فرازهایی از وصیت نامه های شهدای دفاع مقدس
هر لحظه احساس مي كنم ديگر اين روزها، آخرين لحظات زندگي من باشد و آنچنان كالبد وجودم لبريز از عشق و محبت او مي شود كه گمان نمي كنم حتي در ميان آتش جهنم هم لحظه اي چشم اميدم را از آن مبدأ فيض و اميد، از آن سراسر رحمان و رحمت بربندم.
فكر نمي كنم هيچ وقت عنايت او را نسبت به خودم، چه آن وقت كه اراده اش به خلقتم قرار گرفت و چه در لحظه هاي زندگي خود فراموش كنم. توصيه پيامبر اكرم (ص ) كه مي فرمايد:" در ميان شما 2 چيز قرآن و سنت(عترت) به امانت گذاشتم" فراموش نكنيد حضرت امير (ع) فراوان ما را به تقوا و نظم در امور، اغتنام فرصتها سفارش نموده اند، توجه به عمل اين سه مطلب به طور حتم در سرنوشت ما موثر است.
تا مي توانيد معلومات خود را نسبت به قرآن و به طور كلي اسلام بالا بريد، از آن مهمتر اين كه بر دانسته هاي خود جامه عمل بپوشانيد. توكل به خدا نماييد و از دعا، ذكر و زيارت و استعانت جوييد. سعي كنيد تمام امور زندگي خود را در پوشش نظام ولايت فقيه درآوريد و جهت زندگي خود را از او الهام گيريد.
حقير حميدرضا زرچيني (كربلايي) فرزند محمد، شماره شناسنامه 3467، متولد 1340 تهران ،هم اكنون اين وصيت نامه را در كمال عقل و شعور به رشته تحرير درمي آورم و اعتقادات خود را به مباني قرآن و سنت محمد (ص) و اهل بيتش و نظام جمهوري اسلامي ايران ابراز كرده و به دين اقرار مي كنم:"اشهدان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان عليا ولي الله" نيز اعتقاد دارم به رجعت ... و هم اكنون در اين برهه از زمان ،نداي هل من ناصر ينصرني از زبان پير عشق، تقوي مجسم ،ملكه در قالب انسان ،سالك جماران و به قولي كه بر حق هم گفته اند، نداي حسين زمان به گوش مي رسد و جوانان حزب الله يا جندالله ،به اين ندا لبيك مي گويد .وصيت به پدر و مادرم و امت شهيدپرور و ايثارگر ايران، پدر و مادر عزيز و مهربانم! همانطور كه 20 سال پيش خدا مرا به شما به امانت سپرد و شما مرا بزرگ كرديد و الحق كه از هيچ كوششي دريغ نكرديد و درآن هنگام مرا با قنداق سفيد بستيد، هم اكنون صاحبش امانتش را مي خواهد و شما با همان دستها مرا با پارچه سفيد (كفن) به صاحب اصليش بازگردانيد.... اما امام، به والله قسم امام يك نعمت الهي است و ما حزب اللهيان تا آخرين قطره خون خود را ،در راه هدفش كه همان مكتب محمد (ص) است ،نثار مي كنيم. او از سلاله پاك حسين (ع) و ابراهيم ثاني است، برادران و خواهراني كه عاشق اين مكتب هستيد ،خود را با كتابهاي اسلامي كه صدها فقيه و فيلسوف و عالم زحمت كشيده اند ،انس دهيد و با آنها دست دوستي دهيد. ...اطيعو الله و اطيعوالرسول و اولي الامر منكم،به تبليغات عوامل خارجي شرقي و غربي گوش فرا ندهيد و از سازمانهاي بين المللي همچون سازمان ملل متحد صلح نوبل، عفو بين المللي و كليساي واتيكان خوف به خود راه ندهيد، چه پروندهاي اين سازمان همه تاريك و كثيف است .... وصيت مي كنم بر سنگ قبرم نوشته شود:"عشاق اگر لقاي تو را آرزو كنند، بايد ز خون خويشتن اول وضو كنند"
24/2/1361
بسم الله الرحمن الرحيم
خدايا تو خود مي داني كه دلم مي خواست كه در راه رضاي تو قدم بردارم كه در قالب اوقات برنداشتم، به خاطر اينكه نمي دانستم و باز عمل مي كردم، به اين دليل بود كه تو را نشناختم و نمي ديدم... خدايا هنوز هم نمي دانم اين خودم هستم كه اين جريده را مي نويسم يا نفس سركش و جاه طلب من است.
اي عزيز! اي ستار! اي غفار، با اين عقل و چشم ناقصم ذره اي از كرم و لطف و ستاريت تو را حداقل در خودم مي بينم كه من چه بوده ام و تو مرا چگونه نشان دادي، من چه كردم و تو پنهان كردي، من چه راهي را مي رفتم و تو نگذاشتي و بخشيدي و هدايت كردي... پس از شكر خداوند كه اين سعادت را نصيب من كرد كه در اين راه كه همانا راه انبيا و اوليا خاص خداوند است قدم برداشته و رهبر آنها باشم. و با تشكر از خانواده ام كه طوري عمل كردند كه من بتوانم در مسير زندگي چنين راهي را انتخاب كنم.
فرزندانم را خوب تربيت كنيد و خود نيز دنباله رو راه شهيدان از صدر اسلام تا انقلاب اسلامي ايران باشيد و امام (ره) را فراموش نكنيد. به حرف ياوه گويان توجهي نكنيد و با توكل به خدا بر دهان ياوه گويان بكوبيد به اميد زيارت كربلا و قدس عزيز. خداوند انشاء الله مرا در زمره شهداي انقلاب اسلامي قرار دهد.
والسلام عليكم و رحمه الله بركاته
چون هدف بزرگ و مسئوليتي كه به دوش امت ما افتاده و انتظاري كه محرومان دنيا از انقلاب ما دارند، عظيم مي باشد سختي، دوري، كمبود، نارسايي، و ساير عوامل طبيعي بود، ما بايد صبر و استقامت را از رسول الله (ص) و امامان معصوم (ع) آموخته، زيرا آنان به وعده خداوند ايمان و يقين كامل داشته اند، خداوندا انقلاب ما را تا پيوند آن با انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) مستدام بدار
اي كسانيكه نداي ما را مي شنويد تا زماني كه دشمن نابود و مستضعفان جهان از زير سلطه ابرقدرت هاي جهان خوار بيرون نيامده و كربلا را بعثيان كافر رها نكرده و مكه معظمه آن خانه خدا و جاي عبادت و سياست آزاد نشده، همه ذليل هستيم، و تنها رمز پيروزي و رسيدن به اين هدف پشتيباني از ولي فقيه است مادر جان هروقت خواستي براي من گريه كني صدها بلكه هزاران شهيد گمنام و بي مزار و بي كفن گريه كنيد، كه صهيونيست هاي غاصب خون پاكشان را در بيروت به زمين ريختند ...... ببوسم دستت اي مادر كه پروردي مرا آزاد
بيا بابا تماشا كن كه فرزندت شده داماد
به حجله مي روم شادانه ولي زخمي به تن دارم
به جاي رخت دامادي لباس خون به تن دارم
خدايا تو را شكر كه به من منت گذاردي و من را در جوار مجاهدان راهت قرار دادي، خدايا چقدر نعمت ها كه به من دادي نتوانستم شكرگذار باشم خدايا اكنون كه قلم در دست گرفته و وصيتي مي نويسم تو ميداني كه در قلبم و قلبها چه مي گذرد. خدايا تو مي داني كه من باور نمي كنم كه شهيد شوم. ليكن صفت رحمانيت و رحيميت تو اميدوارم كرد و همواره با در نظر گرفتن اين صفت است كه خود را آماده ي رزم و شهادت مي كنم. خدايا مرا ببخش و از تقصيرات و گناهانم بگذر. بگذار عاشقانه شهيد شوم و عاشقانه پاي در وادي عشق بنهم. خدايا اكنون كه بار شهيدان زنده تاريخ و بار حماسه آفرينان صحراي غريب كربلا و بار تمامي عزيزاني كه پيكرشان در زير گرماي خوزستان است و مادرانشان چشم به در دوخته و منتظرشان مي باشند و به اشك چشم خردسالانشان كه همواره سراغ پدر را از مادر گرفته و مانند رقيه حسين (ع) سراغ پدر را از خويشان مي گيرند خدايا تاكي به فرزندان شهيدان بگوييم كه، پدر در سفر است، خدايا تا كي بگوييم كه پدر رفته كربلا، خدايا تا كي بگوييم ما هم مي رويم كربلا، خدايا عنايتي و لطفي كن ما را و من را از زمزه ي شهيدان در خون غلطان قرار بده. آري خوشا به حال آن كساني كه رفتند و كلمه ي لا بر لب داشتند. لا به همه ي لذائد زندگاني، لا به هواي نفس، لا به احساسات مادر، لا به عواطف و لبيك به هل من ناصر ينصرني. حسين زمان خميني بت شكن گفتند: يا مهدي (عج) ادركني
سخن آخر ...
و اما در آخر كمك مي گيرم از مهدي سالم كه معلم آخر من بود، آري چه به جا مي گفت من عزادار نمي خواهم من پيرو مي خواهم خداوند همه تان را حفظ كند و توفيق عظمت به اسلام و قرآن را بدهد. اگر جنازه ام بدستتان رسيد مانند ديگر شهيدان دفن كنيد سعي كنيد قوانين دفن رعايت شود. حتماً بعد از دفن پدرم برگردد و سفارش مرا به حسين (ع) بكند و اگر جنازه ام بدستتان نرسيد يك قبر در بهشت زهرا(س) اختيار كنيد و همان را به اسم من برداريد. سعي كنيد قبرم را ساده درست كنيد چون در تيپ سيدالشهداء و در گردان علي اصغر (ع) شهيد شوم، لذا سعي كنيد در مراسم ختم روضه علي اصغر و مصيبتهاي وارده بر زينب (س) و حسين (ع) و فاطمه (س) شود. خدايا خدايا تا انقلاب مهدي حتي كنار مهدي خميني را نگهدار خدايا خدايا رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما خدايا خدايا مريضان و جانبازان انقلاب را شفا عنايت فرما خدايا خدايا اسيران اسلام آزادشان بگردان خدايا خدايا به خانواده شهدا اجر و صبر عنايت بفرما.
والسلام.
...همانطور كه مي دانيم يكي از وظايف مسلمانان جهاد در راه خداوند است.جهادي كه پروردگار عالم در قبال انجام آن وعده بهشت در راه خداوند را داده است.و اكنون در اين زمان كه دين و ميهن مان مورد هجوم كفار قرار گرفته است ما هم وظيفه داريم طبق گفته رهبر بزرگمان امام خميني كه فرمود: از اين مملكت دفاع كنيد كه دفاع شما دفاع از مملكت و جهاد در راه خداست .... خانواده عزيزم.... من هم به عنوان يك سرباز كوچك اسلام، با آگاهي كامل به جبهه آمدم تا بلكه بتوانم وظيفه اي را كه خداوند به من محول كرده انحام دهم اگر در اين راه كشته شوم و اگر جنازه من تحول شما شد، مرا در كنار ساير شهدا در "شهيدآباد" دفن كنيد و اگر جنازه ام به دست شما نرسيد بدانيد كه قبر من قبر تمام شهيدان است آنجا براي من فاتحه بخوانيد.....خانواده عزيزم، من مقداري كتاب و پول دارم كه كتابهايم را به مسجد و يا به بچه هاي خودمان بدهيد كه انشاالله وقتي بزرگ شدند به عنوان يادگاري از آنها استفاده نمايند.... از پروردگار توانا خواستارم كه وجود امام خميني اين پير مجاهد اميد مستضعفين را تا ظهور حضرت مهدي (عج) در پناه خود محفوظ بدارد، مسلمين را بر كفار پيروز بگرداند و گناهان مرا ببخشايد. مرگ بر دشمنان اسلام، زنده باد پيروان اسلام، و جاويد باد دين مبين اسلام.
30/10/1360
پروردگارا، در اين برهه از زمان در زير آسمان عظمتت همراه با ارواح مقدس شهدا به سرپرستي امام (ره) وصيت نامه اي مي نويسم، هرچه فكر مي كنم به جز گناه و معصيت باقي نگذاشته ام، و هرچه غير از اين بيان كنم ريا مي شود، چرا كه ندارم و اظهار مي كنم، اما رحمت خدا مرا اميدوار نمود. آنطور كه سعادت شركت در رزم با كفر را پيدا كردم، اصل وصيت من همين شهادتم است كه انشا ءالله خدا مرا مي آمرزد تا بتوانم با خونم از ارزش هاي والاي اسلام حراست كنم، با خونم از ولايت فقيه حمايت نمايم، با خونم از روحانيت هميشه مبارز و از قرآن و اهل بيت (ع) حمايت كنم، دنياي پست را بفروشم و به ارواح مقدس شهدا بپيوندم. ان شاء الله...
به نام آنكه شكافنده شب مي باشد و از ميان تاريكي نور را مي آفريند، توصيه ام را به تمام شاهدان حال و آينده تاريخ با آيه اي آغاز مي كنم كه در آن با كساني كه در راه خدا جهاد مي كنند و كشته شوند وعده بهشت داده شد و آينده اي روشن براي آنان ترسيم شده است.كاش در خور لياقت چنين مركي را مي ديدم و مي دانستم كه در راه خدا شهيد خواهم شد..... توصيه اول و بزرگ من اين است كه امت اسلامي ما به هيچ وجه دست از اسلام و قرآن و امامان و ولايت فقيه برندارند كه همانا عذاب عظيم خداوندي بر انان واجب خواهد شد. روحانيت پيرو ولايت فقيه را ارج گذاريد كه در صورت تضعيف اين پيروان و مروجان اسلام ضربه اي به اسلام خواهد خورد كه جبران آن بسيار سخت خواهد بود سعي تان اين باشد كه انقلاب اسلاميمان را ياري كنيد و به شعارهاي ميليوني خود جامه عمل بپوشانيد. پدرو مادر عزيز! اميدوارم در رفتن من نمونه كامل يك مسلمان معتقد به الله باشيد كه هيچ گاه در اعاده امانت از خود بي تابي نشان نمي دهند. همسرم نيز بداند و مي داند كه وظيفه سنگين زينب گونه بر دوش اوست كه اراه اي چون كوه مي خواهد و عزمي پولادين تا ادامه راه ناتمام، ولي روشن مرا با دليلي امام و همراهي از شهيدان زنده انقلاب خداوندا تمامي گناهان مرا كه خوب برآمدن واقفي و واقفم ببخش و از تو طلب مغفرت مي كنم اميدوارم تا لحظه آخري كه در اين دار فاني خواهم بود، دو جبهه حق و باطل را به خوبي تفكيك نمايم و ذره اي در ايمانم خلل وار نيايد، بيش از اين در اين مقال و اين دهن كور نگنجد.
30/8/1360 - 9 صبح
نمي بينم اگر يكوقت خداي ناكرده خطائي از طرف من بوده و از روي ناآگاهي و ناداني ام بوده عفو نما??د و دعايم كنيد و طلب آمرزش از خداي بزرگ كه خدا گناهان و خطاهايم را ببخشد...
به هيچ وجه رضايت ندارم كه قطره اشكي بر مزارم ريخته شود، چرا كه خداي تبارك و تعالي در قرآن مي فرمايد:"و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احيا عند ربهم يرزقون"
بارپروردگارا! دشمنان اسلام و كسانيكه زير چهره نقاب مذهب مي خواهند اسلام را با مكاتب مادي مخلوط كنند و ملت را دوباره به استعمار و سرسپردگي بكشانند ،رسوا و نابودشان كن.بهوش باشيد و نگذاريد كه اين گروهكها و ليبرالها قلب تپنده مستضعفين و محرومين دنيا را به درد آورند......خدايا امام زمان را در پناه خودت حفظ فرما....خدايا نائب بر حقش را تا ظهور مهدي سلامت و مستدام بفرما.... به خواهرانم سفارش مي كنم كه اگر من به شهادت نائل شدم آنها زينب وار وفاطمه گونه، راهم را دامه بدهند تا قسط و عدل الهي در تمام دنيا پياده شود.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
شهادت همچون ميوه اي است كه نمي توان آن را نارس از درخت چيد و سعادتي است كه خداوند نصيب بندگان خاص و مقربان درگاهش مي نمايد. نصيب كساني مي كند كه توانسته باشند از همه وابستگيها دل كنده و قلبشان فقط و فقط از عشق خدا مالامال گشته باشد. عاشقاني رنج مي برند كه خداوند آنان را زودتر به لقاء خويش نمي رساند زيرا آنان با تك تك سلولهاي بدن خود باور دارند كه مهمترين بهره برداري از اين دنيا، پرواز به سوي لقاء الله است. كوتاهترين راه جهاد، شهادت است و جبهه ميدان مبارزه است. شما ملت، پاسدار اين سرزمين سرخ و نگهبان راستين خط شهادت هستيد.
فرزندانم! آخرين بار سه روز پيش شما را ديدم، هجدهم تيرماه، آن موقع كه گفتم: آماده حركت به طرف جنوب باشيد، باور كنيد كه نتوانستم به چشمان مادرتان نگاه كنم، مادر خوبي داريد؛ بزرگ است بزرگ، فرزندانم! مريم، مرضيه، هاجر، عليرضا! در اين لحظات آخر، صورتتان را مي بوسم، به شما سفارش مي كنم كه با مادرتان مهربان باشيد. ان شا الله كه باعث افتخار اسلام و قرآن و آبروي پدر و مادرتان در دنيا و آخرت باشيد، براي شما آرزوي سعادت و خوشبختي مي كنم و هميشه دوستدار شما عزيزان هستم. همسر عزيزم! برايت از خدا آرزوي توفيق و خوشبختي در دنيا و آخرت دارم. از اينكه براي مدتي كوتاه در كنار هم بوديم و با خوب و بد ساختيم خوشحالم، ولي شادي و خرسندي ابدي وقتي است كه در بهشت برين و جهان ابدي در قرب الهي منزل كنيم. در غياب من به مسئوليت خود، تربيت و هدايت فرزندانمان بكوش و آنان را به نحوي تربيت كن و تحويل جامعه بده كه احكام و دستورات اسلام و قرآن بيان مي كند.
از تو مي خواهم كه براي اداره فرزندانمان و گذراندن زندگي حتي المقدور خود را به ارگان هاي دولتي وابسته نسازي، سعي كن آنان را مستقل از برنامه هاي عمومي تربيت نمايي، به فرزندانمان بياموز كه اگر روي پاي خود بايستند و آزاد زندگي كنند باعث پاكي روح و روان و استقلال در راه و رسم زندگي طبق اصول و احكام اسلام خواهد شد.
8/12/1365
عزيزان من تا به حال وصيت نامه هاي مختلفي نوشته ام، ولي بعد از برگشتن از جبهه آنها را پاره پاره كردم، ولي اين بار كه براي دفاع از اسلام و جمهوري اسلامي از خانه خارج مي شوم و پا در چكمه مي كنم روحم از شدت درد مي سوزد، قلبم مي خروشد، احساسم شعله مي كشد، بند بند وجودم از شدت درد ضجه مي زندف احساس مي كنم كه در اين دنيا ديگر جاي من نيست. با همه وداع مي كنم و مي خواهم فقط با خود تنها باشم. خدايا به سوي تو مي آيم از عالم و عالميان مي گريزم. تو مرا در جوار رحمت خويش سكني ده ...
در همه كارها خدا را مد نظر داشته باشيد كه خداوند بر همه كارها نظاره مي كند. براي ساختن جامعه بايد اول از خود شروع كرد تا بتوان جامعه را خوب ساخت در كارها و گفتارتان رعايت اخلاق اسلامي را بكنيد هميشه بايد حالت جذب كننده اي داشته باشيد. نه دفع كننده و هميشه بايد مواظب حركات منافقين باشيد.
امشب شب يازدهم عاشوراي حسيني است و اگر خدا توفيق بدهد ،من چند روز ديگر عازم جبهه جنگ يعني آماده جهاد در راه خدا و اسلام هستم. البته اگر لياقت آن را داشته باشم كه در راه اسلام جان بي ارزش خود را فدا كنم. من اين راهي را كه انتخاب كرده ام با دل و جان بوده به همين خاطر دلم مي خواهد كه اگر قابليت آن را داشتم و به درجه رفيع شهادت نايل آمدم نكاتي را ذكر كنم كه براي شادي روح من اين نكات را انجام بدهيد ،توجه كنيد كه بايد مثل پدري كه به فرزندان خود وصيت مي كند، وظيفه شرعي آن فرزندان است كه به آن عمل كنند .اگر نكنند مسئول هستند و بايد جوابگوي خداوند باشند…. خواسته هايي كه من دارم سه چيز است كه از شما يعني پدر و مادر و مادربزرگم، برادران و خواهران خواهش مي كنم و از شما تقاضا مي كنم كه حتماً به اينها عمل كنيد….
اولي اينكه عزاداري نكنيد منظورم گريه كردن است يعني گريه نكنيد بايد به خودتان تسلط كامل داشته باشيد، مخصوصاً پدر و مادرم.
دوم اينكه بعد ازمرگ من يعني حداكثر تا چهل روز بعد ديگر به هيچ وجه رضايت ندارم كه هيچ يك از اعضاي خانواده ام لباس مشكي وتيره بپوشند.
سوم اينكه بعد از مرگ من مراسمي كه مي خواهيد بگيريد تشريفاتي نباشد و پولي را كه مي خواهيد صرف تشريفات بيجا كنيد آن را صرف جنگ زدگان و بچه هاي يتيم بكنيد.
اميدوارم كه بخواهش فرزند خود عمل كنيد و موجب رضايت و خشنودي روح فرزند خود شويد. من اين نامه را با خط خود و در سلامت كامل نوشتم واميدوارم كه خداوند شما را در راه خدا و دفاع از اسلام پيروز بگرداند و هدف شما چيزي جز خدا نباشد .اميدوارم هركدام از شما كه ناراحتي از من داريد ببخشيد و از خدا بخواهيد كه مرا ببخشد وبيامرزد، در ضمن اگر يك موقع خداي ناكرده از جانب من به پدر و مادرم خطايي سرزده كه موجب ناراحتي آنان شده آنها گذشت كنند و مرا ببخشند.