مشاعره رضوی
| مـى رسـم تـا كـنـار مرقد تو | دامــنــى اشــك و آه آوردم |
ما خسته و دلشکسته ایم و مضطر
چشم همه نوکرانتان بر این در
هرچند بهشت را ضمانت کردید
یک گوشه صحن قدس ما را خوشتر
| روز و شـب در انـتـظارم، پـس بيـا | دوسـت شـو بـا من، مرا هم ناز كن |
نداریهای ما با آنچه داری جور میآید
به هر بیتی سلیمان مینشیند، مور میآید
بشارت باد! نزدیک اذان صبح دریا شد
صدای ربنای رودها از دور میآید
دعای مادرم در صحن گوهرشاد عطری شد
که از گهواره با من بوده و تا گور میآید
دلیل نالهی من یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمیخواهد
دریا کنار مرقد تو موج می زند
ماهی و پادشاهی تو حکم جزر و مـَدّ
از یک شروع می شوی و هفت مرتبه
در جلوه می روی بشوی هشتمین عدد
در صحن کهنه سوی تو کردم نماز را
اینجاست آنکه لایق تکبیر می شوم
میلاد پارة تن زهرا و احمد است
شمس الشموس عالم آل محمد است
تنها نه خراسان شمالی و جنوبی
ایران همه جایش شده از بوی تو یاسی
یادم نرفته خاطرات کودکی ام را
پر می کشیدم سوی تو شانه به شانه
محسن بصیری
هر پادشه که ضامن آهو نمی شود
هر کس که نام اوست رضا، او نمی شود
دستی که دست لطف خدا می شود تویی
شاهی که خود رفیق گدا می شود تویی
یک سبد با تو گفت و گـــــو دارم
با ســــــتاره که پیـــــش رو دارم
پشت هر پنجره که می آیــــــی
دســـــتهای پـــــــــــــر آرزو دارم
من دور گندم کرم تو کبوترم
ردّم نکن که از همه بی آبروترم
ماه در حوض بزرگ کاشی است
آب، آیینه مهتاب شده
ماه، مهمان قشنگ حوض است
حوض بیچاره دلش آب شده
چشم من منتظر خورشید است
پیک خورشید، سپیده پیداست
از حرم بانگ اذان می آید
آه، این منتظر خیلی زیباست!