همه فواید دانستن 2 زبان
مغز یك فرد دو زبانه مانند رادیویی است كه به طور همزمان 2 كانال را پخش میكند. ممكن است كه در حال صحبت كردن به یك زبان باشید اما مغزتان همیشه آماده است تا از زبان دومتان نیز استفاده كنید.
اگر دو یا چند زبانه باشید، مغز شما میتواند بگوید ممنونم، thankyou، gracias، merci، arigato. اما منفعتهای دانستن زبان خارجی فقط در همین نكتهها خلاصه نمیشود.دوزبانه بودن مختص به سن خاصی نیست، از خردسالی گرفته تا دوران میانسالی. دانستن زبانهای خارجی میتواند، باعث بالا رفتن توجه، تمركز، فعالیت مغز و حافظه شود. علاوه بر این، برخی از تحقیقات نشان دادهاند، افراد دوزبانه دیرتر دچار اختلالات مغزی مثل «آلزایمر» میشوند.
مغزتان را مثل یك كامپیوتر كنید.
مغز یك فرد دوزبانه مانند رادیویی است كه به طور همزمان 2 كانال را پخش میكند. ممكن است كه در حال صحبت كردن به یك زبان باشید اما مغزتان همیشه آماده است تا از زبان دومتان نیز استفاده كنید.
به لطف این كارایی دوجانبه، مغز در دستهبندی اطلاعات، تمركز روی مسائل مورد نیاز و اجتناب از مسائل نامربوط بسیار ورزیده خواهد شد. براساس تحقیقات انجام شده دوزبانه بودن قابلیت تمركز و توجه را در افراد بالا میبرد. همچنین حافظه كوتاهمدت را نیز تقویت میكند (گنجایش نگهداری اطلاعات در مغز برای استفاده لحظهای).
گوشتان تیزتر میشود.
افراد دوزبانه، دوبرابر بیشتر از افراد تكزبانه از شنوایی خود منفعت میبرند. یكی از تحقیقات اخیر در دانشگاه Northwestern نشان داده كه دوزبانه بودن، بر واكنش سیستم عصبی نسبت به صدا تأثیر مثبت میگذارد. در این مطالعه، محققان واكنش مغز نسبت به صدای صحبت كردن را در 55 نوجوان دوزبانه مسلط به زبانهای انگلیسی و اسپانیایی و 25 نوجوان تكزبانه مسلط به زبان انگلیسی مورد بررسی قرار دادند. در محیطهای ساكت و آرام، واكنشهای آنها با یكدیگر قابل مقایسه بود، اما زمانی كه صدای موسیقی یا همهمه به محیط اضافه شد، افراد دوزبانه بهتر توانستند صدای صحبت یك فرد را دنبال كنند و متوجه شوند او چه میگوید.
عاقلانهتر تصمیم بگیرید .
محققان دانشگاه شیكاگو تحقیقی در زمینه تصمیمگیری افراد هنگام شرطبندیها انجام دادهاند. در این تحقیق مشخص شد، هنگامی كه شرطبندی با استفاده از زبان مادری انجام میشود، بیشتر افراد بدون فكر قبلی شرطبندی میكنند. ولی زمانی كه شرطبندی با استفاده از یك زبان خارجی انجام میشود، مجبور میشوند كه بیشتر راجع به شرایط شرطبندی فكر كنند و تصمیمات عاقلانهتری درباره مسائل مالی بگیرند.
آلزایمرتان را به تأخیر بیندازید .
دوزبانه بودن بر شكلگیری مغز و عملكرد مناسب تأثیر بسزایی میگذارد. برای مثال برخی از محققان پس از انجام مطالعات گسترده اعتقاد دارند، دوزبانه بودن از تقلیل ذهن و آتروفی آن در دوران پیری جلوگیری میكند. دانستن یك یا چند زبان خارجی حتی میتواند با تقویت حافظه شناختی (قابلیت مغز در كنار آمدن با آسیبها) ظهور علائم آلزایمر را به تأخیر بیندازد. برای آزمایش این نظریه، محققان به بررسی سوابق بیماران مبتلا به آلزایمر پرداختند. در گروه مورد بررسی نیمی از آنها دوزبانه و نیمی دیگر تكزبانه بودند. قابلیت ذهنی و سطح فعالیت هر 2 گروه نیز یكسان بود. اما سطح تحصیلات افراد تكزبانه بالاتر از افراد دوزبانه بود (بالا بودن سطح تحصیلات نیز به تقویت حافظه شناختی كمك میكند). با این حال، افراد دوزبانه به طور متوسط 4 سال دیرتر از افراد تكزبانه دچار علائم آلزایمر شده بودند.
سرعت حل مسئلهتان را بالا ببرید .
بیشتر تحقیقات انجام شده در زمینه دوزبانه بودن، افرادی را مورد بررسی قرار دادهاند كه از زمان كودكی با 2 زبان بزرگ شدهاند. با این حال، فراگیری زبان دوم در بزرگسالی نیز فواید چشمگیری دارد. یكی از تحقیقات اخیر نشان داده است، افرادی كه در تفكرات خود از زبانی به غیر از زبان مادریشان استفاده میكنند، تصمیمات عاقلانهتری میگیرند و مسائل را سریعتر و درست تر حل میكنند. شركتكنندگان در این مطالعه، زبان دوم خود را در سنین بزرگسالی آموخته بودند.
این روزها و با پیشرفت فنآوریهای روز نیاز به دانستن زبانهای خارجی به ویژه زبان انگلیسی بیش از هر چیز نمود پیدا کرده است، زیرا یا دانستن این دانش، شاید بتوان گفت درصد بالایی به متن احاطه خواهید داشت و افزون بر این در میان اطرافیان از امتیازی بالاتری برخوردار خواهید بود، چون شما میتوایند علاوه بر همزبانهای خود با دیگران نیز ارتباط برقرار کنید.
در اینجا مزایای فراگیری زبان خارجی را برای شما برمیشماریم.
1 ـ آشنایی با افراد جدید
یکی از مهمترین فواید یادگیری زبان جدید، درهایی از دنیای دیگر است که به رویتان باز میشود. اگر به صورت گروهی زبان یاد بگیرید، بلافاصله با دوستان جدیدی آشنا میشوید که در یادگیری زبان جدید با آنها اشتراک دارید. اگر گروهی کار نمیکنید، همین که به فضایی که مردم به آن زبان صحبت میکنند، بروید و بتوانید چیزهایی را که یاد گرفته اید، استفاده کنید، میبینید مردم چقدر از شما استقبال میکنند.
2 ـ کارفرما از مهارت شما خوشش می آید
اگر مسلط به زبان دوم باشید، احتمال استخدامتان در شرایط اقتصادی امروزه بسیار بیشتر از افرادی میشود که تنها با یک زبان صحبت میکنند.
افراد چند زبانی میتوانند در جوامع مختلف ارتباط برقرار کرده و تعامل داشته باشند. این مهارت برای کارفرما با ارزش است، چون میتواند با افراد و شرکتهای زیادی به وسیله شما ارتباط برقرار کند.
در عصر جدید، شرکتها بیشتر وارد بازارهای جدید میشوند. اگر بتوانید با زبان دیگری با شرکتهای جوامع یا کشورهای دیگر صحبت کنید، ارزش حرفه ای و شخصی شما چند برابر افرادی میشود که تنها به زبان مادری صحبت میکنند.
لازم نیست اشاره کنیم که توانایی صحبت به زبان دوم، به این معناست که شما فردی با انگیزه هستید و مشتاقید مهارتهای جدیدی را یاد بگیرید؛ همین امر یکی دیگر از مزیتهای شما نسبت به افراد یک زبانه است.
3 ـ کم کم این مهارت ضروری میشود
بسیاری نظرشان بر این است که دو زبانه بودن، مهارتی لازم و ضروری برای افرادی است که میخواهند با سرعت بیشتری به اهداف اقتصادی خود برسند. از آنجایی که هر روز، افراد بیشتری اهمیت یادگیری زبان دوم را درک میکنند، افرادی که تنها به یک زبان صحبت میکنند کم کم عقب میمانند.
4 ـ مهارتی عالی برای مسافرت
لودویگ ویتگنشتاین (Ludwig Wittgenstein) فیلسوف اتریشی میگوید: محدودیتهای زبان شما، محدودیتهای دنیای شماست.
دانستن بیش از یک زبان، امکان مسافرت به مکانهای مختلف را برای شما فراهم می آورد. مسافرت به کشورهای خارجی در صورتی که زبان مردم آن کشور را بلد باشید، آسانتر میشود. لازم نیست حتما روان صحبت کنید. مردم محلی همه جا، از این که حداقل زمان گذاشته و تلاش کرده اید تا زبان آنها را یاد بگیرید و با آنها ارتباط برقرار کنید، خوشحال میشوند. این احترام شما را نشان میدهد و راه سادهای برای آشنایی با افراد جدید است.
همچنین یادگیری در سطحی که بتوانید راحت صحبت کنید، انگیزه خوبی به شما میدهد که مسافرت کنید و زبان جدید را در محیط واقعی صحبت کنید.
5 ـ پس از یادگیری یک زبان، یادگیری زبان دیگر آسانتر میشود
وقتی شروع به یادگیری زبان دوم کردید، تکنیکهای یادگیری زبان را فرا گرفته و برای یادگیری زبان دیگر میتوانید از آنها استفاده کنید. تاثیرات شناختی مثبت یادگیری زبان دوم، به مغز آموزش میدهد که ساختارهای متفاوت زبانی را تحلیل و پردازش کند. این محدود به زبان دوم نیست، این مهارتی است که میتوانید برای یادگیری هر زبانی به کار بگیرید. توانایی خود در تکرار این فرایند در چند زبان را افزایش میدهید. به این کار آگاهی فرا زبانی (metalinguistic awareness) میگویند که مغز یاد میگیرد تکنیکهای یادگیری یک زبان جدید را شناسایی کرده و آنها را به چندین مرحله تجزیه کند. پس از یادگیری یک زبان، باید موتور حافظه را نگه دارید. مغز به صورت ذاتی از طریق افزایش آگاهی راجع به گرامر، نحو و ساختار جمله، درک میکند چگونه زبان جدید را یاد بگیرد و چگونه زبانهای مختلف ساختار بندی شده اند.
6 ـ باهوشتر میشوید
تحصیل زبان دوم، حافظه شما را بهبود داده و توجه شما را افزایش میدهد. فرایند دو زبانه شدن، مغز شما را ورزش میدهد و شما را برای تمرکز و تقویت مهارت حل مسأله به چالش میکشد.
دانشجویان دو زبانه معمولا در آزمونهای استاندارد نسبت به دانشجویان یک زبانه، نمرات بالاتری به دست میآورند، به ویژه در حوزه واژگان، ریاضیات و خواندن مطلب. وقتی یاد میگیرید از یک زبان به زبان دیگر تغییر دهید، توانایی انجام چند وظیفه را در مغز بهبود میبخشید. همچنین مشخص شده است که افراد دو زبانه منطقیتر و عاقلتر هستند و مهارت تصمیم گیری در آنها بهتر از دیگران بوده و نسبت به پیرامون خود، آگاهتر و تیزبینتر هستند.
یادگیری زبان دوم، زبان مادری شما را نیز بهبود میبخشد، چون مکانیک و ساختار همه زبانها را (نه فقط زبان جدید) یاد میگیرید.
7 ـ مدت بیشتری باهوش میمانید
تحقیقات اخیر نشان داده اند که افراد دو زبانه میتوانند تأثیرات بیماری آلزایمر و زوال عقل (دمانس) را سالها به تعویق بیندازند. صرف نظر از سطح تحصیلات، جنسیت یا شغل، افراد دو زبانه شرکت کننده در مطالعه، شروع بیماری آلزایمر را به طور متوسط چهار، پنج سال دیرتر از افراد تک زبانه تجربه کردند.
نتایج مطالعه آکادمی عصب شناسی امریکا نشان میدهد که صحبت به بیش از دو زبان، تعداد مسیرهای عصبی مغز را افزایش داده و امکان پردازش اطلاعات از طریق انواع بیشتری کانال را فراهم می آورد. همچنین مشخص شده که چند زبانه بودن رشد حوزههای عملکرد اجرایی و توجه در مغز را بهبود میبخشد و سن یادگیری تفاوتی نمیکند.
8 ـ خلاقیت شما را بالا میبرد
محققان نتیجه گرفتهاند افرادی که به بیش از یک زبان صحبت میکنند، خلاقتر از افراد یک زبانه هستند. یادگیری یک زبان خارجی، نه تنها توانایی حل مسئله و تفکر منطقی در شما را افزایش میدهد؛ بلکه تجربه شما با واژه ها و اصطلاحات جدید را بالا میبرد.
افزایش مهارتهای زبان دوم شما را وادار میکند، هنگامی که نمیتوانید کلمه ای را به یاد بیاورید، از واژههای جایگزین آن استفاده کنید. این کار مهارتهای تفکر متفاوت را در شما تقویت میکند که این امر به نوبه خود توانایی شناسایی راهحلهای متعدد برای حل یک مسأله واحد را افزایش میدهد.
9 ـ افزایش اعتماد به نفس
با یادگیری زبان دوم، به خود یاد میدهید که میتوانید و باید به خود اعتماد کنید. اعتماد به نفس با یادگیری مهارت جدید، غالب میشود. یادگیری زبان خارجی نیز یک مهارت است؛ بنابراین، اعتماد به نفس شما را بالا میبرد. واقعیت این است که افراد با اعتماد به نفس، جذابتر از افرادی هستند که به خود اطمینان ندارند. تکنیکهایی که برای یادگیری زبان دوم استفاده میکنید، منجر به پذیرا و بازتر شدن ذهن میشود.
برای تسلط بر زبان جدید، با افرادی که به این زبان صحبت میکنند و افرادی که این زبان را به صورت روان و سلیس یاد گرفته اند، باید گفتوگو داشته باشید. اگر خجالت میکشید اما میخواهید با افراد جدیدی آشنا شوید، از این بهانه استفاده کنید که میخواهید مهارتهای صحبت کردن خود به این زبان را تقویت کنید تا بتوانید با دوستان جدید آشنا شده و تجربههای خود را افزایش دهید؛ به علاوه همه دوست دارند با اعتماد به نفس و جذاب باشند.
افزایش توانایی های ذهن با یادگیری زبان
وقتی تازه به دنیا آمده بودم، مادرم روی تخت بیمارستان به چشمانم خیره می شد و کاری انجام می داد که به تغییر شیوه رشد و تکامل مغزم منجر شد.
کاری که باعث شد در یادگیری، انجام همزمان چند کار و حل مساله بهتر عمل کنم و مغزم در برابر اثرات منفی افزایش سن، مقاومت بیشتری از خود نشان دهد. می خواهید بدانید مادرم چه کار کرد؟ او با من به زبان فرانسوی صحبت می کرد.
در آن زمان مادرم نمی دانست این کارش سبب افزایش توانایی های شناختی من می شود. مادرم فرانسوی است و پدرم انگلیسی.
به همین دلیل فکر می کردند دوزبانه بار آوردن من و برادرانم کاری منطقی باشد. حالا که بزرگ شده ام، با انبوهی از پژوهش ها روبه رو هستم که می گویند صحبت کردن به دو زبان می تواند به طور گسترده ای نحوه تفکر ما را تحت تاثیر قرار دهد.
بهبود توانایی های شناختی، فقط قسمتی از امتیازات دوزبانه بودن است. براساس برخی از پژوهش ها، خاطرات و حتی شخصیت افراد نیز می تواند تحت تاثیر زبانی که فرد به آن صحبت می کند قرار گیرد.
انگار مغز یک فرد دوزبانه، دو ذهن کاملا متفاوت را در خود جای داده است. همه این موارد بر این نکته تاکید دارد که زبان، نقشی اساسی در تفکر آدمی بازی می کند.
البته نگاه مثبت به دوزبانه بودن، پدیده جدیدی است. حداقل از قرن نوزده میلادی به این سو، متخصصان امور آموزشی به والدین هشدار می دادند که دوزبانه بار آوردن بچه ها، موجب سردرگمی آنها شده و باعث می شود نتوانند هیچ کدام از آن زبان ها را درست مورد استفاده قرار دهند حتی در بدترین حالت، دوزبانگی را مانعی در برابر سایر جنبه های رشد می دانستند که در نتیجه به کاهش بهره هوشی افراد می انجامد.
اما امروزه این نگرانی ها بیهوده به نظر می رسد. با این که ممکن است گستره واژگان افراد دوزبانه، از هم سن و سالان تک زبانه شان اندکی محدودتر باشد و هنگام نام بردن اشیا کمی کندتر عمل کنند.
در واقع یک مطالعه مهم در سال ۱۹۶۰، به این یافته رسید که توانایی صحبت به دو زبان، خللی در فرآیند کلی رشد ایجاد نمی کند حتی در مقابل، اگر سایر عواملی که بر عملکرد تاثیر دارند ـ مثل موقعیت مالی، اجتماعی و تحصیلات ـ را نیز به حساب آوریم، دوزبانه ها در ۱۵ تست کلامی و غیرکلامی، عملکرد بهتری نسبت به افراد تک زبانه داشتند.
متاسفانه تا سال ها به این پژوهش کم توجهی شد. با این که بعد از آن، تعداد محدودی پژوهش دیگر نیز در مورد مزایای چندزبانه بودن به انجام رسید، اما اکثر پژوهشگران و متخصصان آموزش، همچنان به ایده قدیمی مضر بودن آن ایمان داشتند تا این که طی سال های اخیر، کم کم توجه ها به سوی آن جلب شده است.
یکی از عوامل موثر در این مساله، استفاده از یک روش طیف نگاری با نام fNIRS است که به پژوهشگران امکان می دهد فعالیت مغزی نوزادان را بررسی کنند. با کمک این روش، دانشمندان کانادایی توانستند اولین واکنش مغز نوزاد با زبان را مورد بررسی قرار دهند.
استفاده از آن سبب شد پژوهشگران، به تفاوت های اساسی بین نوزادانی که تک زبانه بزرگ شده بودند با نوزادان دوزبانه پی ببرند.
انسان، بنا بر یک نظریه رایج، «دیناوند» به دنیا می آید و می تواند تفاوت میان صداها را در هر زبانی تشخیص دهد.
وقتی نوزاد به یک سالگی می رسد، احتمالا این توانایی را از دست می دهد و فقط بر صداهای زبان مادری اش تمرکز می کند.
این مساله در مورد تک زبانه ها مورد قبول به نظر می رسد، اما یک پژوهش نشان می دهد نوزادان دوزبانه، در آخرین روزهای مانده به یک سالگی شان، در مواجهه با زبانی کاملا ناآشنا، فعالیت عصبی بیشتری نشان می دهند.
نوزادانی که دوزبانه هستند، تقریبا همزمان با نوزادان تک زبانه مراحل رشد کلامی را طی می کنند. این مساله می تواند تاییدی بر این فرضیه باشد که دوزبانه بودن، سبب تسریع رشد کودک می شود و نه کاهش آن.
دوزبانه بودن به افراد کمک می کند تا در سال های بعدی زندگی خود، حتی بتوانند یک زبان دیگر را راحت تر بیاموزند.
مطالعه دقیق تر پدیده دوزبانگی، سبب درک سایر نکات مثبت آن می شود. برخی از این نکات مثبت، طیف گسترده ای از توانایی ها را در بر می گیرد.
در یک پژوهش، از تعدادی کودک تک زبانه و دوزبانه خواسته شد تا جملاتی را که از نظر دستور زبانی نادرست هستند، بیابند و سپس آنها را اصلاح کنند.
هر دو گروه از کودکان، جملاتی مثل «سیب روی درخت رشد می کنم» را اصلاح کردند، اما تفاوت ها در نحوه نگرش آنها به جملاتی بی معنی مثل «سیب روی بینی رشد می کند» آشکار شد.
تک زبانه ها این جمله را از نظر قواعد دستوری نادرست خواندند، حال آن که از نظر دوزبانه ها این جمله درست بود.
برخی پژوهشگران بر این باورند که نتیجه این مطالعه، بیش از آن که نشانگر تسلط آن کودکان دوزبانه به قواعد دستور زبان باشد، نشانگر عملکرد مطلوب «سیستم اجرایی» است.
سیستم اجرایی به طیف گسترده ای از توانایی های ذهنی اطلاق می شود که جلوی اطلاعات نامربوط را می گیرد و لذا فرد می تواند بر فعالیتی که انجام می دهد تمرکز نماید.
در این پژوهش، کودکان دوزبانه بهتر می توانستند بر قواعد دستوری زبان تمرکز کرده و به معنای عبارات توجهی نکنند.
در مطالعاتی که پس از این پژوهش انجام شد، باز هم دوزبانه ها نتایج بهتری نسبت به تک زبانه ها به دست آوردند.
یکی دیگر از مهارت های اجرایی، عبارت است از توانایی پرداختن به کارهای متفاوت بدون اشتباه گرفتن آن دو با هم، که البته در این مهارت هم، دوزبانه ها سرآمد بودند.
مثلا هنگام دسته بندی اشیای مختلف، می توانستند بدون در نظر گرفتن شکل اشیاء، آنها را بر اساس رنگ دسته بندی کنند.
● مهارت های اجرایی در دوزبانه ها بیشتر است
مهارت های اجرایی، تقریباً در هر کاری که انجام می دهیم، از خواندن مطلب گرفته تا رانندگی، تاثیرگذار هستند. لذا بهبود بخشیدن به این مهارت ها، سبب انعطاف پذیری بیشتر ذهنی می شود.
اثرات مثبت دو زبانگی حتی به مهارت های اجتماعی ما هم گسترش می یابد. دو روان شناس در پژوهش خود دریافتند افراد دوزبانه بهتر می توانند خود را جای دیگری قرار دهند و احساسات و موقعیت وی را درک کنند. دلیل آن هم این است که این افراد، بهتر می توانند جلوی آنچه از قبل می دانند را گرفته و بر دیدگاه دیگران تمرکز نمایند.
اما دقیقا چه چیزی سبب می شود مغز افرادی که به دو زبان صحبت می کنند، انعطاف پذیر و متمرکز باقی بماند. یک پژوهش در مورد دوزبانه های روسی ـ انگلیسی، پاسخ این پرسش را یافت.
در این مطالعه، یکسری اشیاء را در برابر این افراد قرار دادند و یک دستگاه ویژه هم حرکت چشم آنها را تحت نظر قرار داد. از افراد خواسته می شد پس از شنیدن نام هر شیء آن را بردارند.
نکته مهم آزمایش در اینجا بود که برخی نامها در هر دو زبان یکی بود، فقط معنای متفاوتی داشت. مثلاً معادل روسی کلمه «ماژیک» در انگلیسی به معنای «قلم» است.
با این که شرکت کنندگان در این مطالعه در پاسخ نهایی شان، هرگز اشتباه نکردند، اما حرکت چشم آنها نشان داد که قبل از برداشتن شیء اصلی، مدت بسیار کوتاهی نگاهشان به شیء جایگزین می افتاد.
این پژوهش، اطلاعات مهمی در مورد نحوه عملکرد مغز دوزبانه در اختیار ما گذاشته و نشان می دهد که در یک مغز دوزبانه، هر دو زبان برای جلب توجه می کوشند بنابراین مغز دوزبانه ها، در هنگام صحبت یا گوش دادن به رادیو، بشدت مشغول انتخاب واژه مناسب از یک زبان و جلوگیری از واژه معادل از زبان دیگر است.
این کار در واقع نوعی تمرین فوق العاده شناختی است. جالب است که بسیاری از برنامه های «تقویت ذهن» از روشی مشابه استفاده می کنند. یعنی از شما می خواهند هنگام انجام یک تمرین، به اطلاعات منحرف کننده توجه نکنید.
دانشمندان خیلی زود پی بردند تمرینات ذهنی از این دست می تواند مغز را در برابر اثرات منفی افزایش سن مقاوم سازد. پژوهشگران اطلاعات ۱۸۴ نفر که دچار فراموشی بودند را بررسی کردند.
نیمی از این افراد دوزبانه بودند. نتیجه مطالعه این بود که نشانگان فراموشی در دوزبانه ها، چهار سال دیرتر از هم سن و سالان تک زبانه شان پدیدار شد.
این مطالعه، سه سال بعد روی ۲۰۰ نفر از افراد دچار آلزایمر تکرار شد و نتیجه آن، تاخیر پنج ساله ابتلا به آلزایمر در دوزبانه ها را نشان داد. حتی بعد از در نظر گرفتن عواملی مثل شغل و تحصیلات، باز هم این یافته ها معتبر ماند.
دو زبانگی، علاوه بر بهبود توانایی های مغز، می تواند اثرات زیادی بر رفتار افراد نیز داشته باشد. سال هاست پژوهشگران عصب شناسی و روان شناسی درگیر این مساله بودند که آیا افراد دوزبانه، با صحبت به یکی از زبان هایشان، رفتار متفاوتی از خود بروز می دهند یا نه.
اما مشکل اینجاست که نشان دادن این تفاوت در قالب آزمایش کار دشواری است. یکی از پژوهشگران سال ۱۹۶۴، آزمایش جالبی را ترتیب داد. او از تعدادی دوزبانه ژاپنی ـ انگلیسی خواست چند جمله ناکامل را ابتدا به یک زبان و سپس به زبانی دیگر تکمیل کنند.
نتیجه پژوهش این بود که پاسخ همه افراد شرکت کننده از یک زبان به زبان دیگر، کاملاً متفاوت بود. به عنوان مثال، شرکت کنندگان در آزمایش، برای تکمیل عبارت «دوست خوب کسی است که...»، در پاسخ خود به زبان ژاپنی از جمله «...به دوست خود کمک کند» را برگزیدند، اما در پاسخی که به انگلیسی می دادند، جمله «...رک حرف می زند» را انتخاب کردند.
در واقع جوابی که به این پرسش ها داده شد، مشابه جوابی است که افراد انگلیسی یا ژاپنی های تک زبانه به آن می دادند. یافته های این پژوهشگر بیان کننده این مطلب بود که افراد دوزبانه از دو مسیر متفاوت ذهنی استفاده می کنند. درست مثل این که دو ذهن متفاوت دارند.
بتازگی شواهدی چند برای این نظریه یافته شده است. در یکی از آنها، از عده ای از افراد دوزبانه انگلیسی ـ اسپانیایی خواسته شد یک فیلم تبلیغاتی که در آن عده ای زن حضور داشتند را یک بار به یک زبان و شش ماه بعد به زبانی دیگر مشاهده کنند و سپس شخصیت افراد حاضر در آن را ارزیابی نمایند.
وقتی افراد این فیلم را به زبان اسپانیایی دیدند، زنان حاضر در فیلم را مستقل و برونگرا می دانستند، اما با تماشای نسخه انگلیسی زبان همان فیلم، آنها را وابسته و نا امید خواندند. ارزیابی شرکت کنندگان در این پژوهش، با تصویر فرهنگی موجود در هر دو فرهنگ در مورد زن انطباق دارد.
یک پژوهش دیگر هم بیانگر این بود که دو زبانه های یونانی ـ انگلیسی، در مواجهه با یک داستان، بسته به زبانی که داستان به آن روایت می شد، واکنش کاملا متفاوتی داشتند. در داستانی که به یکی از زبان ها روایت شد، نسبت به نقش اصلی داستان احساس بی تفاوتی داشتند و در روایت همان داستان به زبان دیگر، پیگیر او شدند.
یکی از تفسیرهایی که برای این مساله ارائه می شود این است که هر زبان، تداعی کننده ارزش های مربوط به فرهنگی است که هنگام یادگیری زبان تجربه می کنیم.
پژوهش دیگری هم از افراد دوزبانه مکزیکی خواسته بود تا ویژگی های شخصیتی خود را به انگلیسی و اسپانیایی بیان کنند.
در فرهنگ مکزیک، فروتنی مساله ای مهم دانسته می شود. حال آن که در ایالات متحده، قاطعیت اهمیت بیشتری دارد.
وقتی پرسشنامه به زبان اسپانیایی ارائه شد، شرکت کنندگان خود را بیشتر از زمانی که همان پرسشنامه با زبان انگلیسی بود، فروتن ارزیابی می کردند.
● اثرات مثبت یادگیری زبان دوم
برخی از تغییرات رفتاری را می توان به نقش زبان، به عنوان ساختاری که از خاطرات حفاظت می کند و به آنها شکل می دهد، مربوط دانست.
بسیاری از پژوهش ها نشان می دهد اگر نام چیزی را بدانیم بهتر می توانیم آن را به خاطر آوریم. شاید به همین دلیل باشد که نمی توانیم خاطرات سال های آغازین کودکی را به یاد آوریم.
حتی شواهدی هم موجود است که قواعد دستوری یک زبان می تواند به خاطرات ما شکل دهد.
بتازگی پژوهشگری در دانشگاه استنفورد دریافت که اسپانیایی زبان ها، در به یاد آوردن کسی که باعث بروز یک عمل تصادفی شد ضعیف تر از انگلیسی زبان ها عمل می کنند. شاید به این دلیل که اسپانیایی ها برای گفتن «فلانی گلدان را شکست»، فاعل انجام این عمل را ذکر نمی کنند.
این یافته شاید موید این باشد که یادآوری خاطرات در افراد دوزبانه، به زبانی که صحبت می کنند بستگی داشته باشد. در یک پژوهش ساده ولی هوشمندانه، از دو زبانه های چینی ـ انگلیسی خواسته شد به یک پرسش معلومات عمومی پاسخ دهند.
مثلا از آنها خواسته شد مجسمه ای را نام ببرند که یکی از دست هایش را بلند کرده و به دوردست ها می نگرد.
نتیجه این بود که وقتی این پرسش به زبان انگلیسی پرسیده شد، اکثر افراد «مجسمه آزادی» را به یاد آوردند، حال آن که همین پرسش به زبان چینی، بیشتر پاسخ «مجسمه مائو» را به همراه داشت.
به نظر می رسد که یاد آوردن خاطرات شخصی نیز این گونه باشد. با وجود پیشرفت های زیاد در این حوزه، هنوز هم پرسش های زیادی بی پاسخ مانده است.
اصلی ترین پرسش این است که آیا افراد تک زبانه هم می توانند از مزایای دوزبانه بودن برخوردار شوند. اگر پاسخ به این پرسش مثبت باشد، انگیزه ای دوچندان به یادگیری زبان خارجی در مدارس خواهد بود.
با این که در مورد دشواری های یادگیری یک زبان دیگر بعد از دوران کودکی بحث های زیادی شکل گرفته، اما شواهد حاکی از آن است که تلاش برای این کار، بی شک به نتیجه می انجامد.
در هر سنی می توانید یک زبان دیگر بیاموزید و شاهد اثرات مثبت آن بر سیستم شناختی خود باشید. البته اثرات مثبت این نوع یادگیری، کمتر از دوزبانگی است، اما در هر صورت، یادگیری زبان خارجی در هر سنی به فعال نگاه داشتن ذهن کمک می کند.
● چند زبان در دنیا داریم؟
تخمین زده می شود مردم دنیا به بیش از ۷۰۰۰ زبان مختلف صحبت می کنند. ۹۰ درصد این زبان ها توسط کمتر از ۱۰۰ هزار نفر مورد استفاده قرار می گیرد.
بیش از یک میلیون نفر به ۱۵۰ الی ۲۰۰ زبان صحبت می کنند و حتی ۴۶ زبان، فقط یک گویشور دارد. (در علم زبان شناسی به افرادی که به زبان یا گویشی تحکم می کنند گویشوران آن زبان یا گویش گفته می شود) زبان هایی که ریشه مشترک دارند در یک گروه قرار می گیرند.
به عنوان مثال، انگلیسی به آلمانی و هلندی مربوط است و همگی در دسته زبان های هند و اروپایی قرار می گیرند.
زبان های هند و اروپایی شامل زبان های رومنی، نظیر فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی که همگی از لاتین سرچشمه می گیرند نیز هست.
زبان فارسی از شاخه هند و اروپایی زیرشاخه هند و ایرانی و دسته زبان های ایرانی است. زبان های هند و ایرانی گستره جغرافیایی بزرگی شامل فلات ایران، قسمت هایی از آسیای میانه، شمال شبه قاره هند و بخش هایی از قفقاز را در برمی گیرد. به طور کلی در آسیا ۲۲۰۰ زبان وجود دارد. این در حالی است که اروپا فقط ۲۶۰ زبان دارد.
نکته جالب این است که همه زبان ها تقریبا از یک نوع ساختار گرامری استفاده می کنند، حتی در صورتی که ریشه یا واژگان مشترکی هم نداشته باشند.
در جوامعی که به خاطر موقعیت کوهستانی به یکدیگر دسترسی ندارند، زبان های مختلفی شکل یافته است. به عنوان مثال، پاپوآ گینه نو ۸۳۲ زبان متفاوت دارد!
پر گویشورترین زبان های دنیا بر اساس تعداد افرادی که آن زبان، زبان مادری یا زبان دومشان است بر اساس آمار یونسکو عبارتند از: چینی، اسپانیایی، انگلیسی، هندی، عربی، بنگالی، روسی، پرتغالی، ژاپنی، آلمانی و فرانسوی.
● زبان های در معرض انقراض
جهانی سازی و همگن سازی فرهنگی سبب شده که بسیاری از زبان های دنیا در خطر نابودی قرار گیرند. یونسکو ۲۵۰۰ زبان را که در خطر نابودی هستند، شناسایی کرده است.
یک چهارم زبان های دنیا کمتر از ۱۰۰۰ نفر گویشور دارد و اگر این زبان ها به نسلی دیگر منتقل نشوند، برای همیشه از دست می روند.
طبق آمار یونسکو، در ایران ۲۵ زبان در معرض انقراض است که از آنها می توان به زبان تاتی (گیلان)، هورامی (کردستان)، داری (یزد و کرمان) و وفسی (مرکزی) اشاره کرد.
اطلس زبان های در معرض انقراض دنیا به همراه جزئیات در تارنمای یونسکو به نشانی http://www.unesco.org/culture/languages atlas/index.php موجود است.
● چرا یک زبان دیگر یاد بگیریم؟
یادگیری یک زبان دیگر، توانایی هایمان در زبان مادری و نیز امکان کنکاش در سایر فرهنگ ها را بیشتر می کند.
بر اساس یک پژوهش صورت گرفته، افرادی که در شغل شان از بیش از یک زبان استفاده می کنند، هشت درصد بیشتر از سایرین درآمد دارند! بسیاری از دانشمندان هم بر این باورند که دانستن یک زبان دیگر قدرت ذهنی را افزایش می دهد.
همچنین، دوزبانه بودن می تواند عوارض مغزی افزایش سن را تا حدی کاهش دهد. نقل قول جالبی از نلسون ماندلا در مورد اهمیت دانستن یک زبان دیگر وجود دارد.
او می گوید: «اگر با فردی با زبانی که می فهمد صحبت کنید، حرف تان به مغزش می رسد. اگر با او با زبان مادری اش صحبت کنید، حرفتان بر دلش می نشیند.»
● یادگیری کدام زبان ها دشوارتر است؟
دشواری یا سادگی یادگیری یک زبان، به زبان مادری هر فرد بستگی دارد. به طور کلی، هر قدر زبان دوم از نظر واژگان، جملات، صدا ها و ساختار جمله، به زبان مادری و فرهنگ اجتماع هر فرد نزدیک تر باشد، یادگیری اش ساده تر می شود.
به عنوان مثال برای یک لهستانی زبان، یادگیری زبان های اسلاوی، مثل چکی یا زبان های آسیایی مثل ژاپنی ساده تر است. شباهت های زبان شناختی هم یعنی این که برای فرد ژاپنی زبان، یادگیری چینی ساده تر از لهستانی خواهد بود.
وقتی زبانهای مختلف می آموزیم مثل اونهاهم فکرمی کنیم
به نظر من مهمترین فیده یادگیری دو زبان
مانند زبان انگلیسی و فارسی
باعث افزایش هوش و افزایش عملکرد مغز در یادگیری زبان های بعدی می شود
چون در زبان شناسی ما Positive Transfer و Negative transfer داریم یعنی انتقال مثبت و انتقال منفی
در قسمت های مشابه زبان مادری و زبان مقصد انتقال مثبت رخ میدهد یعنی راحتی در یادگیری
مثل موصوف و صفت در زبان ترکی و انگلیسی که با یک قاعده هستند در برای تک زبانی که انگلیسی یاد میگیرد در این قسمت انتقال مثبت رخ میدهد
اما موصوف صفت در فارسی و انگلیسی برعکس هستند و یک فارسی زبان قدری دچار مشکل می شود در اینجا و انتقال منفی رخ می دهد
Good boy - پسر خوب - یاخچی اولان
حتی به نظر من از نظر شخصیتی هم فرد با یادگیری زبان دیگر تغییر می کند و منعطف تر می شود چون با فهمیدن یک زبان دیگر وسعیت دید این شخص افزایش می یابد
می تواند مسائل رو جور دیگری ببیند
یادگیری فرهنگ جدید زبان مقصد
هنگامی که زبان آموز به یاد گیری اصطلاحات انگلیسی زبان مقصد رو می آورد متوجه تفاوت ها و نکات فرهنگی زبان های خارجی می شود که در هر اصطلاح انگلیسی درسی را خواهد آموخت
به راحتی متوجه تفاوت و شباهت های فرهنگی زبان خود با زبان انگلیسی خواهد شد
به نظر من مهمترین فیده یادگیری دو زبان
مانند زبان انگلیسی و فارسی
باعث افزایش هوش و افزایش عملکرد مغز در یادگیری زبان های بعدی می شود
چون در زبان شناسی ما Positive Transfer و Negative transfer داریم یعنی انتقال مثبت و انتقال منفی
در قسمت های مشابه زبان مادری و زبان مقصد انتقال مثبت رخ میدهد یعنی راحتی در یادگیری
مثل موصوف و صفت در زبان ترکی و انگلیسی که با یک قاعده هستند در برای تک زبانی که انگلیسی یاد میگیرد در این قسمت انتقال مثبت رخ میدهد
اما موصوف صفت در فارسی و انگلیسی برعکس هستند و یک فارسی زبان قدری دچار مشکل می شود در اینجا و انتقال منفی رخ می دهد
Good boy - پسر خوب - یاخچی اولان
حتی به نظر من از نظر شخصیتی هم فرد با یادگیری زبان دیگر تغییر می کند و منعطف تر می شود چون با فهمیدن یک زبان دیگر وسعیت دید این شخص افزایش می یابد
می تواند مسائل رو جور دیگری ببیند
یادگیری فرهنگ جدید زبان مقصد
هنگامی که زبان آموز به یاد گیری اصطلاحات انگلیسی زبان مقصد رو می آورد متوجه تفاوت ها و نکات فرهنگی زبان های خارجی می شود که در هر اصطلاح انگلیسی درسی را خواهد آموخت
به راحتی متوجه تفاوت و شباهت های فرهنگی زبان خود با زبان انگلیسی خواهد شد
یادگیری زبان دوم ذهن را هشیارتر میکند
باعث میشود فرصتهای شغلی بهتر و بیشتر پیدا کنیم
مسافرت به کشورهای دیگر را آسان میکند
باعث آسان شدن تحصیل در دانشگاههای خارج میشود
درک لغات و اصطلاحات علمی بیشتر میشود
فیلمهای زبان اصلی را بهتر متوجه میشویم