مشاعره رضوی
ما بندهی درگاه، در پيش تو، اما
در عشق خداييم، يا ضامن آهو!
وقتی کبوتران حریمت، گرسنه اند
گندم برای سفره ما، نان نمی شود
باید هزار قرن، حکومت کنی مرا
سلطان چند روزه، که سلطان نمی شود
در خاطرم از تو اشتیاقی مانده است
طرح حرم و صحن و رواقی مانده است
ای ضامن دلهای غریبان اینجا
یک آهوی بی پناه باقی مانده است
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
تا ملائک همه پر را حرکت میدادند
دور تو قرص قمر را حرکت میدادند
به طواف تو زمین بار دگر می چرخید
چون که خدام تو در را حرکت میدادند
در آستان قدسي ات اي قبله گاه مهر
هستند لحظه هاي حرم ، دائم الوضو
وقتی که کوفه در دل مشهد ظهور کرد
حسی غریب مردم ما را جسور کرد
دستی رسید و شعله ی مظلوم اشک را
در چشمهای خسته ی بی ریشه کور کرد
آقا! به شأن گفتنٍ شعری برای تو
باید ز هفت وادی طوفان عبور کرد
حتی برای گفتن این شعر خسته نیز
یک بند گریه آمد و دل را مرور کرد
می خواستم که ضامن پیراهنم شوی
این عصمت دریده مرا از تو دور کرد
دوست دارم تا که بر خاکت، جبین سایی کنم
خاک پای زائرت را کحل بینایی کنم
دوست دارم خضر باشم تا که با آب بقا
تا قیامت بهر زّوار تو سقّایی کنم
ما داغ تب و تعب نداریم
چون غیر تو را طلب نداریم
با ذکر مَن اسمُهُ دوایت
ما دلهره ی مطب نداریم
من کبوترانه می سپارم دل را
آقایی و رد نمیکنی سائل را
دل چیز کمیست آری اما بپذیر
از دست من این تحفه ناقابل را
ای «بضعه»ی خاتم رسالت
ای اصل اصیل و با اصالت
توروخواب دیدم , تورویادمه
دلم کفتراتو بغل کرده بود
یه گوشه توی دفتر حاجتش
یه شاعر نگاتو غزل کرده بود
در چه وادی در سبیل رشحه بخش سلسبیل
دافع سوز جحیم و شافع روز معاد
شاه تخت ارتضا یعنی سمی مرتضی
سبط جعفر اشرف ذریه موسی الرضا
از ماه زیباتر تویی، از نوح آقا تر تویی
با اینکه بدنامم ولی دادی پناهم یا رضا !
از خودت بگذر به ترفندی كه در این بارگاه
عارف بالله هم گاهی از آهو كمتر است
تشنه ی جرعه ای از آب زلال حرمم
که به هم پایه ی آن چشمه ی زمزم هم نیست