدر دادند برای آنکه آنچیزهای اعتیادی را از قبیل تریاک و هروئین و اینها منتشر کردند و اینها را کشاندند به آنجاها، مراکز فحشاء درست کردند و جوانهای ما را بردند آنجا، سینماها را به صورت مبتذل درآوردند و جوانهای ما را بردند آنجا، جوانهای ما را بکلی خراب کردند، و از آن طرف اقتصاد ما را خراب کردند، زراعت الان ما نداریم، نفت ما را بهدر دادند و بعوض او یک آهن پاره هایی بنفع خود آنها آوردند برای ما.
ما باید از سر، یک مملکتی را از سر بسازیم و این، نه دولت همچو کاری می تواند بکند نه بعضی اقشار ملت، باید همه با هم دست به هم بدهند، اگر انشاء الله همه دست به هم دادند این مملکت از این آشفتگی خارج می شود، چنانچه دیدید که همه دست به هم دادید و بحمد الله بر قدرتهای دنیا غلبه کردید.
 

معاوضه با یک ملت محال است

شما بدانید که دنبال سر این مرد که خودش هم در اینجا دیگر قدرتمند شده بود و ارتشش کذا و فلان، پشت سر این تمام قدرتهای دنیا واقع شده بود: شوروی، امریکا، منتها بعضی ها تصریح می کردند، بعضی تلویحاً، انگلستان چین، ممالک عربی، تمام اینها پشت سر این ایستاده بودند، لکن ملت

صحیفه نور جلد 5 صفحه 46

مشتهایش را گره کرد و ایستاد، همه را عقب زد و یک آدمی که اگر مهلتش داده بودند دعوی فرعونیت و الوهیت هم می کرد، همچو شد که آمد مقابل ملت، با کمال ذلت ایستاد استغفار کرد و ملت قبول نکرد، گفت خیر، نمی شود، باید بروی، حالا هم رفته، آمریکائی ها هم قبولش نکردند، الان در رباط است، کجاست، که نشسته دست و پائی می زند لکن همه اعصابش از بین رفته، یعنی شما خرد کردید اعصابش را، مشت زدید تا اعصابش را خرد کردید، حالا همین مشتها را گره کنید و فرو بیاورید به مغز اینهایی که این تتمه را می خواهند نگه دارند و حال آنکه این تتمه دیگر چیزی نیست، باید اینها عاقل باشند، آخر مگر می شود با یک ملتی معارضه کرد؟ یک ملت است، یک آدم و دو آدم که نیست، یک حزب و دو حزب که نیست، یک ملت یک چیزی را می خواهد، مگر ممکن است که یک چیزی را که ملت خواست، نتواند اخذ کند و نگیرد از اینها.
من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را می خواهم، موفق باشید انشاءالله.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

بیانات امام خمینی در دیدار با قضات و وکلای دادگستری

تاریخ: 1357/11/17

 

تضعیف مذاهب راهی برای غارت خزائن و تخدیر توده ها

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
من از جهتی باید اظهار تأسف بکنم و از جهتی باید اظهار شادمانی. آنکه موجب اظهار تأسف است، این است که طبقات ملت ایران به واسطه فعالیت های اجانب همچو از هم دور شدند که ما در تمام عمر مواجه با این وجوه کریمه نشدیم و هر کدام، هر صنفی در یک طرف واقع شدند، دانشگاهی در یک طرف بود، روحانی در یک طرف بود، قضات دادگستری در یک طرف بودند، علماء روحانی در یک طرف بودند و وکلای دادگستری همین طور و این دستی بود که از اجانب در این مملکت فعالیت می کرد. کارشناس های آنها از سابق الایام مطالعه کردند این ممالک شرق را و زمین های اینجا را، وجب به وجب رفتند و گردش کردند و چیزهای مادی که در آن بوده است کشف کردند. روحیات ما و طوائف ما را و آن چیزهائی که ما به آنها متمسکیم اینها را مطالعه کردند و در اثر این مطالعه ای که که اینها کردند، یافتند که اگر چنانچه مذهب در بین این مردم باشد و همه تحت یک لوا باشند نمی توانند بر اینها غلبه کنند و این خزائن را ببرند و کوشش کردند اینها برای اینکه تضعیف کنند مذاهب را و اصل مذهب را بگویند که اینها چیزهائی بودند که قدرتمندها درست کردند، اینها افیون جامعه است، اصل دیانت افیون جامعه است. و این برای این بود که می خواستند که مذهب را در نظر مردم و در نظر روشنفکرها نازل کنند و از دست بدهند اینها اعتصام به مذهب را در صورتی که کسی که به تاریخ انبیاء توجه بکند، می بیند که انبیاء از توده ها در آمدند و حمله کردند به قدرتمندها، از بین همین توده ها. حضرت موسی یک شبانی بود با یک عصا از همین توده ها و بر ضد فرعون قیام کرد و تا آنجا رساند. پیغمبر خودمان که تاریخش نزدیک است و همه آقایان لابد می دانند، این یک شخصی بود که از همین توده ها و جمعیت ها بود و با همین ها بود و از بدو بعثت تا آخر، با قدرتمندها و باغدارها و مکنت دارها سرمایه دارها همیشه در جدال بود. پیغمبرها از این توده ها بودند و قدرتمندها را می ترساندند، نه از قدرتمندها بودند برای اینکه توده ها را چه بکنند. این یک مطلبی است که واضح است لکن دست تبلیغات اجانب خیلی قوی است.

صحیفه نور جلد 5 صفحه 47

 

تفرقه میان احزاب و کوبیدن روحانیت از جمله دسائس اجانب

از آنطرف دیدند که خوب، بین خود اقشار ملت اگر اینها با هم متحد باشند، باز هم آن منافعی که می خواهیم ببریم، نمی توانیم ببریم، بین اقشار این ملت را ما اختلاف بیندازیم. اول متوجه شدند به روحانیت، در زمان رضاخان (اگر چنانچه کسی یادش باشد، آقایان هر کدام یادشان باشد) همچو روحانیت را کوبیدند که دیگر نه خطیبی برای ما گذاشتند، نه امام جماعتی، تمام را کوبیدند، نه مجلس خطابه ای برای ما ماند و در بین ملت آنطور اینها را ذلیل کردند که حتی شوفرها، ملاها را به اتومبیل ها گاهی نمی نشاندند، می گفتند نمی نشانیمت در اتومبیل. ملا را نمی نشاندند در اتومبیل، تضعیف کردند روحانیت را از یک طرف، از یک طرف اختلاف بین احزاب درست کردند واین هم یک راه اختلافی شد که اینها به سر هم زدند و این هم یک بساطی شد.
دانشگاهی را با دانشگاه های ما از هم جدا کردند، آنها، اینها را یک جور طرد می کردند و اینها که تفصیلش زیاد است و من هم حالم مقتضی نیست. خود آقایان باید متوجه باشند که همه اینها عواملی بود که این ملت که باید یکپارچه در تحت یک لوا ملیت خودشان را حفظ کنند، این یکپارچگی را اینها بگیرند و اینها را با هم مختلف کنند، بلکه دشمن کنند با هم. این جهتی است که موجب تأسف است و لهذا قبل از این نهضت، ما هیچ وقت با شما آقایان مواجه نبودیم و با یک طائفه دیگر مواجه بودیم.
 

نهضت اسلامی ایران مایه نقصان و نابودی اختلافات

آنچه اسباب خوشحالی است این است که این نهضت اسلامی ایران موجب شد که این اختلافات رو به نقصان گذاشت و رو به نابودی، دانشگاه با دانشجوهای ما با هم شدند. الان این مجلس که از آقایان قضات، آقای وکلای دادگستری هست، هیچ وقت برای ما نبوده است، حالا ما با شما مواجهیم و درد دل ها را با شما می خواهیم بکنیم.
 

عدم آزادی و استقلال در امور مملکتی طی 50 سال سلطنت پهلوی

ما زیاد درد دل داریم آقا، و آن درد دلی است که شماها دارید. ما پنجاه سال است که هیچ چیز آزاد نداشتیم، همه شما می دانید، از آنوقتی که رضا شاه آمد تا به الانی که من اینجا نشسته ام ما غیر از اینکه حالا، اخیراً شده است، ما هیچ چیز آزاد نداشتیم، نه مطبوعات آزاد داشتیم، نه یک دادگستری مستقل داشتیم، نه یک کانون وکلای مستقل داشتیم، همه اش آنها تصرف داشتند، نه یک دانشگاه داشتیم، نه می توانستند جوان های ما را تربیت صحیح بکنند اینها، اینها را عقب نگه داشتند. فرهنگ ما، یک فرهنگی است که بر می گرداند بچه ها را به طرف عقب. یک باب مفصلی است اینکه راجع به فرهنگ اینها چه کردند. از آنطرف مراکزی که برای فحشاء درست کردند در تمام کشور خصوصاً در تهران، این همه مراکز فحشاء در تهران و اطراف تهران درست شد، جوانهای ما را کشیدند به این مراکز و در آن مراکز این نیروی انسانی ما را از بین بردند. از آنطرف اقتصاد ما را به آنطور که می بینید

صحیفه نور جلد 5 صفحه 49

رساندند. کشاورزی ما را آنطور که ملاحظه می کنید، عقب بردند و از بین بردند و همه چیز ما الان از بین رفته است. از آنطرف ارتش ما یک ارتشی است که بر آن حکومت می کند مستشارهای آمریکائی و مستشارهای اسرائیلی. اینها مصیبت هائی است برای این مملکت و برای ما.
این ملت الان ایستاده است و می گوید که ما می خواهیم آزاد باشیم. این یکی از حقوق بشر است که همه عالم این معنا را قائلند و می گویند ما می خواهیم مستقل باشیم. این هم یکی از حقوقی است که هر کسی سرنوشت خودش باید دست خودش باشد و می گوید ما یک حکومت عدل می خواهیم، حکومت عدل اسلامی می خواهیم. این هم آرزوی هر آدمی است که یک حاکمی باشد برای آن حکومت بکند که بعد از چند وقتی جیب هایش را پر نکند و از این مرز برود. شما ملاحظه بکنید که بعد از سی و هفت سال که این آدم حکومت داشته است در اینجا، حکومت غیر قانونی داشته در اینجا، چقدر اینها از منافع ما بردند و خوردند و از بین بردند. الان بانکهای آمریکا و انگلستان و سوئیس و کذا پر است از مال های ملت ما که به دست اینها ثبت شده است، در اسم اینها ثبت شده و ما امیدواریم که یک وقت دادگستری ما به عرض ملت برسد و محاکمه کند این آدم را، اگر شد بخواهیم او را در اینجا و محاکمه اش کنیم، از او بگیریم و اگر این معنا نشد، محاکمه غیابی کنیم و اموالش را توقیف کنیم در بانک هائی که هست.
 

باید همه با هم این مملکت را از سر بسازیم

لکن شما آقایان بدانید که آن ها رفتند و یک مملکت خراب برای ما گذاشتند، یک مملکتی که همه چیزش ریخته است، هر جادست بگذارید فساد است و خیال نکنید که این با یک سال، دو سال و با یک قشر، دو قشر بشود تعمیر کرد، نمی شود. برای همه ما الان تکلیف ست که اولاً راجع به این نهضتی که شده است و تا حالا این نتائج را داشته و ما امیدواریم تا آخر برسد، بر همه ماست که کمک کنیم به این نهضت.
شماها اهل قلم هستید، بنویسید، بحث کنید - عرض می کنم - صحبت بکنید، تبلیغات بکنید، این نهضت را بزرگ کنید، پشتیبانی کنید، از این دولت پشتیبانی کنید، اظهار کنید، در روزنامه ها اعلام کنید و بعد هم که انشاءالله یک دولت حقی برقرار شد، آنوقت باید همه بنشینیم و مع الاسف یک خرابه را بسازیم. این مملکت را اینها خراب کردند و رفتند و خوردند و بردند و حالا باید شماها و ماها همه دست به دست هم بدهیم و این مملکت را از سر بسازیم. باید این زلزله ای که آمده است باید بسازیم از سر.
انشاءالله امیدوارم که خداوند این قشرها را، همه را به هم نزدیک کند، نه من به شما بدبین باشم و نیستم و نه شماها به ماها بدبین باشید و انشاءالله نیستید. خداوند همه شما را توفیق دهد، تائید کند. متشکرم از اینکه تشریف آوردید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

بیانات امام خمینی در جمع وکلای دادگستری

تاریخ: 1357/11/17

 

اقدامات گسترده اجانب برای جداسازی اقشار ملت از اسلام و روحانیت

بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از چیزهائی که در این نهضت عاید ما شد و شاید عاید شما هم، اینکه تاکنون ما و شما در زیر یک سقف با هم مجتمع نشدیم. قبل از این نهضت ماها از هم دور بودیم و این دور بودن به واسطه فعالیتهای اجانب بود که همه قشرها را از هم دور می کردند. آنها از وحدت کلمه می ترسند، چنانچه دیدند که چه شد. کارشناس های آنها، چنانچه می دانید از چند صد سال قبل مشغول مطالعه هستند مطالعه از وجب به وجب زمین های ما حتی آن بیابان های دور افتاده، اینها با شتر آنوقت ها می رفتند می گردیدند و هر جائی که یک مخزنی یا چیزی اطلاع پیدا می کردند نقشه برداری می کردند و ما خواب بودیم و مطالعات در روحیه این ملت، در گرایش هائی که این ملت دارد، در چیزهائی که اگر آن چیزها واقع بشود بر خلاف مصالح آنهاست، اینها مطالعات دارند و کارشناس های آنها گردش کرده همه جا را دیده و با همه طوایف بوده اند، مثلاً در بختیاری اینها رفتند و بوده اند در بین آنها مدت هابرای اینکه به دست بیاورند روحیه اینها چه است. در قشقائی بودند، در کردستان بودند، همه جا اینها رفتند و مطالعه کردند، هم مطالعه زمین ها را کرده اند و مخازن زیرزمینی را کشف کردند. من در همدان یک سالی بودم، شاید سی سال پیش از این، یکی از دوستان من که از اهل علم هم بود و بعد مشغول کار دیگر بود، یک صفحه بزرگی آورد پیش من که دیدم این صفحه همین طورنقشه کشی است و نقطه، نقطه در آن زیاد است. گفت که این یک نقشه ای است که این اروپائی ها (نمی دانم حالا گفت کدام طایفه شان) آمده اند از همدان برداشتند و این نقطه ها که می بینید، نقطه هائی است که در همدان مخازن هست اینها کشف کردند و زیرزمین است ما هم الان اطلاع نداریم. همه جا اینطور بوده است. اینها به آنجا رسیده اند که اگر این ملت تحت لوای اسلام مجتمع بشود نمی توانند آنها غلبه بکنند. کوشش کردند که این ملت را اول از اسلام کنار بگذارند و اسلام را بدنمایش بدهند، (سلام، اصل ادیان از اول یک مخدراتی بوده است، اینها را سرمایه دارها ایجاد کرده اند برای اینکه مردم را خواب بکنند. ادیان اینطور بوده است که یا حکومت های وقت یا سلاطین وقت یا قلدرهای وقت اینها را ایجاد کرده اند تا اینکه مردم را اغفال کنند و آنهائی که باید بچاپند مردم را بچاپند) . این یک منطقشان بوده است که جدا کرده اند مردم را از سلام، می خواستند جدا بکنند از اسلام و خیلی ها هم شاید باور کردند، در صورتی

صحیفه نور جلد 5 صفحه 51

که مطالعه،اول مطالعه ای که انسان از حال انبیاء می کند که اینها چه اشخاصی بودند قیام کرده اند، خوب آنهایی که ما اطلاع داریم حضرت ابراهیم بوده است، حضرت موسی بوده است، حضرت پیغمبر ما (ص) بوده است، باید دید که اینها از چه قشری، خودشان چه کاره بوده اند، از چه قشری بوده اند، تا ببینیم این منطق که اینها می گویند که اینها را سرمایه دارها درست کردند صحیح است یا نه. حضرت موسی یک شبانی بوده است که مدتها شبانی می کرده است. حضرت موسی با عصای خودش از همین توده بلند شد و با فرعون مبارزه کرد نه اینکه فرعون موسی را ایجاد کرد، موسی با عصای خودش از همین توده بلند شد و با فرعون مبارزه کرد نه اینکه فرعون موسی را ایجاد کرد، موسی از این مردم بود و فرعون هم هر چه جدیت کرد (لابد مثنوی را ملاحظه کرده اید، آن طولانی در اینجا بحث دارد هر چند که خواست نشود این شد و حضرت موسی از همین توده مردم، از همین جمعیت بود و با یک عصا پا شد و اساس فرعون را بهم زد، نه اینکه فرعون موسی را درست کرد که مردم را خواب کند. موسی مردم را بیدار کرد که فرعون را از بین ببرد. تاریخ اسلام واضح است، همه می دانید. شما، آن کسانی که اهل مطالعه هستند می دانند که پیغمبر اسلام هم از همین توده بود، از همین توده ای که وقتی که ظهور پیدا کرد و دعوت کرد، همین قریش با او مخالفت کردند که آنوقت گردن کلفت ها همین ها بودند قلدرها همین بودند، سرمایه دارها همین ها بودند و ایشان نمی توانست در آنجا اظهاری بکند. در کوه چه، در آن غار حراء مدت ها هم آنجا بود و نمی توانست بیرون برود، محبوس بود کانه. بعد هم که از آنجا که رفت به مدینه، در مدینه هم همین اشخاصی که طبقه سوم بودند جمع شدند دور ایشان. ایشان وقتی مسجد را درست کرد، آن هم نه یک مسجدهای مجلل، یک مسجد خیلی محقر درست کرد، روی صفه آن مسجد که یک صفه ای بود که هیچی هم نداشت آنجا، بسیاری از اصحاب حضرت از آنها که یاران او بودند، آنجا می خوابیدند چون منزل نداشتند. در جنگ هائی که می شد یک خرما را از قراری که در تاریخ است این می گذاشت دهانش در می آورد می گذاشت دهان او، دهان به دهان. اینطور اینها فاقد بودند، مغذلک اینها بودند که رفتند و قریش را و سایر گردن کلفت های ظلمه را سر جای خودشان نشاندند، نه آنها این را ایجاد کردند که توده را خواب کنند، اینها توده را بیدار کردند که اینها را از بین ببرند. اینها یک راه بود که اینها جدا می خواستند بکنند اسلام را از ملت و همین طور روحانیون را از ملت اینها می خواهند جدا کنند. (اینها درباری هستند) ، از حرف هائی که آنها درست کردند و ایجاد کردند (اینها درباریند، اینها مردم را خواب می کنند) .
 

غارت ذخائر مادی و معنوی با ایجاد اختلاف میان روحانیون و سایر اقشار

شما ملاحظه کردید که در این جنبش هائی که در این طول زمانی که ما بودیم در آن یا نزدیک به ما بوده، در این جنبش ها کسی که قیام کرده باز از این طبقه بودند، طبقات دیگر هم همراهی کردند لکن اینها ابتدا شروع کردند. در قضیه تنباکو اینها بودند که بهم زدند اوضاع را، در قضیه مشروطه اینها بودند که جلو افتادند و مردم هم همراهی کردند با آنها، در این قضایای دیگر هم روحانیت با شما همه رفیق بوده است، بوده است با همه. اینهم یکی از چیزهائی بود که اینها درست می کردند که اینها را جدا

صحیفه نور جلد 5 صفحه 52

کنند از هم و همه را با هم دشمن کنند آنها. آنها بجنگند با هم، آنها نفتهای ما را ببرند، آنها ذخائر ما را ببرند. در این زمان پنجاه سالی که شاید شما و من یادمان از اول باشد و بسیاری از آقایان یادشان نیست، از اول که رضا شاه آمد اینجا این را انگلیس ها آوردند، آن وقت امریکائی خیلی چیز نبود، انگلیس ها آوردند. در رادیو دهلی که آنوقت تحت چیز انگلیس ها بود من خودم شنیدم که رضاخان را ما آوردیم در ایران، آوردیم و بعد به ما خیانت کرد بردیم آن را. آوردن و بردن را خود آن ها گفتند که ما کردیم این کار را و مسأله اینطور بود. این آدم هم که بعد از رضاخان بود که این بدتر از اول کرد به این ملت، این هم در کتاب خودش اقرار کرد که متفقین که آمدند اینجا صلاح دیدند که ما باشیم. متفقین ایشان را گذاشتند اینجا که این مصیبت را برای ما بار آوردند و این مصیبت هائی که الان ما می کشیم و کشیدیم برای این بوده است که ما از هم جدا بودیم، ما و شما در یک مجمعی با هم صحبت نکردیم که ببنیم ما چه می گوئیم شما چه می گوئید. ما با قضات دادگستری از هم جدا بودیم، ما با دانشگاه از هم جدا بودیم، دانشگاهی ها را آنها جوری کرده بودند که ما به آنها بدبین بودیم و ما را جوری کرده بودند که آن ها به ما بدبین بشوند. ما از هم جدا بودیم. در زمان رضاخان آخوند را طوری کرده بودند که مردم سوار اتومبیل نمی کردند. یکی از دوستان من گفت که من در عراق می خواستم سوار اتومبیل بشوم شوفر گفت که ما دو طایفه را بنا داریم که سوار اتومبیل نکنیم، یکی فواحش را و یک آخوند را. اینها با ما اینطور کردند برای اینکه رضا شاه می دید که آخوند است که،... مدرس است که جلوی او ایستاده است. او می دید که مدرس جلوی او ایستاد و فریاد می زد که زنده باد خودم، مرده باد رضاخان، در آنوقتی که قدرت داشت رضاخان. اینها اینطور کردند با ما و با شما، همه را از هم جدا کردند، همه به هم بدبین، یک ملت همه به هم بدبین نمی تواند کار بکند. وقتی که نتوانست کار بکند آنها کار خودشان را به آسانی انجام دادند، ذخائر ما را بردند، کشاورزی ما را بهم زدند، اقتصاد ما را فلج کردند، فرهنگ ما را عقب نشانده کردند، همه چیز ما را از دست ما گرفتند.
 

هیچ دستی قادر به ایجاد چنین وحدتی نیست مگر دست خدا

شما هم ببینید در این برهه ای از زمان که تقریباً یکی دو سال بعدش نیست، البته اولش از خرداد بود، خرداد چه بود و بعدش یک غفلتی حاصل شد و از یک سال و نیم، دو سال پیش از این شروع شد، این اجتماعی که الان ملت ما کرده که من اعتقادم اینست که هیچ دستی نمی تواند اینطور وحدت کلمه را درست کند الا دست خدا. خدا این کار را کرد، این وحدت کلمه ای که بین همه اقشار پیدا شد، ماها که همه از هم دور بودیم، بدبین بودیم بعض مان آنوقت حالا در تمام جاهای ایران، شما هر جا بروید، من در پاریس که بودم یکی از آشنایان من آمد آنجا و گفت که من رفتم در قلعه حسن فلک، قلعه حسن فلک را من می دانم کجاست، این نزدیک در کمره است و نزدیک یک کوهی است یک قلعه ای است شاید ده خانواده در آن باشد، بعد این طرف و آن طرفش هم آنوقت ها که من دیدم هیچی نبود، من رفتم آنجا، گفت در آنجا آن حرف هائی که در مرکز بود آنجا هم بود، در یک قلعه دور افتاده ای و او می گفت

صحیفه نور جلد 5 صفحه 53

که در دهات بختیاری و عرض کنم آنجاها، کمره و آن طرفها، در دهات آنجا هر رو صبح که می شود آخوند ده جلو می افتد، همه مردم دنبالش راهپیمائی می کنند. این معنا را نمی تواند یک نفر آدم درست کند، نمی تواند یک عده آدم درست کند، این معنا را خدا درست کرد و لهذا من از اول که دیدم یک همچو وحدتی پیدا شده است، یک همچو چیزی که دست کسی نمی تواند باشد، باید یک غیب در کار باشد، من امیدوار شدم و لهذا هیچ وقت من هیچ سستی در کارم نبود برای اینکه من امید داشتم که خدا این کار را انجام می دهد. از اول هم می گفتم او باید برود چاره ندارد، رفت. اینطور هم شد به راحتی.
 

در صفی واحد و بدور از اغراض شخصی مملکت در هم ریخته را آباد کنید

الان که ما هستیم، وارث یک مملکت از هم گسیخته هستیم، می دانید شما، همه چیزش به هم خورده است. الان ما نه یک ارتش قوی ای داریم، ارتش به هم ریخت، الان باید از سر بسازند، چه بکنند دارند زحمت می کشند، نه یک اقتصاد صحیح داریم، دارند باز زحمت می کشند، همه اینها مشغولند لکن توقع این نیست که یک همچو خرابه ای که در طول پنجاه سال بلکه باید گفت که در طول 2500 سال خرابی بوده است، بشود با یک روز، ده روز و یک سال و دو سال درستش کرد و بتواند یک قشری این کار را بکند یعنی دولت بتواند که تسلط پیدا کند بر همه این امور، این هم امکان ندارد یا شما بتوانید، این هم امکان ندارد یا قشر دیگری بتواند، نه همه باید بکنند. همانطوری که برای بر انداختن این نسل از این زمین همه شرکت کردید و اگر همه نبودید نمی شد، برای ساختن ایران که الان کار بسیار مشکلی است، همه باید کمک بکنید، همه باید با هم دست به هم بدهید و با هم کار بکنید و هیچ اینطور نیست که من بگویم که من مقدم، تو مقدم. این حرف ها نیست اصلا، با هم صف واحد، بنیان مرصوص، همه با هم باشیم تا بتوانیم کار را به انجام برسانیم. اگر اغراض شخصیه و نمی دانم من جلو باشم شما عقب باشید، شما جلو باشد من عقب باشم، این حرف ها در کار بیاید باز بر می گردد کم کم به آن مطالب اول، باز شیاطین که در کمین هستند و آنها باز امیدشان بریده نشده، در کمین هستند که در این انقلاباتی که الان هست و چه شده است لکن می بینید که الان یک دسته ای را انداختند تو برای تبلیغات و برای این چیزها، در کمین هستند اگر ما سستی بکنیم و اگر چنانچه با هم تشریک مساعی نکنیم و این وحدت کلمه را حفظ نکنیم و این نهضت را حفظ نکنیم، دوباره ما را بر می گردانند به حال اول یا بدتر از آن، چرا بدتر از آن؟ برای اینکه دیدند قدرت ملت ایران چه است، دیدند که اینها با ایمان چه کردند، با یک همچو قدرت بزرگی را که همه هم پشتیبانش بودند، همه هم اعلام پشتیبانی کردند، منتها بعضی ها زیاد کردند مثل امریکا و بعضی ها هم در خفا کردند، دیدند اینها که همه قدرت ها روی هم قدرتشان را گذاشتند و ملت ایران بادست خالی جلو افتاد و همه چیز را از بین برد، سلطنت 2500 ساله را از بیخ کند و پوساندش و رفت از بین، آنها هم نتوانستند کاری بکنند و نکردند کاری، نمی شد هم بکنند برای آن که همه قدرت ها در مقابل هم ایستاده اند همه هم مواظبند، خدا

صحیفه نور جلد 5 صفحه 54

این را خواسته. بنابراین الان ماها، من که طلبه هستم اینجا، شما که از وکلای دادگستری و از علما هستید و قضات دادگستری که همین طور هستند، سایرین همه، همه باید دست به هم بدهیم و این چیزی که دست ما دادند و همه چیزش فرو ریخته است، این را هر کس در حیطه خودش آباد کند.
 

دادگستری و قضاوت باید روی موازین شرعی باشد

البته وکلای دادگستری باید، حقوقدان ها باید بنشینند راجع به طرز دادگستری، دادگستری ما یک دادگستری بود که فجیعه بود، دادگستری نبود، فجیعه بود، این را من کراراً گفته ام شاید آن روز هم که شما بودید که یکی از وکلای دادگستری، (در جوانی من شنیدم که گفته است، من آن وکیل را می شناختم) گفته بود که در این محاکمه ای که هست من تا زنده هستم بعد هم پسر من این را معطلش می کند، نمی گذاریم درست بشود. برای در جریان انداختن یک محاکمه دو سال باید معطلی بشود تا جریان بیفتد محاکمه، مثلاً دادگاه آیا دایر است برای این یا نه؟ این می شود در این دادگاه همان هائی که بعد هم بعد از آنکه نیروی انسانی را از بین بردند، مردم مدت ها در دادگستری صبح بیایند تا غروب و بایستند آنجا زندگی شان تباه بشود، آخر هم معلوم نبود که به چه برسند و بعد هم معلوم نبود که احقاق حق بشود. هر وکیلی که بهتر بلد بود مواد چیز را یا هر قاضی که بیشتر به او رشوه می دادند آن قاضی چیز بود. ما یک قاضی داشتیم در خمین که او رشوه را می گرفت ولی حکم را بر ضد آن فرستاده بود، بله آن بیچاره هر چه فریاد می زد که این حکم بر خلاف دادند و رشوه گرفته اند، خوب مردم قبول نمی کردند حرفش را. اینطور مسائل در کار بود. در هر صورت شماها الان موظفید، ملی، اسلامی که بنشینید این دادگستری، دادگستری نیست، اصل این قضیه این فرم غربی است منتها خوب، عمل نمی توانند بکنند. ما عیب کارمان این است که از مسائل غربی وقتی می آوریم اینجا، در اینجا یک نیمه غربی درست می شود و ناقص و بعد هم برای مملکت ما مناسب نیست. شما بنشینید و حقوقدان ها، مطلعین بنشینند با هم طرز دادگستری را درست کنند.
دادگستری ما نمی تواند دادگستری سابق باشد، دادگستری ما باید روی موازین شرع باشد، قضاوت روی موازین شرع باید باشد، نمی شود آنطور بشود. شنیدم که یکی از اینهائی که تازه آمده است برای اینکه دلش می خواهد یک چیزی بشود گفته است نمی شود اسلام را درست کرد. آخر تو از اسلام چه اطلاعی داری که می گویی نمی شود؟ چه میدانی اسلام چه هست که نمی شود؟ شما همین حرف است که من می گویم که اسلام را مخفی کردند و نگذاشتند به مردم برسد، اسلام را همین طور در بسته خیال کردند که همین است که بروند صبح نماز بخوانند. خوب، ما ببینیم که رؤسای اسلام ما چه بودند، حضرت امیر نمازش را هم می خواند شمشیرش هم می کشید، شمشیرش دستش بود نماز هم می خواند، هر دو بود، قضاوت هم می کرد، همه کارها را می کرد. البته حالا توسعه پیدا کرده توسعه پیدا کردن اینست که باید مسائل، مسائلی بشود که طرزش یک قدری درست بشود لکن قضاوت، قضاوت شرعی باید باشد. اینطور قضاوت هائی که محکوم می کردند مردم را روی یک همچو

صحیفه نور جلد 5 صفحه 55

روابطی درست می کردند یا رشوه خواری در کار بود، اینها باید از بین برود. طرز دادگستری را باید شماها بنشینید با هم، قضاوت و شماها و همه تفکر کنید و طرز دادگستری را طوری کنید که این مراتب نباشد، امروز حکم کند فردا برود آنجا و بعد برود آنجا، بعد از سر برگردد از اینجا دوباره برود آنجا اینها همه تضییع اوقات است و تضییع اموال است. اینها باید اصلاح بشود البته کار مشکل است و نمی شود یک روز و دو روز بشود لکن نباید مایوس شد. این همانطوری که کار ما مشکل بود و نمی شد که یک همچو بساطی را هم بزنیم، هیچ کس احتمال این را نمی داد ولی خدا همراه بود، خدا که همراه بود همه کارها آسان می شود. مااگر نیتمان صادق باشد و همه مان بخواهیم خدمت بکنیم به این خلق، خدمت بکنیم به اسلام باید مطمئن باشیم که خدای تبارک و تعالی با ما همراه است و انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد و سالم نگه دارد.

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پرسنل نیروی هوائی و زمینی

تاریخ: 1357/11/19

 

امروز سربازان در خدمت امام عصر و زیر بیرق قرآن کریم هستند

اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
درود بر شما سربازان امام عصر سلام الله علیه. همانطور که فریاد زدید، تاکنون در خدمت طاغوت بودید، طاغوتی که تمام هستی ماها را ساقط کرد، طاغوتی که خزائن ما را تهی کرد، طاغوتی که ما را برده خارجی ها کرد و از امروز در خدمت امام عصر سلام الله علیه و در خدمت قرآن کریم هستید. قرآن کریمی که سعادت همه بشر را بیمه کرده است، قرآن کریمی که هر کس در زیر بیرق او واقع بشود، در دنیا و آخرت سعید است، قرآن کریمی که آزادی و استقلال را توصیه کرده است. ما همه تابع قرآن کریم و تابع موازین اسلام و قواعد اسلام هستیم. ما همه از شماها، روحانیت از شما تشکر می کند.
ما امیدواریم که با پیوستگی به هم بتوانیم این طاغوت ها را تا آخر از بین ببریم و بجای آن یک حکومت عدل اسلامی که مملکت ما برای خودمان باشد و همه چیزمان به دست خودمان باشد. ما می خواهیم که سرنوشتمان را خودمان تعیین کنیم، نه سفارت آمریکا و سفارت شوروی. ما می خواهیم که مملکت خودمان را خودمان تعیین کنیم، نه یهودیان و اسرائیل. ما می خواهیم مملکتمان را آزاد کنیم، اختناق در مملکت ما نباشد. ما می خواهیم ارتش ما آزاد باشد، اسرائیل در آن تصرف نکند، امریکا در آن تصرف نکند.
 

نهضت را حفظ کنید تا بر پائی حکومت عدل انسانی - اسلامی

درود بر شما که قدر نعمت خدا را دانستید و به دامن قرآن پیوستید. درود بر شما که ترک کردید حکومت طاغوت را و به حکومت الله پیوستید.
من امیدوارم که سایر اشخاصی که در امور خدمت هستند آنها هم وظیفه خودشان را بفهمند و به ملت بپیوندند. ما صلاح همه شما را می خواهیم، ما می خواهیم که شماها آزاد باشید، ما می خواهیم که مملکت را شما مستقل کنید و ما می خواهیم که دیگران، کسانی دیگر کسانی که می خواهند بر شما تصرف بکنند، اینها نباشند، دست اجانب کوتاه باشد. خداوند نصرت به همه شما عنایت کند. باید این نهضت را حفظ کنید تا انشاءالله به آخر نقطه و نهایت که قیام یک حکومت عدل انسانی اسلامی است به جای یک حکومت طاغوتی.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پرسنل نیروی هوائی و زمینی

تاریخ: 1357/11/19

 

امروز سربازان در خدمت امام عصر و زیر بیرق قرآن کریم هستند

اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
درود بر شما سربازان امام عصر سلام الله علیه. همانطور که فریاد زدید، تاکنون در خدمت طاغوت بودید، طاغوتی که تمام هستی ماها را ساقط کرد، طاغوتی که خزائن ما را تهی کرد، طاغوتی که ما را برده خارجی ها کرد و از امروز در خدمت امام عصر سلام الله علیه و در خدمت قرآن کریم هستید. قرآن کریمی که سعادت همه بشر را بیمه کرده است، قرآن کریمی که هر کس در زیر بیرق او واقع بشود، در دنیا و آخرت سعید است، قرآن کریمی که آزادی و استقلال را توصیه کرده است. ما همه تابع قرآن کریم و تابع موازین اسلام و قواعد اسلام هستیم. ما همه از شماها، روحانیت از شما تشکر می کند.
ما امیدواریم که با پیوستگی به هم بتوانیم این طاغوت ها را تا آخر از بین ببریم و بجای آن یک حکومت عدل اسلامی که مملکت ما برای خودمان باشد و همه چیزمان به دست خودمان باشد. ما می خواهیم که سرنوشتمان را خودمان تعیین کنیم، نه سفارت آمریکا و سفارت شوروی. ما می خواهیم که مملکت خودمان را خودمان تعیین کنیم، نه یهودیان و اسرائیل. ما می خواهیم مملکتمان را آزاد کنیم، اختناق در مملکت ما نباشد. ما می خواهیم ارتش ما آزاد باشد، اسرائیل در آن تصرف نکند، امریکا در آن تصرف نکند.
 

نهضت را حفظ کنید تا بر پائی حکومت عدل انسانی - اسلامی

درود بر شما که قدر نعمت خدا را دانستید و به دامن قرآن پیوستید. درود بر شما که ترک کردید حکومت طاغوت را و به حکومت الله پیوستید.
من امیدوارم که سایر اشخاصی که در امور خدمت هستند آنها هم وظیفه خودشان را بفهمند و به ملت بپیوندند. ما صلاح همه شما را می خواهیم، ما می خواهیم که شماها آزاد باشید، ما می خواهیم که مملکت را شما مستقل کنید و ما می خواهیم که دیگران، کسانی دیگر کسانی که می خواهند بر شما تصرف بکنند، اینها نباشند، دست اجانب کوتاه باشد. خداوند نصرت به همه شما عنایت کند. باید این نهضت را حفظ کنید تا انشاءالله به آخر نقطه و نهایت که قیام یک حکومت عدل انسانی اسلامی است به جای یک حکومت طاغوتی.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

تلگرام امام خمینی به آیت الله صدوقی در مورد پاسخ به پیامهای تبریک مردم بافق

تاریخ: 1357/11/19

 

تلگرام امام خمینی به آیت الله صدوقی در مورد پاسخ به پیامهای تبریک مردم بافق

بسمه تعالی
خدمت ذی شرافت حضرت مستطاب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محمد صدوقی دامت برکاته:
به عرض عالی می رساند، گروههای زیادی از کارکنان و کارمندان دولتی و غیر دولتی از اهالی محترم شهرستان بافق، نامه ها و طومارهائی در مورد تبریک ورود اینجانب به کشور ارسال داشته اند که با مشاغل و گرفتاریهای زیادی که اکنون دارم، از دادن پاسخ به یکایک آقایان محترم معذورم. حضرت مستطاب عالی مراتب تشکر و سلام حقیر را به عموم ایشان ابلاغ فرمائید و یادآوری کنید. همبستگی خود را کماکان با سایر طبقات ملت حفظ نموده از تفرقه و اختلاف پرهیز نمائید. از خدای تعالی عظمت اسلام و مسلمین و ادامه توفیقات همگان را خواستارم.
والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته
به تاریخ دهم ربیع المولود 1399
روح الله الموسوی الخمینی

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از معلمان کشور

تاریخ: 1357/11/19

 

اینکه ما برای خدا کار کنیم، خود پیروزی است

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
من با اینکه حالم مقتضی نیست لکن چند کلمه به شما خانمها و آقایان عرض می کنم. خدای تبارک و تعالی می فرماید که، به پیغمبر اکرم امر می فرماید (قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا الله) می فرماید که به این امت بگو که من فقط یک موعظه به شما دارم و آن موعظه این است که قیام کنید برای خدا، نهضت کنید برای خدا، اگر چنانچه نهضت، نهضت الهی باشد این پیروزی در آن هست، چه به حسب ظاهر ما شکست بخوریم باز پیروزیم، اگر شکست نخوریم هم پیروزیم، برای اینکه ما برای خدا کار کردیم، وقتی برای خدا چیزی شد، این پیروزیست خودش و اگر چنانچه قیامی که بکنند قیام شیطانی باشد، روی هواهای نفس باشد، روی هواهای شیطانی باشد، این شکست است چه به حسب ظاهر پیروز بشود یا نشود. مثل آن مقابله حضرت امیر با معاویه است، این دو لشگر مقابل هم ایستادند یکی طاغوت و لشگر طاغوت بود، یکی لشگر خدا بود، اگر پیروز شده بود حضرت امیر و کسانی که همراه او بودند، پیروز بود، اگر شکست می خورد باز پیروز بود. در صفین حضرت امیر، باید گفت که شکست نخورد، برای اینکه با حیله هائی که کردند نتوانستند کار را پیش ببرند ولی تا آخر این جند، جند الهی پیروزمند بود، سیدالشهدا (سلام الله علیه) کشته شد شکست نخورد، لکن بنی امیه را همچو شکست که تا آخر نتوانستند دیگر کاری بکنند، همچو این خون، آن شمشیرها را عقب زد که تا الان هم که ملاحظه می کنید باز پیروزی با سیدالشهداست و شکست با یزید و اتباع اوست.
 

بدانید که لشگر خدا همیشه پیروز است

در این نهضتی که شما ملت ایران زن و مرد، همه قائم به آن هستید، این نهضت برای خداست می خواهید که طاغوت را از بین ببرید، می خواهید که کسانی که ملت شما را تضعیف کرده اند و ملت شما را در تحت اختناق و فشار و چپاول در آورده نجات بدهید، می خواهید که حکومت خدا را در ایران ایجاد کنید، چه شکست بخورید و چه شکست بدهید پیروز هستید. ما اگر کشته بشویم به بهشت می رویم انشاءالله اگر برای خدا باشد و اگر بکشیم هم به بهشت می رویم، آنها اگر کشته بشوند جهنم

صحیفه نور جلد 5 صفحه 62

می روند اگر بکشند هم جهنم می روند. آن میزان، خدایی بودن یک امر و شیطانی بودن است، شیطان و جنود شیطان همیشه در شکستند و قرآن و خدا و لشگر خدا همیشه پیروز هستند.
دنیا یک جزء بسیار کمی است از عالم، دنیا یعنی آن چیز خیلی پست، عالم یک مرکبی است از ماوراء این طبیعت و این طبیعت، این طبیعت در آخر مرتبه وجود واقع شده است، پائین تر از همه مراتب است. اگر انسان با جهاد برای خدا از این دنیا برود یعنی از عالم پست به عالم بالا می رود، به عالم می رود که فوق این عوالم است و اگر شیطانی باشد، به اسفل السافلین می رود یعنی از این دنیا پست تر و از جهنم چاه عمیق است در چاه عمیق فرو می رود. اینهائی که لشگر شیطان هستند و تبع شیطان هستند، دارند پله پله طرف اسفل السافلین می روند. آنهائی که لشگر خدا هستند و برای خداست، دارند طرف بالا می روند، هر چه عمل بکنند عمل آنها، آنها را به بالا می برد و هر چه این طرف عمل بکند و شیطانی عمل بکند، عمل آنها، آنها را به پائین می برد.
 

تربیت کنید بچه ها را به تربیت الهی

مواظب باشید که اعمالتان، اعمال صالح باشد، قیامتان برای خدا باشد، اعمالتان برای خدا باشد. هر کدام بچه دارید تربیت کنید، تربیت الهی بکنید، تربیت شیطانی نکنید. هر کدام مدرسه می روید، چه به مدرسه که می روید تربیت الهی بشوید. هر کدام معلم مدرسه هستید، تربیت کنید بچه ها را به تربیت الهی، تربیتهای شیطانی را از آن دست بردارید.
من از شما که در اینجا آمده اید و زحمت کشیدید با این حالی که دارم تشکر می کنم و به شما دعا می کنم. امیدوارم که با این تشکلی که دارید، این وحدت کلمه ای که دارید که همه را با هم در یک محل جمع کرده است، ما را با شما در یک محل جمع کرده است، امیدوارم که وحدت روحی و وحدت عقیدتی داشته باشیم و همه در صف واحد به جلو برویم به سوی حکومت عدل الهی خداوند هم شما را حفظ کند و موفق باشید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

بیانات امام خمینی به مناسبت راهپیمائی روز

تاریخ: 1357/11/19

 

تظاهرات عظیم ملت در پشتیبانی از دولت اسلامی و اظهار تنفر از مخالفین

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
از عموم ملت ایران که در این سال های طولانی زحمات کشیدند و صفوف خود را فشرده کردند و برای مبارزه با دستگاه ظلم رنجها بردند، مصیبت ها کشیدند تشکر می کنم.
از این اجتماع عظیم ملت ایران در این روز که برای پشتیبانی از دولت جناب مهندس بازرگان که دولت شرعی و دولت امام زمان سلام الله علیه است تشکر می کنم.
باید همه خبرگزاری ها بدانند که این اجتماع عظیمی که در ایران، از مرکز گرفته است تا آخر شهرستان ها و قصبات برای پشتیبانی از این دولت بوده است، این کافی است برای جواب آنها که گفته می شود و می گویند (باید ملت بگوید) ملت با چه زبانی بگوید؟ ملت فریاد زند، ملت چندین وقت است، چندین سال است که در این اموری که دارد فریاد می زند. امروز هم با فریادها، با شعارها پشتیبانی خودشان را از دولت اسلامی اعلام کردند و اظهار تنفر از مخالفین کردند.
خوب است که این مخالفین دست از این خطاها بردارند، دیر نشده است، اینها برگردند به دامن ملت، باز هم توبه آنها قبول است، اینقدر با این ملت لجاجت نکنند، اینقدر این ملت را اذیت ندهند. الان به من اطلاع دادند که در گرگان و بعضی جاهای دیگر در این روزها کشتارها شده است، چرا اینطور کارها می شود؟ این چماقدارها کی ها هستند؟ اینها از چه سازمانی هستند؟ آخر چرا با ملت اینطور عمل می کنید؟ چرا اینقدر خونریزی راه می اندازید؟ چرا اینقدر با مردم لجاجت می کنید؟ ما می خواهیم که این مملکت آرامش داشته باشد، ما صلاح همه ملت را می خواهیم، ما می خواهیم که یک ارتش مستقل داشته باشیم، یک ارتشی که مربوط به غیر نباشد؟ مربوط به ملت باشد. ارتش باید برگردد به دامن ملت، همانطوری که عده کثیری، گروه های کثیری برگشتند و ما با آغوش باز آنها را پذیرفتیم، شما هم برگردید و همه ارگان دولت برگردند.

صحیفه نور جلد 5 صفحه 56

 

مخالفت با طاغوت و پشتیبانی از دولت اسلامی یک تکلیف شرعی است

من اعلام می کنم که موافقت کردن با این دولتی که ما فراهم آوردیم، تکلیف شرعی هم هست و مخالفت کردن بر همه محرم است. ما اعلام می کنیم که خدمت کردن به این دولت طاغوتی، خدمت به طاغوت است، خدمت به کفر و شرک است، نباید خدمت بکنید، خدمت به اجانب است، نباید خدمت به اینها بکنید. من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ایران یک ایران آزاد و مستقل باشد.
 

رمز پیروزی وحدت کلمه است

من از ملت می خواهم که همین طور که ادامه دادند تاکنون نهضت خودشان را، باز هم ادامه بدهند تا اینکه انشاءالله به پیروزی نهائی واصل شویم. پیروزی انشاءالله نزدیک است و رمز پیروزی وحدت کلمه است. باید همه کلمه خود را واحد کنید، باید همه پشتیبان هم باشید تا اینکه به پیروزی برسید. و اخیراً چیزی به من اطلاع دادند که موجب تأثر شد و آن اینکه در بعضی از مناطق اشخاصی که از اهالی آنجاست، حمله کردند به این جنگل ها و جنگل ها را دارند خراب می کنند. این جنگل ها مال ملت است، نباید در او خرابی کرد. باید به نظر ولی امرش، به نظر حاکم باشد. جایز نیست بر آنها که بروند و جنگل ها را ببرند و خرابی کنند. باید برادرهای ما نصیحت کنند آنها را، جلوگیری کنند، نگذارند که این چیزهائی که تاکنون هست و دیگران بردند، حالا ما خرابی بکنیم. اینها خرابی است، نباید این خرابی ها بشود، چنانکه نباید اشخاص را بیخود و بی جهت مورد شتم و مورد آزار قرار داد. اینها یک موازینی دارد، موازین شرعی دارد، موازین قانونی دارد و هرج و مرج نباید واقع بشود. خودتان را معرفی نکنید به اینکه یک مردم هرج و مرج طلب هستید.
شما مردم، ملت شریف ایران ثابت کردید که با یک قدم راسخ و با یک نظم و یک اراده مصمم کارها را دارید پیش می برید و یکی پس از دیگر، این قوای شیطانی را منهدم می کنید. خداوند انشاءالله به شما همه توفیق بدهد و به ما توفیق این را بدهد که خدمتگزار همه باشیم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

بیانات امام خمینی در حضور نماینده شواری هماهنگی اعتصاب

تاریخ: 1357/11/20

 

ترمیم این مملکت در هم ریخته امکان ندارد مگر به تشریک مساعی همه اقشار

اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
از آقایان و خانم ها تشکر بکنم که زحمت کشیدند و اینجا تشریف آوردند و ما بحمدالله در این نهضت این برخورداری را داریم که با امثال شماها مواجه می شویم که شما مسائل خودتان را به ما بگوئید ما هم دردهای خودمان را به شماها.
شما می دانید که الان ما پس از اینکه انشاءالله دولت انقلابی هم تحقق پیدا بکند راه بسیار دوری داریم برای ترمیم خرابیهایی که در این پنجاه و چند سال در مملکت ما به اسم تمدن بزرگ، به اسم آزادی کذا تحقق پیدا کرده است . اینها رفتند و فرار کردند و خزائن مملکت ما را یا به باد دادند یا همراه بردند و ما وارث یک مملکت در هم ریخته هستیم که تحقق صحت آن و ترمیم آن امکان ندارد الا به تشریک مساعی همه قشرهای ملت، اگر چنانچه هر کس در هر مقامی هست در این مسئله کوشش نکند و بخواهد به عهده قشر دیگر بگذارد این بار زمین خواهد ماند. خرابی اندازه ای نیست که دولت بتواند ترمیم بکند، یا قشر یا اقشاری از ملت بتواند ترمیم بکند، این خرابی ها بسیار است در جهت اقتصاد، در جهت فرهنگ در جهت ارتش، در جهات دیگر و این با کوشش همه جانبه همه اقشار ملت باید ترمیم بشود.
لهذا با اینکه شما سهم بزرگی دارید، این آقایان فرهنگی ها و آقایان اعتصابیون و دیگران سهم بزرگی در این نهضت دارند و این نهضت را این اعتصابات خیلی ثمربخش کرد لکن ما حالا قدم اول را برداشته ایم مثل اینکه یک مملکتی جنگ زده باشد و اجانب در آن باشد، کوشش کنید اجانب را بیرون کنید. این قدم اول است، قدم دومی که قدم سازندگی است، مهمتر از قدم اول است. قدم سازندگی از حالا به بعد شروع می شود و هر جای این مملکت شما دست بگذارید خرابی هست. این ادارات دولتی را بواسطه اینکه اشخاصی که در رأس بودند بسیارشان اشخاص غیر صحیح بودند و همین طور وزارتخانه ها و اشخاصی که در رأس بودند اشخاصی نبودند که ملی باشند، ادارات دولتی را تقریباً باید گفت اینها خراب کردند و همین طور شما ملاحظه می کنید که وضع زراعت ما که یکی از چیزهای بزرگ مملکت است و اقتصاد مملکت ما بسته به اوست، اینها به اسم اصلاحات ارضی از بین

صحیفه نور جلد 5 صفحه 66

بردند و الان کشاورزی شما ورشکسته است و شما محتاجید به اینکه از خارج همه چیزها را بیاورید و همین طور مراتع ما را از بین بردند و به غیر دادند به اسم ملی، ملت را از آن محروم کردند و دامدارهای ما از بین رفتند. این دامدارها، این کشاورزها که در محال خودشان نتوانستند زندگیشان را ادامه بدهند رو به شهرستان ها آوردند که اینجا یک کاری پیدا کنند، اینجا هم کاری صحیح نبوده است، خیر، از قراری که من شنیده ام در خود تهران محله های بسیاری هست که این محله ها، محله های زاغه نشین، چادرنشین و امثال اینها است که این بیچاره ها در آنجا به وضع فلاکت باری زندگی می کنند.
باید همه این آقایان دست به دست هم بدهند، همه اقشار با هم اتحاد پیدا بکنند و با کمال دلسوزی در این خرابه مشغول ساختمان بشوند. هر کس اهل اداره است مواظب باشد که در آن اداره مفاسدی که بوده تذکر بدهد به دولت، هر کس هر جا هست مفسده های آنجا را یادداشت کند تذکر بدهد تا بلکه انشاءالله با کوشش های زیاد اینها هم رفع بشود.
 

بپرهیزید از اختلاف که به نفع دشمن است

من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستارم و امیدوارم که همه با وحدت کلمه، همه با هم این مسائل را حل بکنید و اختلاف نظر، اختلافات صنفی، اختلافاتی که در ایران آنها انداختند بین مردم، اختلافات را و اینها را، توجه کنید که برداشته بشود که دشمن شما از اختلاف شما نتیجه می گیرد و شما ملاحظه کردید که با این اتفاق کلمه ای که ایران پیدا کرد، این قدرت های بزرگ را به زانو در آورد به طوری که نتوانستند آنها شاه را هم نگه دارند.
خداوند انشاءالله همه شما را توفیق بدهد و مؤید کند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

نطق تلویزیونی امام خمینی درباره سؤاستفاده های نامشروع رژیم فاسد از وسائل ارتباط جمعی

تاریخ: 1357/11/19

 

نطق تلویزیونی امام خمینی درباره سؤاستفاده های نامشروع رژیم فاسد از وسائل ارتباط جمعی

امام خمینی در این نطق کوتاه تلویزیونی که مستقیماً از شبکه تلویزیونی کارکنان اعتصابی رادیو تلویزیون پخش شد فرموند:
بسم الله الرحمن الرحیم
دستگاه هایی در این مملکت بوده و هست که بایستی در خدمت مردم می بودند ولی رژیم غاصب و فاسد در گذشته از آنها در راه هدف نامشروع خود و گسترش فساد استفاده کرده است. امام خمینی در پایان برای رادیو تلویزیون و مطبوعات ملی آرزوی موفقیت و خدمت بیشتر در راه مردم کردند.

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

بیانات امام خمینی در جمع پزشکان و کارکنان بیمارستان سوم شعبان

تاریخ: 1357/11/20

 

همه چیز در نظر خدا محفوظ است

بسم الله الرحمن الرحیم
آقایانی که در بیمارستانها هستند بیشتر از سایر مردم مصیبتها را دیده اند، حتی از آنهایی که در خیابانها بوده اند. آنهائی که در خیابان بوده اند، دیده اند که جوانی تیر خورد و افتاد لکن آنها بالای بستر او بوده اند، دیده اند چه گذشته است، پدر و مادر او آمده اند لابد، اگر گذاشته باشند بیایند، آمده اند در بیمارستان و شما حال آنها را دیده اید، مصدومین را، مجروحین را، آنهائی را که کشته شده اند و برده اند که شما هم ندیده اید، همه در نظر خدا محفوظ است.
گناه این ملت این بود که می خواستند که اجانب در مملکتشان تصرف نکند، گناهشان این بود که می خواستند آزاد باشند، اختناق نباشد، می خواستند غارتگرها را بیرون بکنند، اینها گناه این ملت بود که به روی آنها اینطور مسلسلها را کشیدند و حالا هم دست بر نمی دارند، همین چند روز هم باز در شهرستانها از این کارها بوده است.
 

سرکوبی ملت با حربه (ملیت) !

اینها هر روزی با یک صورت، یعنی عمال اجانب در پرده ها و در چهره هایی هستند، اینها عمالشان را ممکن است بیست سال، سی سال به صورت یک آدم ملی در آورند و بر ملت معلوم نباشد که این چه کاره است، وقتی که چهره، چهره واقعی پیدا شد آنوقت ملت می فهمد چه بوده. یک نفر سی سال، بیست سال در چهره ملیت بوده است، در چهره دیانت بوده است آنوقتی که آن محفوظ بوده است این و نگه داشته اند این را برای یک روزی، یک روزی که احتیاج دارند که با حربه ملیت، ملت را بکوبند مثل امروز. امروز با حربه ملیت و رفتن سر قبر دکتر مصدق ملت را دارند می کوبند، چنانچه شریف امامی با حربه صلح آمد و ملت را کوبید. اینها با این حربه آمدند - و این ملت که الان دارد صدایش - دیروز سر تا سر مملکت، تمام مملکت، یک صدا می گفتند که ما دولت جدید را می خواهیم، اینها را ملت حساب نمی کنند، ملت این است که امریکا بشناسد که او ملت است، اگر آمریکا تثبیت کرد ملیت یک کسی را، آن هم تثبیتش به این است که منافع او را تأمین بکند، والا آن اشخاصی که می گویند ما ملی هستیم و ما مطیع ملت هستیم و به آراء ملت احترام می گذاریم، دیروز این آراء ملت

صحیفه نور جلد 5 صفحه 68

نبود؟ دیروز چند میلیون مردم فریاد کردند، اینها ملت نیستند باز هم آن ملتی که باید در نظر آمریکا و عمال آمریکا باشد، اینها نیستند. این ملت آنهائی هستند که می گویند باید همه چیز را داد به آمریکا، همه چیز را داد به خارجیها.
 

خزائن این ملت را خالی و مملکت را تباه کردند

شما که در بیمارستانها بودید می دانید که به این ملت چه گذشت، شما یک گوشه اش را می دانید، بیمارستانهای دیگر هم گوشه های دیگرش را می دانند، بسیاریش هم از چشم شماها و سایر برادرهای شما مخفی بوده است، چنانچه دزدیهائی که اینها کردند، خیانتهائی که اینها کردند از چشم ماها اکثرش مخفی است و ما نمی دانیم اینها چه کردند.
آقا من یک قصه ای را برایم نوشتند یا در مجله دیدم یادم نیست الان، که یکی از خواهرهای این محمدرضا در خارج یک ویلائی خریده است که قیمت او را من الان نمی دانم چقدر بود لکن نوشته بود که شش میلیون دلار خرج گلکاری آن ویلاست، اینها یک همچو کارهائی کرده اند و ما بی اطلاعیم و نمی دانیم چیست. شش میلیون دلار یعنی تقریباً 32 میلیون تومان خرج گلکاری!! اینها برداشتند هر چه ما داشتیم رفتند، ارتشبدهایشان چقدر بردند و خودش و عائله اش چقدر بردند و خزائن ملت را خالی کردند و یک مملکت خراب و ویران گذاشتند و رفتند.
خداوند انشاءالله شماها که زحمت کشیدید برای این ملت و تعب کشیدید، خوب من می دانم که کسی بالای سر یک کسی که مظلوم است و کتک خورده است و مجروح شده است دارد می میرد (شاید در حضور شما بسیارشان مرده اند) من می دانم به شما چه گذشته است، خدا هم می داند، شما اجرتان با خداست، خدا می داند که شما چه کشیده اید و خداوند جبران خواهد کرد. انشاءالله خداوند به همه شما سلامت بدهد. رفقا همه تشریک مساعی کنید در این امور، در این نهضت متحد بشوید. اگر در این نهضت شکست بخورید، تا آخر شکست خورده اید. همه با هم باشید، همه با هم تشریک مساعی بکنید تا اینکه پیروزی برایمان حاصل بشود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

پیام امام خمینی ایران درباره لغو حکومت نظامی

تاریخ: 1357/11/21

 

پیام امام خمینی ایران درباره لغو حکومت نظامی

بسم الله الرحمن الرحیم
ملت شجاع ایران! اهالی محترم تهران بطوری که می دانید اینجانب بنا دارم که مسائل ایران بطور مسالمت آمیز حل شود، لکن دستگاه ظلم و ستم چون خود را به حسب قانون محکوم می بیند، دست به جنایت زده و در شهرهای گرگان و گنبد کاووس به مردم شجاع مسلمان حمله کرده و کشتار نموده است و در تهران لشگر گارد بطور ناگهانی به نیروی هوائی که به ملت پیوسته است، حمله نموده و نیروی هوائی به کمک مردم شجاعانه آنان را شکست داده اند. من این تعرض غیرانسانی و عمل گارد را محکوم می کنم، اینان با این برادر کشی می خواهند دست اجانب را در کشور ما باز نگهدارند و چپاولگران را به موضع خود برگردانند، من با آن که هنوز دستور جهاد مقدس نداده ام و نیز مایلم تا مسالمت حفظ و قضایا موافق آرای ملت و موازین قانون عمل شود، لکن نمی توانم تحمل این وحشیگریها را بکنم و اخطار می کنم که اگر دست از این برادرکشی بر ندارند و لشگر گارد به محل خودش بر نگردد و از طرف مقامات ارتشی از این تعدیات جلوگیری نشود، تصمیم آخر خود را به امید خدا می گیرم و مسئولیت آن با متجاسرین و متجاوزین است. من از مردم شجاع تهران می خواهم در صورتی که قوای متجاوز عقب نشینی کردند، با حفظ آمادگی و هوشیاری از خدعه دشمن، آرامش و نظم را حفظ کنند ولی مجهز و مهیا برای دفاع از اسلام و قوانین مسلمین باشند. اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم بهیچوجه به آن اعتنا نکنند. برادران و خواهران عزیزم! هراسی به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی حق پیروز است. از خداوند تعالی پیروزی ملت اسلام را خواهانم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

پیام امام خمینی خطاب به ملت ایران

تاریخ: 1357/11/22

 

پیام امام خمینی خطاب به ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم
ملت مسلمان و قهرمان و مبارز ایران! در این لحظه حساس که به لطف خداوند تعالی مبارزات قهرمانانه شما سدهای استبداد و استعمار را یکی پس از دیگری می شکند و انقلاب اسلامی شما شکوفه ها و میوه های خود را آشکار می سازد، لازم می دانم ضمن اظهار تشکر و قدردانی از یک یک شما برادران و خواهران چند نکته را یادآوری نمایم: شما در جریان مبارزات گذشته رشد اسلامی و انقلابی خود را آشکار کرده اید و اکنون بیش از پیش لازم است که این رشد را به جهانیان نشان دهید تا جهانیان بدانند مردم مسلمان ایران می توانند بدون قیمومت این و آن، راه سعادت خود را انتخاب نمایند. لهذا از شما می خواهم که مانع آشوب و هرج و مرج بشوید و نگذارید آشوبگران مغرض به عملیاتی از قبیل غارت، آتش سوزی، مجازات متهمان و از بین بردن آثار علمی و فنی و صنعتی و هنری و اتلاف اموال عمومی و خصوصی دست بزند. دشمن برای خراب کردن چهره نهضت از طریق نفوذ دادن افراد مفسد مغرض در میان توده مسلمان دست به چنین کارها می زنند تا نهضت ما را ارتجاعی و وحشیانه قلمداد نمایند. من اکیداً اعلام می کنم که هر کس دست به چنین عملیاتی بزند از جامعه انقلابی ملت مطرود و در پیشگاه خداوند متعال مسئول است.
ثانیاً توجه داشته باشید که انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن هنوز به پایان نرسیده است. دشمن از انواع وسایل و دسائس بهره مند است و توطئه ها در کمین ماست. تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمانهای رهبری و دولت موقت اسلامی است که همه توطئه ها را نقش بر آب می سازد.
ثالثاً افرادی از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار می گیرند هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهید. همچنان که سنت اسلامی است به اسیران محبت و مهربانی کنید و البته دولت اسلامی به موقع آنها را محاکمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد کرد.
از همه شما برادران و خواهران عزیزم می خواهم که با دولت موقت انقلابی اسلامی که وارث یک سلسله خرابی های دولتهای فاسد گذشته است همکاری نمائید تا به حول و قوه الهی هر چه زودتر با همکاری یکدیگر ایران اسلامی آباد و آزاد را مورد غبطه جهانیان بسازیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

پیام امام خمینی به ملت ایران

تاریخ: 1357/11/22

 

پیام امام خمینی به ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم
ملت شجاع ایران! خواهران و برادران آگاه تهران! اکنون که به خواست خداوند متعال پیروزی نزدیک است و نیروی ارتش عقب نشینی و عدم دخالت خودشان را در امور سیاسی ابراز و پشتیبانی خودشان را از ملت اعلام کرده اند، ملت عزیز و شجاع با کمال مراقبت از اوضاع و در عین حفظ آمادگی برای دفاع احتمالی در صورتی که نیروی ارتش به پادگانهای خود رفته اند، آرامش و نظم را حفظ نمایند.
اگر اخلالگران بخواهند با آتش سوزی و خرابکاری فاجعه به بار آورند، آنان را به وظیفه شرعی و انسانیشان آگاه گردانند و نگذارند این قبیل کارها موجب هتک حرمت ملت شود و به سفارتخانه ها حمله نکنند و اگر خدای نخواسته ارتش باز به میدان آمد، واجب است آنان را با شدیدترین وجه دفع کرده با تمام نیرو و قدرت از خود دفاع نمایند.
اینجانب به امرای ارتش اعلام می کنم که در صورت جلوگیری از تجاوز ارتش و پیوستن آنان به ملت و دولت قانونی ملی اسلامی، ما آنان را از ملت و ملت را از آنان می دانیم و مانند برادران با آنان رفتار می نمائیم.
از خداوند متعال پیروزی مردم دلاور ایران را خواستارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی