0

شعر طنز

 
ghasem8224
ghasem8224
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1393 
تعداد پست ها : 1025
محل سکونت : خراسان جنوبی

شعر طنز

کاریکاتور دختر


دختری از کوچه باغی میگذشت
یک پسر در راه ناگه سبز گشت

در پی اش افتاد و گفتا او سلام
بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام

دختر اما ناگهان و بی درنگ
سوی او برگشت مانند پلنگ

گفت با او بچه پروی خفن
می دهی زحمت به بانویی چو من؟

من که نامم هست آزیتای صدر
من که زیبایم مثال ماه بدر

من که در نبش خیابان بهار
میکنم در شرکت رایانه کار

دختری چون من که خیلی خانمه
بیشت و شش ساله _مجرد_دیپلمه

دختری که خانه اش در شهرک است
کوی پنجم_نبش کوچه_نمره شصت

در چه مورد با تو گردد هم کلام
با تو من حرفی ندارم والسلام!!!

 

http://www.axgig.com/images/46102340277214272922.jpg

پنج شنبه 4 دی 1393  6:43 PM
تشکرات از این پست
mjs13757
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:شعر طنز

باسلام

دوست عزیز

ورودتونوبه تالارخودتون تبریک عرض می نمایم امیدوارم باتلاش مستمرنام شمارودربرترینهای پایان ماه این تالارمشاهده نماییم.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 6 دی 1393  1:51 PM
تشکرات از این پست
ghasem8224
ghasem8224
ghasem8224
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1393 
تعداد پست ها : 1025
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:شعر طنز

صبح هر روز مادرم غُر زد

خواهرم هِی به من تلنگر زد

 

که بيا زن بگير آدم شو

فارغ از غصّه‌های عالم شو

http://www.axgig.com/images/46102340277214272922.jpg

دوشنبه 8 دی 1393  9:05 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها