راسخون

"هر روز یک داستان و حکایت از اهل بیت علیه السلام "

ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 



 

ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 





 

 

ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 



 

ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

هنگامى كه زمان رحلت حضرت فاطمه زهرا عليها السلام نزديك شد، اسماء بنت عميس را طلب كرد.
و چون اسماء نزد ايشان حضور يافت ، به او فرمود: اى اسماء! وقت جدائى و فراق من فرا رسيده است، مى خواهم بعد از آن كه فوت نمودم ، جسد مرا به وسيله اى بپوشانى ، تا آن كه هنگام تشييع جنازه ام و حجم بدنم مورد ديد افراد نامحرم قرار نگيرد.
اسماء با شنيدن اين كلمات بسيار اندوهگين و محزون گرديد.
و چون حضرت زهرا عليها السلام، بر خواسته و پيشنهاد خود اصرار ورزيد، اسماء اظهار داشت : اى حبيبه خدا! من در حبشه ، تخت هائى را ديده ام كه مخصوص حمل و تشييع جنازه زن درست مى كرده اند.
حضرت زهرا عليها السلام با شنيدن آن خوشحال شد و تقاضا نمود كه تابوتى همانند آن را برايش تهيّه نمايند. وقتى اسماء آن تابوت را تهيّه كرد و نزد ايشان آورد، حضرت آن را مشاهده نمود و فرمود: شما با اين تابوت ، جسد مرا از ديد افراد و نامحرمان مستور و پنهان خواهيد داشت ، خداوند متعال بدن شما را از آتش دوزخ مستور گرداند.


 

إحقاق الحقّ ج 25، ص 549، اعيان الشّيعةج 1، ص320.

ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

روزى در جمع عدّه اى از اصحاب و ياران نشسته بوديم ، كه حضرت رسول سؤال فرمود: بهترين چيز براى زن چيست ؟

و هيچ يك از افراد جواب مناسبى براى آن نداشتند.
هنگامى كه من به منزل ، نزد فاطمه  آمدم ، موضوع را براى آن مخدّره ، مطرح كردم كه امروز پيامبر خدا چنين سؤ الى را بيان نموده است ؟
حضرت فاطمه  اظهار داشت : آيا هيچ كدام از اصحاب جواب آن را ندانستند؟
گفتم : خير، كسى جوابى نداد.
پس از آن مخدّره اظهار نمود: بهترين چيزى كه براى زن سعادت بخش و مفيد مى باشد، آن است كه مردى را نبيند و هيچ مرد نامحرمى نيز او را نبيند.
امام علىّ  افزود: چون شب فرا رسيد، در جلسه اى با حضور اصحاب و رسول خدا مشاركت نموده و من گفتم :يا رسول اللّه ! از ما سؤ ال كردى : چه چيزى براى زن بهتر است ؟
اكنون جواب آن را آورده ام و آن اين كه : بهترين چيز براى زن آن است كه مردى را نبيند و هيچ مرد نامحرمى هم او را نبيند.
حضرت رسول فرمود: چه كسى اين پاسخ را گفته است ؟
گفتم : فاطمه زهرا .
حضرت فرمود: بلى، دخترم راست گفته است، همانا كه او پاره تن من مى باشد.

 


احقاق الحق، ج 25، ص 350، اعيان الشّيعه، ج 1، ص 322

 

ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

روزى زنى نزد حضرت فاطمه زهرا عليها السلام وارد شد و گفت: مادرى دارم ضعيف و ناتوان كه براى انجام نماز، مسئله اى برايش ‍ پيش آمده و مرا فرستاده است تا پاسخ آن را از شما دريافت نمايم .
حضرت زهرا عليها السلام پس از گوش دادن به سخنان آن زن ، جوابش را داد و آن زن دو مرتبه سؤال خود را تكرار كرد و حضرت دوباره جواب او را داد.
و به طور مرتّب آن زن سؤ ال خود را بازگو كرد تا آن كه به ده مرتبه رسيد و حضرت زهرا عليها السلام بدون هيچ گونه احساس و اظهار ناراحتى پاسخ او را بيان مى نمود.
پس از آن، زن خجالت زده شد و گفت: شما را خسته و ناراحت كردم ، بيش از اين مزاحم شما نمى شوم .

ادامه دارد ...

ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 




 

ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

روزى حضرت فاطمه زهرا عليها السلام مشغول انجام كارهاى منزل بود و دو فرزند عزيزش حسن و حسين عليهما السلام خطّى را نوشته بودند و هر يك ادّعا مى كرد، كه خطّ من بهتر و زيباتر است .
پس جهت قضاوت نزد مادرشان آمدند و از او خواستند تا نظر دهد كه خطّ كدام يك بهتر و زيباتر مى باشد .ولى حضرت زهرا عليها السلام براى آن كه هيچ كدام را ناراحت نكند اظهار داشت: از پدرتان سؤال نمائيد.
و چون حسن و حسين عليهما السلام موضوع را براى پدرشان عرضه داشتند، او نيز نخواست كه يكى از آن دو عزيز را ناراحت و مايوس نمايد، به همين جهت فرمود: برويد و از جدّتان رسول خدا سؤال نمائيد.


ادامه دارد ...

ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 


 

ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 


 

ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

در اين موقع تعجّب من بيشتر شد و اين بار علّت گريه و خنده او را جويا شدم ؟
و آن حضرت ، دو باره در جواب من اظهار داشت : به هيچ عنوان اسرار پدرم را فاش نمى كنم .
تا آن كه رسول خدا رحلت نمود و من از فرصت استفاده كرده و علّت خنده و گريه آن روز را، از فاطمه زهرا جويا شدم؟
و آن حضرت اظهار داشت: پدرم در آن روز به من فرمود: جبرئيل هر سال يك بار بر من وارد مى شد؛ ولى امسال دو مرحله بر من وارد شد و اين علامت نزديك شدن مرگ من مى باشد، پس با اين سخنِ پدرم ، گريان شدم .
و در ادامه فرمايشاتش فرمود: تو از اهل بيت من ، اوّل كسى خواهى بود كه به من ملحق مى شوى ، سپس پدرم افزود: آيا راضى و خوشحال نيستى كه سيّد و سرور زنان باشى .
و من پس از شنيدن چنين بشارتى مسرور و شادمان گشتم .


 

احقاق الحق، ج 25، ص 97 و ص 85

ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 



ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

 ثعلبى در تفسير خود از امام جعفر صادق  نقل كرده‏است: رسول خدا فاطمه را در حالى ديد كه عبايى از پوست شتر پوشيده و با يك دست مشغول آسيا كردن و به كمك دست ديگر مشغول شير دادن به فرزندش مى‏باشد. چشمان رسول خدا از مشاهده اين امر پر از اشك شد و به فاطمه فرمود: دخترم! سختيها و تلخيهاى دنيا را در مقابل حلاوت و شيرينى آخرت قرار بده. فاطمه گفت: اى رسول خدا! خدا را سپاس مى‏گويم به سبب نعمتهاى فراوانى كه به من عطا فرموده، و او را در مقابل محبّتهايش شكر مى‏گزارم. و نقل كرده‏اند كه در اين هنگام آيه «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‏» بر پيامبر نازل گرديد.

زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحار الأنوار ،ص:391

ria1365 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7868
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389