صحیفه نور امام خمینی
پیام امام خمینی درباره شرط پذیرش بختیار
تاریخ: 1357/11/08
پیام امام خمینی درباره شرط پذیرش بختیار
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرات حجج اسلام تهران و سایر شهرستان ها دامت برکاتهم آنچه ذکر شده است که شاپور بختیار را در سمت نخست وزیری من می پذیرم، دروغ است بلکه تا استعفا نداده است او را نمی پذیرم چون او را قانونی نمی دانم. حضرات آقایان به ملت ابلاغ فرمائید که توطئه ای در دست اجراست و از این امور جاریه گول نخورند. من با بختیار تفاهمی نکرده ام و آنچه سابق گفته است که گفتگو بین من و او بوده، دروغ محض است. ملت باید موضع خود را حفظ کند و مراقب توطئه ها باشد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی
بیانات امام خمینی در مورد نقش شوم اجانب در ایجاد وابستگی و چگونگی رهائی از سلطه ابرقدرتها
تاریخ: 1357/11/08
تاثر و تاسف از مصیبت های وارده بر ملت ایران
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
من هر چه مصیبت بر برادرهای ایرانی وارد بشود، یا تحمل زحمت ها بکنند، این به منزله یک بار سنگینی است که بر دوش من واقع می شود و من از عهده جواب این نمی توانم برآیم. همین دو سه روز باز کشتارهائی در ایران واقع شده است که موجب تاثر ماست و اهالی ایران از شهرهای مختلفه ایران به تهران آمدند و تحمل زحمات کردند و در این سرمای زمستان رجوع کردند به طرف تهران و این هم موجب تاثر من است و تمام آنها یک باری است به دوش ما که سنگینی می کند. من از خدای تبارک و تعالی توفیق ملت ایران را و مردم ایران را خواستارم و من سلامتی همه آنها را از خداوند تعالی خواستارم. من بنا داشتم که بروم پیش رفقای ایرانی و در صف آنها خدمت بکنم و میل داشتم که اگر چنانچه آنها برایشان غمی وارد بشود من هم شریک باشم، اگر چنانچه خدای نخواسته خون آنها بریزد من هم با آنها شریک باشم لکن دست خیانتکارها باز از آستین در آمد و به توهم اینکه اگر ما برویم به ایران، برای آنها مثلاً بد می شود یا برای ارباب ها... از رفتن من ممانعت کردند و راه ها را بستند و من انشاء الله در فرصت اول همان برنامه ای را که برای رفتن داشتم دارم.
رهایی از وابستگی و نیل به سعادت و استقلال سرلوحه قیام ملت ایران
در نقلی است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دیدند که عده ای از آن کفار را دارند می آورند، دستگیر کردند می آورند و عبور می دهند، فرمودند که آنها را ما (قریب به این معنا) می خواهیم به بهشت ببریم و آنها را با زنجیر می کشند به طرف بهشت. انبیا علیهم السلام که برای سعادت بشر مبعوث شدند یعنی سعادت همه جانبه بشر، سعادت دنیای بشر، سعادت حیات دیگر بشر، آنها می خواستند که انسانها را به کمال لایق به انسانیت برسانند. بشر زیر این بار (بسیاریشان) نمی روند و نرفتند. ما هم به تبع نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قیام کردیم برای اینکه این ملت محروم را به کمال لایق خودش برسانیم. این ملتی یادمان هست از جهت ظلم اینها، از همه جهت محروم و گرفتار بودند، همه چیزشان به باد می رفت و
صحیفه نور جلد 4 صفحه 271
همه ثروتشان را دشمن می بردند و می برند و همه نیروهای ما را به باد دارند می دهند، ایران نهضت کرد و ما هم به تبع ایران، دنباله ایرانی ها، ماهم یک چند کلمه ای، چند قدمی می رویم برای اینکه این ملت را نجات بدهیم.
ما می خواهیم دولت هائی (را) که حکومت بر ایران می کنند، نجات بدهیم. ما می خواهیم ارتش را از این انگل بودن نجات بدهیم. ما از اول که مستشارهای آمریکا آمدند و ارتش ما را در دست گرفتند، با این مخالف بودیم. ما از مصونیت دادن به اتباع آمریکا تنفر داشتیم و اظهار تنفر کردیم. ما می خواهیم این دولت ها را مستقل کنیم و راضی شوند. ما می گوئیم شما خودتان مستقلاً در مملکت خودتان، در مقدرات مملکت خودتان باید دخالت داشته باشید، اینها می گویند ما می خواهیم نوکر باشیم، (لفظاً نمی گویند، عملاً اینطور است) ما می خواهیم ارتش را از این مستشارهای آمریکائی، آقا بالا سرها نجات بدهیم، این گردن کلفت های ارتش راضی نمی شوند به این، می خواهند زیر بار باشند. این همان آن چیزی است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود که: با زنجیر ما اینها را داریم می کشیم به طرف بهشت، طرف سعادت. ما باید این گردن کلفت ها را با زنجیر بکشیم طرف سعادت.
ما می خواهیم شما آقا باشید، شما می گوئید می خواهیم نوکر باشیم!! ما می گوئیم شما باید خودتان کشور خودتان را اداره بکنید، خودتان کشور خودتان را اداره بکنید، منافع مملکت مال خودتان باشد، ذخائر مملکت برای آن بیچاره باشد که در زاغه ها نشسته اند، شماها راضی نمی شوید، راضی نمی شوید که خودتان هم آدم بشوید!! ما می خواهیم شما را آدم کنیم، شما آدم نمی خواهید بشوید!!
نقطه اصلی جنایات را فراموش نکنید
شما با ادعای- از اول ما مبتلای به ادعاها بودیم، زمانی که محمدرضا خان بود اینجا ادعاها پشت سرهم، رادیو فریاد می کرد و تلویزیون اعلامیه اش را می داد و مطبوعات هم دنبالش و هر وقت آدم روزنامه را باز می کرد، اولش اعلیحضرت آریا مهر چه فرمودند، علیا حضرت چه فرمودند، ملکه چه، شهبانو چه فرموده. هر وقت رادیو را باز می کردید همین حرف ها بود، هر کس صحبت می خواست بکند می بایست همین حرف ها را بزند، خودشان هم دائما از این حرف می زدند که (مملکت را ما چه وضعی کردیم، ما به تمدن بزرگ می خواهیم برسانیم، ما چه می خواهیم بکنیم، ما چه می خواهیم بکنیم) وقتی ردش کردند و رفت فهمیدیم که هیچ کاری نکرده، هیچ غلطی نکرده. شما دست روی هر یک از مظاهر تمدن بگذارید می بینید خراب است و این خرابش کرد. یادتان نرود محمدرضا را، همه بدبختی هایش مال این خبیث بود، این را یادتان نرود، ذکرش کنید. اینطور نیست که حالائی که از ایران خارج شده حالا شما بگوئید که دیگر گذشت، او رفت دیگر حرفش را نزنید. خیر، این باید ذکرش زنده بماند تا آنوقتی که خودش و اربابش و دیگران رفتند، آنوقتی که مدفون شدند، دیگر بعد از دفنش ما کاری نداریم.
صحیفه نور جلد 4 صفحه 271
مردم فریبی و غارتگری تحت لوای ملیت
تا حالا صحبت از شاهنشاهی و (مردم ایران، ملت ایران شاه دوستند، از اول اصلاً شاهدوستند، بدون شاه زندگی نمی توانند بکنند) . حالا ما بدون شاه چرا زنده نشستیم؟ آنها هم همه دارند زندگی می کنند. همین آقا گفت که اگر شاه نباشد کمونیست می شود. خوب حالا شاه نیست، کمونیست شد؟ الان شاه هست؟ کسی نیست. رژیم شاهنشاهی، کمونیستی را از بین برده است؟ رژیمی هم در کار نیست، نه رژیم شاهنشاهی الان در کار است، نه شاهنشاهی در کار است، نه شاهی در کار است. شما می گوئید که اگر من نباشم (محمدرضاخان اینجور می گفت که اگر من نباشم) تجزیه می شود مملکت، یک تکه اش را انگلیس ها می برند، یک تکه اش را هم روس ها می برند، یک تکه اش هم آمریکا می برد. ما آنوقت هم می گفتیم که آقا تو که هستی اینطوری است، تو برو این حرف ها نمی شود. الان هم رفته، الان مملکت ما تجزیه شده است؟! یکی از این طرف رفته، یکی از آن طرف رفته؟! خوب رفت او تمام شد. تا حالا ما گرفتار لاف ها و گزاف های محمدرضاخان بودیم به صورت شاهنشاهی، اعلیحضرتی، آریامهری، حالا گرفتار ملیت و آزادی و این حرفها هستیم، سر قبر دکتر مصدق برویم و عرض کنم از این حرف ها. ما نه آنها را باور کردیم، نه اینها را باور می کنیم. ما خوش باور نیستیم، چه کنیم. ما می بینیم همان بساطی که در زمان محمدرضا خان، شاه سابق بود حالا همان دارد اجرا می شود، همان ها آنوقت آدم می کشتند، حالا هم آدم می کشند، آنوقت غارت می کردند، حالا هم غارت می کنند، آنوقت از اجتماعات جلوگیری می کردند، حالا هم جلوگیری می کنند. زورشان نمی رسد حالا والا دو نفر آدم نمی گذاشتند با هم جمع بشوند، شاه که می گوید بیش از دو نفر نباید باشد، یک نفر هم شاید نمی گذاشتند. زورشان نمی رسد حالا، دیگر مردم اعتنا به آنها نمی کنند. همان برنامه است، همان بساط است. تحمیلی است منتهی آن یکی اسمش شاهنشاهی می شود، این ملیت و جمهوری دموکراتیک و این حرف ها. اینها با اسلام بد هستند، با جمهوریش خوبند، آن تکه دومش که جمهوری اسلامی است با این بد هستند، آنها دشمن اسلامند. اگر نیستید، چرا وقتی برنامه تان را می دهید می گوئید جمهوری دموکراتیک؟ اسلام چه گناهی کرده، اسلام به شما چه کرده؟ شما خوب نیستید با اسلام برای اینکه اسلام است که جلو منافع شخصی را می گیرد، اسلام است که نمی گذارد این گردن کلفت ها زندگی اشرافی بکنند، یک زندگی آنجور که دلشان می خواهد بکنند، اسلام تعدیل می کند، اسلام است که نمی گذارد اجانب بر مسلمین حکومت بکنند، اسلام است که جلو زور را می گیرد، جلو دیکتاتوری را می گیرد. آن اسلامی که جلو دیکتاتوری را می گیرد، حالا آنها می گویند که ما از دیکتاتوری محمدرضاخان فارغ شدیم به دیکتاتوری آخوندی رسیدیم! آخر کدام دیکتاتوری آخوندها دارند؟ چه کردند اینها؟ ما می گوئیم دیکتاتوری نکنید، ما می گوئیم دیکتاتوری بکنید؟ ما می گوئیم دیکتاتوری نکنید. ما جز از فساد، جلوگیری از هیچ چیز نمی کنیم. آزادند مردم، شماها نمی گذارید آزاد باشند.
هر روزی در یک اسمی، همان هائی که از محمدرضاخان تقویت می کردند، حالا از اینها دارند تقویت می کنند. (اسم تغییر کرده، محمدرضا رفته یکی بدتر آمده، والا مطلب همان است) ملت باید
صحیفه نور جلد 4 صفحه 273
ملتفت باشند، توجه داشته باشند، خیال نکنند که ما غلبه کردیم تمام شد. محمدرضا را بیرونش کردیم، بسیار خوب، این صحنه عوض شد، حالا صحنه دوم پیش آمده، یک وقتی با اسلحه زور و قلدری، دیکتاتوری، یک وقتی با اسلحه آشتی و با روی خوش و ملایمت، یک وقتی، هم آشتی و هم قلدری، حالا (دموکراتیک اسلامی) دموکراتیک، از آن طرف (دین مبین اسلام) . همان است و همان بساط که آن مردک داشت، او هم می گفت دین اسلام، آن که اصلاً نمی داند که دین اسلام چه چیز هست، می گوید دین مبین اسلام. از آن طرف می گویند دین مبین اسلام، از آن طرف اساسش را دارد از بین می برد، از بین برده. اسلام می گوید که تو برو کنار، اسلام حکومت جائر را قبول ندارد، شما جائرید. اسلام با ظلم مخالف است. پیغمبر اسلام بیست و سه سال جنگیده با ظلم، یک وقت با موعظه یا خطابه و اینها در مکه، یک وقت با شمشیر در مدینه. شما دارید ظلم را ترویج می کنید، شما پریروز جوان های ما را کشتید، شما خونریزید، شما خونخوارید.
ما می خواهیم شما را از زیر بار استعمار بیرون کنیم، شما می گوئید که ما می خواهیم زیر بار استعمار باشیم!! عقلتان نمی رسد، ما باید تو سرتان بزنیم تا بیرون بیائید، ما زنجیرتان باید بکنیم تا از ذلت بیرونتان بکشیم، دستتان را بگیریم با زور بیرونتان بکشیم، شما عقلتان نمی رسد. ارتشی های ما بدانند ما می خواهیم آنها را مستقل شان کنیم، این دوسه نفری که در راس واقع شدند نمی گذارند، این دو سه نفر را بگیرید، آنها را بیرونشان کنید. دولتی های ما بدانند ما می خواهیم دولت مستقل ایجاد کنیم، این نوکرها نمی گذارند، بیرونشان کنید، الزامشان کنید که کنار بروند.
تاسیس دولت مبتنی بر احکام اسلام و رأی ملت
من در اول فرصتی که پیدا کنم به خواست خدا می روم ایران و اول قدمی که برمی دارم تاسیس می کنم یک دولت اسلامی مبتنی بر احکام اسلام، مبتنی بر رأی مردم، پیشنهاد می کنیم به مردم و رای از اینها می گیریم و یک حکومت اسلامی تاسیس می کنیم.
همه ایران مسلمند و من گمان ندارم جز چند نفری که خیال می کنند که اسلام مخالف با ظلم آنها هست و تشخیص این را داده اند، مردم ایران مخالف باشند. ما می بینیم که مردم ایران، دیروز در تهران چه اجتماعی بوده است، تبریز هم بوده. ملت این را می خواهد، آنها نمی خواهند که زیر بار حکومت های جائر باشند، آنها می خواهند یک حکومت عادل داشته باشند. شما خیال نکنید که (جمهوری اسلامی یک چیزی است که ما نمی فهمیم) اینها خودشان را به نفهمی می زنند. چرا نمی فهمید؟ جمهوریش را که همه می دانید، اگر نمی توانید، یاد بگیرید، اسلامیش هم محتوای اسلام. با اسلام مخالفید؟ با احکام اسلام مخالفید؟ اسلام احکام دارد، در سیاست احکام دارد، در اجتماعات احکام دارد، در همه چیز احکام دارد. قانون اساسی نه، قانون اسلام. با جمهوریش مخالف نیستید، با اسلامش مخالفید؟ اگر اینطور است، باطن ذاتتان ایمان ندارد، اسلام ندارد، مسلم نیستید.
صحیفه نور جلد 4 صفحه 273
ارتشیان جوان،ارتش و مملکت را از دست سران وابسته نجات بدهند
ما می خواهیم که این ارتش ما یک ارتش مستقلی باشد که یک سرهنگی از آمریکا نیاید اینجا ارتشبد را بکوبد. ارتشبد! ما می خواهیم تو را نجاتت بدهیم، تو اینجور نمی خواهی؟ عقلت نمی رسد، به زور باید نجاتت بدهیم.
جوان های ما در نظام حیثیت شان باقی مانده، مثل بعضی از این بزرگ هایشان نیست که فطرت را از دست دادند از بس آدم کشتند، از بس ظلم کردند دیگر به صورت سبع درآمدند، جوان ها اینجور نیستند. جوان ها! به داد مملکت تان برسید، به داد ارتش تان برسید، نگذارید این چهار تا پیرمردی که پول ما را جمع کردند و فرستادند به خارج، اینها باز بگذارند این وضع باقی باشد، این وضع را بزنید به هم.
مصلحت شما در توبه و اعلام استعفاست.
من گفتم که اگر دولت بیاید اینجا، یعنی رئیس دولت به قول خودشان بیاید اینجا، تا استعفایش را قبلاً ننویسد و اعلام نکند، با من ملاقات نمی تواند بکند. این هم که من می گویم استعفا، نه اینکه این معنای قانونی استعفا را دارد، این نیست، این نخست وزیر نیست، نه اینکه نخست وزیر است و استعفا کند، لکن برای حفظ ظاهری است که حالا کلمه استعفا را ما هم ذکر می کنیم، و الا استعفا یعنی چه، اصلاً نخست وزیر که تو نیستی. اعلام بکند من نخست وزیر نیستم. اگر این را کرد و چون مثل بعضی از اینها که بودند که خیلی جنایت شان فوق العاده بود و نمی توانستم من حتی با استعفا یا با چیز هم قبولشان بکنم، خوب به آن اندازه هنوز نرسیده، اگر عاقل باشد استعفا می کند و می آید اینجا توبه می کند، شود مثل سایر مردم. اگر صفتش را آن هم از دست داده، آن دیگر با خودش است. ما اگر چنانچه بیاید توبه کند، ما می پذیریم از او و اگر سرسختی کند همین است که بود و پشیمان خواهد شد. من به او الان می گویم که پشیمان می شوی، دیدی چطور اربابت پشیمان شد آمد التماس کرد و مردم نپذیرفتند. نرسی به اینجا که التماس کنی و نپذیرند. شرافت... را، آبروی خودت را از دست نده، خراب نکن خودت را...تو خراب خواهی شد.
ما صلاح جامعه را می خواهیم، ما تبع پیغمبرهائی هستیم که آمده اند برای اصلاح جامعه، آمده اند برای اینکه جامعه را به سعادت برسانند، آنهائی که کورند و نمی فهمند، آنها را با زور می خواهد به سلامتی و سعادت برساند، آنها که بینا هستند می روند دنبالش. ما به تبع اینها می خواهیم جامعه خودمان را سعادتمند کنیم، ما از این گرفتارهائی که ایران دارد و جامعه ما دارد متاثریم، متاسفیم. جامعه روحانیت می خواهد نجات بدهد شما را، شما را با موعظه می گوید که تبعیت کنید از اسلام و قواعد اسلام. اگر چنانچه پذیرفتید، آنهائی که جنایت تان زیاد نیست، از ما هستید توبه اگر کردید و اگر چنانچه نپذیرفتید، با زور به شما تحمیل می کنیم که بپذیرید، یعنی حق را بپذیرید، یعنی از جنایت دست بردارید. به زور، به فشار ملت، به فشار فریاد ملت، همانطوری که فریاد ملت این انگل را بیرونش کرد،
صحیفه نور جلد 4 صفحه 275
فریاد ملت شما (ریشه او) را (که چیزی هم نیستید) بیرونتان می کند. آدم بشوید، زودتر توبه کنید، مصلحت تان این است، من مصلحت شما را می خواهم. بر ملت ایران است، بر ملت ایران در این زمان که حساس است لازم است که پافشاری کنند و دست از نهضت شان بر ندارند که پیروزی آنها انشاء الله نزدیک است.
من از خدای تبارک و تعالی سلامتی همه شما را خواستارم، خداوند همه شما را حفظ کند، موفق باشید. ایدکم الله انشاء الله.
پیام امام خمینی به ملت شریف ایران
تاریخ: 1357/11/09
پیام امام خمینی به ملت شریف ایران
بسم الله الرحمن الرحیم
باز کشتارها و قتل عام های دستجمعی را در تهران و شهرستان ها شروع کردند، باز دژخیمان محمدرضا با مسلح شدن به ادعای قانون و استقلال کشور و سرپوش ملیت به جان مردم بی پناه افتاده اند. باز دست ناپاک خیانتکار عمال بیگانه از آستین نوکرهای محمدرضا پهلوی درآمد و ملت را به جرم آزادیخواهی و استقلال طلبی به عزا نشاند.
تا دیروز محمدرضای خائن، ارتش را با آتش گشودن روی ملت و برادران و خواهران خود ننگین کرد، اکنون نوکر یا نوکران خائنش، این خدمت به استعمار را به عهده گرفتند. هر روز مواجه با یک دسته نیرنگ باز هستیم که می خواهند منافع اجنبی را تامین کنند، اگر چه به کشتار هزاران نفر از این ملت رنجدیده شجاع بیانجامد. ملت دلیر با خون جوانان عزیز خود محمدرضا را از صحنه خارج کرد، لکن اجانب یک مهره دیگر را با نقاب ملیت به صحنه آوردند. اینان از این مهره ها فراوان دارند که سالها با ماسک فریبنده در خدمت هستند و به مجرد رفتن مهره ای، مهره دیگری را مورد تائید قرار داده اند و نمی دانم پس از این چه خواهند کرد ولی باید بدانند که ملت هوشیار، از این نیرنگ ها غافل نیست و یکی پس از دیگری را مدفون خواهد کرد.
ملت عزیزم! دوستان من! نه به وعده های پوچ دولت های غیرقانونی اعتنا کنید و نه از هیاهوی دژخیمان بهراسید. نهضت مقدس را به پیش برانید و به آخر رسانید و دست اجانب و نوکرهای از خدا بی خبرشان را از کشور عزیز قطع کنید. خائن اصلی را با خفت بیرون کردید، همت کنید و این تتمه که حاشیه ای بیش نیستند از صحنه خارج کنید. خداوند با شماست.
اکنون بر جمیع جناح های ملی و دولتی است که چون گذشته دولت غیرقانونی را محکوم کنند و اطاعت از آن نکنند که اطاعت طاغوت حرام و مخالف رضای خداست. من از طبقه شریف ارتش که دستشان به خون جوانان آلوده نشده است می خواهم که ننگ اطاعت از جنایتکاران را تحمل نکنند و با قاطعیت آنان را از مقابل با ملت باز دارند. ملت از خود شماست، برای منافع اجانب برادرکشی نکنید و با پشتیبانی از اسلام و ملت نام خود را در تاریخ جاوید کنید.
من از کارمندان وزارتخانه ها می خواهم که زیر بار ننگ اطاعت از غاصبان حقوق ملت نروند، کمک به این یاغیان و اطاعت از آنان حرام و مخالف شرع و عقل است.
صحیفه نور جلد 4 صفحه 279
من از ملت ایران که تحمل اینهمه مصیبت و زحمت را کرده و می کنند، تشکر صمیمانه می کنم و از خداوند تعالی سلامت آنان را خواهانم. من در اولین فرصت خودم را نزد شما می بینم تا در شادی و غم با شما سهیم باشم و با هم در صف واحد به اعمال عمال اجانب خاتمه دهیم. من امیدوارم به فوز احدی الحسنیین نائل شوم. یا پیشرفت مقصود و اقامه عدل و حق، یا شهادت در راه آنکه راه حق است. از خداوند تعالی غلبه حق بر باطل را خواهان و پیروزی ملت شریف ایران را خواستارم.
والسلام علی من اتبع الهدی
روح الله الموسوی الخمینی
بیانات امام خمینی در بهشت زهرا
تاریخ: 1357/11/12
تسلیت و تشکر از ملت مصیبت دیده
ما در این مدت مصیبت ها دیده ایم، مصیبت های بسیار بزرگ و بعضی پیروزی ها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بوده، مصیبت های زن های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل های پدر از دست داده.
من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد، سنگینی در دوشم پیدا می شود که نمی توانم تاب بیاورم. من نمی توانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمی توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید.
من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می کنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می کنم. من به جوان هائی که پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می کنم.
اصل رژیم سلطنتی، خلاف قانون، قواعد عقلی و حقوق بشر
خوب، ما حساب بکنیم که این مصیبت ها برای چه به این ملت وارد شد، مگر این ملت چه می گفت و چه می گوید که از آنوقتی که صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد؟ ملت ما چه می گفتند که مستحق این عقوبات شدند؟ ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود. آنهائی که در سن من هستند، می دانند و دیده اند که مجلس موسسان که تاسیس شد، با سرنیزه تاسیس شد، ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور، وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رأی سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود، بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. برای اینکه ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند. که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رأی آنها برای آنها قابل عمل است
صحیفه نور جلد 4 صفحه 282
لکن اگر چنانچه یک ملتی رأی دادند (ولو تمامشان) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق، فرض بفرمائید که زمان اول قاجاریه نبودیم، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رأی مثبت دادند، اما رأی مثبت دادند بر آقا محمدخان قجر و آن سلاطینی که بعدها می آیند. در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یک از ما زمان آقا محمدخان را ادراک نکرده، آن اجداد ما که رأی دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رأی دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض می کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند و این اسباب این می شود که بر فرض اینکه این امر باطل صحیح باشد، فقط رضاخان سلطان باشد آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الان بیشتر شان، بلکه الا بعض قلیلی از آنها ادراک آنوقت را نکرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ بنابر این سلطنت محمدرضا اولاً که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند؟ هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست. علاوه بر این، این سلطنتی که در آنوقت درست کرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان می گوید که ما نمی خواهیم این سلطان را. وقتی که اینها دادند به اینکه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضاشاه را، رژیم سلطنتی را نمی خواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است. این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است.
غیر قانونی بودن شاه، مجلس و دولت منبعث از آن
حالا می آئیم سراغ دولت هائی که ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلس هائی که ما داریم. در تمام طول مشروطیت الا بعضی از زمان ها آن هم نسبت به بعض از وکلا، مردم دخالت نداشتند در تعیین وکلا. شما الان اطلاع دارید که در این مجلسی که حالا هست، چه مجلس شورا و چه مجلس سنا و شما ملت ایران هستید، شما ملتی هستید که در تهران سکنی دارید، من از شما مردم تهران سؤال می کنم که آیا این وکلائی که در مجلس هستند، چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا شما اطلاع
صحیفه نور جلد 4 صفحه 283
داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید؟ اکثر این مردم می شناسند این افرادی را که به عنوان مجلس و به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند؟ یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم؟ مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس، مجلس غیرقانونی است. بنابر این اینهائی که در مجلس نشسته اند و مال ملت را گرفته اند به عنوان اینکه حقوق هر فرض کنید که وکیلی اینقدر است، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. آنهائی هم که در مجلس سنا هستند، آن ها هم حق نداشتند و ضامن هستند. و اما دولتی که ناشی می شود از یک شاهی که خودش و پدرش غیر قانونی است، خودش علاوه بر او غیرقانونی است، وکلائی که تعیین کرده است غیرقانونی است، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشاء بشود، این دولت غیرقانونی است. این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمدرضاخان می گفتند که این سلطنت را ما نمی خواهیم و سرنوشت ما با خود ماست. در حالا هم می گویند که ما این وکلا را غیرقانونی می دانیم، این مجلس سنا را غیرقانونی می دانیم، این دولت را غیرقانونی می دانیم. آیا کسی که خودش از ناحیه مجلس،از ناحیه مجلس سنا، از ناحیه شاه منصوب است و همه آنها غیر قانونی هستند، می شود که قانونی باشد؟ ما می گوئیم که شما غیر قانونی هستید باید بروید. ما اعلام می کنیم که الان دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی می کند، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است، خودش تا چند سال پیش از این، تا آنوقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است، حالا چه شده است که می گوید من قانونی هستم؟ این مجلس غیرقانونی است، از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است؟ هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را می دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش، در حوزه انتخابیه اش از مردم سؤال می کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست، شما او را تعیین کردید؟ حتماً بدانید که جواب آنها نفی است. بنابر این آیا یک ملتی که فریاد می کند که ما این دولت مان، این شاه مان، این مجلس مان برخلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشت مان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند، در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر؟
اصلاحات شاه، افساد مملکت
من باید عرض کنم که محمد رضای پهلوی، این خائن خبیث برای ما رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستان های ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سال های طولانی با همت همه مردم، نه یک دولت این کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید، به اسم اینکه ما می خواهیم زراعت را، دهقان ها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما می خواهیم حالا دهقانشان کنیم،
صحیفه نور جلد 4 صفحه 284
اصلاحات ارضی درست کردند، اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاجید به خارج یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای آمریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را، تخم مرغ از او بیاوریم یا از اسرائیل که دست نشانده آمریکاست بیاوریم.
بنابراین کارهائی که این آدم کرده به عنوان اصلاح، این کارها خودش افساد بوده است. قضیه اصلاحات ارضی یک لطمه ای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم مگر همه ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سال بگذرد و جبران بشود این معنا. فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری که الان جوان های ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تام و تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند آن هم با این مصیبت ها، آن هم با این چیزها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده، رشد انسانی ندارد، تمام انسان ها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم.
ما با مراکز فحشا و فساد مخالفیم، نه با تمدن و مظاهر آن
این آدم به واسطه نوکری که داشته، مراکز فحشا درست کرده، تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیویش بسیاریش فحشاست، مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست، اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است، مراکز فساد دیگر الی ماشاءالله است . برای چه؟ سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد، با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصاً در ایران، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوان های ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جاها. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده اند به مملکت ما.
و اما نفت ما، تمام نفت ما را به غیر دادند، به آمریکا و غیر از آمریکا دادند، آنی که به آمریکا دادند عوض چه گرفتند؟ عوض، اسلحه برای پایگاه درست کردن برای آقای آمریکا. ما، هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم. آمریکا با این حیله که این مرد هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما برد و برای خودش در عوض پایگاه درست کرد یعنی اسلحه آورده اینجا که
صحیفه نور جلد 4 صفحه 285
ارتش ما نمی تواند این اسلحه را استعمال بکند، باید مستشارهای آنها باشند، باید کارشناس های آنها باشند. این هم از ناحیه نفت که این نفت ما را اگر چند سال دیگر خدای نخواسته این عمر پیدا کرده بود، عمر سلطنتی پیدا کرده بود، مخازن نفت ما را تمام کرده بود، زراعت مان را هم که تمام کرده، این ملت بکلی ساقط شده بود و باید عملگی کند برای اغیار. ما که فریاد می کنیم از دست این، برای این است. خون های جوان های ما برای این جهات ریخته شده، برای اینکه آزادی می خواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق بسر بردیم. نه مطبوعات داشتیم، نه رادیوی صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم، نه خطیب توانست حرف بزند، نه اهل منبر می توانستند حرف بزنند، نه امام جماعت می توانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد، نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را می توانستند ادامه بدهند و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود و الا هم باز نیمه حشاشه او که باقی است، نیمه حشاشه این اختناقی هم باقی است. ما می گوئیم که خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اینها غیر قانونی است و اگر ادامه به این بدهند اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند و ما آنها را محاکمه می کنیم.
اجانب و اشرار، تنها حامیان دولت غیر قانونی شاه
من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می کنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد (تکبیر حضار) این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارد، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگوئید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که می آورند توی خیابان ها، از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می کنند، از این حرف ها هم می زنند لکن ملت این است، این ملت است (اشاره به حضار) . می گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی شود. خوب واضح است این، یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود، تو غیرقانونی هستی، دولتی که ما می گوئیم، دولتی است که متکی به آراء ملت است، متکی به حکم خداست، تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را. باید سر جایش بنشیند این آدم و یا اینکه به امر آمریکا و اینها وادار کند یک دسته ای از اشرار را این ملت را قتل عام کند.
در برابر نقشه های اجانب بیدار باشید
ما تا هستیم نمی گذاریم اینها سلطه پیدا کنند، ما نمی گذاریم
صحیفه نور جلد 4 صفحه 286
دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلم های سابق، ما نخواهیم گذشت که محمدرضا برگردد، اینها می خواهند او را برگردانند، بیدار باشید. ای مردم! بیدار باشید، نقشه دارند می کشند، ستاد درست کرده مردیکه در آن جائی که هست، روابط دارند درست می کنند، می خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام آمریکا برود. ما نخواهیم گذاشت، تا جان داریم نخواهیم گذاشت و من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض می کنم بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آنوقتی که اینها ساقط بشوند و ما به واسطه آراء مردم، مجلس سنا درست بکنیم و دولت اول را، دولت دائمی را تعیین بکنیم.
نصیحت و تشکری به ارتش
و من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یکی از ارکان ارتش، یک قشرهائی از ارتش. اما آن نصیحتی که می کنم این است که ما می خواهیم که شما مستقل باشید، ماها داریم زحمت می کشیم، ماها خون دادیم، ماها جوان دادیم، ماها حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد! شما نمی خواهید؟ شما نمی خواهید مستقل باشید؟ آقای سرلشکر! شما نمی خواهید مستقل باشید، شما می خواهید نوکر باشید؟
من به شما نصیحت می کنم که بیائید در آغوش ملت، همان که ملت می گوید بگوئید، ما باید مستقل باشیم، ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی باشد، شما هم بیائید، ما برای خاطر شما این حرف را می زنیم، شما هم بیائید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگوئید (ما می خواهیم مستقل باشیم، ما نمی خواهیم این مستشارها باشند.) ما که این حرف را می زنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان خون جوان های ما را بریزید که چرا می گوئید من باید مستقل باشم ما می خواهیم تو آقا باشی.
و اما تشکر می کنم از این قشرهائی که متصل شدند به ملت، اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملت شان را اینها حفظ کردند. این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوائی، اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند و همین طور آنهائی که در اصفهان و در همدان و در سایر جاها، اینها تکلیف شرعی، ملی، کشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت را کردند ما از آنها تشکر می کنیم و به اینهائی که متصل نشدند می گوئیم که متصل بشوید به اینها، اسلام برای شما بهتر از کفر است، ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما می گوئیم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید، رها بکنید این را، خیال نکنید که اگر
صحیفه نور جلد 4 صفحه 287
رها کردید ما می آئیم شما را به دار می زنیم. این چیزهائی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده اند والا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ می کنیم و ما می خواهیم که مملکت، مملکت قوی باشد، ما می خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد، ما نمی خواهیم نظام را به هم بزنیم، ما می خواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت، نه نظامی که دیگران سرپرستی اش را بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند.
مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران خارجی
تاریخ: 1357/11/09
مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران خارجی
سؤال: آیا بختیار را قبل از استعفا خواهید پذیرفت؟
جواب: من مکرر گفته ام که اصولاً شاه سابق قانونی نبود، مجلسین قانونی نیست، بختیار قانونی نیست، پس کسی را که قانونی نیست نخواهم پذیرفت. من به ملت ایران توصیه می کنم که در این وقت حساس درست بیدار باشند، متوجه باشند که توطئه ای باید در کار باشد. من می بینم که همان کسانی که از شاه سابق طرفداری می کردند، حالا از بختیار پشتیبانی می کنند. هم دولت انگلستان و هم دولت آمریکا از او پشتیبانی می کنند. اگر چنانچه این شخص ملی است، همانطور که خودش اظهار می کند، چرا آنها از او پشتیبانی می کنند؟ اگر ملی است چرا بدون مجوز قانونی و برخلاف میل ملت پست نخست وزیری را اشغال کرده است؟ اگر احترام به آرای عمومی می گذارد چرا کنار نمی رود؟
ملت ایران باید بداند که من در کنار آنان تا آخرین نفس برای حفظ قوانین اسلام و مصالح مملکت به مبارزه خود ادامه می دهم و بر همه ملت واجب است تا در این امر پایداری کنند و سستی و سردی به خود راه ندهند. مطمئن باشید که ما پیروزیم و مطالب ما مطالب حق است و حق لاجرم پیروز است.
سؤال: در صورتی که بختیار استعفا بدهد یا ندهد و کودتای نظامی بشود چه خواهید کرد؟
جواب: ما از کودتای نظامی ترسی نداریم. ملت ایران به کودتاهای نظامی عادت کرده است. ما پنجاه سال است زیر بار کودتا هستیم، کودتای رضاخان، کودتای محمدرضا. ما با فشارهای اینها عادت کرده ایم. ما از کودتا هیچ ترسی نداریم. من تعجب می کنم که ما می خواهیم ارتشی را از شر استعمار خارج کنیم و آنها خودشان نمی خواهند. بعضی از بلندرتبه ها می خواهند نوکر باشند. اصولاً ارتش با ماست. خلاصه ما از کودتای نظامی هیچ ترسی نداریم برای اینکه ملت ایران مهیاست تا آخرین نفس به قیام و نهضت خود ادامه دهد. ملت ایران تا پیروزی نهائی را به دست نیاورد، دست از نهضت خود بر نمی دارد.
صحیفه نور جلد 4 صفحه 277
سؤال: چرا تصمیم رفتن به ایران را به تاخیر انداختید؟
جواب: تصمیم من همانطور که بوده است، هست ولی دولت غیرقانونی برای حفظ منافع اجانب مانع ورود من به ایران شده است و من در اولین فرصت به ایران خواهم رفت و حقوق ملت ایران را خواهم گرفت. آنهائی که به ملت ایران خیانت می کنند، باید کنار بروند و من چون گذشته در تصمیم خود باقی هستم و ملت ایران باید در تصمیم خود باقی باشد. بر احدی از افراد ملت جایز نیست که در این موقع حساس که امر بین موت و حیات است بنشیند و ساکت باشد.
ملت ایران! به نهضت خود ادامه دهید که قدرت با شماست. از قدرت ها نترسید. شما می توانید با قدرت ملی خود کشور خود را نجات دهید و سرنوشت خود را خودتان در دست بگیرید. به هیاهوی این و آن گوش ندهید. به توطئه های زیر پرده توجه کنید. خداوند شما را حفظ کند. (انشاء الله تعالی.)
بیانات امام خمینی در جمع استادان دانشگاه ابوریحان بیرونی و پرسنل نیروی هوائی
تاریخ: 1357/11/27
تلاش و تبلیغات اجانب به منظور تضعیف روحانیت و وارونه جلوه دادن حقیقت اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
من قبل از هر چیز تشکر می کنم از آقایان اساتید و دانشجویان که تشریف آوردند و مامواجه با هم واقع شدیم. مع الاسف در این دوران گذشته وضع را طوری کرده بودند که بین ما و دانشگاه و همه دانشگاه ها جدائی انداخته بودند و لهذا در این مدت های طولانی ما با این وجوه کریمه مواجه نشده بودیم و حالا تقریباً اول امراست و من امیدوارم که تا آخر رابطه بین روحانیت و دانشگاه که آن هم روحانیت است برقرار باشد.
شما آقایان می دانید که این اختلافی که بین جناح در ایران واقع شد و واقع می شود اگر فرصت داده بود، اینها چیزهائی بوده است که اجانب با مطالعات خودشان به آنجا رسیده بودند که باید جاهائی که می تواند انسان تربیت کند آنجاها را بکوبند. آنها بعد از مطالعاتی که کردند هم در مادیات ما و هم در معنویات ما و هم در انسان ها مطالعات زیاد کردند و کارشناس هایشان از شاید دویست سال پیش از این مشغول به این کارهابوده اند و همه زمین های ایران را اینها گردیده اند و هر چه بوده است در اینجا نقشه برادری کردند و مطالعات راجع به وضع فرهنگ مملکت هائی که می خواهند آنها ازشان بهره بردارند، در وضع دانشگاه های ما، در وضع دانشگاه های دینی ما مطالعات زیاد اینها کردند و به آنجا رسیدند که چند چیز مانع از استفاده آنهاست یکی اسلام است. آنها فهمیدند که اگر چنانچه اسلام با آن وضعی که دارد و با آن تعلیمات واقعی که دارد، اسلام در این ممالک پیاده بشود، برای آنها هیچ حظی و هیچ بهره ای نخواهد بود و آنها را قطع می کنند دستشان را و لهذا یک افرادی را چه از داخل و چه از خودشان وادار کردند که اسلام را وارونه نمایش بدهند. اسلامی که از اول قیام کرده است بر ضد طاغوت، آنها می گویند اسلام در خدمت طاغوت است. وقتی که شما تاریخ را می بینید و ملاحظه می کنید، از آن اول که رسول اکرم قیام کردند، با همین مردم فقیر، با همین مردم مستضعف ایشان قیام کردند. در مقابل آن قلدرها و آن زورگوها و آن باغدارها و آن مکنت دارها و قافله دارها که در آنوقت مظهر طاغوتی بود، اسلام قیام کرد و بعد هم تمام عمر، اسلام و ائمه ما د ر مقابل طاغوت همیشه ایستاده بودند. این معناکه گفته بشود که اسلام در خدمت طاغوت است، اسلام افیون
صحیفه نور جلد 5 صفحه 84
است، این چیزی است که آنها القاء کردند و آنهائی که دنباله رو آنها بودند و از خدام آنها بودند، آنها هم تعقیب کردند در ایران. اینها مشغول شدند، آنها هم از خارج مشغول شدند به طوری که شاید در بین بسیاری از مردم یک همچو چیزهائی در ذهنشان بیاید و حال اینکه کسی که (سند اسلام قرآن است) قرآن را مطالعه کند و ببیند که وضع قرآن چه بوده است و کسی که شارع اسلام را، رسول اکرم را ملاحظه کند و تاریخ او را ببیند و وضع زندگی او را ببیند می داند که قرآن در مقاتله با قلدرها آیات زیاد دارد و رسول اکرم (ص) سیره اش این بود که از اول مقاتله می کرد با این اشخاص که می خواستند مردم را استثمار کنند، می خواستند مردم را استخدام کنند، بر اینها قیام کرد. بنابراین یک رشته تبلیغات آنها این بوده است و شما دانشمندان باید در کتابها و در مسائلی که می نویسید، این مسائل را طرح بکنید و نقاط ضعف را بگوئید.
یک مسئله دیگر این بوده است که روحانیون را که می دیدند که اشخاصی مؤثر هستند و در تاریخ دیده بودند که در مقابل قدرت ها اینها قیام می کنند، اینها را بشکنند پیش ملت و لهذا گفتند روحانیون درباری هستند، آنها اصلاً عمال دربار هستند، اینها اشخاصی هستند که می خواهند مردم را خواب کنند و دیگران از این مردم استثمار کنند و حال اینکه کسی که تاریخ را دیده است می بیند که روحانیون هم همیشه در هر عصری، آن که قیام کرده بر ضد طاغوت روحانیون بودند. در زمان مشروطه روحانیون قیام کردند، زمان تحریم تنباکو روحانیون قیام کردند، در این زمان هم که شما مشاهده می کنید که قشر روحانی قیام کرد و هم خون داد، هم حبس رفت، هم زجر کشید، هم تبعید کشید، همه این کارها را کشید، لکن قیام کرد.
اشاعه تعلیمات انحرافی در دانشگاه ها از اقدامات استعماری
یکی از مواردی که اینهاباز دیدند که اگر چنانچه اینها هم قدرت پیدا کنند، نمی گذارند آنها کارهای خودشان را بکنند، دانشگاه های ما بود. اینها دانشگاه ها را با هر قدرتی که داشتند عقب نگه می داشتند، نمی گذاشتند که اساتید ما درست بچه های ما را تعلیم کنند، نمی گذاشتند که بچه ها تعلیماتشان درست بشود. این هم برای این بود که می دیدند که اگر چنانچه دانشگاه بطور صحیح عمل کند، مستقل باشد، بعد که این جوانها از دانشگاه بیرون بیایند ضد استعمار بیرون می آیند. این هم یکی از چیزهائی بود که اینها، نقشه ای بود که اینها کشیده بودند.
کوشش اجانب برای ایجاد اختلاف بین روحانی و دانشگاهی
روی هم رفته برای رسیدن به آمال خودشان دانشگاه را در مقابل دین قرار دادند، دین را در مقابل دانشگاه قرار دادند، یعنی علما را مقابل دانشگاهی ها قرار دادند، دانشگاهی ها را مقابل علما. سالهای طولانی می گذرد که روابط ما بین ما و شما نیست و این برای این است که تعلیمات آنها از اول اینطور بوده است که اینجور وضع را موجود کنند که ما و شما را از هم جدا کنند و
صحیفه نور جلد 5 صفحه 85
شما آن آیه اول را که خوانده اید، حالا بخوانید آن آیه اول را. نماینده حضار: (بسم الله الرحمن الرحیم و اذکروا نعمه الله علیکم اذ کنتم...) امام: همین آیه شریفه را شما باید مد نظر قرار بدهید که ما با هم به جنگ تقریباً باید گفت بودیم در این مدت و خداوند به ما منت گذاشت که ما هم با هم برادر شدیم. الان باید حفظ این برادری را ما بکنیم، شما به ما نظر سالم داشته باشید، ما به شما نظر سالم داشته باشیم. همه ما برادر هستیم، همه ما اهل یک دین هستیم، اهل یک کتاب هستیم، اهل یک ملت هستیم.
وحدت و برادری لازمه سازندگی کشور است
الان شما می بینید که ایران آشفته است، ایران را خراب کردند و رفتند، وضع کشاورزی ما را بکلی از بین بردند، وضع فرهنگ ما را عقب نگه داشتند. وضع ارتش ما این بود که دیدید و همه چیزهای ما الان تقریباً آشفته و بهم ریخته است و باید همه اقشار ملت از دانشمندان که در درجه اول هستند واز سایر اقشار همدست و هم قوه با هم برای ساختن یک مملکتی که بواسطه این سلطنت پنجاه و چند سال اینها رو به خرابی رفت و هی بوق زدند که تمدن بزرگ و هی خراب کردند!! الان ما هیچ تقریباً باید گفت نداریم، ما یک مملکت خراب - عرض می کنم که - برق زده، زلزله زده (هر چه اسمش را می خواهید بگذارید) داریم که هر جای آن دست می گذارند می بینند خرابی هست و ما الان همه مان با هم موظفیم که دست به دست هم بدهیم، برادر باشیم با هم و همه با هم بسازیم ایران را.
خرابکاری عمال اجانب تحت پوشش ملی گرائی
شما آقایان که در دانشگاه هستید، الان هم یک دسته ای که اینها هم از اجانبند یعنی از عمال اجانبند، الانی که ما می خواهیم یک ایران آزاد مستقل درست بکنیم، اینها نمی توانند ببینند. یک دسته ای که الان شلوغ دارند می کند اینها نمی توانند ایران را مستقل ببینند، ایران را باید حتماً یا پیوسته به شوروی ببینند یا پیوسته به امریکا و اینها بیشتر به نظر من می رسد که اینها وابسته به امریکا هستند به اسم دیگری که نزدیک به شوروی است. اینها را شما هدایت کنید، اگر چنانچه قابل هدایتند، هدایت کنید و جوانهای ما را هدایت کنید که این آشوبی که الان دارد می شود مقابل انقلاب، یک انقلاب اسلامی که همه مردم را با هم متحد کرده است، الان یک دسته ای افتاده اند توی کار و این انقلاب را می خواهند آلوده بکنند و اینها را معرفی کنید به شاگردان خودتان، به جوانهای ما که اینها برای عمال غیر هستند. اینها آمده اند با یک صورت ملی، عمله ای هستند برای غیر و می خواهند وضع ایران را باز به همان حال اول برگردانند منتها با یک صورت دیگری. این وظیفه ای است که الان برای شماها هست و نگذارید در دانشگاه این آلودگی ها پیدا بشود و این تظاهراتی که، شنیدم دیروز
صحیفه نور جلد 5 صفحه 86
تظاهراتی بوده است اینها، پیدا بشود. شما بدانید که این تظاهر کنندگان از تتمه همان رژیم فاسد هستند، با این صورت الان در آمده اند چنانچه آن آدمی که نخست وزیر بود، از تتمه همان رژیم فاسد بود به صورت ملی و سر قبر مرحوم دکتر مصدق برو و از آن کارها، حالا یک صورت دیگری پیدا کرده اند بصورت روشنفکری و امثال ذلک. شما باید آقایان همه تان با هم دست به دست هم بدهید و نگذارید این آشوبگران آشوب بکنند در محیط شما وباز شما را ناراحت کنند وباز دست های شما را عقب بزنند نگذارند شما مستقلاً کار بکنید. خداوند انشاءالله همه شما را نصرت بدهد و همه ما را به وظیفه خودمان آشنا کند و سلام من بر همه شما.
نماینده استادان: ما می دانیم که وقت شما را نباید بگیریم ولی اتفاقاً در همین جائی که فرمائید، یک نقطه نظرهایی ما داریم. همین هائی که حضرتعالی فرمائید، صحبت آن کسی است که شکل مار را کشید و بعد به مردم گفت که خوب حالا این مار است، یا اینکه نوشته. می آیند عقاید مردم را با یک عینیت های مسلمی که بسیار بهتر از آن را در اسلام گفته اند، به مردم می گویند منتها به آن طریق و مردم را به آن سمت کشند و الان شدیداً دارند فعالیت می کنند. به نظر بنده الان در تلویزیون و در رادیو، اگر که کسانی از آن ها ما بخواهیم اعلام بکنیم، آقایان کمونیست ها، آن تئوریسین ها یشان، آن دانشمندانشان، آن نخبه ترین آنها بیایند، ما توی تلویزیون جلوی مردم می نشینیم با آنها بحث کنیم.
امام: آن ها حاضر به بحث نیستند، آنها همه شلوغ کاری می کنند.
نماینده: بله حداقل این است که مردم قانع می شوند، اینها الان دارند تحمیق کنند و شدیداً هم دارند تحمیق می کنند. این را به عرضتان برسانم که - درست به عرضتان برسانم - تو کارخانه ها الان هم رفته متاسفانه، جاهای مختلف، تو دانشگاه ها رفتند. خیلی راحت و واضح اعلام می کنیم، ما توی رادیو تلویزیون اعلام می کنیم ما حاضریم با اینها به بحث بنشینیم مردم خودشان ببینند.
بررسی زندگی سران اسلام و مقایسه با ادعای کذب سران کمونیست در طرفداری از توده ها
امام: مردم را باید آگاه کرد. ما باید هر طایفه ای را از روسای آن طایفه بشناسیم مثلاً وقتی وارد شدیم در اسلام ببینیم آن که اسلام را ایجاد کرد، آن که اسلام را تقویت کرد، خودش چه کاره بود. مطالعه کنیم در پیغمبر اسلام، در حضرت امیر سلام الله علیه، ببینیم اینها خودشان چه کاره بودند، اینها خودشان که دعوت می کردند به اینطور مسائل، خودشان هم عامل بودند یا نه. تاریخ نشان میدهد که خودشان عامل
صحیفه نور جلد 5 صفحه 87
بودند و در درجه اعلاء هم عامل بودند. حضرت امیر در عین حالی که ممالک کثیره ای که الان هست از معموره های دنیا تحت سیطره اش بود، وقتی که یک یهودی به او ادعا کرد، ادعا به یک سلطان وقت، به یک امیر وقت کرد که ایران و عراق و حجاز و مصر و همه اینها تحت سیطره اش بود، رفت پیش همان قاضی که حضرت امیر او را قاضی کرده بود، ادعا کرد که فلان چیز از من است و پیش حضرت امیر است، قاضی خواست حضرت امیر را، آمد نشست جلو، جلوی قاضی نشست، محاکمه کردند و حکم بر خلاف حضرت امیر داد، قبول کرد حضرت امیر منتها یهودی مسلم شد به وسیله این جهت که دید وضع اینطوری است. این یک نمونه از قضیه دمکراسی بودن اسلام. نمونه دیگر راجع به وضع زندگی خود او، خود او همان روزی که بااو بیعت کردند، بیل خود را برداشت رفت سراغ کارش، تیشه اش را برداشت رفت سراغ (یک قناتی می کند با دست خودش) کارش، زندگی اش هم از همه افراد رعیتش پائین تر بود، برای اینکه یک آرد جوئی، یک نان جوئی، سرش را می بست که اولادش نروند یک چیز،روغن،، چیزی داخلش بکنند و خوراکش این بود در صورتی که امیر این همه بود. از آنطرف می آئیم سراغ این آقایانی که می گویند که ما توده هستیم، کمونیست هستیم، می رویم سراغ سران اینها. در جنگ عمومی من خودم شاهد بودم که سران سه دولت آمدند، متفقین، سران سه دولت، یک چیزی، مجلسی در ایران داشتند، یک کنفرانسی در ایران داشتند، آمدند ایران. شاید اکثر شما یادتان نباشد ولی خوب من یادم هست اینها، چرچیل یکی شان بود، روزولت یکی شان بود، استالین یکی شان. چرچیل را آنطوری که نقل کردند چرچیل آمد به فرودگاه و از آنجا با تا کسی آمد و رفت سراغ کارش. آن یکی هم همین طور ساده آمد. اما آقای استالین گاو هم همراهش آورده بود که مبادا شیر غیر این گاو را بخورد. زندگی اشرافی ای که او داشت هیچ کس نداشت، در عین حال می گفتند ما با سایر افراد مثل هم هستیم! وقتی خود من در همان وقتی که این با این وضع آمد که همه چز برایش مهیا بود و چقدر با تشریفات وارد شد، حتی گاو را آوردند که مبادا از شیر گاو مثلاً ایران بخورد یا گاو غیر تربیت شده بخورد، من خودم می رفتم به مشهد با اتوبوس و از تهران، از آن طرف تا طرفهای مشهد مال آنها، مال لشکر روسیه بود، این افرادی که نظامی بودند می آمدند برای سیگار گدائی می کردند، در عین حال تبلیغات اینطور بود که می گفتند قارداش، به هم می گفتند قارداش یعنی برادریم ، مثل هم هستیم. باید به اینها گفت که شما می گوئید که مثلاً باید همه یک جور باشند، اسلام را ملاحظه کنید با آنها، با سران خودتان، سران مسلمین را ملاحظه کنید با سران خودتان ببینید وضع اینها چه جوری بوده است، آنهائی که تأسیس این امور را کردند خودشان چه وضعی داشتند، آنهائی که چیز بودند، خودشان چه وضعی داشتند. آن کسی که اصل مارکسیسم را به جا آورده برای خاطر یک زن این کار را کرده. شما باید ملاحظه کنید، یک خرده به اینها بفهمانید و ببینید چه چیزی اینها، چه تئوری اینها دارند که در اسلام نیست آن و بهتر از آن نیست. چه چیزی آنها می خواهند که در اسلام بیشتر از او نیست و بهتر از او نیست.
صحیفه نور جلد 5 صفحه 87
بکوشید در شناسائی چهره واقعی خرابکاران و آگاه سازی جوانان
اینها یک مردمی هستند که اینطور نیست که منطق سرشان باشد، شمابگوئید بیائید بنشینیم با هم مباحثه بکنیم. منطق ندارند، اینها حمله می کنند به این طرف و آن طرف، منزل های مردم را دارند غارت می کنند. این برای این است که می خواهند شلوغی به پا کنند. اینها می خواهند الان وضع را شلوغ کنند و از این شلوغی استفاده کنند برای ارباب ها و من احتمال می دهم که امریکا باشد، نه شوروی باشد. من احتمال می دهم چون اینها در دربار هم بودند، همین کسانی که عرض بکنم طبل کمونیست را زدند، سران بزرگشان توی دربار خدمتگزار بود. بنابراین باید شما بر فرض حالا آن ها دارند شلوغی می کنند، باید شما جوانها را آگاه کنید، جوانهایی که الان پیش شما هستند برایشان صحبت کنید، آگاه کنید، بفهمانید به ایشان که احتراز کنند از این دسته ای که الان افتاده اند توی ایران و دارند خرابکاری می کنند و این خرابکاری حتماً بدانید که به نفع دیگران است و اینها از عمال غیر هستند منتها به این صورت در آمدند، مثل این آقا که از عمال غیر بود و می خواست باز شاه را برگرداند به اینجا، با صورت ملیت و امثال ذلک و انشاءالله خداوند همه را توفیق بدهد، موید کند و ایران امروز محتاج به وجو د شما هست، محتاج به همه چیز هست. ما همه با هم باید دست به دست هم بدهیم و این احتیاج را رفع کنیم. انشاءالله خداوند همه تان را حفظ کند.
نماینده حاضرین: این افتخار برای ما امروز و خودمان و فامیل مان و بستگانمان واقعاً فراموش نشدنی است وبرای تمام ملت ایران و ملل مسلمان جهان عید بزرگی است.
امام: من خدمتگزار همه شماها هستم.
نماینده: بزرگترین درس را به ماها دادید و ما از این جهت از شما واقعاً تشکر می کنیم
امام: خداوند حفظ کند شماها را موفق باشید و سلامت باشید.
بیانات امام خمینی در جمع عده ای از روحانیون
تاریخ: 1357/11/14
قدرت سازنده دیانت، عامل خصومت زورمداران
بسم الله الرحمن الرحیم
من از آقایان علما و افاضل باید تشکر کنم. پیروزی ملت مرهون اقدامات علما اولاً و سایر طبقات ثانیاً بوده است. شما علما همانطور که وظیفه شرعی تان هست که امام امت باشید، پیشقدم باشید در مسائل امت، دفع کنید مفاسد را از ملت ها، بحمدالله قیام به امر فرمودید و من از قبل ملت شریف ایران از شماها تشکر کنم. خداند انشاءالله روحانیت را که ذخیره ملت است، پشتوانه ملت است حفظ کند و قوت به او بدهد. دشمن های اسلام - و شماها - هم اسلام را بد معرفی کرده اند و هم شما را. دشمن های بشریت، ادیان را مطلقاً می گویند که برای این است که افیون باشد برای مردم، برای ملت ها. اینها چون دیده اند که آن چیزی که در مقابلشان می ایستد دیانت است، و آن جمعیتی که در مقابلشان می ایستد جمعیت روحانی است، از این جهت با این دو نیرو به مخالفت برخاستند واز زمانهای بسیار سابق این دو نیرو را کوبیده اند. نیروی اسلام را که بزرگترین نیروست، کوبیدند از جهت اینکه کوشش کردند تا اسلام را بد معرفی کنند، کوشش کردند تا اینکه اسلام را بگویند اگر چیزی هم باشد، یک دعا و یک وردی است، یک آدابی است بین بشر و خدا، آنطوری که در مسیحیت هست. مسیحیت هم، این مسیحیت منسوخ اینجور است مسیحیتی که نسخ شده است، مسیحیت حضرت عیسی نمی تواند اینطور باشد. مسیحیتی که نسخ شده است، مسیحیت حضرت عیسی نمی تواند اینطور باشد. اینها با اسلام و با سایر ادیان مخالفت کردند و ادیان را افیون بشر حساب کردند. یعنی گفته اند که ادیان یک چیزی است که ثروتمندها و قلدرها درست کرده اند که مردم را ساکت کنند، توده ها را ساکت کنند به وعده دادن و این تبلیغات تا آنجا رسیده است که بعد به صورت دیگر به ما هم تزریق کرده اند.
مسئله جدا بودن دین از سیاست، مسئله ای که با کمال تزویر و خدعه طرح کردند حتی ما را هم مشتبه کردند. حتی کلمه آخوند سیاسی یک کلمه فحش است در محیط ما، (فلان آخوند سیاسی است) در صورتی که آقایان خواندند در دعاهای معتبر (ساسة لعباد) معذلک از بس تزریق شده است، از بس اشتباه کاری شده است، ما خودمان هم باورمان است که دین از سیاست جداست. آخوند در محراب برود و شاه هم مشغول دزدیش باشد!! هر کس اسلام را مطالعه کرده باشد، قرآن کریم را مطالعه کرده باشد کافی است که بفهمد اسلام و قرآن کریم تربیت می کند یک جامعه را در همه چیز. فرق ما-
صحیفه نور جلد 5 صفحه 20
بین اسلام و سایر قوانینی که در دنیا هست، (قوانین الهی را نمی گویم آنها الان منسوخ است، آن ها هم همانطور بوده که اسلام بوده) فرق ما بین اسلام و آن چیزهای که از جانب خدا برای تربیت بشر آمده است با آن چیزهایی که به دست بشر درست شده است، یک فرق اساسی این است که آنچه بشر درست کرده است یک جنبه ضعیف را ملاحظه کرده است. مثلاً قوانینی وضع کرده اند از برای اینکه حفظ نظم بکنند، حفظ انتظامات بکنند، قوانینی وضع کرده اند که مال همین معاشرت دنیاست و کیفیت سیاست دنیوی. ابعاد دیگری که بشر دارد هیچ مورد توجه قواعدی که یا قوانینی که بشر درست کرده است هیچ متوجه او نیست.
تنها قوانین انبیاء در برگیرنده تمامی جنبه هاست
شما وقتی اسلام را ملاحظه می کنید به حسب ابعاد انسانیت او، طرح دارد، قانون دارد، از قبل از اینکه انسان به این دنیا بیاید قبل از اینکه پدر و مادر انسان ازدواج کند، طرح دارد برای اینکه این بذر را خوب تربیت کند، طرح دارد اسلام زن را چه جور انتخاب کنید، شوهر را چه جور انتخاب کنید، در وقتی که ازدواج می کنید چه وضع باشد، با چه آداب باشد، در وقت لقاح چه آداب باشد، در وقت حمل چه آداب باشد، مثل یک زارعی که یک تخم زراعت را می کارد و مواظبت می کند که زمین خوب باشد، آب، آب سالم باشد، به موقع برسد، سایر تربیت ها تربیت های نباتی باشد که درست تربیت بشود. اسلام برای تربیت انسان از قبل ازدواج پدر و مادر شروع کرده است، زمین را یک زمین سالم مطهر می خواهد باشد، زوج را یک زوج سالم صحیح انسان صفت انتخاب بکند. بعد هم آداب دیگر تا وقتی که متولد می شود و آداب رضاع و آداب حمل و رضاع و تربیت در دامان مادر و تربیت در پیش پدر و تربیت های بعدی که دنبال این می آید. هیچ یک از قوانین بشر تکفل این امر را ندارد، این امر مختص به قوانین انبیاست. ابعاد دیگری که بشر دارد و اصلاً قواعد دیگر دنبالش نبوده است، آن قواعدی است که برای تهذیب نفس است، برای اینکه انسان یک موجود انسانی - الهی بشود. قرآن کتاب انسان سازی ست، مکتب اسلام، مکتب انسانسازی است، انسان بله همه ابعاد، نه فقط یک انسان مادی می خواهد درست بکند یک انسان الهی می خواهد درست بکند، همه ابعاد انسان مورد نظرش هست. در این امور اصلاً سایر قواعد و قوانین که در دنیای ما هست آنطور مسائل طرح نیست، هر کس هر جور می خواهد تربیت بشود، توی بازار نرود عربده بکشد، این را جلویش را می گیرند، توی منزلش هر غلطی می خواهد بکند، خلوت را کار ندارند که در خلوت چه کرد، به شما چه اسلام خلوت و جلوت ندارد. خودت تنها باشی تحت مراقبت هستی، یک نفر همراهت باشد باز همین طور تا آخر.
تأمین مسائل دنیای مادی انسان از ابعاد مهم اسلام است
یکی از ابعاد انسان، بعدی است که در این دنیای مادی می خواهد معاشرت بکند، در این دنیای مادی می خواهد تأسیس دولت بکند، در این دنیای مادی می خواهد تأسیس مثلاً سایر چیزهایی که
صحیفه نور جلد 5 صفحه 21
مربوط به مادیتش هست بکند. اسلام این را هم دارد. آنقدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادت وارد نشده است. شما از پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه می کنید، هفت، هشت تایش کتابی است که مربوط به عبادات است، باقیش مربوط به سیاسات و اجتماعیات و معاشرات و اینطور چیزهاست. ما همه آنها را گذاشتیم کنار و یک بعد را، بعد ضعیفش را گرفتیم. اسلام را همچو بد معرفی کرده اند به ما که ما هم باورمان آمده است که اسلام به سیاست چه. سیاست مال قیصر و محراب مال آخوند!! محراب هم نمی گذارند برای ما باشد. اسلام دین سیاست است، حکومت دارد. شما بخشنامه حضرت امیر - کتاب حضرت امیر - به مالک اشتر را بخوانید ببینید چیست. دستورات پیغمبر و دستورهای امام (ع) در جنگ ها و در سیاسات ببینید چی دارد. این ذخایر را ما داریم، عرضه استفاده اش را نداریم. ذخیره موجود است، همه چیز داریم عرضه استفاده نداریم. مثل اینکه ایران همه چیز دارد اما می دهند به غیر. ما کتاب و سنتمان غنی است، همه چیز در آن هست لکن بد معرفی کردند به ما، یعنی کارشناس ها از آنوقتی که راه اروپا باز شد به آسیا و به شرق، کارشناس ها دور افتادند و مطالعه کردند آنها بیدار بودند و من و شما توی مدرسه ها خواب بودیم. آنها مطالعه کردند، وجب به وجب زمین های ایران تحت مطالعه قرار گرفته، هر جا نفت بوده نقشه دارند از آن، هر جا مس بوده نقشه دارند از آن، در این بیابان های بی آب و علف با شتر آمدند این کارشناس ها، رفتند گردیدند مخازن را، جاهایی را هر چه دارد پیدا کردند و ثبت کردند، مطالعاتشان راجع به ماها هم همین بوده است که دیده اند آن چیزی که بتواند جلوی اینها را بگیرد عبارت از اسلام است و خدمتگزار به اسلام. اسلام را از آن راه کوبیدند، جدا کردند اسلام را حتی از خود ملت اسلام، حتی از خود خدمتگزاران به قرآن. خود خدمتگزاران به قرآن هم این مطلب را نمی شود حالیشان کرد بعضی از آنها را که اسلام دین سیاست است، این را شاید عیب می دانند برای اسلام، اسلام سلطنت دارد، نه سلطنت اینطوری، حکومت دارد، اسلام امامت دارد، خلافت دارد، پیغمبر اسلام حکومت تشکیل کرده بود، حضرت امیر سلام الله علیه حکومت داشت، استاندار داشت، فرماندار داشت، همه اینها را داشت، اینها ارتش داشتند، قواعد ارتش داشتند، همه چیز داشتند. ما مطالعه آنها را کردیم لکن از بس به ما تزریق شده است از آن طرف که آقا برو سراغ کارت، آقا برو تو نمازت را بخوان چه کار داری به اینکه اینها چه می کنند، هی چه کار داری، چه کار داری، کار ما را به اینجا رساند که حالا ما اینجا باید مجتمع بشویم عزا بگیریم. از آن طرف کارشناس ها دیدند که از مردم، روحیات مردم را ملاحظه کردند، دیدند که روحیات مشرق خصوصاً مسلمین و خصوصاً در مسلمین شیعه خصوصیاتشان این است که به روحانیتشان ارج قائل می شوند، تبع روحانیت هستند. چه بکنند که روحانیت را از مردم جدا کنند؟ نقشه کشیدند که روحانیت را مبتذل کنند پیش ملت.
شما در زمان رضاشاه نبودید اکثرتان، من ادراک کرده ام، کسانی که به سن من بودند و پیرمرد هستند الان، ادراک کرده اند زمان او را. آقا اینها به واسطه نقشه ای که خارج ریخته بود، آخوند را همچو کرده بودند که آخوند نمی توانست نفس بکشد. آخوند در نظر مردم همچو شده بود که سوار
صحیفه نور جلد 5 صفحه 22
اتومبیلش نمی کردند. جدا کردند از مردم روحانیت را، منتها نقشه شان نگرفت. خواستند بکنند هر چه کردند خداوند - (والله خیر الماکرین) لکن یک جائی نقشه شان گرفت و آن جدا کردن روحانیت از دانشگاه ها، یک روحانی حق نداشت، پیش خودمان حق نداشت که از یک دانشگاهی یک صحبتی بکند دانشگاهی هم آخوند را به نظرش می آمد که یک موجود مضری است که انگلیس ها آوردند گذاشتند اینجا. من خودم این را شاهد بودم، با دو نفر از آقا زاده های محترم قم ما سوار اتوبوس بودیم در چندین سال پیش از این می رفتیم چند نفر دیگر هم سوار همان اتوبوس بودند یکی شان به دیگری گفت که من حالا سال هاست که از این هیکل ها دیگر ندیدم (اشاره به ماها) بعد گفت اینها را انگلیس ها آورده اند در نجف و آنجاها گذاشتند برای اینکه مردم را چه بکنند. در نظر دانشگاهی آخوند یا درباری است یا برگزیده انگلیس. در نظر شما هم این آدم دانشگاهی، نمی دانم چه. جدا کردند ملت را بعضی اش را از بعضی، استفاده بردند از این جدایی.
ائتلاف علماء اسلام با طبقات دیگر مایه غلبه بر ابر قدرت هاست
شما ملاحظه فرمودید که در این مقدار کم از زمان که طبقات مختلف با هم ائتلاف کردند و خدا این ائتلاف را درست کرد، شما ملاحظه کردید که این ائتلاف و این وحدت کلمه بین جناح معنوی و جناح مادی، بین علماء اسلام و آن طبقات دیگر از هر طایفه ای باشند، این وحدت کلمه باعث شد که یک ملتی قیام کرد و در این وحدت کلمه ای که این ملت دنبال کرد و قیام کرد تمام ابرقدرت عالم را زمین زد، تمام توپ و تانک ها را زمین زد. محمدرضا را همه تان می شناسید که قبل از چند سال چه چیزها برایش می گفتند و خودش چه مداحی ها می کرد و قدرت هم داشت، یک مرد قدرتمندی، روسیه با او موافق، آمریکا با او موافق، انگلستان با او موافق، دول اسلامی همه با او موافق، چین با او موافق، همه موافق، ابرقدرت ها و بعد از آنها هر چه قدرت بود موافق با او بود. این قدرت به این بزرگی را شما ملت، شما ملت سر و پا برهنه ای که همه چیزتان را خوردند قیام کردید چون وحدت کلمه در کار بود، با مشت تان تانک را خرد کردید، خون بر شمشیر غلبه کرد، از تخت فرو کشید، فرار کرد و رفت منتها مال را هم برد هر چی داشتیم. سه بیلیون دلار ظاهرا، سه بیلیون و چند صد میلیون (آنکه حالا یک قلمش را نوشتند) خودش برد و عائله اش برده. ماها نمی توانیم بفهمیم که دزدی اینها در این مملکت چی بوده است. در یکی از چیزهایی که به من نوشته بودند راجع به یکی از خواهرهای این مرد، نوشته بودند که یک ویلا در کجا دارد که چقدر خریده شده است، آنش من یادم نیست اما آنی که یادم مانده این است نوشته بود که پنج میلیون دلار یعنی 35 میلیون تومان خرج گلکاری آنجا شده. من و شما خوابش را هم نمی توانیم ببینیم، باور نمی توانیم بکنیم. شما نمی دانید که اینها با این مملکت چه کردند، نمی دانید معنویت این مملکت را چطور عقب زدند. می گویم نمی دانید یعنی می دانید، حالا می دانید، درست الان همه مان می دانیم، الان بدبختی ها را همه مان می دانیم که هر چه ما بدبختی داشتیم از این عائله بود. تا دولت صالح نباشد مملکت صلاحیت پیدا نمی کند. یک فرد غیر صالح یک مملکت را
صحیفه نور جلد 5 صفحه 23
خراب کرد. همه دیدیم یک فرد غیر صالح، اسمش محمدرضا پهلوی، وزیر وقتی می خواهد تعیین کند غیر صالح است باید به جنس خودش باشد (دزدها با دزدها رفیقند دزدها که با مقدسین رفیق نیستند) وکیل می خواهد تعیین کند به جنس خودش باید باشد وکیل هم که دست مردم نبود، مردم در این پنجاه سال آزادی نداشتند که، نه یک وکیل و نه یک مجلس و نه یک دولت، هیچی مربوط به ملت نبود همه چیز متکی به خارج بود. یک آدم فاسد را وقتی آوردند گذاشتند سر یک مملکتی، تحمیل کردند بر یک مملکتی به آنجا رسید که همه چیز مملکت را از دست داد و هی ثناخوانی خودش کرد و وادار کرد که رادیوها هم بگویند و وادار کرد که مطبوعات هم بگویند، همه را الزام کرد که باید بگویند، همه ثناخوانی باید بکنند.
غارت کلیه ذخائر و منابع ملت محروم ایران و ایجاد پایگاه نظامی برای ابرقدرت ها
اصلاحات ارضی اش را شما ملاحظه کنید، آقا آنکه اینقدر برایش گفتند و خواندند و نوحه خوانی کردند و ثناخوانی کردند، اصلاحات ارضی عبارت از این شد که تمام کشاورزهای ما گدا شدند، کشاورزی از مملکت ما پرید. الان اگر چنانچه همه ملت دست به هم بدهد، بعد از چند سال ممکن است کشاورزی ما به حال اولش برگردد. بازار درست کردند برای آمریکا. گندم هایش را او باید یا بسوزاند یا، به دریا بریزد، می دهد و پول می گیرد، می دهد ارز می گیرد. بازار درست کردند. شما الان هیچ ندارید. تمام زراعت ایران را می گویند برای سی روز یا سی و یک روز کافی است. ایرانی که یک استانش مثل آذربایجان، مثل خراسان می توانست تمام قوت ایران را متکفل بشود باقی آن می بایست صادر بشود حالا ما برای سی روز یا سی و سه روز، باقی اش از کجا؟ از اسرائیل، از آمریکا، از جاهای دیگر. این خرابی که به مملکت ما وارد شد به دست این آدم ظالم که نوشت من آمده ام خدمت به وطنم بکنم (کتاب خدمت به وطنم، مأموریت برای خدمت به وطنم) من گفتم صحیح می گوید مأمور است که خدمت به وطنش بکند یعنی وطنش را از همه چیز ساقط کند. این مأموریت داشت که ساقط کند این وطن را از همه چیز، نیروی معنوی را از بین برد. نیروی جوان ما که بالاترین چیز و صدمه ای است که بر این خورده، نیروی جوان هاست که فاسد شد، یا طرف مشروبخانه ها اینها را کشاندند، یا طرف سینماها اینها را کشاندند، یا تو این بیابان بردند و مراکز فساد برایشان درست کردند و ترویج کردند. یک جوان سالم برای ما نگذاشتند آقا. بالاترین ضرری که به این مملکت خورد این بود که نیروی انسانیش رفت. حالا باید از سر این نیرو پیدا بشود. خدمت به وطن کرد، خدمت به وطن، زراعتش را بکلی از بین برد، فرهنگ را بکلی از بین برد و ساقط کرد. اگر ما فرهنگ داشتیم که این بازی سرمان در نمی آمد. اگر ما رجال فرهنگی داشتیم، رجال مستقل است، رجال فرهنگی، فرهنگ مستقل باید باشد. مگر می گذارند اینها؟ مگر سازمان امنیت می گذاشت که این کارها درست بشود؟
اقتصادمان را از بین بردند. اگر مهلت بهش داده بود این ملت، نفت شما را بعد از 10 ، 15 سال تمام کرده بود.... عوض نفت چی دادند؟ اسلحه دادند. چه اسلحه ای؟ اسلحه های مدرنی که
صحیفه نور جلد 5 صفحه 24
کارشناس های ایرانی نمی توانند بفهمند چه هست، چه جور باید اینها را استعمال کنند. برای چی آوردند اینجا آنها را؟ برای اینکه پایگاه باشد برای آمریکا که اگر یک وقت با شوروی دعوایش شد این پایگاه را داشته باشد. نفت را از ما گرفتند به جای او پایگاه درست کردند، پایگاهی که اگر بنا بود درست کنند حاضر بودند میلیون ها، میلیون ها دلار بدهند به یک مملکتی تا بگذارند یک پایگاهی برایشان درست بشود. آنها نفت ما را می گیرند پایگاه درست می کنند. این مصیبت های ماست. آخوند دخالت در سیاست نکند؟! این حرف را نزند آخوند؟! اگر آخوند یک همچو حرفی زد آخوند سیاسی است. همه چیز ما را بردند، روحانیت ما را پیش مردم ساقط کردند، از بین بردند، جدا کردند قشر روحانی را از از قشر روشنفکر متجدد و همه چیز، هم آنها را بردند، هم شما را بردند. اگر این نهضت غیر از این یک خاصیت نداشت که بین طلاب علوم دینیه و قشر دانشگاهی یک رابطه پیدا شد، اگر غیر از این ما هیچی نداشتیم این بالاترین چیزی بود که، نتیجه ای بود که حاصل شد از این نهضت، اگر بگذارید بماند، اگر بگذارند که باز این نتیجه باقی بماند. جدیت کنید. آقا رمز تقدم شما، امروز و رمز پیروزی شما وحدت کلمه است. اگر وحدت کلمه را از دست شما گرفتند باز همان اسارت است و باز همان غارتگری ها اعاده می شود. مثل سابق نیست سابق عذر داشتند نمی توانستند. فهمیدید که می توانید، شما نیرو دارید، ملت با شماست، شما در هر شهر و در هر دهی نیرو دارید، هر روزی که می خواهید یک کاری بکنید نیروهای شما مردم را راه می اندازند. با هم باشید، مجتمع باشید، مهذب باشید، وحدت کلمه تان را حفظ کنید. الان درصدند که شماها همه را به جان هم بیاندازند و استفاده بکنند، آن موقع آن مرد خدعه می کرد، حالا این مرد. من توفیق شما را از خداوند می خواهم. من خادم شما و مملکت هستم. آمده ام که بزرگواری شما را حفظ کنم و آمده ام که دشمن شما را از بین ببرم. من آمده ام تا دولت یک دولت مستقل باشد. من آمده ام که دست اجانب را از این مملکت جدا کنم. من آمده ام که رسوا کنم اینهایی که به اسم ملیت، به اسم - نمی دانم - قانون اساسی، به اسم کذا می خواهند مسائل سابق را عود بدهند. خداوند انشاءالله همه شما را توفیق بدهد و ما را آشنا کند به وظایف خودمان.
بیانات امام خمینی در جمع کادر اداری و اعضای کمیته برگزاری استقبال از امام خمینی
تاریخ: 1357/11/14
در این مرحله حساس و پرفتنه لحظه ای غفلت جایز نیست
بسم الله الرحمن الرحیم
من نمی دانم چطور از عهده این مراتب این، زحمات برآیم. من خدمتی که مورد پسند باشد نکردم و من از خدا می خواهم که توفیق بدهد که همه ما خدمت بکنیم به این کشور، خدمت بکنیم به احکام اسلام.
امروز روزی است که این مرحله ای که ما طی کردیم، به مرحله حساسی رسیده است بطوری که برای همه ما تکلیف الهی ایجاد شده است، همه ما مکلف هستیم که در این مرحله ای که بین موت و حیات هست که از اول تا آخر استقلال است، ما باید در آن موقع هیچ غفلت نکنیم، غفلت یک آن برای ما گران تمام می شود، الان وقتی است که حیله ها براه افتاده است و از هر راهی می خواهند ما را بازی بدهند، ملت ایران را بازی بدهند.
امروز دوباره از سر، راجع به اینکه ما می خواهیم آزادی بدهیم و ما می خواهیم، نمی دانم چه بکنیم، مهلت به ما بدهید، از این حرفهائی که همیشه شاه می گفت و خدعه می کرد و ما به آن گوش نکردیم، حالا نوکر شاه دارد این حرفها را می زند. اینها می خواهند همان قدرت را برگردانند، اینها نوکرها آمریکا هستند، اینها هستند که باز منافع آمریکا را به اسم ملیت، به اسم اسلام، به اسم قومیت، به اسم ملت، به اسم نمی دانم خدمتگزاری، می خواهند منافع آمریکا را حفظ بکنند، می خواهند منابع شما را به اجانب بدهند، می خواهند شما را تحت اسارت قرار بدهند.
الان وقتی است که غفلت در آن مصادف با انتحار و خودکشی است، غفلت نباید کرد، باید این نهضت را ادامه داد، باید خیابانها را پر از جمعیت کرد، باید همه مردم آگاهانه بریزند توی خیابانها و این بنیان فاسد را از بین بردارند، چیزی دیگر از آن نمانده است جز یک حشاشه ای، چیز مختصری، این هم باید با همت شما مردم مسلمان با همت ملت ایران باید این هم از میان برداشته بشود تا ما برسیم به یک حکومت اسلامی، به یک حکومت عدل، به یک حکومتی که منافع شما را، نه حکومت می تواند بخورد، نه می تواند به غیر بدهد، ما یک همچو حکومتی می خواهیم، یک حکومت ملی و اسلامی، یک جمهوری که متکی بر رأی خود مردم باشد، مردم آزادانه رأی بدهند، نه مثل این 50 سال که هیچ کس در هیچ چیز آزاد نبود، نه مثل این سی و چند سال که ما به اسارتها کشیده شدیم، به زحمتها کشیده شدیم،
صحیفه نور جلد 5 صفحه 26
منافع ما، چیزهای که ما داشتیم، مخازن ما را بردند، خوردند، الان هم در بانکهای خارجی اینهایی که مال مخازن ما هستند موجود است به اسم محمدرضاخان، به اسم عائله او، به اسم مثلاً آنهائی که وابسته به او هستند. همه چیز ما را آنها برده اند، یک ملتی را فقیر کردند و از اینجا رفتند و فرار کردند.
من خدمتگزار ملت هستم
ما از همه شما جوانها تشکر می کنیم که در این موقع همه با قدرت، همه با اراده، همه با خواستهای الهی بپا خاستید و کارهای خودتان را زمین گذاشتید و این کار بزرگی که به عهده همه ماست دنبال کردید و رمز پیروزی شما وحدت کلمه و اینکه همه تان یک مطلب را می خواهید. الان همه ملت ها، ملت ایران در هر شهری، در هر دهی، در هر قصبه ای همین مطلب را می خواهد. نبود شاه که نیست انشاءالله، نبود رژیم که نیست انشاءالله، (انشاءالله) نبود دولت غاصب که نیست انشاءالله، (انشاءالله) ایجاد حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی که خواهد بود انشاءالله. (انشاءالله) .
من از همه شما آقایان تشکر می کنم که در این موردها زحمت کشیدید، لکن زحمتی بوده است که برای خالق خودتان کشیدید، زحمتی بوده است که برای خدمتگزار خودتان کشیدید، من خدمتگزار شما هستم، من می خواهم که شما عزیز باشید، من خدمتگزار ملت هستم، من می خواهم ملت اسلام سربلند باشد، مستقل باشد، نه مثل حالا که ما باید همه چیزمان از جای دیگر باشد و همه مسائل سیاسی مان را دیگران نقشه اش را بکشند، همه مسائل اجتماعیمان را دیگران نقشه اش را بکشند، فرهنگ ما را دیگران برنامه بدهند، ارتش ما را، مستشار دیگران اداره بکنند. من می خواهم که همه شما مستقل باشید و این ته مانده ای که از استعمار مانده است و حالا به اظهار ملیت و اینها دارد کسب بیت المال را می کند، این را هم بزنید ردش بکنید و انشاءالله حکومت اسلامی نزدیک است. (انشاءالله)
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بیانات امام خمینی در دیدار با گروهی از اهالی خوزستان
تاریخ: 1357/11/16
رمز پیروزی، وحدت کلمه بود
بسم الله الرحمن الرحیم
من بوسیله حضرات علمای اعلام و حجج اسلام به همه اهالی آن طرف، اهواز و خرمشهر و - سایر - آبادان، سایر جاها سلام می فرستم و از همه آنها می خواهم که به تبع علمای اعلامشان در این مسائل، در این نهضت شرکت کنند و پافشاری کنند و تأیید کنند از این کارهائی که در مرکز می شود برای به اتمام رساندن این نهضت.
من از همه آنها خواهانم که دست از این نهضت بر ندارند، وحدت کلمه را حفظ کنند. رمز موفقیت شماها تا این حد که یک سلطنت 2500 ساله قلدری را شکستید و منهدم کردید و رمز این پیروزی، وحدت کلمه ملت ایران بود یعنی این وحدت کلمه باعث شد که نه شاه با تمام قوائی که داشت و نه آنهایی که پشتیبانی از او می کردند مثل قدرت آمریکا، شوروی، چین، انگلستان، همه اینها پشتیبانی می کردند لکن بواسطه همین قدرت ملت، همه آنها هم پشتیبانی شان را از او - دست - برداشتند، خودش هم فرار کرد و مع الاسف که فرار کرد و نتوانست ملت او را گیر بیاورد و کارهایی را که کرده بود، لااقل یک مقداریش را بتواند جبران بکند، برای اینکه او اینقدر جنایات کرده است که هیچ بشر نمی تواند جبران آنها را بکند، جزای آنها را بدهد. آن، هزاران شخص را بی خانمان کرده است، هزاران شخص را در بدر کرده است، هزاران جنایات کرده است. آنقدری که از برای یک آدم است، مقابل یک آدم می شود کشتش، مقابل صدها هزار آدم که نمی شود، او جزایش باید در آن عالم باشد که ابدی است و عالم جزاست و انشاءالله جزای خودش خواهد رسید. (انشاءالله) ما تکلیفمان الان این است که دنباله این نهضت را بگیریم و همه با هم در صف واحد بدون اینکه اصلاً امتیازی در کار باشد، الافی مقام الهدایت و این راه را طی بکنیم و به آخر برسانیم که این سعادت این ملت را، سعادت این ملت که اجرای احکام اسلام و اجرای عدل اسلامی است، بلکه انشاءالله تهیه بکنیم. (انشاءالله، انشاءالله به رهبری حضرتعالی)
والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته
بیانات امام خمینی در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی در مورد معرفی مهندس بازرگان
تاریخ: 1357/11/15
ملت خواستار برپایی حکومت عدل اسلامی است
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
آقایان آشفتگی چند ساله ملت ما را می دانند، مطلعند که تمام دستگاه های ملی و دولتی فلج شده است، وضع اقتصادی ما رو به نابودی رفته است، وضع فرهنگ ما خراب است، دانشگاه ها تعطیلند، مدارس علمی ما تعطیل است و بازارها تعطیل است. تمام اینها مضافاً به خونریزی های که تاکنون شده است و آشفتگی هایی که در مملکت ما هست، از اینها اطلاع دارند و کسانی که مربوطند به این، دست بردارند از شلوغکاری و با تعقل اشیاء را فکر کنند و کنار بروند. ما همه این مسائل را انشاءالله با پشتیبانی ملت حل خواهیم کرد.
شما خبرنگارها در این مدت ها ملاحظه کردید که ملت ما از مرکز تا هر جا که چشم انداز باشد، شهرستان های بزرگ و کوچک، دهکده ها، قراء، قصبات، همه با هم یک فکر و یک نظر و با اراده مصمم از ما می خواهند که رژیم سلطنتی که یک رژیم پوسیده غیر عقلائی است، غیر عقلی است و رژیم سلطنت محمدرضا خان، همه مردم گفتند که اینها باید سراغ کارشان بروند و همه مردم یکدل و یک جهت جمهوری اسلامی را می خواهند. ملت ما مسلم است، علاقه مند به اسلام است، عدل اسلامی را دیده است، تاریخ ما از حکومت هائی که در صدر اسلام بوده است خبر به ما داده است که وضع حکومت ها چه بوده است، وضع حاکم چه بوده است. حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب که حاکمیت بر یک صحنه بزرگ، یک ممالک بزرگ از عربستان سعودی گرفته تا مصر، ایران، عراق و سوریه و سایر جاها را داشته است، همین قاضی که خودش قرار داده برای قضا، وقتی که یک نفر یهودی به او دعوی کرده است و ادعا کرده است چیزی را، قاضی او را خواسته و او هم آمده است در محضر قاضی و با یهودی در عرض هم نشسته اند و دادخواهی شده است و قاضی حکم بر خلاف حضرت امیر سلام الله علیه یعنی حکومت وقت کرده است و تسلیم بوده است. یک همچو وضع حکومتی در بشر معلوم نیست تحقق پیدا کرده باشد و ما آرزوی یک همچو حکومتی داریم، یک حکومت عادل که نسبت به افراد رعیت علاقه مند باشد، عقیده اش این باشد که باید من نان خشک بخورم که مبادا یک نفر در مملکت من زندگیش پست باشد، گرسنگی بخورد.
صحیفه نور جلد 5 صفحه 29
رژیم پهلوی و مجالس منبعث از آن متکی بر سرنیزه و غیر قانونی است
ما می خواهیم یک همچو حکومت عدلی ایجاد کنیم و چنانچه شما می داند - که - یعنی خبرنگارها به واسطه اطلاعاتی که که در ممالک خودشان هست و ما هم بواسطه اطلاعاتی که در این مملکت داریم و مشاهداتی که داشتیم، از اول که رضاخان کودتا کرد و آمد به ایران، تا آنوقتی که مجلس مؤسسان درست کرد و وکلایی خودش درست کرد، تمام اینها با سرنیزه بود و اراده ملت هیچ دخالت در این مسائل نداشت و ملت به هیچ وجه به حساب نمی آمد و یک همچو جمعیتی که او جمع کرده بود و با سرنیزه مسأله مؤسسان را تأسیس کرد و آنها رأی دادند، این رأی، رأی باطل بوده است، این مجلس، مجلس ملی نبوده است و چون مجلس ملی نبوده است، رژیم سلطنتی پهلوی یک رژیم متکی بر سرنیزه بوده است و قانونی نبوده است و وقتی رژیم قانونی نشد، مجالسی که بعدها هم تهیه کردند، ملی نبوده است، قانونی نبوده است.
معرفی دولت موقت برای اختتام به آشفتگی هاتا تعیین دولت دائمی
تمام این مسائل به ما می فهماند که الان نه دولت قانونی است، نه مجلس قانونی است (نه این مجلس و نه آن مجلس) ولهذا چون مجلس را غیر قانونی می دانیم و دولت را هم غیر قانونی می دانیم و اوضاع کشور را آشفته می بینیم، برای اینکه خاتمه بدهیم به وضع کشور، ما به واسطه اتکاء به این آراء عمومی که شما الان می بینید و دیدید تاکنون که آراء عمومی با ماست و ما را به عنوان وکالت بفرمائید یا به عنوان رهبری، همه قبول دارند، از این جهت ما یک دولتی را معرفی می کنیم، رئیس دولتی را معرفی می کنیم موقتاً دولتی تشکیل بدهد که هم به این آشفتگی خاتمه بدهد و هم یک مسأله مهمی که مجلس مؤسسان است، انتخابات مجلس مؤسسان را درست بکند و مقدمات آن را درست کند و مجلس مؤسسان تأسیس بشود و همین طور انتخابات هم درست بشود و آنها دولت دائمی را انتخاب بکنند و مجلس مؤسسان که به آن القاء می شود که جمهوری اسلامی را در رفراندم بگذارد، در رفراندم بگذارد جمهوری اسلامی را. با اینکه من اعتقادم این است که دیگر احتیاج به رفراندم نیست و مردم مکرر به جمهوری اسلامی رأی داده اند لکن برای اینکه بهانه ها تمام بشود و شمارش آراء بشود و ما آزادانه باید یک همچون کاری بکنیم تا مردم بدانند، تا همه عالم بدانند که رأی آزاد که مردم می دهند به چه کسی می دهند و به چه رژیمی می دهند، لهذا ما دولت موقت را تعیین کردیم و چون جناب آقای مهندس مهدی بازرگان را سالهای طولانی است از نزدیک می شناسیم و یک مردی است صالح، متدین، عقیده مند به دیانت و امین و ملی و بدون گرایش به یک شیئی که بر خلاف مقررات شرعی است، من ایشان را معرفی می کنم که ایشان رئیس دولت باشد و ایشان وزرای خودشان را بعد تعیین خواهند کرد و به ما معرفی می کند تا اینکه شورای انقلاب ما که پیشنهادشان این بوده است که ایشان رئیس دولت باشند، شورای انقلاب وزرای ایشان را هم بررسی بکنند و انشاءالله مسائل به طور سهل و به طور خوبی انجام بگیرد.
صحیفه نور جلد 5 صفحه 30
مخالفت با حکومت اسلامی، قیام بر علیه خداست
و من باید یک تنبه دیگری هم بدهم و آن اینکه، من که ایشان را حاکم کردم، یک نفر آدمی هستم که به واسطه ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم، ایشان را قرار دادم. ایشان را که من قرار دادم واجب الاتباع است، ملت باید از او اتباع کند و یک حکومت عادی نیست، یک حکومت شرعی است، باید از او اتباع کنند. مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است، قیام بر علیه شرع است. قیام بر علیه حکومت شرع جزایش در قانون ما هست، در فقه ما هست و جزای آن بسیار سخت زیاد است. من تنبه می دهم به کسانی که تخیل این معنی را می کنند که کارشکنی بکنند یا اینکه خدای نخواسته یک وقت قیام بر ضد این حکومت بکنند. من اعلام می کنم به آنها که جزای آنها بسیار سخت است در فقه اسلام. قیام بر ضد حکومت خدایی قیام بر ضد خداست، قیام بر ضد خدا کفر است و من تنبه می دهم به اینها که به روی عقل بیایند، بگذارند مملکت ما از این آشفتگی بیرون برود، بگذارند خون های محترم ریخته نشود، بگذارند جوانهای ما دیگر اینقدر خون ندهند بگذارند اقتصاد ما صحیح بشود، ما به تدریج کارها را اصلاح بکنیم و از خدای تبارک و تعالی می خواهم که توفیق بدهند به آقای مهندس بازرگان که این مأموریت را به وجه احسن انجام بدهد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
متن حکم نخست وزیری دولت موقت که توسط حجت الاسلام رفسنجانی قرائت گردید
تاریخ: 1357/11/15
جناب آقای مهندس مهدی بازرگان
بسم الله الرحمن الرحیم
بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آراء اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط و حزبی بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت می نمایم تا ترتیب اداره امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندوم و رجوع به آراء عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید. مقتضی است که اعضای دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطی که مشخص نموده ام تعیین و معرفی نمائید. کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکاری کامل نموده و رعایت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان یافتن امور کشور خواهند نمود. موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحله حساس تاریخی از خداوند متعال مسئلت می نمایم.
روح الله الموسوی الخمینی
سپس امام امت سخنان کوتاهی ایراد فرمودند بدین مضمون:
بسم الله الرحمن الرحیم
من بعد از تشکر از ملت ایران که در این مدت های طولانی رنج و زحمت برده اند و با دادن خون خودشان، برای اسلام خدمت کردند، مطلبی را که می خواهم به عرض ملت برسانم این است که نظر خودشان را راجع به دولت آقای مهندس بازرگان که الان یک دولت شرعی اسلامی است اعلام کنند، هم بوسیله مطبوعات و هم به تظاهرات آرام در شهرها و در دهات و در هر جایی که مسلمان هست، نظر
صحیفه نور جلد 5 صفحه 28
نظر خودشان را راجع به دولت اسلامی آقای مهندس مهدی بازرگان اظهار کنند.
پس از فرمایشات فوق، امام خمینی در پاسخ به سؤال های خبرنگاران داخلی و خارجی حاضر در جلسه، چنین فرمودند:
سئوال: حضرت آیت الله فرموده اید که کسانی که این دولت را نپذیرند، اطاعت نکنند، تنبه می دهم که آنها مجازات سخت خواهند شد. اگر ارتش نپذیرند، چه پیش بینی می کنید و چه خواهید کرد؟
جواب: ارتش چنین عملی را نخواهد کرد و اگر چنانچه بکند، اولاً از طرف خدا مجازات خواهد شد و ثانیاً در مواقع مقتضی، جزائی را که قانون اسلام تعیین کرده است اجرا می کنیم و از حالا هم اگر خدای نخواسته چنین کردند اعلام می کنیم.
سئوال: حضرت آیت الله..با توجه به تماس نزدیک که با آقای مهندس بازرگان و..داشتند و همچنین با آقای بختیار، آیا بختیار چه موضعی در برابر اعلام این جمهوری اسلامی خواهد داشت یا دارد و همچنین چه عکس العملی یا موضعی در برابر این امر خواهد داشت یا دارد؟
جواب: اگر هر دو عاقل باشند و علاقه به مملکت داشته باشند، باید مصلح باشند و اگر خائن باشند و بخواهند به مملکت خیانت بکنند، این امرش با خودشان نیست.
سئوال: آیا به نظر حضرتعالی، قانون اساسی 1906 غیر قانونی است یا اینکه، این قانون اساسی 1906 می تواند چهار چوبی باشد برای دوره انتقالی؟
جواب: این قانون غیر از بسیاری از موادش که به زور در او وارد شده است، تا ملت رأی بر خلاف نداده است، به قوت خودش باقی است.
بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و ارتشیان و وکلای مستعفی مجلس شورای ملی رژیم طاغوت
تاریخ: 1357/11/16
نصیحت به دولت غیر قانون در ترک مناصب غاصبانه و حرکت در مسیر ملت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
من با اینکه حال ندارم، معذلک چند جمله را باید عرض بکنم. ما همیشه گفته ایم که ملت سعادتمند باشد و با آرامش زندگی خودش را بگذراند و این انقلاباتی که تا حالا پیش آورده اند، این انقلاباتی که برای ما مصیبت بار می آورد و برای آنها نکبت، ما هرگز میل نداشتیم که بشود لکن بی عقلی کردند و شد. اگر نصیحت های اولی ما را پذیرفته بودند مطلب به اینجاها نمی رسید. حالا هم ما باز نصیحت می کنیم آنهائی را که غاصب هستند، نصیحت می کنیم دولت غیرقانونی را، نصیحت می کنیم ارتش را به اینکه اگر شما مایلید که این مملکت آرام بشود و ثابت باشد، دست بردارید. آن کسی که غیر قانونی است برود سراغ کارش، برود سراغ کسب و کارش، ارتش هم برگردد به دامن ملت، ملت او را می پذیرد. اگر به این نصیحت عمل بکنند، مسائل حل است، آرامش در مملکت پیدا خواهد شد و اوضاع فرهنگی و اقتصادی و سایر چیزها، با تدریج البته، اینها یک وضع خاصی، یک وضع صحیحی پیدا می کند.
به اسم ترقی و تمدن، فرهنگ و اقتصاد مملکت را عقب راندند
گرچه این مرد که محمدرضا پهلوی اسمش است، این رفت و همه اوضاع مملکت را خراب کرد، یک مملکت خرابی برای ما گذاشت و هر جایش را دست بگذارید خرابی است، اقتصاد از هم ریخته است، زراعت ما را به کلی از بین بردند، به اسم اصلاحات ارضی، فاسد کردند کشاورزی ما را، و بازار درست کردند برای ارباب های خودشان، به اسم تمدن و ترقی ما را عقب بردند، فرهنگ ما را عقب راندند، تمام اوضاع ایران را خراب کردند جز قبرستان ها را که آباد شد، یعنی قبرستانهای ما که عددش چند بود، عدد زیادتر پیدا کرد، آباد شد اما اوضاع مملکتمان همه خراب شد. اینها اگر چنانچه به نصیحت روحانیون گوش بدهند و آنچه که صلاح ملت است ما به آنها می گوییم آنها هم انقیاد کنند، دیگر این اوضاع پیش نمی آید. نه دیگر قبرستانهای ما دوباره آبادتر می شود و نه مملکت خراب تر، نه خون عزیزهای ما می ریزد، نه مادرهای جوان مرده به عزا می نشینند. من نصیحت می کنم این دولت و
صحیفه نور جلد 5 صفحه 34
ارتش را به اینکه شما دست بردارید از این لجاجت، شما خاضع بشوید به رأی ملت، رأی ملت این است که می بینید. ملت عبارت از مرکز تا آخر و هر جا که اسمش ایران است، شما در یک ده بروید و ببینید که یک دهی دارید که این صداها در آن نباشد؟ یک شهری پیدا می کنید که فریادشان بلند نباشد که ما استقلال و آزادی و حکومت اسلامی می خواهیم و ما این رژیم را نمی خواهیم.
اطاعت از دولت موقت به حسب ولایت شرعی واجب است
احترام به رأی ملت بگذارید، احترام به آراء علماء اسلام بگذارید، احترام به آراء اقشار مختلفه ملت بگذارید. زیادتر از این مردم را به خاک و خون نکشید. ما دولت را تعیین کردیم به حسب آنکه هم به حسب قانون ما حق داریم و هم به حسب شرع حق داریم. ما به حسب ولایت شرعی که داریم و به حسب آراء ملت که ما را قبول کرده است، آقای مهندس بازرگان را مأمور کردیم که دولت تشکیل بدهد، دولت موقت. برای اینکه آراء ملت را با رفراندم راجع به رژیم استفسار کند ولو اینکه من احتیاج به این نمی دیدم برای اینکه آراء ملت اینهمه گفته شده است و فریاد کرده اند، اینقدر فریاد اینکه ما حکومت اسلامی می خواهیم و ما رژیم شاهنشاهی را نمی خواهیم، که دیگر احتیاج نیست. لکن برای اینکه بهانه ها تمام بشود و ثابت بشود به اینکه مطلب اینطور است، ملت ایران مسلم است، ملت ایران یک رژیمی که بر خلاف اسلام است نمی خواهد، ملت اسلام حکم اسلام را می خواهد، حکومت اسلامی را می خواهد، حکومت عدل را می خواهد، برای اثبات این، ایشان را مأمور کردیم به اینکه رفراندم بکند و مقدماتش را فراهم کند که آراء عمومی را - عرض می کنم - ما استفسار کنیم و مردم هم حالا، من عرض می کنم به آنها که مردم هم اگر نظری راجع به این حکومت دارند، اعلام کنند. فردا مردم همه جا در ایران، در همه شهرهای ایران، در تهران، در همه محلات تهران نظر خودشان را راجع به این دولتی که ما تعیین کردیم اعلام کنند و تظاهرات کنند، نظر خودشان را بگویند. یا نظرشان این است که ما دولت اسلامی نمی خواهم، خوب، داد کنند که نمی خواهیم. یا نظرشان این است که این دولتی که تعیین شده است و به ولایت شرعی تعیین شده است و یک حکومت شرعی است، نه، فقط حکومت قانونی باشد یعنی حکومت شرعی لازم الاتباع، همه کس واجب است بر او که از این حکومت اتباع کند، نظیر اینکه مالک اشتر را که حضرت امیر سلام الله علیه می فرستاد یک جائی و منصوبش می کرد، حاکم واجب الاتباع بود یعنی حاکم الهی بود، حاکم شرعی بود. ما هم ایشان را حکومت شرعیه دادیم به او و حکومت قانونی هم که هست، بنابراین واجب الاتباع است.
قیام بر علیه حکومت عدل اسلامی جزای سختی دارد
قیام بر خلاف حکومت اسلامی، قیام بر خلاف حق است و مجازات دارد اما مخالفت با این رژیم و یا هر رژیمی، مخالفتش معصیت الهی است، لکن مجازات به آن معنا که یک جزاء عرفی هم داشته باشد ندارد، به خلاف قیام بر ضد حکومت، قیام بر ضد حکومت جزاء دارد در شرع ما و خیلی هم
صحیفه نور جلد 5 صفحه 35
سخت است آن جزا. از این جهت ما سفارش می کنیم به حکومتها به حکومت های جائر، به استاندارهای همه جا، به ژاندارمری های همه جا، به ارتش، هر جا که هست، به اجزاء ادارات، به نخست وزیری ها، به کذا، به همه اینها ما اعلام می کنیم که آقای مهندس بازرگان حکومت شرعیه دارد از قبل من، و بر همه واجب است که اطاعتش را بکنند و شما آقایان هم که از اهل علم و از علما هستید، مردم را ارشاد کنید و اگر بناست که به جاهای دیگر هم بروید، بروید به همه جا و مردم را ارشاد کنید و به آنها بفهمانید که مسأله مسأله حکومت عدل است. مسأله، مسأله حکومت اسلامی است و ما امیدواریم که بعد اختیار به دست خود شما بیفتد و مجلس را خود شما تعیین کنید. ما 50 سال است که مجلسمان مجلس شاهنشاهی بوده، نه مجلس ملی بوده و حالا ما می خواهیم مجلس ملی درست کنیم و اختیار دست خود مردم، وکلا را خود مردم تعیین بکنند، سرنوشت خودشان - رابه - به دست خودشان باشد. انشاءالله خداوند به همه شما سلامت بدهد، به همه شما نصرت بدهد و همه تان انشاءالله سالم و شریف باشید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی
بیانات امام خمینی در جمع گروهی از طلاب، روحانیون و کارکنان هواپیمائی و شرکت نفت
تاریخ: 1357/11/17
بیانات امام خمینی در جمع گروهی از طلاب، روحانیون و کارکنان هواپیمائی و شرکت نفت
بسم الله الرحمن الرحیم
من از همه طبقات ملت تشکر می کنم. من این اشتراک مساعی که بین دولت ما، بین ملت ما حاصل شده است از ملت تشکر می کنم. موفقیت شما مرهون پیوستگی بعضی به بعض است. من از اینکه روحانیون با دانشگاهی، روحانیون با کارکنان نفت، روحانیون با کارکنان هواپیمائی با هم اینجا آمدند و اتصال خودشان را به هم اعلام به همین معنا کرده تشکر می کنم.
آقایان روحانیون که در حوزه علمیه قم و در سایر حوزه های مقدسه و در مراکز ایران، تهران و سایر جاها همه هم پیوسته اند و در راه اسلام یک تشریک مساعی می کنند مأجورند. خداوند تعالی همه شما را عزت و عظمت عنایت فرماید. خدای تعالی دست اجانب را از مملکت شما کوتاه کند. اینجا مملکت امام عصر سلام الله علیه است، باید اجانب در او دست نداشته باشند، باید کسانی که پیوند با امام عصر سلام الله علیه ندارند کنار بروند.
ضرورت حفظ وحدت کلمه برای نیل به پیروزی نهایی
ما گرفتاری های زیاد داشتیم و گرفتاری های زیاد هم در راه داریم. تاکنون آنقدر که عمل شده است و پیروزی بحمدالله حاصل شده است، رمز این پیروزی وحدت کلمه است. وحدت کلمه ایرانی ها، همه اقشار ایران موحب شد که ابرقدرت ها را به زانو در آورد، آن قدرت شیطانی را رفض کرد، قدرت های بزرگ شیطانی که پشت سر او بودند، همه را رفض کرد، همه را کنار زد. این رمز وحدت کلمه است، این وحدت کلمه را باید حفظ کنید و با حفظ وحدت کلمه تا آ خر انشاءالله خواهید رفت.
باید همه آقایان، همه اقشار، همه کسانی که علاقه مند به اسلام هستند، علاقه مند به مسلمین هستند، علاقه مند به امام زمان سلام الله علیه هستند، باید همه در صف واحد به مبارزه ادامه دهند، در صف واحد به نهضت ادامه دهند. این نهضت مقدس هست تا آنوقتی که به نهایت ما برسیم، به پیروزی نهائی که عبارت از رفتن همه قوای شیطانی و جانشین شدن قوای رحمانی در مملکتی که تعلق به امام دارد، تعلق به امام زمان دارد، تعلق به خدا دارد، تعلق به پیغمبر اسلام دارد، همه باهم، هم کلمه باید بشویم تا اینکه رفض کنیم این قوای شیطانی را، این قوای شیطانی را که الان دیگر در حال تزلزل
صحیفه نور جلد 5 صفحه 37
هستند و حشاشه ای بیشتر از آنها باقی نمانده است.
باز هم گاهی یک صحبت هائی غیر صحیح می کنند. اگر اینها به ملت احترام قائل شدند، اگر اینها احترام به آراء ملت می گذارند، آراء ملت این است که الان در خیابان ها فریاد می زند، در تمام شهرستان ها فریاد می زند، وحدت ملت و آراء ملت آن است که فردا در تمام شهرهای ایران، در تهران، در سایر شهرهای ایران همراهی خودشان را یا این معنایی که ما عرض کردیم. پیوند دادند و همراهی خودشان را اعلام می کنند. آن کسی که قائل است به اینکه ما تابع ملت هستیم، اگر صحیح می گوید باید بپیوندد به ملت.
اعلام پشتیبانی از ارتش و اظهار پیوستگی با اقلیت های مذهبی واهل تسنن
ارتش باید بپیوندد به ملت. ارتش از ملت است، ملت از ارتش است. ما پشتیبانی ارتش را اعلام می کنیم، روحانیت پشتیبانی خودشان را از ارتش اعلام می کنند. ارتش هم باید مثل سایر مسلمان ها بیایند در صف مسلمین و ارتش امام زمان سلام الله علیه باشند، نه ارتش دشمنان امام زمان. ای ارتش محترم! شما مسلم هستید، شما تابع پیغمبر و قرآن هستید، شما تابع پیغمبر اسلام و امام زمان سلام الله علیه هستید، باید شما هم در صفوف مسلمین با هم همصدا باشید. ما با همه مسلمین همصدا هستیم، ما با همه ملت همصدا هستیم.
ما پیوستگی خودمان را به اقلیت های مذهبی اعلام می کنیم. ما برادری خودمان را به برادران اهل سنت اعلام می کنیم، دشمنان اسلامند که می خواهند ما را با برادرهای خودمان مختلف کنند، دشمن های اسلام یا گول خورده های از آنها هستند که در اینوقت اعلام می کنند مخالفت ما بین دو دسته را. اعلام می کنیم وحدت کلمه مسلمین را. اگر مسلمین وحدت کلمه داشتند، امکان نداشت اجانب بر آنها تسلط پیدا بکنند. این تفرقه در بین مسلمین است که باعث شده است که اجانب بر ما تسلط پیدا بکنند، این تفرقه مسلمین است که از اول با دست اشخاص جاهل تحقق پیدا کرد و الان هم ما گرفتار هستیم. واجب است بر همه همسلمین که باهم باشند. یک زمان حساسی است. ما بین حیات و موت مردد هستیم. ما الان مملکتمان یا باید تا ابد زیر یوغ استعمار و استبداد باشد یا باید الان از این یوغ خارج بشود. اگر وحدت کلمه را حفظ نکنید تا آخر باید مبتلا باشید.
حضرات آقایان! همه ما مسؤول هستیم. روحانیون در درجه اول دارای مسؤولیت هستند. روحانیون باید بروند در بلاد و در جاهائی که در دوردست هستند، لازم است که بروند در دهات و قصبات و اعلام کنند مسائلی را که ما می گوئیم. در جاهای دور افتاده ممکن است که یک اغفال هائی باشد، یک تبلیغات سوئی باشد. اینها در مراکز مثل تهران یا سایر بلاد عظیم نمی توانند تبلیغات خلاف بکنند لکن - در دور افتاده های در قراء و قصبات دور افتاده، یک حرفهای غیر ناظاهر می زنند، غیر صحیح می زنند، مثلاً می گویند که اقلیت های مذهبی در حکومت اسلام باید از بین بروند. این خلاف اسلام است، اسلام اقلیت های مذهبی را احترام گذاشته است، اسلام اقلیتهای مذهبی را در
صحیفه نور جلد 5 صفحه 38
مملکت ما محترم می شمرد و همین طور در اسلام بین شیعه و سنی ابداً تفرقه نیست، بین شیعه و سنی نباید تفرقه باشد. باید وحدت کلمه را حفظ کنید.
ائمه اطهار ما سفارش کردند به ما که بپیوندید با هم و با هم اجتماعمان را حفظ کنیم و کسی که این اجتماع را بخواهد که بهم بزند، یا جاهل است و یا مغرض و نباید به این حرف گوش بکنند. برادران سنی ما نباید به یک تبلیغاتی که از طرف دشمنان اسلام می شود ترتیب اثر بدهند. ما با آنها برادر هستیم، آنها با ما برادر هستند. این مملکت مال همه ما هست، مال همه ما، مال اقلیت های مذهبی، مال مذهبیون ما، مال برادران اهل سنت ما. همه ما با هم هستیم و آن چیزی که الان بر شما آقایان اهل علم و طلاب محترم و فضلاء معظم (عظم الله اجرهم) آن چیزی که بر شما هست این است که باید متفرق بشوید در بلاد و مسائل ما را به بلاد تبلیغ بفرمائید، در بلاد و آنجاهای دور افتاده این مسائل را تبلیغ بکنید که این اختلافات رفع بشود و این اشتباهات بر کنار برود.
من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه علما را می خواهم. از قراری که گفتند خدمه محترم قم هم در اینجا تشریف دارند، من از آنها هم تشکر می کنم، آنها هم از ما هستند، ما هم از آنها هستیم، آنها هم برادران اسلامی ما هستند، آنها هم خدمتگزار به فاطمه، به حضرت فاطمه معصومه هستند و بزرگند پیش ما و من خدمتگزار همه شما هستم. خداوند همه را توفیق بدهد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بیانات امام خمینی در جمع صادر کنندگان خشکبار و دانه های کشاورزی
تاریخ: 1357/11/17
نابودی سرمایه های انسانی و مادی در طول پنجاه سال حکومت سیاه پهلوی
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض کنم که شما آقایان شاید بهتر از من مطلع باشید که در این پنجاه سال حکومت سیاه پهلوی، برای ایران تقریباً باید گفت هیچ نگذاشتند، یعنی سرمایه های انسانی را و سرمایه های مادی ما را اینها از بین بردند. دانشگاهها که باید سرمایه انسانی برای ما درست کنند، این ها به وضع عقب افتاده ای نگه داشتند و دستور داشتند که نگذارند آنجاها که یک انسان کامل و خدمتگزاری بار بیاید و سرمایه های مادیمان آنکه زیرزمینی بود نفت بود، دادند به این و آن و در ازاء آن چیزهائی گرفتند که به درد ما نمی خورد، بلکه پایگاه درست کردند برای آمریکا یعنی نفت ما را دادند و به اسم اینکه ما اسلحه می خواهیم، می خواهیم که در مقابل همه دول چه بکنیم، با این اسم اسلحه هائی آوردند که در مملکت ما کارشناسی ندارد نسبت به این مسائل و باید خود آنها باشند و این برای این بود که اگر شوروی یک ایرادی می کرد که چرا پایگاه درست کردید، اینها بگویند که پایگاه مال خود ایران است و اسلحه هم پول نفت است، لکن واقع مطلب این بود که اسلحه ها پول نفت نبود بلکه نفت را بردند و به ازاء او برای خودشان کار درست کردند، این یکی از خیانتها بود که در تاریخ باید ثبت بشود و وضع اقتصادی مملکت هم، شما بهتر می دانید که چطور به چه زمینه ای رسانده اند.
مملکت ما را خراب و قبرستانهای ما را آباد کردند
عمده چیزی که در ایران، خاصیتی که در ایران بود کشاورزی بود، کشاوزی ایران غنی بود و محصولاتش زائد بود بر آن مقداری که احتیاج داشت و باید صادر کننده باشد و ما امروز وارد کننده هستیم و هرچه داریم باید از غیر، از خارج بیاوریم. مراتع ما را، مراتعی که بسیار مراتع عالی است، به غیر دادند. یکی از مراتعی که کارشناسان گفتند که بهترین مراتعی است که در دنیا از حیث تربیت دام، آن را آنطوری که به من نوشته بودند به ملکه انگلستان و آن شرکتی که او شریک بوده است به آن ها واگذار کرده است و جنگلها را منع کردند از مردم، لکن دادند به غیر، به خارجی ها، بالاخره مملکت ما را به صورت مفتضحی درآوردند که من کرارا گفتم که مملکت ما را خراب کردند، لکن قبرستانهای ما را آباد کردند، جوانهای ما را در قبرستانها بردند و مخازن ما را به خارج به غارت
صحیفه نور جلد 5 صفحه 40
بردند، حالا هم که فرارکردند، با جیب پر فرار کردند. چه خودش، چه کسانی که مربوط به خودش بود، جیب ها را پر کردند و در خارج رفتند و مملکتی که الان دست شما افتاده است، یک مملکتی است که از همه چیز وارفته است، حالا باید بسازید و یک مملکتی است که اجنبی زده باید گفت جنگ زده، زلزله زده، این باید ساخته بشود نه اینکه خیال کنید که یک قشری بتواند، نه یعنی نه حکومت می تواند این کار را بکند، نه بازرگان می تواند این کار را بکند، نه کشاورز می تواند، همه باید دست به هم بدهید، جامعه ملی انسانی ایران که انشاءالله از زیر بار این اختناق و این گرفتاریها بیرون بیاید، دست به دست هم بدهند و این وظیفه ملی را انجام بدهند که مملکت خودشان را از این انهدامی که دارد پیدا می کند، نجات بدهند، از جمله اشخاصی که (یعنی اصنافی که) در این امر خیلی چیز دارند، بازرگانها هستند، اینها هم باید در حد خودشان تشریک مساعی بکنند، ماها موعظه بکنیم و صحبت بکنیم و آنها هم فعالیت های دیگری، دیگر از ما کار دیگری که ساخته نیست. ما باید همان - صحبت بکنیم و اینها، آقایان هم فعالیت بکنند و امیدوارم انشاءالله که ما اگر هیچ پیروزی پیدا نکرده بودیم الا رفتن این طایفه، این سلسله کافی بود بر ایمان، لکن البته کافی الان نیست باید ما دنبال بکنیم تا اینکه نهضت را به آخر برسانیم و یک حکومت عادل در اینجا باشد، یعنی یک حکومتی باشد که نخواهد جیب خودش را پر بکند، یک حکومتی باشد که خودش را از ملت بداند و خدمتگزار بداند، نه خودش را آقای ملت بداند این حکومتهایی که داشتیم سلاطین همیشه اینطور بودند که اینها عقیده شان این بوده است که همه اینها عبد ما هستند، همه این ملتها عبید ما هستند، این بر خلاف سنت انبیاء بوده است برخلاف سنت اولیاء بوده است، بر خلاف عقل انسانی است، بر خلاف حقوق بشر است، بر خلاف قوانین دنیاست و اینها هیچ وقت عمل نمی کردند.
امیدواریم که سرنوشتمان سرنوشت قرآن باشد
باید حالا انشاءالله حکومتی پیش بیاید که مسؤول باشد پیش ملت، مجلسی باشد که از خود ملت باشد. مادر 50 سال، مجلسی که از خودمان باشد نداشتیم. همیشه مجلسی بوده است که دیگران، حالا یا خارجی برای ما افرادی را تعیین می کردند، چنانچه محمدرضا خان گفت که لیست می فرستادند، یا اینکه نه، اگر آنها هم نمی کردند، خود اینها، سرنیزه اینها بود که تعیین می کردند. ما سرنوشتمان سرنوشت سرنیزه بود و ما امیدواریم که سرنوشتمان سرنوشت قرآن باشد. انشاءالله خداوند انشاءالله همه شما را موفق کند و همه ما را موفق کند به خدمتگزاری.
سؤال یکی از حضار: خیلی متشکریم عوض همگی استدعا می کنم در تأیید فرمایشاتتان اگر مصلحت باشد، عین همین کمیته هایی که هست یا هر کس دیگری را که تعیین کنید، صلاح بدانید یک نقر را تعیین بفرمائید که به امر صادرات این مملکت برسد و ما بتوانیم با او تماس بگیریم و انشاءالله به حول وقوه خداوند صادرات مملکت را سر و صورت بدهیم. یک وضع خیلی بدی
صحیفه نور جلد 5 صفحه 41
در آمده در اثر حکومتهای فاسد.
پاسخ امام: انشاءالله امیدواریم که این کار درست بشود و آقای مهندس بازرگان را ما انتخاب کردیم برای اینکه دولت تشکیل بدهد، یعنی دولت موقت و ایشان را من می شناسم و مرد صالحی است و آقایان هم باید پشتیبانی کنند از او و در روزنامه پشتیبانی خودشان را اعلام بکنند و ایشان انشاءالله دولتشان را تشکیل می دهد و مجاری امور انشاءالله امیدواریم به خواست خدا به حال اول برگردد واین طور مسائل، این طور مشکلات انشاءالله حل بشود، البته
یکی از حضار: خیلی متشکریم البته انتخاب ایشان مورد تائید همه هست و واقعاً همانطور که اول حضورتان عرض کردم، به طور کامل تبریک می گوئیم به همه ملت و ما صددرصد پشتیبان ایشان هستیم و هر چه بتوانیم تا سر حد جانمان از این حکومت آتی که انتخاب فرمودید حکایت می کنیم، چشم امر فرمودید، در روزنامه ها و هر وسائل دیگری که بتوانیم در تأیید و پشتیبانی از ایشان کوشا باشیم.
امام :موفق باشید.
یکی از حضار :فقط مطلب این بود که بعضی آقایان در این چند روزی که من می خواستم خدمتتان شرفیاب بشوم و اینها، یک چند تا آقایان که به من مراجعه کردند، راجع به یک امر خیر بود که اگر یک وقتی از حضرت آیت الله یک غیبتی شده، ایشان حلال بفرمایند.
امام: من همه را بخشیدم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بیانات امام خمینی در میان گروهی از پرسنل در دبستان علوی
تاریخ: 1357/11/17
جدیت طاغوت برای انهدام مملکت و غارت اموال ملت
شما تا حالا در خدمت طاغوت بودید. متأسفانه این جمعیتی که باید به ایران خدمت بکنند و یک ایران صحیح برای ما بسازند در خدمت کسی بودند که جدیت برای انهدام این مملکت داشت. ما پنجاه سال بود مبتلا بودیم به حکومت رضاخان و محمد رضاخان که در این 50 سالی که او بود خیانت خیلی زیادتر شده از آن پنجاه سال اول و این 28 سال و 38 سال دوم که زمان ایشان بود خیانت زیادتر شد تا آنوقت. این شخص برای ما هیچی نگذاشت، اینها فرار کردند، اموال این ملت را برداشتند و رفتند. به من نوشته بودند، حالا یادم نیست جائی که مجله بود یا در یک جائی که این را برای من فرستادند که یک ویلائی یک خواهر ایشان (کدام خواهر است آن را هم نمی دانم) خریده اند به فلانقدر و این فلانقدر هم یادم نیست. اینکه یادم هست این است 6 میلیون دلار خرج گلکاری، می فهمید؟ تصور می توانید بکنید؟ ما می توانیم بفهمیم یعنی چه؟ 6 میلیون دلار، 37 میلیون تومان خرج گلکاری این ویلای خانم شده. از مال کی؟ پدر ایشان که آمد کودتا کرد چه چیز داشت سیصد عباسی از مال این ملت بود و از مال ماها بود دیگر. این ملت را اینها فقیر کردند و برداشتند. این مال خودش این مال عائله خودش که در چیز بود که 3 بیلیون دلار بود نمی دانم یاتومان، 3بیلیون و چند صد دلار آنها که اتباعشان بودند آن سر لشکرها و آن ارتشبدها و آن کذا و کذا آنها هم برداشتند و رفتند. شماهائی که خدمت کردید به مملکت شماها محروم، آنهائی که آن بالا بودند و خیانت می کردند به این مملکت، آن بالائی ها خوردند و برداشتند و رفتند.
حالا، از حالا به بعد شما در خدمت ملت باشید، ملت خودتان را خدمت بکنید. این آب و خاک مال شماست، اینجا مال خودتان باید باشد، دست این اجانب باید کوتاه بشود، چقدر آمریکا باید از این مملکت ببرد و بخورد یا انگلستان یا سایر جاها؟ ما باید یک وقت هم زنده بشویم، بیدار بشویم، ملتفت بشویم، آزادی را بگیریم. حق را باید گرفت با سرنیزه، با مسلسل باید حق را گرفت از اینها، خودشان که نمی دهند، بایستید در مقابل اینها، شما دیدید که این ملت، همین پا برهنه ها ایستادند در مقابل توپ، تانک نمی دانم مسلسل، ایستادند و پیش بردند کارشان را. این ابرقدرت ها همه پشتیبان شاه بودند و این مردم پابرهنه با مشت ایستادند در مقابل تانک، خون دادند و عقب زدند آنها را که دیگر نتوانست این بماند خودش اینجا، آنها هم که رفتند.
صحیفه نور جلد 5 صفحه 42
وظیفه اقشار ملت اتحاد برای اصلاح امور و بازسازی خرابی هاست
شما از این به بعد یک قدری توجه داشته باشید، رفقایتان را متوجه کنید، همقطارانتان را متوجه کنید، بگوئید آقا، ما خیر شما را می خواهیم، ما فریاد می کنیم که باید ارتش ما مستقل باشد یعنی نوکر نباشد، این خیر شماست، یا اینکه خیر ما؟ باید ارتشمان تحت نظر آمریکا باشد و بدتر از او اسرائیل؟ باید اینها اصلاح بشوند. اینها را-باید همه تان دست به دست هم بدهید و این کارها را اصلاح بکنید، درست بکنید. مملکت را باید بسازید از سر. اینها خراب کردند و رفتند و حالا باید بسازیم. اینها یک کاری که کردند قبرستانهای ما را خوب آباد کردند، جوان های ما را، همه را زیر خاک کردند و رفتند. ما حالا باید بنشینیم و بسازیم و همه دست به هم بدهیم، آنهائی که در ارتشند و پاکدامنند ارتش را بسازند، آنهائی که بیرونند در اداراتند و پاکانند ادارات را درست کنند، مردم بازار را درست کنند، زراعت را درست کنند. اینها به کلی کشاورزی ما را از بین بردند. شما می دانید که ایران یک جائی بود که صادر می کرد، حالا برای همه چیز دستش به دنبال یا آمریکاست یا جای دیگر.
انشاالله خدا همه تان را حفظ کند، موفق باشید، مؤید باشید. انشاالله.
سوالات ارتشیان و پاسخ های امام به آنان
یکی از حضار: (می بخشید، البته من می دانم که خسته هستید، می خواهیم مزاحمتان نشویم اما راجع به ارتش مطالبی داریم: می خواستم به عرضتان برسانم که اینکه شما فرمودید در خدمت طاغوت بودید، اگر خداوند قبولمان کند با وجود اینکه بنده به سهم خودم 25 سال توی ارتش بودم، لباس خدمت طاغوتی تنم بود، اگر مورد قبول خداوند باشد خیانت نکردم) .
پاسخ امام: (درخدمت) معنایش این است که در جائی بودید که طاغوت سر و کار داشت والا البته من می دانم که در جمع ارتش ما مردم محترم هستند، مردم متعهد هستند، مردم صحیح هستند، پاکدامن هستند، ما دلمان به همین ارتش خوش هست که پاکدامن ها زیادند و انشاالله اصلاح می شود مملکت ما به واسطه همین ها. اینکه گفتم همه در طاغوت - در چیز - بودید یعنی در یک جائی بودید که طاغوت با شما سر و کار داشت، نه اینکه شما هم خدمتگزار بودید. انشاالله موفق باشید.
ادامه سخنان فرد مزبور در تکمیل گفته هایش: و گاهگاهی عملاً همین بوده و گاهگاهی دستورات اینها را ناچار بودیم اجرا کنیم.
پاسخ امام: انشاالله موفق باشید.
صحیفه نور جلد 5 صفحه 44
سخن دیگر این برادر ارتشی خطاب به امام: یک موضوع دیگر اجازه می دهید به عرضتان برسانم اینکه الان خیلی انتظار تشریف فرمائی شما را به قم دارند و منتظر هستند که شما تشریف ببرید آنجا و معتقدند که راحت می شوند، که آقا می روند قم و دیگر از این دردسرها راحت می شوند.
پاسخ امام: نه. بگوئید که تا شما را راحت نکنم، نمی روم.
یکی دیگر از برادران ارتشی: قم را می توانند خیلی زود محاصره اش کنند و خیلی خوب ارتباط را قطع کنند.
پاسخ امام: نخیر شما خاطر جمع باشید. من اهل تهران و اهل کرمان، من اهل ایرانم، من در ایران هستم و با همه ایرانی ها ارزانی ها رفیقم.
یکی از ارتشیان: خداوند توفیقتان بدهد و طول عمر به شما بدهد که بتوانید ما و این ملت را از شر این خونخوارها نجات بدهید.
پاسخ امام: محتاجیم به کمک همه، همه کمک کنید. انشاالله موفق باشید، سلامت باشید، خدا حفظتان کند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته