رحلت یا شهادت پیامبر (ص) حقیقت کدام است؟
رسول خدا ص فرمود: هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید می شود.
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَآل (عمران آیه ۱۴۴ )
محمد (ص ) فقط فرستاده خداست ؛ و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمى گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمى زند؛ و خداوند بزودى شاکران (و استقامت کنندگان ) را پاداش خواهد داد.
یکی از مظلومیتهای حضرت رسول این است که معمولاَ به کیفیت شهادت ایشان توجه نمیشود. کتابهای سیره و حدیث مرگ رسول خدا بوسیله سم را تایید کردهاند و آن را با احادیث متواتر ذکر کردهاند از جمله:
ابن سعد میگوید در روایتی آمده است: پیامبر ص مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. این قول ابن عبده است. (۱)
شیخ مفید میگوید: او در مدینه روز دوشنبه دوشب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری درگذشت درحالیکه شصت و سه سال داشت. (2)
در کتاب جامع الرواه آمده است: پیامبر ص در مدینه مسموم درگذشت.(3)
بیهقی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که وی گفت: اگر ۹بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده اشت برایم محبوبتر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است به جهت اینکه خداوند او را پیامبر شهید قرار داده است. (4)
رسول خدا ص فرمود: هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید میشود.(5) و همچنین فرمودند: هیچ کس از ما (اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود. (6)
پس شهادت حضرت رسول توسط سم قطعی است. ولی چه کسی و در چه زمانی ایشان را به شهادت رسانده اند؟؟؟
زمان شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله
ظاهرا بیشترین فاصله ای را که بین فرمان حمله به شام به رهبری اسامه و شهادت حضرت رسول بیان شده است دو هفته است. (7)
عدهاي از اطرافیان از پیوستن به سپاه اسامه سر باز زدند تا بتوانند به طور سری به گونهای که رسوا نشوند از دست پیامبر (ص) خلاص شوند و نقشههای شوم خود را در بعد از شهادت حضرت اجرا کنند.
روایت شده است: پس بیهوش شد و چون به هوش آمد زنها به او دارو خوراندند در حالی که او روزهدار بود. (8)
در دو روایت بخاری و مسلم از قول يكي از زنان پيامبر(ص) آمده است: ما به رسول خدا در هنگام بیماری اش دارو دادیم پس شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهید.
گفتیم: (مسئله ای نیست) هر بیماری از دارو متنفر است. در بعضی روایات اینچنین آمده: (اهمیتی ندهید) کراهیت مریض از دواست!
اندکی بعد پیامبر فرمود: هرکس در خانه است در برابر چشم من باید دارو بخورد بجز عمویم عباس که در کنار شما حضور نداشت. (9)
در پاسخ به این صحبت باید گفت
اولا: مگر اطاعت حضرت رسول در هر حالی طبق نص قرآن واجب نشده است ؟ مگر قرآن نفرموده: که پیامبر ص از روی هوی و هوس سخن نمیگوید ؟ پس چرا وقتی حضرت خواستند که به او دارو (سم) را ندهند آن زن اطاعت نکرد و بلکه خلاف دستور حضرت عمل کرد ؟ آیا رسول خدا ص فایده دارو را نمی دانست و آنها میدانستند ؟ و آیا پیامبر مصلحت خود را تشخیص نمیداد و آنها تشخیص میدادند ؟
ثانیا: جمله آخر حضرت (همه اهل خانه در برابر چشم من از این دارو بخورند) اشاره به این دارد حضرت میدانستند که آن دارو نبوده است بلکه سم بوده است که میخواستند توسط آن حضرت را بکشند. لهذا منظور حضرت اینچنین بوده است: اگر دارو بوده است از آن بخورید!!! ولی خودشان میدانستند که دارو نبود و از آن نخوردند.
در الطب النبوی ابن جوزی ج۱ص۶۶ میگوید: به او دوا خوراندند در حالیکه بیهوش بود و چون به هوش آمد فرمود: چه کسی با من چنین کرد. این کار زنهائی است که از آنجا آمدهاند و با دست به سوی حبشه اشاره کرد. و در روایات صحیح آمده که دو تن از زنان پيامبر(ص) حبشی بودند.
این یک افشاگری از سوی رسول خداست که او را به روشی که زنان حبشیه به شوهرانشان سم میخوراندند مسموم کردهاند. سم حبشه نیز معروف و مشهور بوده است و بعضی از حبشیها متخصص در سحر و شعبده و انواع سم بوده اند.
عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آنحضرت فرمود: میدانید پیامبر ص درگذشت یا کشته شد همانطور که خدا میفرماید: (اگر او درگذرد یا کشته شود به جاهلیت باز میگردید.) او قبل از مرگ مسموم شد. آن دو زن به او سم نوشاندند. (10)
۱-المجدد فی الانساب. محمد بن محمد علوی ص۶
۲-المقنعه شیخ مفید ص۴۵۶ و منتهی المطلب حلی ج۲ص۸۸۷
3-جامع الرواه محمد علی اردبیلی ج۲ص۴۶۳
4-السیره النبویه ابن کثیر دمشقی ج۴ص۴۴۹
5-بصائر الدرجات ص۱۴۸و بحارالانوار ج۱۷ص۴۰۵و ج۴۰ص۱۳۹
6-کفایه الاثر-خراز قمی ص ۱۶۲ و وسائل الشیعه ج۱۴ص۲ و بحارالانوار ج۴۵ص۱ و من لایحضره الفقیه ج۴ص۱۷
7- المغازی واقدی ج۱ص۱۲۶
8- الطبقات الکبری ج۲ص۲۳۵
9- صحیح البخاری ج۷ص۱۷ و ج۸ص۴۰ و صحیح مسلم ج۷ ص ۲۴و۱۹۴- تاریخ طبری ج۲ص۴۳۸
10- تفسیرالعیاشی ج۱ص۲۰۰ و بحارالانوار ج۲۲ص۵۱۶وج۲۸ص۲۱
و همچنین فرمودند: هیچ کس از ما (اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود. (۱۰)
دانشمندان مسلمان در باره اين كه پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم چگونه از دنيا رفت، ديدگاههاى گوناگونى دارند؛ بسيارى از علماى شيعه و سنى معتقدند كه آن حضرت را مسموم كردند و همين سم در بدن آن حضرت اثر كرده و او را به شهادت رسانده است.
حاكم نيشابورى عالم معروف اهل سنت در كتاب معتبر المستدرك على الصحيحين مىنويسد:
ثنا داود بن يزيد الأودي قال سمعت الشعبي يقول والله لقد سم رسول الله صلى الله عليه وسلم وسم أبو بكر الصديق وقتل عمر بن الخطاب صبرا وقتل عثمان بن عفان صبرا وقتل علي بن أبي طالب صبرا وسم الحسن بن علي وقتل الحسين بن علي صبرا رضي الله عنهم فما نرجو بعدهم.
الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص61، ح4395، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.
داود بن يزيد گويد كه از شعبى شنيدم كه مىگفت: به خدا قسم رسول خدا و ابوبکر با سمّ کشته شدند و عمر و عثمان و على بن ابيطالب با شمشير کشته شدند و حسن بن على با سم و حسين بن على با شمشير کشته شد.
و باز در روايت ديگر نقل مىكند:
ثنا السري بن إسماعيل عن الشعبي أنه قال ماذا يتوقع من هذه الدنيا الدنية وقد سم رسول الله صلى الله عليه وسلم وسم أبو بكر الصديق وقتل عمر بن الخطاب حتف أنفه وكذلك قتل عثمان وعلي وسم الحسن وقتل الحسين حتف أنفه.
سرى بن اسماعيل از شعبى نقل كرده است كه او گفت: از اين دنياى پست چه توقعى داريد؛ در حالى كه رسول خدا (ص) و ابوبكر مسموم شدند، عمر بن الخطاب، عثمان، و على (ع) كشته شدند، حسن (ع) مسموم شد و حسين (ع) ناگهانى كشته شد.
الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص67، ح4412، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.
همچنين بسيارى از بزرگان اهل سنت همين مطلب را از عبد الله بن مسعود نقل كردهاند:
حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا عبد الرَّزَّاقِ ثنا سُفْيَانُ عَنِ الأَعْمَشِ عن عبد اللَّهِ بن مُرَّةَ عن أبي الأَحْوَصِ عن عبد اللَّهِ قال لأَنْ أَحْلِفَ تِسْعاً ان رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قُتِلَ قَتْلاً أَحَبُّ الي من أَنْ أَحْلِفَ وَاحِدَةً انه لم يُقْتَلْ وَذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ جَعَلَهُ نَبِيًّا وَاتَّخَذَهُ شَهِيداً.
از عبدالله بن مسعود روايت شده است که مىگفت: اگر ۹ بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده اشت برايم محبوبتر است از اين که يک بار قسم بخورم که او کشته نشده است؛ زيرا خداوند او را پيامبر و شهيد قرار داده است.
الصنعاني، ابوبكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج5، ص269، ح9571، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ؛
الزهري، محمد بن سعد بن منيع ابوعبدالله البصري (متوفاي230هـ)، الطبقات الكبرى، ج2، ص201، ناشر: دار صادر – بيروت؛
الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج1، ص408، ح3873؛ ج1، ص434، ح4139، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛
ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج5، ص227، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت؛
ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاي774هـ)، السيرة النبوية، ج4، ص449، طبق برنامه الجامع الكبير؛
السيوطي، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ)، الحاوي للفتاوي في الفقه وعلوم التفسير والحديث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون، ج2، ص141، تحقيق: عبد اللطيف حسن عبد الرحمن، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م.
هيثمى بعد از نقل اين روايت مىگويد:
رواه أحمد ورجاله رجال الصحيح.
احمد آن را نقل كرده و راويان آن، راويان صحيح بخارى هستند.
الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص34، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.
حاكم نيشابورى بعد از نقل اين روايت مىگويد:
هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه.
اين حديث طبق شرائطى كه بخارى و مسلم براى صحت روايت قائل هستند، صحيح است؛ ولى آن دو نقل نكردهاند.
الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص60، ح4394، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.
و از علماى شيعه، شيخ مفيد رضوان الله تعالى عليه مىنويسد:
رسول الله صلى الله عليه وآله محمد بن عبد الله... وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقيتا من صفر....
رسول خدا صلي الله عليه وآله در روز دوشنه 28 صفر در مدينه در حالى كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.
الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري البغدادي (متوفاي413 هـ)، المقنعة، ص456، تحقيق و نشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين ـ قم، الطبعة: الثانية، 1410 ه
مرحوم شيخ طوسى در كتاب تهذيب الأحكام مىنويسد:
محمد بن عبد الله... وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقيتا من صفر سنة عشرة من الهجرة.
محمد بن عبد الله (صلى الله عليه وآله وسلم )... در روز دوشنبه 28 صفر سال دهم هجرى در حالى از دنيا رفت كه مسموم شده بود.
الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، تهذيبالأحكام، ج6 ص2، تحقيق: السيد حسن الموسوي الخرسان، ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ طهران، الطبعة الرابعة،1365 ش.
و نيز مرحوم علامه حلى در تحرير الأحكام مىگويد:
محمد بن عبد الله... وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقينا من صفر سنة عشرين من الهجرة.
الحلي الأسدي، جمال الدين أبو منصور الحسن بن يوسف بن المطهر (متوفاي 726هـ)، تحرير الأحكام، ج2 ص118، تحقيق: الشيخ إبراهيم البهادري، ناشر: مؤسسة الإمام الصادق ( عليه السلام ) ـ قم، الطبعة: الأولى، 1420 ه
اما اين كه چه كسى و در چه زمانى آن حضرت را سمّ داده است، همانند بسيار ديگر از زواياى زندگى آن حضرت براى ما روشن نيست.
محمد بن اسماعيل بخارى در صحيحش مىنويسد:
قالت عَائِشَةُ رضي الله عنها كان النبي صلى الله عليه وسلم يقول في مَرَضِهِ الذي مَاتَ فيه يا عَائِشَةُ ما أَزَالُ أَجِدُ أَلَمَ الطَّعَامِ الذي أَكَلْتُ بِخَيْبَرَ فَهَذَا أَوَانُ وَجَدْتُ انْقِطَاعَ أَبْهَرِي من ذلك السُّمِّ.
عايشه گفته است كه رسول خدا در مريضى خود ( كه در آن از دنيا رفتند) مىفرمودند تا كنون درد غذايى را كه در خيبر خوردم احساس مىكردم و الآن زمانى است كه احساس كردم شريانهاى قلبم از آن پاره شده است.
البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج4، ص1611، ح4165، كِتَاب الْمَغَازِي، بَاب مَرَضِ النبي (ص) وَوَفَاتِهِ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
شايد برخى بگويند كه چنين مطلبى بعيد به نظر مىرسد كه سمى بعد از چهار سال اثر كند، ضمن اين كه پيامبر اسلام قبل از خوردن آن سم در جنگ خيبر از مسموم بودن گوشت گوسفند آگاه شد و از خوردن دست كشيد؛ چنانچه ابن كثير دمشقى مىنويسد:
وفي صحيح البخاري «عن ابن مسعود قال: لقد كنا نسمع تسبيح الطعام وهو يؤكل» يعني بين يدي النبي وكلمه ذراع الشاة المسمومة وأعلمه بما فيه من السم
در صحيح بخارى از ابن مسعود نقل شده است كه مىگفت: «ما صداى تسبيح گفتن غذا را هنگامى كه رسول خدا از آن تناول مىفرمود، مىشنيديم». يعنى در جلوى پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم. و گوشت سردست مسموم با حضرت سخن گفت و ايشان از سمى بودن خود مطلع كرد.
ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية،ج 6، ص286، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.
در نتيجه اين كه چه كسى پيامبر را سمّ داده و اين سمّ در چه زمانى بوده است، براى ما به صورت دقيق روشن نيست.
و از طرف ديگر ميىبينيم كه محمد بن اسماعيل بخارى و مسلم و بسيارى ديگر از بزرگان اهل سنت نوشتهاند:
قالت عَائِشَةُ لَدَدْنَاهُ في مَرَضِهِ فَجَعَلَ يُشِيرُ إِلَيْنَا أَنْ لَا تَلُدُّونِي فَقُلْنَا كَرَاهِيَةُ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فلما أَفَاقَ قال أَلَمْ أَنْهَكُمْ أَنْ تَلُدُّونِي قُلْنَا كَرَاهِيَةَ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فقال لَا يَبْقَى أَحَدٌ في الْبَيْتِ إلا لُدَّ وأنا أَنْظُرُ إلا الْعَبَّاسَ فإنه لم يَشْهَدْكُمْ.
عايشه گفته است در دهان رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در زمان مريضى ايشان به زور دوا ريختيم، پس با اشاره به ما فهماندند كه به من دوا نخورانيد، ما با خود گفتيم اين از آن جهت است كه مريض از دوا بدش مىآيد و وقتى حضرت بهتر شد، فرمودند: آيا من شما را از اين كه به من دوا بخورانيد نهى نكردم ؟ پس فرمودند: بايد در دهان هر كسى كه در اين خانه است، در جلوى چشم من دوا ريخته شود؛ غير از عباس كه او شاهد ماجرا نبوده است.
البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج4، ص1618، ح4189، كِتَاب الْمَغَازِي، بَاب مَرَضِ النبي (ص) وَوَفَاتِهِ؛ ج5، ص2159، ح5382، كِتَاب الطِّبِّ، بَاب اللَّدُودِ؛ ج6، ص2524، ح6492،كِتَاب الدِّيَاتِ، بَاب الْقِصَاصِ بين الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ في الْجِرَاحَاتِ؛ ج6، ص2527، ح6501، بَاب إذا أَصَابَ قَوْمٌ من رَجُلٍ هل يُعَاقِبُ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987؛
النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج4، ص1733، ح2213، كِتَاب السَّلَامِ، بَاب كَرَاهَةِ التَّدَاوِي بِاللَّدُودِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
نكته جالب توجه اين است كه بخارى اين حديث را در كتاب ديات، باب قصاص نقل كرده است
ابن حجر عسقلانى در شرح اين روايت مىنويسد:
(قوله لددناه) أي جعلنا في جانب فمه دواه بغير اختياره وهذا هو اللدود.
اين كه گفته: «لددنا» يعنى اين كه ما در دهان آن حضرت بدون اين كه اختيارى داشته باشد (بازور) دوا ريختيم.
در اين جا چند سؤال از برادران اهل سنت داريم كه اميد است پاسخ بدهند:
1. چرا عايشه و كسانى كه در آنجا حضور داشتند، حرف پيامبر را گوش نكردند و على رغم نهى آن حضرت، دارو را با زور در حلق آن حضرت ريختند ؟ مگر نه اين كه قرآن كريم مىفرمايد:
وَما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا. الحشر / 7.
هر دستورى كه رسول به شما داد اطاعت كنيد و از هر گناهى نهيتان كرد آن را ترك كنيد، و از خدا بترسيد كه خدا عقابى سخت دارد.
2. چرا عايشه پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم را با ديگر مريضها يكسان مىبيند ؟ مگر نه اين كه خداوند مىفرمايد:
وَمَا يَنطِقُ عَنِ الهَْوَى. إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْى يُوحَى. النجم / 3 و 4.
هرگز از روى هوى و هوس سخن نمىگويد و آنچه مىگويد چيزى جز وحيى كه به وى مىشود نيست.
چرا فكر كرد كه هر مريضى حتى پيامبر خوردن دوا را دوست ندارد؟
آيا پيامبر اسلام به اندازه اطرافيان درك نمى كرد كه چه چيزى براى او خوب است و چه چيزى بد ؟ يا اين كه اطرافيان مىخواستند با انجام اين عمل، همان سخن افرادى را تكرار كنند كه به هنگام درخواست قلم و كاغذ به پيامبر گرامى (ص) نسبت هذيان دادند ؟
و از همه عجيبتر اين است كه نقل كردهاند: پيامبر اسلام بعد از اين كه به هوش آمد، دستور داد به همه آنها كه به زور به حضرت دوا داده بودند، از همان دوا بخورانند غير از عمويش عباس ! چرا پيامبر اسلام همه را مجازات مىكند ؟ مگر قرآن كريم نفرموده:
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى. الأنعام / 164 و الأسراء /15 و فاطر 18 و الزمر / 7.
هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را بر دوش نمىكشد.
با اين تفاصيل بايد براى مظلوميت آقا رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بيش از همه اشك ريخت كه در ميان امت خود و حتى در خانه خود بيش از همه مظلوم بوده است.
گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقيقاتى حضرت ولى عصر (عج)
ابا صلت هروی از حضرت رضا علیه السّلام نقل کرد که فرمود:
هیچ یک از ما نیست مگر اینکه کشته می شود.
اعتقادات صدوق: می نویسد اعتقاد ما اینست که پیامبر اکرم(ص) در جنگ خیبر مسموم شد پیوسته این ناراحتی در آن جناب بازگشت می کرد تا بالاخره رگ گردنش بر اثر سمّ قطع و از آن ناراحتی درگذشت. که از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: هیچ پیامبر و وصی پیامبری نیست الّا اینکه به شهادت می رسد. یعنی در راه خدا کشته خواهد شد.
کفایة الاثر: هشام بن محمّد از پدر خود نقل کرد که حضرت امام حسن (ع) پس از شهادت پدر خود امیر المؤمنین (ع) در ضمن سخنرانی خود فرمود: پیامبر اکرم (ص) به من خبر داده که امامت در اختیار دوازده امام از اهل بیت اوست که برگزیده اند. هیچ کدام از ما نیست مگر اینکه یا مسموم می شود و یا مقتول. عده ای بر این نظرند (البته روایاتی هم مؤید نظرشان وجود دارد) زنی یهودی ایشان را مسموم کرد؛ اما تاریخ این مسمومیت تا لحظه شهادت زیاد است و با عقل جور در نمی آید. اما نظر دیگری هست که از درون امت اسلامی منافقین پیامبر (ص) را مسموم کردند.
روایت ذیل اشاره به این نظر دارد: جبرئیل ابتدای سوره ی عنکبوت را بر حضرت رسول فرود آورد و گفت ای محمّد بخوان «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الم أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْکمُونَ. رسول خدا (ص) به جبرئیل فرمود: این چه آزمایشی است جبرئیل عرض کرد ای محمّد همانا خدای تعالی تو را سلام می رساند و می فرماید: که من پیامبری پیش از تو نفرستادم مگر اینکه در پایان زندگی اش جانشینی که بجایش بنشیند برگزید و روش و احکامش را زنده کرد پس راستگویان آنانند که فرمان رسول خدا را اجرا می کنند و آنان که نافرمانی او را می کنند دروغگویانند. همانا ای محمّد نزدیک شده رفتن تو بسوی پروردگارت خدا فرمان می دهد به تو که پس از خود علی بن ابی طالب را برای امتت انتخاب کنی او جانشین تو است که قیام به ارشاد و هدایت امت و رعیتت می کند. اگر امت پیروی او را کردند سالم خواهند ماند …حذیفه گفت رسول خدا، علی (ع) را خواست و با او خلوت کرد همان روز و شب را علم و حکمتی که خدا با وی سپرده بود او هم به علی(ع) سپرد و او را آگاه کرد آنچه را که جبرئیل گفته بود.
عیون اخبار الرضا
تمام اولیای خدا یا شهید شدند یا مسموم
شهادت بنظر من مفهوم خاصی داره . رحلت صحیح است
با سلام
دوست عزیز منظور عام (و طبق فرهنگ لغت ) از رحلت فوت و مردن به مرگ طبیعی است و منظور از شهادت برگرفته از شَهَادة به معنی شهید و كشته شدن در راه خدا ، می باشد
حالا اینکه می فرمائید مفهوم خاصی داره رو من متوجه نمیشم!!!
اگه منظورتون جایگاه خاص و ویژه ای هست که فکر نکنم نیاز به گفتن باشه که جایگاهی خاص تر از خاتم اوصیاء نمیتونیم متصور باشیم و قطعا کون و مکان ذره ای از مقام حضرت محمد (ص) رو نمیتونه بیان کنه چه برسه یک کلمه ....
دیگه اینکه با این استدلال ها کجاش نامفهوم بوده که پیامبر شهید شدند؟