دوستی و دشمنی در نهج البلاغه
16. خشنودى روز قيامت
من شنىء الفاسقين و غضب لله، غضب الله له و أرضاه يوم القيامه.
كسى كه با فاسقان دشمنى كند و براى خدا خشمگين شود، خدا به نفع او خشمگين شود و روز قيامت او را خشنود سازد. 16
17. حذر از دوستى با فاجر نابكار
يا بنى! اياك و مصادقه الفاجر، فانه يبيعك بالتافه.
پسرم از دوستی با بدکار بپرهیز، زیرا او تو را به اندک چیزی می فروشد. 17
18. مصونيت از دشمن
مقاربة الناس فى أخلاقهم أمن من غوائلهم.
هماهنگى با اخلاق مردم در موارد مشروع ايمنى و مصونيت از دشمنى و كينه هاى آنان مى باشد.18
19. پاس داشتن دوستى
أعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان و أعجز منه من ضيّع من ظفر به منهم.
ناتوان ترين مردم كسى است كه از به دست آوردن برادران عاجز است و ناتوان از او كسى است كه با برادران قبلى دوستى را نتواند پاس دارد و آن را ضايع كند! 19
20. خويشاوندى اكتسابى
المودة قرابة مستفادة.
دوستى، خويشاوندى است که بهره برده شده. 20
21. گذشت بر دشمن
اذا قدرتَ على عدوك فاجعل العفو عنه شكراً لقدرة عليه.
زمانى كه بر دشمنت قدرت يافتى، با گذشت بر او، شكر اين نعمت را ادا كن. 21
22. محبت و دوستى پدران
مودة الاباء قرابة بين الابناء و القرابة الى المودة احواج من المودة الى القرابة.
محبت و دوستى پدران، خويشاوندى فرزندان است، و خويشاوندى به مهر و محبت نيازمندتر است از مهرورزى به خويشاوندى.22
23. ملامت دوستانه
عاتب أخاك بالاحسان اليه، و اردُد شره بالانعام عليه.
دوستت را با احسان به او سرزنش كن و با انعام بر او، شرش را از خود برگردان.23
24. رغبت در دوستى
زهدك فى راغب فيك نقصان حظّ و رغبتك فى زاهد فيك ذل نفسک.
بى ميلى نسبت به آن كه به تو علاقه مند است دليل كمى بهره تو در دوستى است و تمايل تو نسبت به كسى كه به تو بى اعتناست، سبب خوارى تو است.24
25. نيمى از خردمندى
التودّد نصف العقل.
اظهار محبت و دوستى، نيمى از خردمندى است.25
26. رفاقت با رسولان الهى
بادروا بأعمالك تكونوا مع جيران الله فى داره، رافق بهم رسله، و أزارهم ملائكته.
با اعمال خود (از يكديگر) پيش بگيريد تا با همسايگان خدا در خانه او باشيد؛ كسانى كه خداوند پيامبران خود را با آنان رفيق و همنشين كرده و فرشتگانش را به ديدار آن ها فرستاده است.26
27. بپرهيز از دوست احمق !
يا بنى! اياك و مصادقه الاحمق، فانه يريد أن ينفعك فيضرك و اياك و مصادقه البخيل، فانه يبعد عنك أحوج ما تكون اليه، و اياك و مصادقه الفاجر، فانه يبيعك بالتافه، و اياك و مصادقه الكذاب فانه كالسراب يقرب عليك البعيد و يبعد عليك القريب.
فرزندم! از دوستى با احمق بر حذر باش ؛ چرا كه مى خواهد به تو سود رساند؛ اما در عوض زيان مى رساند، و از رفاقت با بخيل بپرهيز، زيرا هنگامى كه به او نيازمندى از تو روى گردان مى شود، و از دوستى با فاجر (گناهكار پرده در) دورى كن ؛ چرا كه تو را به اندك چيزى مى فروشد، و از دوستى با دروغ پرداز خود دارى نما؛ چرا كه چون سراب است، دور را به تو نزديك و نزديك را دور نشان مى دهد.27
28. فراوانى ياران
من لان عوده، كثفت أغصانه.
آنكه چوب درختش نرم باشد (خلق و خويش نيكو است) شاخه هاى او (دوستانش) فراوان می شود.
29. دشمنى با پيمان شكنان
أنا حجيج المارقين، و خصيم الناكثين المرتابين.
من استدلال كننده با منحرفان از دين هستم ؛ ولى با پيمان شكنان و شك كنندگان در حقيقت اسلام دشمنى آشتى ناپذيرم.29
30. نيكى و احسان
لا يزهدنك فى المعروف من لا يشكر لك، فقد يشكرك عليه من لا يستمتع بشىء منه، و قد تدرك من شكر الشاكر أكثر مما أضاع الكافر، و الله يحب المحسنين.
مبادا ناسپاسى افراد در برابر احسانت، تو را نسبت به آن احسان بى رغبت كند، بسا كسى كه از احسان تو بهره مند نشده از كارت سپاسگزارى كند و تو از قدردانى او بيش از بى اعتنايى آن ناسپاس استفاده ببرى و خداوند نيكوكاران را دوست مى دارد.30