چت انقلابی

 

يادش بخير

دهه فجر تو دوران راهنمائي که بودم با دوستان روزنامه ديواري درست ميکرديم  هر 4 ، 5  نفر با هم . پايين صفحه روزنامه ديواري اسم خودمو که ميديم کلي ذوق ميکردم

ما هم تو اون دوران گلی جشن می گرفتیم تو مدرسه

اولین مسابقه زنده ماست خوری رو تو اون ایام تو مدرسه برگزار کردیم

 

خدایا چه ایامی بود

تئاتر بازی می کردیم ، سرود کار می کردیم . اصلا اون ایام مدرسه مثل دسته گل می شد

یه خاطره جدید یادم افتاد ...

هی میگم با خودم خدایا من خیلی شیطون بودم ، چه کار میکردم بچه بپدم ، تا اینکه این خاطره یادم افتاد

 

چهارم دبستان بودم ...

همون سال 22 بهمن مدرسه تصمیم گرفت به مناسبت دهه فجر به بچه ها سر صف بسته های کوچیک شکلات و اجیل بده که توش یه کاغذ هم بود که روش نوشته شده بود دهه فجر مبارک مدرسه استقلال ...

 

خلاصه ، یه روز اومدن سر کلاس ورزش ما و اجازه 4 تا از بجه ها رو مدیر مدرسه از معلممون گرفت و ما رو برد تو دفتر و یه گوشه نشوندمون و گفت این اجیلارو با شکلاتا قاطی کردیم ، دو نفر مسئول پر کردن پلاستیک ها باشید یکی کاغذ بذاره و یکی هم منگنه بزنه ...

از قضا من و دوستم مسئول پر کردن پلاستیک ها شدیم ...

من یه مشت می‌ریختم تو پلاستیک و یه پسته هم میشکستم و میخوردم  ، به دوستام میگفتم شما هم بخورید ، اونا فقط من و نگاه میکردن ...

خلاصه حدود ربع کیلو پسته از بین اجیلا و شکلاتا رو من خوردم ...

اگه فکر میکنید گیر افتادم ، نه ... نیفتادم

چون پوسته هاشو میریختم تو جیبم

از بچگی شکمو بودم ...

اون روز بچه ها پشیمون شدن که چرا نخوردن ...

و مدیر مدرسه به ما یکی یه دونه دفتر مشق هدیه داد و کلی هم تشکر کرد ...

البته بعد که برای مامانم تعریف کردم ، اومد مدرسه و به مدیرمون گفت و حلالیت طلبید ، و مدیرمون هم گفت من میدونستم ، از لای در نگاهشون میکردم ،

 

من فقط موندم که این پسر چقدر جا داره نیم کیلو پسته رو خورد

بنظر من گزینه ب صحیح است

 

خاطرات اون دوران خیلی خوب بود من شرکتی نفتی بودم و در اعتصاب بسر میبردیم ولی همکارانی که در شیفت کارخانه ها بودند بخاطر سوخت رسانی به مردم مجبور بودند که سرکار بروند ولی به اندازه نیاز داخلی تولید کننند ما هم در تظاهرات و کمکهای مردمی شرکت میکردیم

خخخخخ / یعنی اون تیکه «از لای در نگاه کردن مدیر و تعجب از اون همه جایی که داشتین» خیلی خنده داشت!!! یعنی میشه گفت: شما هم فیلم بودید برا خودتون (یا هم اینکه همه رو فیلم داشتید) خداییش!!!!

به نظر من، جواب جناب آقای shirdel2 کاملِ کامل بود. من باهاشون موافقم. قسمت "ب" نکته داشت!!!

جواب کاربر emamedavazdah و آقا علیرضای گل هم قابل تقدیره. تشکر تشکر!

 

بچه ها متشکریم بچه ها متشکریم  ... ممنون

سلام به همگی.

موضوع بدین برای بحث...

سلام به نظر من در این مورد که :

اگه تو اون دوران انقلاب بودیم دوست داشتیم در چه سمت یا پستی بودیم ؟

و چیکار می کردیم بعنوان یه انقلابی دارای قدرت تأثیر ؟ یا شاید دوست داشتیم انقلاب در چه مسیری می بود؟

انقلاب کردن سخت نیست انقلابی ماندن سخت است

سمت و پست و مقام و درجه و دوران و حال و زمان مهم نیست ............... مهم اینکه در هر زمان و مکان و مقام هستیم نقشمان در هر امری موثر باشد

من خودم اگه اون موقع بودم، دوست داشتم بی پست و‌مقام‌کار کتم.

واقعا زمان انقلاب خیلی ها دنبال پست و مقام نبودن.

طوری شده بود که همه وظیفه ی خودشون میدونستن که هر کاری برای رها شدن از نظام شاه بکنند.

سختی های زیادی هم متحمل شدند و راحتی امروز ما نتیجه تلاش و کوشش، سختی ها و شکنجه هایی هست که مردم در زمان رخ دادن انقلاب کشیدند.

دوست داشتم شور و اشتیاقی که انقلابیون اون سالها تجربه کردند رو تجربه‌کنم. 

طییعتا اگه در هر امری اگثریت بر اقلیت چیره کن در ان انقلابی عظیم رخ خواهد داد