عقل و خرد در نهج البلاغه
1. سودمندترين دارايى
لا مالَ أعوَد من العقل.
هيچ دارايى سودمندتر از خرد نيست.1
2. بهترين دانش
لا علمَ كالتفكّر.
هيچ دانشى همانند تفكر (و انديشه براى كسب حقايق) نيست.2
3. چونان آيينه اى صاف
الفكرُ مرآة صافية.
انديشه، آيينه اى است صاف و شفاف.3
4. شمشير برنده
العقلُ حُسامٌ قاطع.
خرد، شمشيرى برنده است.4
5. سرشارترين توانگرى
إن أغنى الغنی العقل، و أكبر الفقر الحُمق.
سرشارترين توانگرى، خردمندى است و بزرگ ترين تهيدستى نابخردى است.5
6. انديشه در معارف پیامبر
أفق أيها السامع من سكرتك و استيقظ من غفلتك و اختصر من عجلتك، و أنعم الفكر فيما جاءك على لسان النبى الامى صلى الله عليه و آله ما لابدّ منه و لا محيصَ عنه.
پس بيدار شو اى شنونده! و به خود آى از آن مستى كه تو را از تو ربوده و از غفلتى كه تو را در خود فرو برده است و از شتاب و حرص و آز در امور دنيوى (بيش از نيازهاى ضرورى) كم كن و خوب بيانديش در آنچه كه به زبان پيامبر امى صلى الله عليه و آله به تو رسيده است، امورى كه چاره و گريز از آن ها امكان پذير نيست.6
7. بالاترين دورانديشى
لا عقلَ كالتدبير.
هيچ عقل و درایتى مانند تدبیر و دورانديشى نيست.7
8. ميزان خرد
رسولُك ترجمانُ عقلك، و كتابك أبلغ ما ينطق عنك !
فرستاده تو بازگو كننده خرد توست و نامه ات رساترين سخنگوى توست.8
9. نگهدارى از عقل
فرض الله... تركَ شُرب الخمر تحصيناً للعقل.
خداوند واجب فرمود... ترك شرابخوارى را به منظور نگهدارى خرد.9
10. خفتن عقل
نعوذ بالله من سُبات العقل، و قُبح الزَلل.
پناه مى بريم به خدا، از خفتن عقل و زشتى لغزش.10
11. حسود خرد
عُجب المرء بنفسه أحد حُسّاد عقله.
خود پسندى انسان يكى از حسودان خرد اوست.11
12. طمع و عقل
أكثر مصارع العقول تحت بُروق المطامع.
بيشترين محل زمین خوردن ها و لغزش خردها، در پرتو درخشندگى طمع هاست.12
13. عامل اشتباه عقل
اعلموا أن الامل يُسهى العقل، و يُنسى الذكر.
بدانيد كه آرزو، خرد را دچار خطا مى کند و ياد خدا را به فراموشى مى سپارد.13
14. نيمى از خردمندى
التودّد نصفُ العقل.
اظهار مودت و دوستى با مردم نيمى از خردمندى است.14
15. نمايان شدن حق و باطل
كفاك من عقلك ما أوضح لك سُبُلَ غَيّك من رُشدك.
از فایده خردت تو را همين بس، كه راه و بيراه را بر تو روشن سازد.15