دوستی و دشمنی در نهج البلاغه
47. سزاوار نام دشمن
من لم يبالك فهو عدوك.
كسى كه به تو بى اعتنايى مى كند، دشمن توست (چون امر تو را اجرا نكرده است). 47
48. نبايد خود را از دشمن ايمن پنداشت
من نام لم يُنَم عنه.
اگر كسى بخوابد، دشمنش نمى خوابد. 48
50. دستيابى به دوستى با ديگران
من ضيّعه الاقرب أتيح له الابعد.
كسی كه نزديكانش او را واگذارند، دوستى و الفت با ديگران را به دست آورد. 50
49. بخشش بر دشمن
تجاوَز عند المقدرة واحلم عند الغضب.
آن موقع كه بر دشمن دست يافتى او را ببخش، عصبانيت را فرو نشان و به هنگام غضب بردبار باش. 49