راسخون

ظلم در نهج البلاغه

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

16. انواع ستم

ألا و ان الظلم ثلاثة: فظلم لا يغفر، و ظلم لا يترك، و ظلم مغفور لا يطلب. فأما الظلم الذى لا يغفر فالشرك بالله، قال الله تعالى: (ان الله لا يغفر أن يُشرك به). و أما الظلم الذى يغفر فظلم العبد نفسه عند بعض الهنات، و أما الظلم الذى لا يترك فظلم العباد بعضهم بعضا.
آگاه باشيد! ستم بر سه نوع است: ستمى كه هرگز بخشيده نمى شود، ستمى كه بدون مجازات نمى ماند و ستمى كه بخشيده مى شود و بازخواست ندارد، اما ستمى كه بخشيده نمى شود شرك به خداست كه مى فرمايد: همانا خداوند شرك به خود را نمى آمرزد، اما ستمى كه بخشيده مى شود، ستمى است كه انسان با لغزش ها (و ارتكاب گناهان صغيره) به خود روا مى دارد و اما ستمى كه بدون مجازات نمى ماند، ستمگرى بعضى از بندگان بر بعضى ديگر است.16

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

17. اتمام حجت بر امام على (علیه السلام)

لولا حضور الحاضر و قيام الحجة بوجود الناصر، و ما أخذ الله على العلماء الا يقارّوا على كظّة ظالم و لا سَغَب مظلوم، لالقيتُ حبلها على غاربها.
اگر نبود حضور آن جمعيت انبوه و اين كه با وجود يار و ياور حجت تمام است و اگر نبود كه خداوند از دانشمندان پيمان گرفته است كه در برابر سيرى ستمگر و گرسنگى ستمديده آرام ننشيند و بدان رضايت ندهند، هر آينه مهار شتر خلافت را بر كوهان آن مى انداختم.17

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

18. پرهيز از ستمگرى

استعمِل العدل، واحذر العسف و الحَيف، فان العسف يعود بالجلاء، والحيف يدعو الى السيف.
وقتى زياد بن ابيه را به جاى عبدالله بن عباس كارگزار فارس كرد، در ضمن سخنرانى مفصل او را از گرفتن خراج اضافى منع كرد و فرمود: عدل و داد را به كار بند و از سختگيرى و بيداد بپرهيز؛ زيرا سختگيرى ناروا مردم را آواره مى كند و ستمگرى مايه شورش و خونريزى مى شود.18

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

19. ستمگران دنيا طلب

لما نهضتُ بالامر نكثت طائفة، و مرقت أخرى، و قسط آخرون: كأنهم لم يسمعوا الله سبحانه يقول: (تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوّا فى الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقين) بلى! والله لقد سمعوها و وعوها، و لكنهم حلّيت الدنيا فى أعينهم و راقهم زبرجها.
چون خلافت را به دست گرفتم، گروهى پيمان شكستند و گروهى از دين خارج شدند و دسته اى ديگر ستم پيشه كردند؛ گويى اين سخن خداى سبحان را نشنيدند كه: «آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى دهيم كه خواهان سركشى و فساد در زمين نباشند و آينده از آن پرهيزگاران است». آرى! سوگند به خدا كه آن را شنيدند و فهميدند؛ اما دنيا در چشم آن ها زيبا شد و زيب و زيورهاى آن خوشايندشان گرديد.19

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

20. پرهيز از ستمگرى

الله الله فى عاجل البغى، و آجل وخامة الظلم، و سوء عاقبة الكبر.
برحذر باشيد از خدا! بترسيد از خدا، درباره نتايج دنيوى ظلم و وخامت اخروى آن و بدى عاقبت كبر.20

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

21. زودى بازخواست ستمكار

سينتقم الله ممن ظَلم، مأكلا بمأكل، و مشربا بمشرب، من مطاعم العلقم و مشارب الصبر و المَقِر.
زود باشد كه خداوند از كسى كه ظلم كرده است انتقام بكشد، درباره خوراك و آشاميدنى كه با ستم به خود اختصاص داده است، به وسيله خوراك هاى تلخ و آشاميدنى هاى زهرآگين.21

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

22. بيزارى از ستم

والله لو أعطيتُ الاقاليم السبعة بما تحت أفلاكها، على أن أعصى الله فى نملة أسلبها جلب شعيرة ما فعلتُه.
سوگند به خدا، كه اگر هفت اقليم را با آن چه در زير افلاك آن هاست به من دهند تا با بيرون كشيدن پوست جوى از دهان مورچه اى خدا را نافرمانى كنم هرگز نخواهم كرد.22

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

23. مهلت دادن به ستمگر

لئن أمهل الظالم فلن يفوت أخذه، و هو له بالمرصاد على مجاز طريقه، و بموضع الشجى من مساغ ريقه.
اگر خداوند به ستمكار مهلت بدهد، از عذاب و كيفر او غفلت نمى کند و خداوند در گذرگاه ستمكار در كمين است و گلوى آنها را در دست گرفته تا از فرورفتن آب دريغ دارد.23

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

24. انتقام گرفتن از ستمگر

فى وصيته للحسنين عليهماالسلام: كونا للظالم خصما، و للمظلوم عونا.
دشمن ستمگر و ياور مظلوم باشيد.24

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

25. پرهيز از ستمگرى

و اقدَموا على الله مظلومين، و لا تقدَموا عليه ظالمين.
به بارگاه خدا، ستمديده وارد شويد و ستمكار وارد نشويد.25

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

26. پشيمانى ستمگر

يوم العدل على الظالم اشدّ مِن يوم الجور على المظلوم !
روز اجرای عدالت بر ظالم سخت تر است از روز ظلم بر مظلوم.26

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

27. پرهيز از ستمگرى

و الله لأن ابيتُ على حسك السعدان مسهّدا، او اَجرّ فى الاغلال مصفّدا، احبّ الىّ من أن القى الله و رسوله يوم القيامه ظالما لبعض العباد، و غاصبا لشىء من الحطام، و كيف اظلم احدا لنفس يسرع الى البلى قفولها، و يطول فى الثرى حلولها؟!
سوگند به خدا، اگر شب را در حال بيدارى روى خار سعدان به صبح برسانم، يا بسته در زنجيرهاى آهنين و سنگين بار كشيده شوم، براى من بهتر از آن است كه خدا و رسول او را در روز قيامت ملاقات كنم، در حالى كه بر بعضى از بندگان ظلم روا داشته ام و چيز بى ارزشى از دنيا را غصب نموده باشم. چگونه ظلم روا بدارم به كسى، به خاطر نفسى كه برگشت آن به سرعت براى پوسيدن است و قرار گرفتنش در خاك طولانى است.27

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

28. ستم، خانمان برانداز است !

ليس شىء ادعى الى تغيير نعمة الله و تعجيل نقمته من اقامة على ظلم؛ فان الله سميع دعوة المضطهدين و هو للظالمين بالمرصاد.
)
آگاه باش كه) هيچ چيزى بيش از حركت بر مبناى ظلم موجب دگرگونى نعمت خداوندى و سرعت انتقام او نيست؛ زيرا خداوند شنونده دعاى ستمديدگان است، و در كمين ستمكاران.28

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

29. فرجام صبر بر ستم

حتى يكون اعظمكم فيها عناءً احسنكم بالله ظناً، فان اتاكم الله بعافيه فاقبلوا، و ان ابتليتم فاصبروا، فان العاقبه للمتقين.
امام على عليه السلام در خطبه اى كه به آن اشاره به ظلم بنى اميه مى كند مى فرمايد: در حكومت بنى اميه هر كس به خدا اميدوارتر باشد، بيش از همه رنج و مصيبت بيند. پس اگر خداوند عاقبت و سلامتى بخشيد، قدرشناس باشيد و اگر به بلا و گرفتارى مبتلا گشتيد، شكيبا باشيد كه سرانجام پيروزى با پرهيزگاران است.29

siryahya کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 158652
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

30. نزديكتر به انتقام خداوندى

اياك و الدماء و سَفكِها بغير حلّها، فانه ليس شىء ادنى لنقمة و لا اعظم لتبعة و لا احرى بزوال نعمة و انقطاع مدة، من سَفك الدماء بغير حقها.
در فرمان استاندارى مصر به مالك اشتر: بپرهيز از خون ها و ريختن خون هاى مردم بدون مجوز قانونى؛ زيرا هيچ چيزى به انتقام خداوندى نزديك تر و از نظر نتايج وخيم تر و براى نابود كردن نعمت خداوندى موثرتر و براى منقرض ساختن روزگار دولت، قاطع تر از خونريزى به ناحق وجود ندارد.30