راسخون

اشعار ولادت امام حسن (ع)

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

همیشه صبح و شبم غرق صحبت حسن است
که زنده روح من از این محبت حسن است
اگر که بی حسنم سمت دوزخم ببرید
کلید جنت من در رضایت حسن است
به زیر منت دنیا نمیروم هرگز
همیشه گردن من زیر منت حسن است
عجم شدم که شوم شیعه با نگاه حسن
که شیعه گشتن ایران کرامت حسن است
مسیح اگر که دمش مرده میکند زنده

ز گریه بحر حسین و عنایت حسن است
سکوت کردن او عین جنگ رو در روست
که صلح نقطه ی عطف ولایت حسن است
هنوز حک شده در لوح سینه ی تاریخ
جمل نشانه ی خشم و شجاعت حسن است
کجا روی تو برادر سخن به حق بشنو
حسین تحت لوای امامت حسن است
اگر برای حسینش به سینه میکوبیم
حسین گفتن ما تحت دولت حسن است
دعای مادر او بیمه میکند مارا
نگاه فاطمه فردا به امت حسن است
دلم خوش است که گریه به غربتش کردم
چه غم ز بار گنه تا شفاعت حسن است

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

در نیمه های ماه بشارت رسیده بود
آقای سبز پوش کرامت رسیده بود
بالا گرفته بود زمین دست خویش را
چون لحظه های سبز اجابت رسیده بود
از عرش حق به روی زمین جبرییل هم
بی شک برای عرض ارادت رسیده بود
این بار اول است که احساس مادری
در فاطمه به اوج لطافت رسیده بود
نیمی شبیه فاطمه نیم دگر علی
در اصطلاح سیب دو قسمت رسیده بود
افطار کرده بود علی با لب و نمک
از بس لبش به اوج ملاحت رسیده بود
آری قدوم کودکیش غرق نعمت است
وقتی گدای شهر به ثروت رسیده بود
پر میگرفت مرد جذامی در آسمان
بر او که از کریم محبت رسیده بود
دیدند در جمل که حسن مثل مرتضی
بر اوج قله های شجاعت رسیده بود
طوفان چنان گرفت به هر ضربه دست او
گویا که رستخیز قیامت رسیده بود
با این وجود در همه ی عمر این غریب
مظلومیت به حد نهایت رسیده بود
آن لحظه ای که شد همه موی سرش سپید
در انتهای کوچه ی غربت رسیده بود
گفتند از درون جگرش پاره پاره شد
وقتی که زهر بر دل حضرت رسیده بود
بر دامن حسین سرش بود و گریه کرد
چون روضه خوان به اوج مصیبت رسیده بود
"لایوم" گفت و رفت به صحرای کربلا
آنجا که قاسمش به شهادت رسیده بود
"لایوم" گفت و دید که در مقتل حسین
حتی لباس کهنه به غارت رسیده بود
"لایوم" گفت و خواهر خود را نظاره کرد
وقتی که زینبش به اسارت رسیده بود

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

هيچ کس زيباتر از تو يوسف زهرا نديد
دلبر کنعان تو را بهر تماشا برگزيد
حاتم از احسان به شهرت آمد و يوسف ز حُسن
حُسن و احسان را کسي جز پيش تو يکجا نديد
خاک پايي از گدايان تو را حاتم گرفت
زين سبب احسان او را عالم و آدم شنيد
سايه اي از سايه ات افتاد بر آئينه اي
خطي از آن سايه نقش يوسف کنعان کشيد
چون گِل پاک تو را دست خدايي مي سرشت
ذرّه اي از خاک تو افتاد و حُسن آمد پديد
يوسف آل عبايي فاطمه سر مست تو
چهره اي زيباتر از رويت خدا کي آفريد
ميهمانان زليخا دست خود بُبريده اند
هر که رخسار تو را ديد از هر دو عالم دل بريد
تا برون آيي ز خانه پشت در صف بسته اند
يک مدينه بر خريدت با همه هستي رسيد
منهم از خيل خريداران تو هستم ولي
دست خالي آمدم بر درگهت با صد اُميد
تو همان وجه خدايي و کريم اهل بيت
قامت هستي براي سجده بر پايت خميد
جود و ايثار و سخاوت ريزه خواران توأند
عشق را ديدم که مستانه به سويت مي دويد

شاعر : علی اکبر رشیدی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

در جود و کرم دست خدا هست حسن
دست همه را وقت عطا بست حسن
نوميد نگردد کسي از درگه او
زيرا که کريم اهل بيت است حسن
***
بر ماه تمام ماه رحمت صلوات
بر نور جمال حُسن و حکمت صلوات
در سفره ي ماه رمضان فيض حَسن
بخشيده به عرش و فرش ، نعمت ، صلوات
***
امشب ز سما نور خدا مي آيد
سر منشاء احسان و عطا مي آيد
در دهر تمام شيعيان مسرورند
زيرا که امام مجتبي مي آيد

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

ترانه های عاشقی شنیدن داره    قطار گداها تو مدینه دیدن داره 2
شده شب جشن فرزند حیدر
دل از همه برده  رو دست مادر 2
یه عمره که دلم داره جود و لطف آقا رو می بینه
ماه رمضون مهمونم سر سفره ی کریم مدینه
آقام آقام یا حسن مولا 3
تو آسمونا ستاره ی دل پیدا شد     میون ملائک برا دیدنش دعوا شد 2
جمال مهتابش تا می درخشه
خدا به عشق او ما رو می بخشه 2
اومده و بهش میگن تو مدینه قبله ی حاجات
اومده و به لطف او شده زهرا مادر سادات
آقام آقام یا حسن مولا 3
عزیز قلبم به پای تو جون می بازیم   یه روزی مدینه ضریحتو ما می سازیم 2
به پا کنیم اونجا یا حجت الله !
تو صحن قاسم ما، باب عبدالله 2
اون روزیکه اسم میذارن رو مدینه  فاطمه آباد
نرده های دور بقیع همه میشه  پنجره فولاد
آقام آقام یا حسن مولا

شاعر : رضا تاجیک

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

دریای التفات شما موج می زند
رو به سواحل دل ما موج می زند
در بین ربنای سحر های عاشقی
بی وقفه " التماس دعا " موج می زند
نام تو را که می برم احساس می کنم
لحظه به لحظه عطر خدا موج می زند
هر جا که می روم به تو برمی خورم ... حسن
اصلاً حضور تو همه جا موج می زند
حتماً برای دیدن فیض کرامت است ...
اینجا اگر که خیل گدا موج می زند
دیگر نمی شود به غم و غصه دل اسیر
دست مرا بگیری اگر ... ایها المُجیر

شاعر : اسماعیل شبرنگ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

ای ماه آسمانیِ ماه خدا! حسن
خورشید، مستمند تو از ابتدا حسن
روز نخست نقش جمال تو را کشید
نقاش حسن با قلم ابتدا حسن
از شرم آفتاب رخت خفت آفتاب
در پشت کوه‌ها و پس ابرها حسن
ترسم از این که عقل، خدا خوانَدَت به جهل
از بس که دیده در تو جمال خدا حسن
از کائنات نغمۀ آمین شود بلند
دست تو تا بلند شود بر دعا حسن
افکنده گل صحیفۀ حسنت چو باغ گل
از بوسه‌های پشت هم مصطفا حسن
روح نبی، روان علی، قلب فاطمه
گیرد به یک اشارۀ چشمت صفا حسن
از صد هزار فیض مسیحا نکوتر است
دردی که با دعای تو گردد دوا حسن
باب تو باب حاجت ارباب حاجت است
ای عالمی به کوی تو حاجت روا حسن
جسم مسیح نه که روان مسیح هم
می‌گیرد از تبسم گرمت شفا، حسن
گر قاسمت به عرصۀ محشر قدم نهد
بهر نجات خلق کند اکتفا حسن
گویی که از لب تو عسل خورده مصطفی
از بس که داده بوسه دهان تو را حسن
یک جلوه از فروغ تو ماه است و آفتاب
یک صحنه از بقیع تو ارض و سما حسن
وقتی که جای دست خدا می‌شوی سوار
حیف است پا نهی به سر چشم ما حسن
باید رسول و حیدر و زهرا شوند گوش
تا ذات حق برای تو گوید ثنا حسن
باید نبی زیارت حُسن تو را کند
در لاله‌زار وحی به صبح و مسا حسن
زوار توست جان و رواقت بهشت دل
بالله بوَد مدینۀ تو قلبها حسن
گنجد چگونه عرش به یک گوشۀ بقیع؟
ای گوشه‌ای ز خاک تو عرش عُلا حسن
روزی که نیست روز تو باشد کدام روز؟
جایی که نیست خاک تو باشد کجا؟ حسن
صلح تو کرد روز معاویّه را سیاه
صبر تو داد دین خدا را بقا حسن
از بامداد اول خلقت تو بوده‌ای
بنیانگذار نهضت کرب و بلا حسن
آل نبی تمام کریمند و تو شدی
مشهور در کرامت و لطف و عطا حسن
خلقند میهمان و تویی میزبان خلق
ملک وجود آمده مهمان سرا حسن
عمری اگر که بند ز بندم جدا کنند
حاشا که لحظه‌ای ز تو گردم جدا حسن
وهابیان به زائر تو راه بسته‌اند
سد می‌کشند دور مزار تو، یا حسن
بیچاره‌های کوردل پست، غافلند
دارالزیارۀ تو بوَد قلب ما حسن
دشمن چو دید خُلق خوشت را به خنده گفت:
غیر از تو کیست صاحب خلق خدا؟ حسن
سوگند می‌خورم به خدا نیست ناامید
هر کس که آورد به تو روی رجا حسن
دست بریدۀ پسر کوچکت بس است
در حشر بر نجات همه ماسوا، حسن
هر گوشه روز حشر، دراز است سوی تو
دست هزار «میثم» بی دست و پا حسن

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

نیمه ی ماهه و ماه فاطمه در اومده    به خدا قمر اومده
گل تازه چیده بهشت حیدر اومده     به خدا قمر اومده
مژده مژده بابا شده ابوتراب
زهرا زهرا عیدی میده بی حساب
اونی که دور گهوارش جز دل شیدا نداره
اونی مجنون مجنونش شد حال لیلا نداره
اونیه که حسین خاطرخواهش شده واسه دیدنش
شیش ماهه دنیا اومده طاقت نه ماه نداره
جلوه ی دست کریم حیدره   اونی که آیینه ی پیمبره
تو محشر صاحب حوض کوثره
«یا مولا یا حسن یا مولا»
توی گلخونه ی حیدر نوبر یاس و ببین    خدای احساس و ببین
داداش حسین و زینب عشق عباس و ببین خدای احساس و ببین
ابن طاهاست پهلوون و بچه شیره
غوغا غوغاست وقتی که دست به شمشیره
مثل علی ذکر یا زهرا میگیره می اندازه یل
طلحه و زبیر و به خاک مالونده تو جنگ جمل
رجز آقا وقتی که ملعونه رو اسیر گرفت
لعن علی عدّو مرتضی علی خیرالعمل
علمدار حسینه مولا حسنه      تو لشگر عباسه که صف شکنه
تا وقتی حیدری نعره می زنه
«یا مولا یا حسن یا مولا»
دیگه درد همه دل شکسته ها دوا شده    حاجتمون روا شده
صله ی مادری فاطمه کربلا شده          حاجتمون روا شده
عمری عمری تو حسرت زیارتم
شاهم شاهم حسینه و رعیتم
مثل کبوتر تو هوای کربلا پر می زنم
دوباره تا مستی کنم میخونه ها سر می زنم
تا دوباره دیوونه بازیهامو از سر بگیرم
تو حال مستی سری به خونه دلبر می زنم
تا دلبر تو خونه مهمونم کنه  مهمونه روضه ی بارونم کنه
تو روضه مجنون و دیوونم کنه
«یا مولا یا حسین یا مولا»

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

دل و دلبر مولا یا حسن  
می و ساغر مولا یا حسن
گل حیدر مولا یا حسن
سید و سرور مولا یا حسن
باده بده ساقیا که مقتدا آمده     
نیمه ی ماه خدا ماه خدا آمده
کریم آل علی شمع هُدی آمده     
دل و دلبر مولا یا حسن  
می و ساغر مولا یا حسن
گل حیدر مولا یا حسن
سید و سرور مولا یا حسن
آیینه طلعت حُسن تعالی حسن   
صاحب تاج ولا به ملک الا حسن
به عرصه ی دلبری سید و مولا حسن
از همه خوبان سری سید و مولا حسن
دل و دلبر مولا یا حسن  
می و ساغر مولا یا حسن
گل حیدر مولا یا حسن
 سید و سرور مولا یا حسن
شبیه ختم رُسل گل پسر فاطمه   
زاده شیر عرب ای گهر فاطمه
قوت دست خدا بال و پر فاطمه      
دل و دلبر مولا یا حسن  
می و ساغر مولا یا حسن
گل حیدر مولا یا حسن
سید و سرور مولا یا حسن
کبوتری خسته ام که روی بام توأم    
رها زبند همه اسیر دام توأم
شهان كمین بنده ام
که من غلام توأم
دل و دلبر مولا یا حسن  
می و ساغر مولا یا حسن
گل حیدر مولا یا حسن
سید و سرور مولا یا حسن

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

 بحر رحمت را یکدانه گُهر پیدا شد
نخل عصمت را پاکیزه ثمر پیدا شد
مژده یاران که شب نیمه ی ماه رمضان
قرص خورشید به هنگام سحر پیدا شد
عاشقان قدر بدانید که پیش از شب قدر
بیت قرآن را قرآن دگر پیدا شد
امشب از اهل سموات ندائی بر خاست
که در آغوش زمین قرص قمر پیدا شد
دامن ماه خدا، چشم محمّد روشن
علی و فاطمه را نور بصر پیدا شد
دامن فاطمه شد سبز به میلاد حسن
صلوات همه بر حُسن خداداد حَسن
رمضان! قدر بدان ماه تمامت آمد
رحمت واسعه در سفره ی عامت آمد
«چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی»
آن شب قدر که خورشید به بامت آمد
مه رحمت، مه توبه، مه غفران، مه نور
که زهرا اختر تابنده، سلامت آمد
بانگ تکبیر برآور که خدا چهره گشود
سرِ تسلیم فرود آر، امامت آمد
روزه دار! ار ندهی دل به تولاّی حسن
با خبر باش که این روزه حرامت آمد
خوش ترین ذکر در این ماه، ثنای حسن ست
مهر این روزه ی سی روزه ولای حسن ست
رمضان! شهر خدای احد ذوالمننی
رمضان! جان منی، عشق منی، قلب منی
شهرها شهر نکویان و تو شهر اللّهی
ماه ها جمله نجوم و تو مه انجمنی
یازده ماه تمامند همه چشم به راه
که تو از چهره ی خود پرده به یک سو فکنی
هفته و روز و مه و سال همه می دانند
که زمان چون بدنی هست و تو جان در بدنی
نه فقط ماه خدائی که خدا می داند
مه پیغمبر و زهرا و علیّ و حسنی
امشب از نور، به تن پیرهنت بخشیدند
قدمش باد مبارک حسنت بخشیدند
این حسن کیست که سر تا قدم، او حسن است
این چراغی است که در بزم دل انجمن است
این کریم بن کریمی است که با دشمن و دوست
همه جا کرم و لطف و عطایش سخن است
این عزیزی است که پیغمبر اکرم فرمود
پسر من، جگر من، ثمر قلب من است
این امامی است که با صبر خداوندی خود
چون علیّ ابن ابیطالب دشمن شکن است
چه به خُلق و چه به خوی و چه به روی و چه به مو
حسن است و حسن است و حسن است و حسن است
چون زآغاز در او حسن خدا را دیدند
از همان روز ولادت حسنش نامیدند
رمز عزّ و شرف ماه صیام است حسن
رهبر صلح و علمدار قیام است حسن
چه به صلح و چه به جنگ و چه به صبر و چه سکوت
در همه حال امام است امام است حسن
آنچه خواهی زخداوند همه در کف اوست
رحمت واسعه و فیض مدام است حسن
گر چه در فرش بود تربت او کعبه ی دل
به خدایی خدایی عرش مقام است حسن
خلقتش سفره ی عام و همگان مهمانش
میزبان بر سر این سفره ی عام است حسن
به خدای که ودود است و غفور است و رحیم
او کریم است کریم است کریم است کریم
دوست در کفّه ی جودش دو جهان را دیده
خصم در خلق خوشش باغ جنان را دیده
هر گنه کار که رو سوی بقیعش برده
در طواف حرمش خطّ امام را دیده
چشم او بوده خدائی که به یک چشم زدن
قلب آینده و اعماق زمان را دیده
دست نگشوده گشوده گره عالم را
روی ناکرده عیان سرّ نهان را دیده
پدر و مادر و جد، هر که لبش بوسیده
در شمیم نفسش خنده ی جان را دیده
اهل عالم بنشینید به پای سخنش
همه دم بوی محمّد شنوید از دهنش
صلح او نیست کم از نهضت ثاراللّهی
در نگاهش کف دستی است زمه تا ماهی
اثر صلح و شکوفایی صبرش نگذاشت
که بشر افتد در تیره گی و گمراهی
به خداییّ خداوند تعالی یک آن
نیست در عزم و ثبات قدمش کوتاهی
حسن از صلح و حسین ابن علی با جنگش
هر دو دادند به ما، درس عدالت خواهی
او حسین است حسین ابن علی اوست بلی
هر دو را داده خدا سلطنت و آگاهی
شیعه از خون حسینیِ و پیام حسنی
به سر دوش گرفته تبر بت شکنی
یا حسن بر تو و بر صلح و قیام تو سلام
به سکوت تو و بر صبر مدام تو سلام
تو پیام آور صلحیّ و امامِ صبری
به پیام آوری تو به پیام تو سلام
هر کلامت شده مُشتی به دهان دشمن
به دهان تو درود و به کلامِ تو سلام
عادت تو کَرم و مَشی و مرامت احسان
به عطا و کرم و مَشی و مرامِ تو سلام
مام تو فاطمه، باب تو علی، جد احمد
به تو و جدّ و به باب تو، به مام تو سلام
«میثم» از مِهر شما مُهر قبولی دارد
که زنخلش ثمر مدح شما می بارد

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

   نیمه ی ماه خدا ماه خدا پیدا شد
کرم و جود و عطای ابدی معنا شد
   باظهور پسر فاطمه ی بنت رسول
آسمان محو تماشای گل زهرا شد
        حضرت حیدر کرار به وجد آمده بود
        چونکه با لطف خداوند رحیم بابا شد
        کوری چشم همه عایشه ها از اول
        سید و سرور و سالار بنی الزهرا شد
        سائل خوان کریمانه ی اقای کرم
      با گدایی در خانه ی او اقا شد
   آینه دار خداوند جلی آمده است
همه ی هستی زهرا و علی آمده است
      دل من صبح و مسا بر لب بامش باشد
   عامل مستی مان بردن نامش باشد
      باگدایی درش حاتم طایی دیده
      او کریم است و کرم مشی و مرامش باشد
   "واذا زلزلت الارض..." پیامد های
      نعره ی حیدری و ضربه ی گامش باشد
   نوکری در او کار من و تو نبود
      حضرت یوسف صدیق غلامش باشد
   پیرو صلح و سکوتش همه ایمان داریم
      کربلا شعبه ای از خط قیامش باشد
   پاره های جگرش هم دم " لایوم..." گرفت
      گریه بر کرببلا اوج پیامش باشد
عابد صومعه و دیر و کنشت آمده است
   حسن آقای جوانان بهشت آمده است
سائلم سائل بیچاره ولی محترمش
   سائلم سائل درمانده ی جود و کرمش
او مسیحای من است آمده ام جان بدهد
   مرده را زنده کند هر دم و هر بازدمش
پسر شیر خدا شیر جمل میباشد
   در عرب نیست کسی تاکه شود هم قدمش
هم ادیب است و حکیم است وعلیم است و فقیه
   مجتهدان همگی تشنه ی جام قلمش
لعن الله علی آل سعود ، یک روزی
   باطلا از سر نو شیعه بسازد حرمش
یوسف هاشمی آل بنی هاشم اوست
   ایها الناس بدانید ا’باالقاسم اوست
بذر عشقش ز ازل در دل من روئیده
   دست تقدیر مرا بهرگدایی چیده
پسر فاطمه بی مثل و نظیر است والله
   چه کسی خوب تر از او به دو عالم دیده؟
بی سبب نیست دم حضرت آقا گرم است
   حضرت احمد مختار لبش بوسیده
خاکساری در خانه اش عزت بخشید
   به من بی سروپا خسته دل و شوریده
نفس سرد من و گفتن از او هرگز
   جان به قربان موید ، شفق و ژولیده
خواهم از حق که در غصه به قلبم بندد
   لطف کرده به کریم ابن کریم ام بخشد
غم ندارم که پس از این دگر آقایی هست
   سید و سرور و سالاری و مولایی هست
بر سر سفره ی او عالم وآدم جمع اند
   شکرلله سر این سفره مرا جایی هست
"بگذار آدمیان طعنه زنند بد گویند "
   من سگ کوی همانم که تماشایی هست
حضرت ایزد منان به صراحت گفته
   این دروغ است برای حسن همتایی هست
بهر اطعام یتیمان مدینه چو علی
   روی دوشش همه شب کیسه ی خرمایی هست
یوسف است یوسف زهراست ولیکن آیا
   در دل خانه ی او همچو زلیخایی هست ؟؟؟
نه فقط شاعر درباری اهل کرم ام
   روضه خوان هستم و در روضه گریزی بزنم
به تب سوز و دعای سحرش گریه کنید
   در حوالی دو چشمان ترش گریه کنید
سالها در غم بی مادری اش آب شده
   دیگر حالا به تن مختصرش گریه کنید
مادری در بر اونیست غریب است به خدا
   مثل زینب همه بالای سرش گریه کنید
دارد از شدت سم بال و پرش میسوزد
   پس بیایید به زخم جگرش گریه کنید
ای کریم ابن کریم حال بکا میخواهم
   هم بقیع هم نجف و کرببلا میخواهم

شاعر : علیرضا خاکساری

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

روی لب های تان دعا دیدیم
در نگاه تو ما خدا دیدیم
ای کریمی که پشت خانه تو
مُلک لاهوت را گدا دیدیم
به خدا لحظه لحظه لطف تو را
تک تک ما تمام ما دیدیم
ای مقامت در آسمان بهشت
روی دوش نبی تو را دیدیم
با تو ما در میان خوف و رجا
جبر در اختیار را دیدیم
صبر گاهی حماسه مرد است
پشت صلح تو کربلا دیدیم
در نگاه تو یاس را عمری
خسته در بین کوچه ها دیدیم

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

كریم آلُ الله،یاحسن یامولا
حالا شب شیدا شُدنِ این دل مستمه
شیرینی بابا شُدنِ علی تو دستمه
كرمش به قد هفت آسمونه
نمكش سفره ی ماه رمضونه
هرچه قدر دوستش داری بلند بگو یا حسن
روی دست زهراست
صورتش چه زیباست
پسر بزرگ خونه ی مولاست
كریم آلُ الله،یاحسن یامولا
آی اونایی كه سر زلفش اسیرید
شب عیده همه جمع شین ازش عیدی بگیرید
اومده پیمبر از سفر دل بیقرار شده
داره میده عیدی به همه،آخه نوه دار شده
بوسه زد تا اون رو دیده نگاهش
كه گل افتاده این صورت ماهش
هرچه قدر دوستش داری بلند بگو یا حسن
مثل گل می مونه
فاطمه شبونه
لالایی براش
یا علی می خونه
كریم آل عبا،یاحسن یامولا
مزار امام حسن شده،تاج سر بقیع
الهی باشیم همچین شبی،پشت در بقیع
برای آقامون جشنی بگیریم
یا حسن بگیم از شادی بمیریم
هرچه قدر دوستش داری بلند بگو یا حسن
داره اون هوامُ
تا شنید صدامُ
امضا زد برات كرببلامُ
حسن حسین،حسن حسین

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

باز این دل شده رسوا     شیداییم زده بالا
مستونه شور میگیرم     عشق من گل زهرا
به مجنون،بگید زود،بیاد از دل صحرا
ببینه،که امشب،اومد حضرت لیلا
میسوزونن اسپند براش حیدر وزهرا
امشب هرکی کرده صراط مستقیمو گم
روبیاره چون که رسیده قبله ی دوم
مستی کن بگو بی خیال حرف همه مردم
مولانا مدد عشق علی و فاطمه ارباب
.......................
جون من به فداته     عرش حق زیر پاته
بوسه از لبای تو     افطاری باباته
کریمه،رحیمه،پناه عالمینه
تموم،امید،خدا و والدینه
حسین عشق ما واینم عشق حسینه
دنیا اومد سائلاشو دیدم و کف کردم
تیر عشقش اومد و قلبم و هدف کردم
مستی کردم شوق پریدن تا نجف کردم
مولانا مدد عشق علی و فاطمه ارباب
 ...........................
من با این دل سردم     آقاجون نذر کردم
ایشالا که به دور     قبر خاکیت بگردم
نخورغم،که آقا،پس از چند ماه و چندی
میسازیم برات صحن میشی شاد و میخندی
یه گنبد شبیه رضا رو میپسندی؟
مجنونت منم ای تو عصای پیری حیدر
قلبی که تو هستی میونش میشه خدا محور
قلبی که تونیستی میونش گل بگیری بهتر
مولانا مدد عشق علی و فاطمه ارباب

شاعر : میثم میرزایی

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

 کل ملائک شادی میکنن           شاهنشه عشق اومده حسن
میخونه غزل باشور وشعف       زهرا مدینه؛ حیدر تو نجف
اومده حضرت عشق و وقت شیدایی شده 2
حال زهرا و علی خیلی تماشایی شده 2
امشب عشقم کشیده سری به میخونه زنم 2
اهل عالم بدونید که من گدای حسنم
.................................................
سائلت شدم تا دم لحد    مجنون توأم یا حسن مدد
چشمام کف پات ای نور دوعین   قربون تو و داداشت حسین
عمریه به عشق تو مبتلا و دربدرم 2
اسم تو روی دلم شد سند معتبرم 2
امشب عشقم کشیده سری به میخونه زنم 2
اهل عالم بدونید که من گدای حسنم 2
.................................................
روزی که رو خاک ما سر میذاریم     غصه نداریم تا تو رو داریم
وقتی دشمنات میبینن عذاب      ما میریم بهشت بی حساب کتاب
نیمه ی ماه رمضون وقت خدایی بودنه 2
بخشش حضرت حق فقط به عشق حسنه 2
امشب عشقم کشیده سری به میخونه زنم 2
اهل عالم بدونید که من گدای حسنم 2
.................................................
ما اربابمون شاه و ولیه    چه بخوای نخوای حق با علیه
قاهرالعدو والی الولی           عشق فاطمه؛ مرتضی علی
جذبه ی برق نگاش کوه و به زانو می کشه 2
اسمش و که می برم یه عالمی هو میکشه 2

شاعر: میثم میرزایی