مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
یا فاطمة الزهرا...
تاکه چشم فاطمه از فرط غمها بسته شد
غربت ومظلومی حیدر به هم پیوسته شد
صبر حیدر همچنان کوه است گرم واستوار
از غم زهرای مظلومه چنین دلخسته شد
درد دلهای علی با چاه وقتی شد شروع
که گلش از ساقه باضرب لگد بشکسته شد
ابتدا یار علی را از نفس انداختند
بعد پیش فاطمه دستان حیدر بسته شد
تا صدا زد دست او را از علی بنما جدا
رشته ی عمر علی در کوچه ها بگسسته شد
حسین رضایی(حیران)
عمری ست که زیرپرچم زهرائیم
او مادر ماست ، محرم زهرائیم
از اول عمر خود عزاداریم و
تا آخر عمر در غم زهرائیم
در سن کمیم وقامت خم داریم
ماتم زده ی قد خم زهرائیم
یک عمر اگر برای او می گرئیم
دلسوخته ی عمر کم زهرائیم
مابا دوسه قطره اشک درروضه ی او
آدم شده ایم ، آدم زهرائیم
برتر شده ایم از همه عالم چون
یک ذرّه ی خاک قدم زهرائیم
چون فاطمیه محرم فاطمه است
پس گریه کن محرم زهرائیم
امسال همه به فکر عیدند ، اما
ما فکر عزا و ماتم زهرائیم
اهل بیت(علیهم السلام)-مناجات
همه ش براى خودت، آبرو به ما ندهید
غذا زیادتر از جنبه گدا ندهید
به درد عشق رسیدن دو سوم قرب است
هزار درد که دادید، پس دوا ندهید
میان درد دواى مرا قرار بده
که زندگى نمی ارزد اگر بلا ندهید
محل گذاشتى و بى محلى ات کردیم
ازین به بعد بیایید رو به ما ندهید
به سینه من محتاج دست رد بزنید
ولى حواله من را به ناکجا ندهید
نداشتن برکت داشت ضایعش کردیم
ازین به بعد به نااهل فقر را ندهید
مرا به دردسر انداخت بى خدا بودن
به عبد غیر خدا را تو را خدا ندهید
براى سوخته فرقى نمیکند اصلا
که آخرش بدهیدش جواب یا ندهید
چو طفل سر به هوا شد، دواش تنبیه است
به منکه سر به هوایم دو شب غذا ندهید
سگ حرم به زبان آمد و مرا فهماند
نمیشود که بمالیم پوزه، جا ندهید
در اختیار کسى نیست گریه، دست شماست
نمیدهند به ما گریه تا شما ندهید
جهنم است بهشتى که آتشم نزند
بجان فاطمه از این بهشتها ندهید
بیاید نامه ما را نخوانده پاره کنید
بیاید نامه ما را به مرتضى ندهید
اگر بناى تو این است عده اى نروند
ازین به بعد به ما نیز کربلا ندهید
علی اکبر لطیفیان