مشاعره رضوی
در محضرت جناب سلیمان شهر طوس
بال ملخ به نشانه یک مور دیده ام
اینجا ندیده ام گدایی که دلخور است
اینجا فقیرها قدر جیبشان پر است
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
تا نـهد دل در رهت پا در رکـاب
اشک پيش افتاد و دل را زد به آب
بی کلاف آمدم سر بازار
قیمتِ عشق رایگان شده است
بد قیافه ترین کلاغ جهان!
عاشق چشم هایتان شده است
تا بت پرست كعبه ي خال شما شدم
زاهدترين خليفه ي ملك خدا شدم
از زير قبه ي تو به معراج مي روم
ديوانه وار در پي حلاج مي روم
السلام علیک یا ایها الرئوف
مگو که بی خردم هیچ کس نمی خردم
کرامت تو به بالای دست می بردم
اگر جدا کنی از خود مرا کم از صفرم
و گر کنار تو باشم فزون تر از عددم
مشهدت قبله دلهاست، به زهرا سوگند
همه دلخوشی ماست ،به زهرا سوگند
چند وقتیست که من زائر کویت نشدم
در دلم غلغله برپاست ،به زهرا سوگند
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
در قلب ما مولای مهر است در چشم ما شاه شفاعت
در سایه اش ما شادمانیم ما شادمانیم تا قیامت
تا به آسمان پل زد، آسمان هشتم را
روی غصّه هامان ریخت، ناگهان تبسّم را
تا به عشق هشتم بُرد، دسته دسته مردم را
ما که یا علی گفتیم، سر گشود این خم را
ما مدینه ای بودیم، داد دست ما قم را
پس همیشه می خوانیم، اَین اَستَجیرکم را
السلام ای خســــــرو خـــوبان رضا
السلام ای شـــاه شــــهرجان رضا
السلام ای آنـــکه کـــوهی از عطا
می دهی از بهـــر مســکین و گدا
السلام علیک یا ایها الرئوف
آقا چه مي شود كه مرا در صف حساب
از لابه لاي آن همه آدم سوا كني
یکی توی سجده ست چن ساعته
همه عاشق صحن وسجاده ان
مث کفترات توی هفت آسمون
به گلدسته های تو دل داده ان
نشسته ام به شفاعت، مرا جواب مکن
از استجابت عشق من اجتناب مکن
نهاده ام به ضریحت سر ارادت و عشق
از آستان امیدت مرا جواب مکن
السلام علیک یا ایها الرئوف
نقاره ها زشوق تو دارند گفت و گو
پيچيده در رواق سحر ، عطر سبز هو
ولای توست گذرنامۀ بهشت اما
به روز حشر به پروانۀ تو محتاجم
گره فتاده دوباره به كار جان و دلم
به لطف گوهر یكدانۀ تو محتاجم
ماه از فروغ خشت طلایت وضو گرفت
بی آبرو از خاک درت آبرو گرفت
من دور گندم کرم تو کبوترم
ردم نکن که از همه بی آبروترم
السلام علیک یا ایها الرئوف