مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»
دوستان بهتر هست نظرات شخصی برای سوالات ارسال بشه نه صرفا مطالب کپی شده
تشکر
سلام
بنظرمن فاصله گرفتن جوانان از ائمه و آشنا نبودن با سبک زندگی پربارشون و همچنین دخالت های خانواده ها مهمترین علت طلاق هستند.
درسالهای اخیرطلاق به یک روندومعضل مهم اجتماعی تبدیل شده است ومتاسفانه روزبه روز افزایش می یابد امروزه شاهدازهم گسیختن بسیاری ازپیوندها ی زناشوئی هستیم که دراثراین روندفرزندیافرزندان آنهادراثرعــدم توجــــــه والدین صدمه های روحی وروانی می بیند ساختارعاطفی کودک ازسنین ۵-۴ ماهگی شکل می گیردواگراین کودک دریک خانواده ای بزرگ شودکه هیچ محبتی نبیندبی شک دررفتارکودک تاثیرمی گذاردکارشناسان براین باورندکه درگیریها و جنگ و جدالهائی که بین والدین صورت می گیردهیچ وقت ازذهن بچه هابیرون نمی رودویادآوری آن خاطرات تلخ دربزرگسالی ، افسردگـــــی برای اوپدیـــدمی آوردواگرنگاهی به راهروهای دادگاه بیندازیم ویاگذرمان به آنجابیفتدچه بسیارزنان ومردانی می بینیم که بابچه های قدونیم قدو معصوم در راهروها نشسته اند.
روانشناسان براین باورهستندکه خانواده هایی که فرزندان آنهادائم درنگرانـــی واضطراب بسرمی برندازسلامت روحی وروانی برخوردارنیستند.اینگونه والدین بایدزیرنظرروانپزشک باشندولی متاسفانه درجامعه مابسلامت روانی کمتراهمیت می دهند.تایک خالی درکنارچشمشان یادستشان ظاهرشودفوری به یک پزشک مراجعه می کنندولی ازسلامت روانی خود و فرزندشان غافل هستند.
طلاق به هیچ وجه تنهاراه حل نیست ولی اکثراین زن وشوهرهایی که ازهم جدامی شوندفکر می کنندآخرین راه حل ویاتنهاراه حل است اگرهم روزی زن وشوهری نتواندباهم زندگی کندمنطقی وعاقلانه عمل کنندوبه فرزندانشان توضیح دهندکه ماهردوشمارادوست داریم وبعدازجدائی نیزشمارادوست خواهیم داشت آنهم اگرزمانی که مشکلاتشان به هیچ وجه حل شدنی نباشدوالدین نبایدپیش فرزندانشان ازیکدیگربدگوئی کنندچراکه بااین کارزمینه کینه رادرفرزندبه وجودخواهندآوردمتخصصان معتقدندچنانچه پدرومادرپس ازجدائی هرکدام روابطی صمیمانه وعاطفی بافرزندخودبرقرارسازندبه نیازهاوحوائج وی توجه کرده ودرصددبرطرف کردن آن باشندآسیب جدی متوجه فرزندان نخواهدشد.
ازدواجهای خیابانی ودیدن دختروپسردرخیابان وازروی هوس ازدواج کردن بایک کلمه عاشقانه گفتن که دوستت دارم نبایدفریب همدیگررابخورندزندگی که فقط ۱روز و۲روزنیست زندگی پستی وبلندی زیادداردوبایک کلمه عاشقانه گفتن نمی شودبایکدیگرازدواج کنندگروهی ازاین دخترهاوپسرهابایکباردیدن بادیدن مدولباس همدیگروظاهریکدیگـــرفکرمی کنندکه آنهازندگی خوبی خواهندداشت ازدواج بایدازروی علاقه باشدنه ازروی هوسهای زودگذر چراکه دراین ازدواج هاشعله های هوس بزودی خاموش میشودآنگاه عیب های رفتاری وشخصیتی هم متوجه می شوند( تازه به فکرجنجال ودعواوجدائی می افتنددراین میان فرزندان راقربانی هوسهای زودگذرخودمی کنندفرزندان چنین والدینی اظهارمی کنندکه اگرشمامی خواستیدازهم جداشویدواگرازروزاول بگومگوداشتیدچرابچه دارشدیدچرایک موجودبی گناه رافدامی کنید.
جوانی اظهارمی کندکه من اززمانی که یادم می آیددرخانه مان جنگ وکتک کاری بوده ولی بااین حال ما۶خواهروبرادربودیم پدرومادرعزیزاگرشماباهمدیگربه اصطلاح خودتان تفاهم نداشتیدچرابچه دارشدیدآنهم ۶تا.
پدرم کارگربودومادرم خانه داروزندگی بسیارساده ای داشتیم همه ماکارمی کردیم ازشیشه پاک کنی تاآدامس فروشی تازه شب که بخانه می آمدیم آن نان خالی راهم بایدبادعواوشاجره میخوردیم.
پژوهشها نشان می دهدکه افراط وتفریط درروابط دختروپسرقبل ازازدواج هردومشکلاتی رادرآینده فراهم می آورد.چنانچه دختروپسرفقط درمراسم خواستگاری یکدیگرراببیندوبطورظاهری همدیگررابپسندندوجنبه های شخصیتی ، رفتاری ، فکری رادرنظرنگیرند پس ازمدتی مشکلاتی رادرزندگی تجربه خواهندکردواگرهم روابط بی بندوبارداشته وبی توجه به مسائل اخلاقی وفرهنگی طرف مقابل باشندبازهم درآینده مشکلات متعددی خواهندداشت .
والدین بابدگوئی ازهم نزدفرزندانشان موجب می شوندتابچه ازدیداریکی ازپایه های اصلی شخصیت رفتاری اش محروم شودودرآینده نیزنسبت به افرادبی اعتمادشودیکی ازعوامل طلاق به تغییرات اجتماعی گسترده تری که درجامعه شکل می گیردمربوط است این واقعیت که امروزه دربعضی ازخانواده ها بطورعام داغ بدنامی به طلاق زده نمی شودباعث افزایش روزافزون طلاق می شودتا اندازه ای نتیجه تغییروتحولات اجتماعی است که بارشدشهرنشینی وصنعتی شدن وبه تبع آن گذرجامعه ازمرحله سنتی به مدرن پدیدمی آیدیکی ازمسائلی که باعث می شودزنان طلاق بگیرندمسئله استقلال اقتصادی زنان است که بتدریج که زنان ازنظراقتصادی مستقل می شوند ایشان به گرفتن طلاق یک نوع منزلت اجتماعی برای آنان تلقی می شودبیشترمیگرددواین امردرپاره ای مواردباعث تشویق زنان به گرفتن طلاق شده است عواملی که درطلاق مؤثرندعامل اقتصاد، فقر، بیکاری شوهر، اعتیاد، داشتن زنان متعدد، ندادن نفقه ، فساداخلاقی ، زندانی بودن شوهر
والـــــدین هرچه سعــــی کنندکه بعدازجدائـــــی کمبودهمــــدیگررابرای فرزندان پرکنندنمی توانندچراچونکه درخانه هرکس جای خوددارددرخانواده هائی که والدین ازهم جدامی شونددربسیاری ازمواردبچه هادچارکمبودعاطفی می شوندوبه احتمال زیاددختران فراری ، کودکان خیابانی وافرادبزهکارومعتادمحصول چنین خانواده هائی است .
درخصوص راههای جلوگیری ازطلاق بررسی هانشان می دهدعدم شناخت صحیح زوجین پیش ازازدواج یکی ازدلائل اصلی وقوع طلاق است برای جلوگیری ازاین امرمشاهده قبل ازازدواج ضروری است اگرجوانان آشنائی کامل ازهمدیگرداشته باشندودراین صورت باهم ازدواج کنندزندگی مشترک پایدارتری خواهندداشت پدیده طلاق ازلحاظ جامعه شناسی پدیده تاثیرگذاربرآسیب های اجتماعی بوده وگسیختگی خانواده رادرپی داردوهمواره درجامعه ای که درحال گذاراست بصورت ناهنجاری اجتماعی درکنارپدیده هایی چون اعتیاد،بیکاری دختران فراری ،بزهکاری ، جرم، وجنایت وفقرفریادمی کشدوهمواره قربانیانی بنام فرزند، زن مرد، حتی جامعه رابه همرا داردزن ومردبایددرکنارهم باشند.درجبهه مقابل هم مردبایدتکیه گاه مطمئنی برای زن باشدبنابه گفته ائمه وقتی زن ومردی ازطلاق صحبت م کنندطلاق آنقدرعمل زشت وناپسنداست که عرش به لرزه می افتدباکوچکترین دعوایاکدورتی فورا" کلمه طلاق رابرزبان جاری نکنیم پیامبراکرم (ص ) فرمودند.ان الله تعالی یبغض الطلاق (خداوندمتعال ازطلاق بخشم می آید)بلکه به آینده فرزندانمان بیندیشم این فرزندتنهامتعلق بمانمی باشدبلکه متعلق به جامعه است اوفردابایددرجامعه باشداگردعواومشاجره هم داریم پیش فرزندانمان ازاین کاراجتناب کنیم چون این بگومگوهادرنهایت به زیان کودکانمان خواهدبودواودرآینده فردی خشن وعصبانی بارخواهدآمدوالدین بایداین نکته رابدانندکه پرورش دادن فرزندی سالم ، قوی ، اعتمادبه نفس بالاوموفق درگرومحیطی امن ، آرام ، صمیمی درخانواده است پس آموزشهای لازم دراین زمینه ضروری بنظرمیرسدوتوجه به بهداشت روح وروان ضروری است.
همچنين وقوع طلاق از علل گوناگوني تاثير مي پذيرد كه شناسايي آنها در جهت ارائه راه حل براي پيشگيري از طلاق در جامعه كمك مي كند. برخي از اين راه حلها عبارتند از:
1ـ بسياري از كساني كه زندگي شان به طلاق منجر شده است شناخت درست و آگاهانه اي از يكديگر در موقع ازدواج نداشته اند از اين رو شناخت افراد از يكديگر از بسياري از طلاقها كه در آينده ممكن است اتفاق بيافتد جلوگيري ميكند.
2ـ به دليل اينكه بسياري از ازدواجهاي ناهمسان(مثلا به لحاظ سني و يا تحصيلي ویا فرهنگی وغیره) سبب طلاق زوجين مي گردند. از اين رو پيشنهاد مي شود كه فرهنگ سازي در جامعه به گونه اي باشد كه افراد به دنبال گزينه هاي همسان براي ازدواج باشند.مراكز مشاوره قبل از ازدواج مي توانند دراين زمينه تاثير گذار باشند.
3ـ فرهنگ سازي در مورد زندگي مناسب زناشوئي ، خود به خود بسياري از مشكلات منجر به طلاق را كاهش مي دهد. اينكه مثلا انتظارات زوجين از يكديگر چگونه و تا چه انداره بايد باشد و يا اينكه اگر نداشتن فرزند به دليل نازائي يكي از زوجين منجر به طلاق در يك خانواده مي شود که زوجين مي توانند با قبول فرزند اين مشكل را حل كنند.
4ـ در عين حال به نظر مي رسد كه بسياري از عوامل ساختي اجتماعي در جامعه سبب ايجاد طلاق مي شود.عواملي چون بيكاري،فقراقتصادي و نابرابري ،مهاجرت فزاينده به شهرها و مشكلات زندگي در شهرها. به نظر مي رسد كه حل اين مسائل بخصوص در شهرها خود گشايشي است براي حذف بسياري از مسائل موجود در خانواده ها كه منجر به طلاق مي شود.
با اين حال طلاق كم يا زياد در هر جامعه اي اتفاق مي افتد. در واقع وقوع طلاق يك طرف قضيه است و مسائل ناگوار بعد از طلاق طرف ديگر قضيه. بدين صورت كه بسياري از مسائل نامناسب چه براي افراد و چه براي جامعه بعد از طلاق و تلاشي خانواده اتفاق مي افتد. بنابراين در جامعه بايد راهكارهايي انديشيده شود تا آسيبهاي ناشي از طلاق كاهش يابد.مثلا:
1ـ در جامعه بايد بگونه اي فرهنگ سازي شود كه كه به فرد مطلقه (بخصوص زنان) به ديد محكوم نگاه نشود بلكه باپذيرش فرد در جامعه زمينه ازدواج مجدد و همچنین اشتغال و ... (بخصوص براي زنان ) مهيا شود.
2ـ بسياري از آسيبهاي اجتماعي (چون فحشا، فرار از خانه، بزهكاري كودكان و ....) برآمده از خانواده هاي گسسته شده بوسيله طلاق است لذا جامعه بايد با كاربرد راهكارهاي حمايتي و نظارتي براي اينگونه از خانواده ها از بسياري از آسيبهاي اجتماعي ناشي از طلاق جلوگيري كند.
1- به نظر شما علت اصلی طلاق در جامعه کنونی ما چیست؟
سوء تفاهمات مزدوجین، مشکلات مالی، قانع نبودن همسران
2- چرا با گذشت زمان آمار طلاق رو به افزایش است؟
طلاق یه جور آموزش است اگربه دادگاههای خونواده مراجعه نمایید همون که در صف ابطال تمبر باشید براتون کلاس می ذارند و همه به نوعی از یکدیگر یاد می گیرند.
3- آیا زندگی مدرن بر این افزایش تأثیری دارد؟
بی تاثیر نیست اما بیشتر سر چشم و هم چشمی این معظل بوجود می آید.
4- نقش دین و سیره معصومین(ع) در کاهش طلاق چیست؟
متاسفانه زمانه ای شده که به طریقه اسلامی دراین مورد رفتار نمی شود.
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم بر حسن معاشرت تأکید نموده است؛خانواده به عنوان قدیمیترین گروه اجتماعی و رکن رکین و اساسی اجتماع از آغاز خلقت انسان وجود داشته است. تاریخچه طلاق به تاریخچه ازدواج بر میگردد. به همان علت که بشر بنا به درخواست طبیعی خود پیوند ازدواج میبندد تا در کانون گرم خانواده و در کنار همسر خود به سکون و آرامش برسد، به همان گونه نیز ممکن است به دلایلی از ادامه زندگی خودداری کرده، طلاق را بپذیرد. ازدواج همواره با دورنمایی زیبا برای زوجین آغاز میشود. امّا به دلیل تفاوتهایی بین زن و شوهرها که گاهی ناشی از تربیت در دو محیط متفاوت و یا عدم شناخت کافی از یکدیگر است، پس از چندی مشکلاتی بروز میکند که چنانچه با تدبیر و درایت با آنها برخورد نشود، میتواند بنیان زندگی خانوادگی را به مخاطره بیندازد. نهاد خانواده کوچکترین نظام اجتماعی است که ثبات و استحکام آن موثر در ثبات جامعه است. پیش از ازدواج یک زوج معتقدند تا زمانی که عشقشان به همدیگر فروکش نکند، بر هر مشکلی میتوان فائق آمد. آنها بزودی تشخیص میدهند که آتش عشق پیشین فروکش کرده و برای حل مسائل باید راههای عملیتری را در پیش بگیرند. از هم گسیختگی نهاد خانواده که غالباً در قالب طلاق پدیدار میشود،تأثیرات نامطلوبی بر پیکره اجتماع دارد که پیشگیری از آن جز با شناخت عوامل طلاق و تبعات آن امکان پذیر نمیباشد.
طلاق :
انحلال رابطه همسری در ازدواج دائمی را که بعد از آن از نظر رعایت حقوق و تکالیف مربوط به زناشویی مسئولیتی برای دو همسر نخواهد بود، طلاق میگویند.
اگر ازدواج را قراردادی بین دو شخص برای زندگی مشترک بدانیم، این قرارداد همواره دائم نیست و گاهی بنا به دلایلی فسخ میشود. جریان فسخ قرارداد بین یک زوج را اصطلاحاً طلاق میگویند.
طلاق در اسلام:
اسلام میخواهد تا حد امکان طلاق صورت نگیر د و طلاق را به عنوان یک چاره جویی در مواردی که تنها راه، جدایی است، تجویز کرده است و مردانی را که مرتب زن میگیرند و طلاق میدهند را دشمن خدا میداند
آسیبهای اجتماعی ناشی از طلاق بر فرد و جامعه:
طلاق به هر دلیل درست یا نادرست پیامدهایی دارد، هم برای فرد و هم برای اجتماع ، افراد مطلقه و فرزندان طلاق در بهترین حالت شایدترحم محیط و افراد پیرامون خود را دریافت کنند وزندگی بعد از طلاق به معنی یک زندگی ناقص است که غالباً زنان و فرزندان بیشترین آسیب را متحمل خواهند شد و دو نیمه شدن خانواده در اغلب موارد اثرات روحی ،روانی و اقتصادی دراز مدتی را بر جمیع اعضا خانواده و حتی اطرافیان بر جای خواهد گذاشت ، تحقیقات روانشناسی نشان داده است که بچهها مرگ والدین خود را راحتتر از طلاق میپذیرند زیرا مرگ پدیده ای طبیعی است درحالیکه طلاق پدیده ای اجباری است و طی آن زوجین با تنفر از هم جدا شدهاند. اینکه بعد از طلاق کودک با کدامیک از والدین زندگی خواهد کرد؟ خلاء های عاطفی او را چه کسی پر خواهد کرد؟
طلاق باعث:
- بروز افسردگی در کودکان و نوجوانان
- به وجود آوردن زمینه های اضطراب
- ایجاد روحیه پرخاشگری و عصیان در نوجوانان
- بی قراری فرار از منزل - انکار حقایق و وقایع - اعتیاد - ولگردی و...می شود.
طلاق در بسیاری از موارد و مواقع ضروری است و زوجین ناگزیر به قبول این امر هستند. ولی در اغلب موارد جداییها در نتیجه توقعات بیجای احساسی، اقتصادی و عاطفی زوجین از همدیگر، سوءظن و بدبینی بی مورد، نداشتن صبر و گذشت در زندگی، حسادت بیش از حد زن و شوهر، پرخاشگری و تندخویی زن یا مرد و غرور و خودخواهی بی مورد صورت میگیرد.
سارا مک لین، پژوهشگر آمریکایی در این مورد میگوید: علت مشکلات روحی فرزندان طلاق، جدایی والدین یا زندگی کردن آنها با یکی از والدین نیست، بلکه تشنجها و درگیریهای خانوادگی و اختلافات والدین پیش از جدا شدن، باعث بر هم خوردن آرامش ذهنی آنها میشود و به دنبال خود معضلات رفتاری را به همراه میآورد. وی معتقد است جدایی به تنهایی آسیبی به هیچ یک از افراد خانواده وارد نمیکند بلکه مشکلات پیش از آن و عواملی که موجب رسیدن خانواده به نقطه پایان میشود، موجب ایجاد مشکل در روح و روان کودک و حتی والدین خواهد شد.
علل و عوامل طلاق
طلاق عوامل مختلفی دارد که مهمترین این علل و عوامل را میتوان به شرح ذیل احصاء نمود:
1-همکفو نبودن زوجین: ازدواجهایی که درآنها هماهنگی بیشتری میان زوجین وجود دارد موفقترند و کمتر به طلاق میانجامد. تشابهاتی مانند طبقه اجتماعی،سطح تحصیلات،سطح هوش،هم نژاد بودن،دین مشابه داشتن،داشتن آموزه های مشابه،هم زبان بودن،یک ازدواج موفق را رقم میزند.
2-تفاوت طبقاتی:تفاوت طبقاتی یکی از عواملی است که با امکانات اجتماعی معمولاً دیدگاههای مختلفی را بو جود میآورد.
3-توقعات نابجا:از مهمترین دلایل طلاق توقعات نادرستی است که زوجین از یکدیگر دارند.
4- خشم و پرخاشگری و کتک زدن
5- عدم توجه به یکدیگر
6- روابط اجتماعی ناسالم، ازدواجهای احساسی،عشقهای کور
7 -خرافات و اعتقادات نادرست نظیر شانس و اقبال
8- ازدواجهای از روی ترحم
9- فقدان امنیت شغلی. معمولاً نبود امنیت شغلی ویژه برای مردان که مسئولیت تأمین معاش زندگی را بر عهده دارند منجر به کاهش یا سلب امنیت روحی و روانی آنان خواهد شد.
10- تضاد فرهنگی: یکی از عوامل مهم در ناسازگاری زوجین وعدم برقراری تفاهم بین آنان وجود گرایشهای فرهنگی متعارض بین آنها است مثلاً یکی از زوجین مقید به رعایت آداب اسلامی و انجام واجبات و ترک محرمات است و طرف دیگر رعایت این اصول را چندان اهمیّت نمیدهد.
11- ازدواج در سنین پایین
12 - تفاوت سنی زیاد زن و شوهر
13-شهرت یکی از طرفین: این عامل چنانچه منجر به تفاخر کاذب شود مشکل آفرین خواهد بود.
14-عوامل اقتصادی:مانند مدگرایی و اسراف زن یا فقر مالی مرد و معیارهای غلط مانند پول را ملاک همه چیز دانستن.
15- عدم درک متقابل افراد از یکدیگر:به علل مختلفی از جمله اختلافات سنی زیاد یا اختلاف سطح تحصیلات و اختلافات فرهنگی ممکن است طرفین درک متقابلی از یکدیگر نداشته باشند.
16- اعتیاد و مواد مخدر: رابطه اعتیاد و گرایش به مواد مخدر و طلاق دو جانبه است و هر یک میتواند سبب ایجاد دیگری شود. به عبارت دیگر طلاق میتواند سبب گرایش به سمت مواد مخدر شود و اعتیاد نیز میتواند منجر به جدایی و طلاق شود.
17-عدم رعایت عفاف و حجاب: امام علی (ع) میفرمایند:با پاکدامنی چشم اورا از نظر داشتن به دیگران و فکر او را از اندیشه گناه باز دارید وبا ارضای امیال مشروع او (باعث شوید) هوسهای نامشروع پیدا نکند.
18- عدم رعایت حقوق زوجین مانند ترک انفاق
19-بحران شخصیت:یکی از مهمترین عوامل طلاق در جامعه امروز،بحران شخصیت است.
بحران تنهایی یا یک خلاءعاطفی، خلاءای است که باعث میشود فرد در سن پایین تصمیم به ازدواج بگیرد وبا این ازدواج این گره یا عقده را از هم بگسلد ...
20- خانواده های متزلزل و بد:
پیامبر (ص) میفرمایند از سبزه مزبله پرهیزید و در توضیح سبزه مزبله میفرمایند دختر زیبا در خانواده بد
21-دخالت نابجای اطرافیان :تأثیر پذیری یکی از زوجین از القائات فکری نابجا و مداخلهجویانه خانواده خود میتواند منجر به ناسازگاری و ایجاد اختلافات زناشویی شود.
22- وفادار نبودن زوجین :خیانت یکی از زوجین به دیگری به عبارت دیگر فحشاء و روابط جنسی خارج از سیستم خانواده از عوامل عمده طلاق محسوب میشود.
23-تعیین مهریه های سنگین:گفته شده که شوم تر ین چیزی که یک زن با خود به خانه شوهر میبرد مهریه سنگین است.
24-ازدواج تحمیلی:این نوع ازدواج بدترین نوع ازدواج است. بعضا" اتفاق افتاده که والدین دختر یا پسر بدون در نظر گرفتن شرایط فرزندشان و بدون جلب نظر وی ویا حتی با وجود مخالفت وی مبادرت به تعیین همسر بر ای او مینمایند که این امر ممکن است منجر به ایجاد تبعات بسیار شومی شود که یکی از این تبعات طلاق است.
25- تشریفات زاید و افراطی ویژه در اوایل تشکیل زندگی مشترک
26- کاهش روحیه ایثار و از خود گذشتی
27- عدم تطابق سنتها در برگزاری جشن عروسی، خواستگاری و ...
28- کاهش قبح طلاق در افکار عمومی و ...
بنام خدا
1- به نظر شما علت اصلی طلاق در جامعه کنونی ما چیست؟ آشنا نبودن جوانان با مسائل زندگی و توقعات بیش از حد طرفین از یکدیگر و عدم کفو بودن دختر و پسر بدلیل ارتباطات و آشنائی های خیابانی و تلفنی و یا تصویری .
2- چرا با گذشت زمان آمار طلاق رو به افزایش است؟بدلیل دور شدن از مسائل دینی و دستورات قرآن و خدا و استفاده ابزاری از ازدواج برای رسیدن به مقاصد دنیائی و توجه نکردن به حیثیت و آبرو خانواده ها و از بین رفتن حجب و حیا در بین دخترها و پسرها.
3- آیا زندگی مدرن بر این افزایش تأثیری دارد؟قطعا یکی از موثرترین علل طلاق که در دین اسلام منفورترین کار در نزد خدا و معصومین میباشد همین امکانات مدرن زندگی و ورود تجهیزات جدید به زندگی امروزه می باشد و شاید بتوان گفت خود مدرن شدن و امکانات مشکلی ندارند بلکه ما فرهنگ استفاده درست از آنها را نداریم و از فرهنگ دینی و مذهبی اصیل خود دور شده و فاصله گرفته ایم و میخواهیم بگوئیم متجدد شده ایم و امل نیستیم لذا با عملکرد و استفاده نادرست از تجهیزات و امکانات زندگی ها را بخاک سیاه می نشانیم.
4- نقش دین و سیره معصومین(ع) در کاهش طلاق چیست؟اگر ایمان و اعتقاد به دین خود داشته باشیم ، پیرو هر دین و آئینی که باشیم وقتی به دستورات ادیان مراجعه می کنیم خواهیم دید که تمام ادیان طلاق را مذمت کرده اند و در دین اسلام هم که منفورترین کارها نزد خدا طلاق بوده و هست.لذا همیشه طلاق در بین افراد متدین و با خدا کمتر هست زیرا با معیارهای دینی و قرآنی تشکیل زندگی میدهند و بر سر این حرف قدیم ها ایستاده اند( که دختر با لباس سفید عروسی به خانه شوهر میرود و حداشدن او هم موقع مرگ و با کفن خارج شدن است) البته مردان و پسرها هم با رعایت موارد دینی را انجام داده و حق و حقوق زنان و همسرا ن خود را رعایت نمایند. در این صورت خواهیم دید که نقش بسیار پررنگی دین و سیره معصومین(ع) در کاهش طلاق خواهد داشت.افسوس که خیلی از ارزشها در حال به فراموشی سپرده شدن هست و دستورات دینی و مذهبی هم از جمله آنهاست.
1- به نظر شما علت اصلی طلاق در جامعه کنونی ما چیست؟
به نظر من امروزه مصرف مواد مخدر زیاد شده ، جوانان ما هم این کار را پنهان میکنند و وقتی ازدواج صورت میگیرد مسئله فاش میشود و ...
البته بی پولی هم هست .
باسلام و احترام
نظر من درخصوص سوال های مطرح شده به شرح ذیل است که اگر لحاظ گردد نه به طلاق فکر می شود نه اجرا می شود ونه افزایش می یابد یعنی درحداقل ممکن خواهدبود:
1.اگرملاک اصلی در ازدواج هرچه نزدیک تربودن نظرات و عقائد و طرزتفکرات نسبت به موضوع های مختلف در زندگی باشد و در زمان خواستگاری زوجین این موارد را باهم به بحث بگذارند اکثر احتمالات بروز طلاق رفع خواهدشد.(مشاوره ها و کتاب ها و اینترنت می توانند در این خصوص راهنماهای مناسبی باشند).
2.با گذشت زمان آمار طلاق رو به افزایش است زیرا مورد یک جدی و کامل بررسی نمی شود وبا موارد سطحی و گذرا و سلیقه ای برخورد میشود.
3.زندگی مدرن فی نفسه باعث طلاق نمی شود مگر مورد یک به طور کامل و دقیق بررسی و رعایت نشود.
4.نقش دین و سیره معصومین(ع) در کاهش طلاق حتما موثراست ولی بازهم موردیک باید لحاظ گردد و زوجین دراین خصوص تاحدامکان هم سطح و هم فکرباشند.
التماس دعا