**جا مانده های کربلا **
مزد چهل روز پریشانی نای ت زائر
از میان همه کردند جدایت زائر
دست ارباب خودش دوخته بر قامت تو
خلعت نوکری خویش برایت زائر
بی سبب نیست خدا هم به شما مینازد
حضرت فاطمه کرده ست دعایت زائر
هر سلام تو، جهان در تب و تاب است
با لرزش آهنگ صدایت زائر
کاش در صحن علمدار، به یادت آرند
ما را به میان گریه هایت زائر
آهسته قدم بزن، خدا می داند
جا مانده دلی به زیر پایت زائر
این ذکر «حسین حسین» مرا خواهد کشت
مستانه بخوان، جان به فدایت زائر
با عرض سلام
بسیار ایده ای جالب و خلاقه برای ایجاد این پست ها
بسیارپست های قشنگ بود
دلـم یک کربـلا میخواهد...
بغض هایم را گذاشته ام بین الحرمین بشکنم...
دردو دل هایم را گذاشته ام برای امام حسین بگویم...
نگاهم را کنار گذاشته ام برای دیدن شش گوشه...
کم تر صحبت میکنم
می ترسم انجا برای حسین حسین گفتن
کم بیاورم...
من که ندیده ام...
من که نرفته ام...
می گویند بین الحرمین عجب
صفایی دارد...
می گویند هوایش عطر
بهشتی دارد...
میگویند... خسته ام از می گویندها...
دلم یک نقل قول از خودم در وصف کربلا میخواهد...
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)
لبریز آه و ندبه و غم گریه میکنم
دلتنگم و به یاد حرم گریه میکنم
شایسته زیارت شش گوشه نیستم
این روزها به حال خودم گریه میکنم
می گویم از کنار زیارت نرفته ها
بالا گرفته کار زیارت نرفته ها
اشک و نگاه حسرت و تصویر کربلا
این است روزگار زیارت نرفته ها
امسال اربعین همه رفتند و مانده بود
هیات در انحصار زیارت نرفته ها
انگار بین هیات ما هم نشسته بود
زهرا (س) به انتظار زیارت نرفته ها
در روز اربعین همه ما را شناختند
با نام مستعار زیارت نرفته ها
اما هزار مرتبه شکر خدا که هست
مشهد در اختیار زیارت نرفته ها
باب الحسین (ع) قسمت آنان که رفته اند
باب الرضا قرار زیارت نرفته ها
غم میخورم برای دل رهبرم که هست
تنها طلایه دار زیارت نرفته ها
گفتند شاعران همه از حال زائران
این هم به افتخار زیارت نرفته ها
“علی رضایی”
رفتند کربلا و مرا جا گذاشتند
روی دلم دوباره همه پا گذاشتند
تنها دلم به کرب و بلایی شدن خوش است
گیرم مرا ز قافله تنها گذاشتند
این بار هم ز قافله جا ماندم ای دریغ
خوبان چه شد بحال خودم وا گذاشتند
دنبال آفتابِ سرِ نیزه گم شدم
حالا دل مرا به تماشا گذاشتند
با دل مرا به کرب و بلا می برد حسین
سهم مرا به عهده مولا گذاشتند
حالا اگر لیاقت آنجا نداشتم
یک کربلا برای من اینجا گذاشتند
آری مرا که خادم هیئت نوشته اند
دربست وقف زینب کبری گذاشتند
بر دیده اَبر مقتل مولا چکیده است
بر سینه مِهر حضرت زهرا گذاشتند
بر دل جمال حضرت مولا کشیده اند
بر جان وصال آل عبا را گذاشتند
آنانکه می روند سوی هیئت حسین
انگار دل به جنّت اعلا گذاشتند
این ساده نیست، دل حرم الله می شود
این را به دل در عالم بالا گذاشتند
هرکس که اهل چله نشینیِ کربلاست
یک اربعین در عالم معنا گذاشتند
می خواستم شهید ره کربلا شوم
این وعده را دوباره به فردا گذاشتند
“محمود ژولیده”
سلیمانا از این خرمن فقط یک خوشه میخواهم
ز گوشه گوشه دنیا فقط شش گوشه میخواهم
میگویند: کربلا قسمت نیست،دعوت است!!
خدایا…
من معنی قسمت و دعوت را نمیدانم!
اما تو….معنی طاقت رامیدانی…مگر نه؟
دل من لک زده تا کنج حرم
بنویسند،،،،،
مرغکی ناله کنان میل پریدن دارد
رخ یوسف اگرم هر چه که زیباست ولی
چهره نه، نام شما دست بریدن دارد
من شفا یافتهٔ لطف شما هستم وبس
شکر " باذکر حسین " قلب، تپیدن دارد
همه زوار تو بی دلشده بر می گردند
دل بی دلشدگان وه چه خریدن دارد
هر کجا می نگرم عکس حرم میبینم
این ره خانه عشق است، دویدن دارد
دم محشر که حسین بن علی وارد شد
حال و روز دل عشاق چه دیدن داره
ان شاءالله در کربلا زمزمه کنیم
دل به عشق یوسف زهرا نهاده میرویم
از نجف تا کربلا پای پیاده میرویم
یابن زهرا السلام یابن زهرا السلام
مرغ روحم پر زند در قتلگاه و علقمه
تا گذارم چهره بر خاک عزیز فاطمه
یابن زهرا السلام یابن زهرا السلام
یابن زهرا سر به کف در سرزمینت آمدم
تا شوم زوار روز اربعینت آمدم
یابن زهرا السلام یابن زهرا السلام
زائر قبر شریف یوسف زهرا شدم
همسفر با کاروان زینب کبری شدم
یابن زهرا السلام یابن زهرا السلام
کربلا یا کربلا یاکربلا یاکربلا
زینب خونین جگر برگشته از شام بلا
یابن زهرا السلام
تقدیم به کسانی که دارن میرن عرض ارادت محضر ارباب...
ای رفیقان که سوی شهر حسین در سفرید
این دل غمزده و زار مرا هم ببرید
زیر یک پرچم و بیرق همگی سینه زدیم
شرط و انصاف نبوده که شما ها بپرید
فکر این مساله بدجور خرابم کرده
که چرا شاه کرامت دل من را نخرید
من شنیدم که در این خانه بد و خوب یکیست
ولی فهمیده ام انگار شما خوب ترید
و ببالید به خود چون که رسیدید حرم
بین خوبان زمان از همه خوبان به سرید
به مقام علی اکبر که رسیدید مرا یاد کنید
جان زینب به سوی مقتل ارباب نرید
السلام علیک یا اباعبدالله
شور حسینی هم خوبه
اما مهم رسیدن به شعور حسینیه