0

فضايلي غیر قابل انکار و بی نظیر برای مولا علی(ع)

 
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

فضايلي غیر قابل انکار و بی نظیر برای مولا علی(ع)

بسمه تعالي

 

آواتار

باسلام خدمت تمامي دوستان راسخوني

اين تاپيك جهت ارائه ي مطالبي در مورد فضايل امیرالمومنین  علي(ع)

و معرفي ايشان به شما دوستان ايجاد شده است

لطفا مارا در اين كار ياري فرماييد.

 

1) پست ها مي توانند در مورد زندگاني امام همام فضايل ايشان و احاديث آن حضرت باشند

2)پست هاي اضافي حذف خواهند شد

3)از قرار دادن متن لينك دار خودداري فرماييد

4)در پايان به كساني كه پست بيشتر و محتواي بهتري در اختيار همه گذاشته اند توسط امتياز تقدير وتشكر مي شود

باتشكر

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:24 AM
تشکرات از این پست
zare58 alirezaHmzezadh ravabet_rasekhoon omiddeymi1368 zahra7720 mammads2 khosh123 shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

معنای خطبه بدون نقطه حضرت امیرالمومنین

آواتار


معنای خطبه بدون نقطه حضرت امیرالمومنین


 

 

ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بار ترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن.
یگانه و یکتای بی نیاز(ی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی.
شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را (به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی. (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند (هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت.
معبود نخستین که نه او را هم طرازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و (مایۀ) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید.
کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد.
بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است.
خداوند این امّت را به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و فروزنده ترین ستاره یمن و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان (در نیاکان) است و زیباترین آنها در (نسل و) شاخسار. و درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در نوجوانی و بزرگسالی.
درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر (برای آنان) و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، (برای همیشه) تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر.
او فرستاد تا تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای (زندگی) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (: و شرم آور کار)تان. و تا مایه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی (بس بزرگ و فراگیر).
از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشمارید. خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را – و آنچه را که موجب دغدغه سینه ها (:و تشویش دلها) و روی کردِ درماندگی و پریشانی به سوی به آنهاست – بشناسید.

 

 


1- نهج السّعادة، به نقل از کتاب «مجموعة ادبیة» تألیف محی الدّین محمد بن عبد القاهر بن الموصلی الشهروزی
کتاب ناقل بخش آغازین خطبه:
1- مناقب آل ابی طالب (ابن شهر آشوب)2- الصراط المستقیم3- نهج الایمان (زین الدّین علی بن یوسف بن جبر)4- بحار الانوار5- منهاج البراعة

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:25 AM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh omiddeymi1368 66206620 shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

خطبه بدون الف

 



آواتارخطبه بدون الف
روزی مردم در مسجد بحث می‌کردند که کدام حرف در عربی از همه بیشتر در گفتار است؟ معلوم شد حرف «الف» از همه بیشتر است و هیچکس نمی‌تواند کلامی بگوید که الف در آن نباشد. علی آنجا بود و بی‌درنگ این خطبه را گفت. علی خطبه دیگری بدون نقطه دارد.

 

حَمِدتُ مَن عَظُمَت مِنَّتُهُ، وَ سَبَغَت نِعمَتُهُ، وَ سَبَقَت رَحمَتُهُ، وَ تَمَّت کَلِمَتُهُ، وَ نَفَذَت مَشیَّتُهُ، وَ
بَلَغَت حُجَّتُهُ، و عَدَلَت قَضیَّتُهُ، وَ حَمِدتُ حَمدَ مُقِرٍّ بِرُبوبیَّتِهِ، مُتَخَضِّعٍ لِعُبودیَّتِهِ، مُتَنَصِّلٍ مِن
خَطیئتِهِ، مُعتَرِفٍ بِتَوحیَدِهِ، مُستَعیذٍ مِن وَعیدِهِ، مُؤَمِّلٍ مِن رَبِّهِ مَغفِرَةً تُنجیهِ، یَومَ یُشغَلُ عَن
فَصیلَتِهِ وَ بَنیهِ، وَ نَستَعینُهُ، وَ نَستَرشِدُهُ، وَ نُؤمِنُ بِهِ، وَ نَتَوَکَّلُ عَلَیهِ، وَ شَهِدتُ لَهُ بِضَمیرٍ
مُخلِصٍ موقِنٍ، وَ فَرَّدَتُهُ تَفریدَ مُؤمِنٍ مُتقِنٍ، وَ وَحَّدَتُهُ تَوحیدَ عَبدٍ مُذعِنٍ لَیسَ لَهُ شَریکٌ فی
مُلکِهِ، وَ لَم یَکُن لَهُ وَلیٌّ فی صُنعِهِ، جَلَّ عَن مُشیرٍ وَ وَزیرٍ، وَ تَنَزَّهَ عَن مِثلٍ وَ نَظیرٍ، عَلِمَ
فَسَتَرَ، وَ بَطَنَ فَخَبَرَ، وَ مَلَکَ، فَقَهَرَ، وَعُصیَ فَغَفَرَ، وَ عُبِدَ فَشَکَرَ، وَ حَکَمَ فَعَدَلَ، وَ تَکَرَّمَ وَ
تَفَضَّلَ، لَم یَزَل وَ لَم یَزولَ، وَ لیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ، وَهُوَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ وَ بَعدَ کُلِّ شَیءٍ، رَبٌّ
مُتَفَرِّدٌ بِعِزَّتِهِ، مَتَمَلِّکٌ بِقُوَّتِهِ، مُتَقَدِّسٌ بِعُلُوِّهِ، مُتَکَبِّرٌ بِسُمُوِّهِ لَیسَ یُدرِکُهُ بَصَرٌ، وَ لَم یُحِط بِهِ
نَظَرٌ، قَویٌ، مَنیعٌ، بَصیرٌ، سَمیعٌ، علیٌّ، حَکیمٌ، رَئوفٌ، رَحیمٌ، عَزیزٌ، عَلیمٌ، عَجَزَ فی وَصفِهِ
مَن یَصِفُهُ، وَ ضَلَّ فی نَعتِهِ مَن یَعرِفُهُ، قَرُبَ فَبَعُدَ، وَ بَعُدَ فَقَرُبَ، یُجیبُ دَعوَةَ مَن یَدعوهُ، وَ
یَرزُقُ عَبدَهُ وَ یَحبوهُ، ذو لُطفٍ خَفیٍّ، وَ بَطشٍ قَویٍّ، وَ رَحمَةٍ موسِعَةٍ، وَ عُقوبَةٍ موجِعَةٍ،
رَحمَتُهُ جَنَّةٌ عَریضَةٌ مونِقَةٌ، وَ عُقوبَتُهُ حَجیمٌ مؤصَدَةٌ موبِقَةٌ، وَ شَهِدتُ بِبَعثِ مُحَمَّدٍ عَبدِهِ وَ
رَسولِهِ صَفیِّهِ وَ حَبیبِهِ وَ خَلیلِهِ، بَعَثَهُ فی خَیرِ عَصرٍ، وَ حینَ فَترَةٍ، وَ کُفرٍ، رَحمَةً لِعَبیدِهِ، وَ
مِنَّةً لِمَزیدِهِ، خَتَمَ بِهِ نُبُوَّتَهُ، وَ قَوّی بِهِ حُجَّتَهُ، فَوَعَظَ، وَ نَصَحَ، وَ بَلَّغَ، وَ کَدَحَ، رَؤفٌ بِکُلِّ
مُؤمِنٍ، رَحیمٌ، ولیٌّ، سَخیٌّ، ذَکیٌّ، رَضیٌّ، عَلَیهِ رَحمَةٌ، وَ تَسلیمٌ، وَ بَرَکَةٌ، وَ تَعظیمٌ، وَ تَکریمٌ
مِن رَبٍّ غَفورٍ رَحیمٍ، قَریبٍ مُجیبٍ، وَصیَّتُکُم مَعشَرَ مَن حَضَرَنی، بِتَقوی رَبِّکُم، وَ ذَکَّرتُکُم
بِسُنَّةِ نَبیِّکُم، فَعَلَیکُم بِرَهبَةٍ تُسَکِّنُ قُلوبَکُم، وَ خَشیَةٍ تَذری دُموعَکُم، وَ تَقیَّةٍ تُنجیکُم یَومَ
یُذهِلُکُم، وَ تُبلیکُم یَومَ یَفوزُ فیهِ مَن ثَقُلَ وَزنَ حَسَنَتِهِ، وَ خَفَّ وَزنَ سَیِّئَتِهِ، وَ لتَکُن مَسئَلَتُکُم
مَسئَلَةَ ذُلٍّ، وَ خُضوعٍ، وَ شُکرٍ، وَ خُشوعٍ، وَ تَوبَةٍ، وَ نَزوعٍ، وَ نَدَمٍ وَ رُجوعٍ، وَ لیَغتَنِم کُلُّ
مُغتَنَمٍ مِنکُم، صِحَّتَهُ قَبلَ سُقمِهِ، وَ شَیبَتَهُ قَبلَ هِرَمِهِ، وَ سِعَتَهُ قَبلَ عَدَمِهِ، وَ خَلوَتَهُ قَبلَ شُغلِهِ، وَ
حَضَرَهُ قَبلَ سَفَرِهِ، قَبلَ هُوَ یَکبُرُ، وَ یَهرَمُ، وَیَمرَضُ، وَ یَسقَمُ، وَ یُمِلُّهُ طَبیبُهُ، وَ یُعرِضُ عَنهُ
جَیِبُهُ، وَ یَتَغَیَّرَ عَقلُهُ، وَ لیَقطِعُ عُمرُهُ، ثُمَّ قیلَ هُوَ مَوَعوکَ، وَ جِسمُهُ مَنهوکٌ، قَد جَدَّ فی نَزعٍ
شَدیدٍ، وَ حَضَرَهُ کُلُّ قریبٍ وَ بَعیدٍ، فَشَخَصَ بِبَصَرِهِ، وَ طَمَحَ بِنَظَرِهِ، وَ رَشَحَ جَبینُهُ، وَ سَکَنَ
حَنینُهُ، وَ جُذِبَت نَفسُهُ، وَ نُکِبَت عِرسُهُ، وَ حُفِرَ رَمسُهُ، وَ یُتِمَّ مِنهُ وُلدُهُ، وَ تَفَرَقَ عَنهُ عَدَدُهُ، وَ
قُسِّمَ جَمعُهُ، وَ ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ سَمعُهُ، وَ کُفِّنَ، وَ مُدِّدَ، وَ وُجِّهَ، وَ جُرِّدَ، وَ غُسِّلَ، وَ عُرِیَ، وَ
نُشِفَ، وَ سُجِیَ، وَ بُسِطَ لَهُ، وَ نُشِرَ عَلَیهِ کَفَنُهُ، وَ شُدَّ مِنهُ ذَقَنُهُ، وَ قُمِّصَ، وَ عُمِّمَ، وَ لُفَّ، وَ
وُدِعَّ، وَ سُلِّمَ، وَ حُمَلِ فَوقَ سَریرٍ، وَ صُلِّیَ عَلَیهِ بِتَکبیرٍ، وَ نُقِلَ مِن دورٍ مُزَخرَفَةٍ، وَ قُصورٍ
مُشَیَّدَةٍ، وَ حَجُرٍ مُنَضَّدَةٍ، فَجُعِلَ فی ضَریحٍ مَلحودَةٍ، ضَیِّقٍ مَرصوصٍ بِلبنٍ، مَنضودٍ، مُسَقَّفٍ
بِجُلمودٍ، وَ هیلَ عَلیهِ حَفَرُهُ، وَ حُثِیَ عَلیهِ مَدَرُهُ، فَتَحَقَّقَ حَذَرُهُ، وَ نُسِیَ خَبَرُهُ وَ رَجَعَ عَنهُ
وَلیُّهُ، وَ نَدیمُهُ، وَ نَسیبُهُ، وَ حَمیمُهُ، وَ تَبَدَّلَ بِهِ قرینُهُ، وَ حَبیبُهُ، وَ صَفیُّهُ، وَ نَدیمُهُ فَهُوَ حَشوُ
قَبرٍ، وَ رَهینُ قَفرٍ، یَسعی فی جِسمِهِ دودُ قَبرِهِ وَ یَسیلُ صَدیدُهُ مِن مِنخَرِهِ، یُسحَقُ ثَوبُهُ وَ
لَحمُهُ، وَ یُنشَفُ دَمُهُ، وَ یُدَقُّ عَظمُهُ، حَتّی یَومَ حَشرِهِ، فَیُنشَرُ مِن قَبرِهِ، وَ یُنفَخُ فِی الصّورِ، وَ
یُدعی لِحَشرٍ وَ نُشورٍ، فَثَمَّ بُعثِرَت قُبورٌ، وَ حُصِّلَت صُدورٌ، وَ جیء بِکُلِّ نَبیٍّ، وَ صِدّیقٍ، وَ
شَهیدٍ، وَ مِنطیقٍ، وَ تَوَلّی لِفَصلِ حُکمِهِ رَبٌّ قدیرٌ، بِعَبیدِهِ خَبیرٌ وَ بَصیرٌ، فَکَم مِن زَفرَةٍ
تُضنیهِ، وَ حَسرَةٍ تُنضیهِ، فی مَوقِفٍ مَهولٍ عَظیمٍ، وَ مَشهَدٍ جَلیلٍ جَسیمٍ، بَینَ یَدَی مَلِکٍ کَریمٍ،
بِکُلِّ صَغیرَةٍ وَ کَبیرَةٍ عَلیمٍٍ، حینَئِذٍ یُلجِمُهُ عَرَقُهُ، وَ یَحفِزُهُ قَلَقُهُ، عَبرَتُهُ غَیرُ مَرحومَةٍ، وَ
صَرخَتُهُ غَیرُ مَسموعَةٍ، وَ حُجَّتُهُ غَیرُ مَقبولَةٍ، وَ تَؤلُ صَحیفَتُهُ، وَ تُبَیَّنُ جَریرَتُهُ، وَ نَطَقَ کُلُّ
عُضوٍ مِنهُ بِسوءِ عَمَلِهِ وَ شَهِدَ عَینُهُ بِنَظَرِهِ وَ یَدُهُ بِبَطشِهِ وَ رِجلُهُ بِخَطوِهِ وَ جِلدُهُ بِمَسِّهِ وَ فَرجُهُ
بِلَمسِهِ وَ یُهَدِّدَهُ مُنکَرٌ وَ نَکیرٌ وَ کَشَفَ عَنهُ بَصیرٌ فَسُلسِلَ جیدُهُ وَ غُلَّت یَدُهُ وَ سیقَ یُسحَبُ
وَحدَهُ فَوَرَدَ جَهَنَّمَ بِکَربٍ شَدیدٍ وَ ظَلَّ یُعَذَّبُ فی جَحیمٍ وَ یُسقی شَربَةٌ مِن حَمیمٍ تَشوی وَجهَهُ وَ
تَسلخُ جَلدَهُ یَضرِبُهُ زَبینَتُهُ بِمَقمَعٍ مِن حدیدٍ یَعودُ جِلدُهُ بَعدَ نَضجِهِ بِجلدٍ جدیدٍ یَستَغیثُ فَیُعرِضُ
عَنهُ خَزَنَةُ جَهَنَّمُ وَ یَستَصرخُ فَیَلبَثُ حُقبَهُ بِنَدَمٍ نَعوذُ بِرَبٍّ قَدیرٍ مِن شَرِّ کُلِّ مَصیرٍ وَ نَسئَلُهُ
عَفوَ مَن رَضیَ عَنهُ وَ مَغفِرَةَ مَن قَبِلَ مِنهُ فَهُوَ وَلیُّ مَسئَلَتی وَ مُنحُجِ طَلِبَتی فَمَن زُحزِحَ عَن
تَعذیبِ رَبِّهِ سَکَنَ فی جَنَّتِهِ بِقُربِهِ وَ خُلِّدَ فی قُصورِ مُشَیَّدةٍ وَ مُکِّنَ مِن حورٍ عینٍ وَ حَفَدَةٍ وَ
طیفَ عَلَیهِ بِکُئوسٍ وَ سَکَنَ حَظیرَةَ فِردَوسٍ، وَ تَقَلَّبَ فی نَعیمٍ، وَ سُقِیَ مِن تَسنیمٍ وَ شَرِبَ مِن
عَینٍ سَلسَبیلٍ، مَمزوجَةٍ بِزَنجَبیلٍ مَختومَةً بِمِسکٍ عَبیرٍ مُستَدیمٍ لِلحُبورٍ مُستَشعِرٍ لِلسّرورِ
یَشرَبُ مِن خُمورٍ فی رَوضٍ مُشرِقٍ مُغدِقٍ لَیسَ یَصدَعُ مَن شَرِبَهُ وَ لَیسَ یَنزیفُ هذِهِ مَنزِلَةُ
مَن خَشِیَ رَبَّهُ وَ حَذَّر نَفسَهُ وَ تِلکَ عُقوبَةُ مَن عَصی مُنشِئَهُ وَ سَوَّلَت لَهُ نَفسُهُ مَعصیَةَ مُبدیهِ
ذلِکَ قَولٌ فَصلٌ وَ حُکمٌ عَدلٌ خَیرُ قَصَصٍ قَصَّ وَ وَعظٍ بِهِ نَصَّ تَنزیلٌ مِن حَکیمٍ حَمیدٍ نَزَلَ
بِهِ روحُ قُدُسٍ مُبینٍ عَلی نَبیٍّ مُهتَدٍ مَکینٍ صَلَّت عَلَیهِ رُسُلٌ سَفَرَةٌ مُکَرَّمونَ بَرَرَةٌ عُذتُ بِرَبٍ
رَحیمٍ مِن شَرِّ کُلِّ رَجیمٍ فَلیَتَضَرَّع مُتَضَرِّعُکُم وَ لیَبتَهِل مُبتَهِلُکُم فَنَستَغفِرُ رَبَّ کُلِّ مَربوبِ لی
وَ لَکُم.


 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:27 AM
تشکرات از این پست
zare58 alirezaHmzezadh omiddeymi1368 66206620 shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

معنای خطبه بدون الف اقا امیر ملک کلام


معنای خطبه بدون الف اقا امیر ملک کلام


آواتارستایش می کنم کسی را که منّتش عظیم است و نعمتش فراوان؛ و رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است. سخن و حکم اوتمامیّت یافته و قطعی است؛ خواست او نافذ و برهانش رسا و حکمش بر عدالت است.

ستایش می کنم، به سان سپاس آن که معترف به ربوبیّتش و پر خضوع دربندگی اوست. و از گناه خویش بریده و کنده شده و به توحید او اقرار می نماید. و از وعید و بیم عذابش به خود او پناه می برد. و از درگاه پروردگارش امیدوار آمرزشی است که او را نجات بخشد، در روزی که انسان را به گرفتاری خویش مشغول و از بستگان و فرزندانش غافل می سازد.

از او یاری و هدایت می جوییم و به او ایمان داریم و بر او توکّل می کنیم. از ضمیری با اخلاص و یقین، برای او به توحید گواهی می دهم و او را به یکتایی می شناسم. یکتا شناسی فردی مؤمن و استوار در یقین. و او را یگانه می شمارم، یگانه دانستن بنده ای خاضع. نه در پادشاهی خود شریکی دارد و نه درآفرینشش یاوری. برتر از آن است که مشاور و وزیری داشته باشد و منزّه است از داشتن همانند و نظیری. بر کردارها آگاهی یافت و پوشیده داشت. و از نهان امور مطّلع گردید و بدان آگاه است و اقتدار و چیرگی دارد. نافرمانی گشت و آمرزید، طاعت و بندگی اش نمودند و او شکرگزاری نمود. فرمان روایی کرد و عدالت گسترد؛ و برتر از شائبه ی هر نقص و عیبی است و آنچه شایسته ی هر چیزی بود، به او عطا فرمود.

همیشه بوده و هست و هیچ گاه زوال نمی یابد. و چیزی همانندش نیست. و او پیش از هر چیزی است و پس از هر چیزی. پروردگاری است که به عزّتش یگانه و به قدرت خویش پادشاه و مقتدر. و به برتری شأنش پاک و منزّه است. و به علوّ مقامش ه حق خود را بزرگ می شمارد. دیده ای او را نمی بیند و نگرشی در معرفت بر او احاطه پیدا نمی کند. قوی و مقتدر و بینا و شنوا و برتر و حکیم و رؤوف و مهربان و عزّتمند و داناست. هر آن که به توصیف او برآید، در وصفش حیران ماند. به آفریدگان نزدیک است و در رفعت مقام، از آناندور است. به علوّ شأنش از آنان دور است و به آنان نزدیک است، و دعای کسی را که او را بخواند، اجابت می کند. و به بنده اش روزی می دهد و بدو عطا می فرماید. دارای لطفی است پنهان و قهری قوی و رحمتی گسترده و کیفری دردناک. رحمتش بهشتی پهناور و زیبباست و کیفرش جهنمی در بسته و هلاکت بار.

و گواهی می دهم به بعثت محمّد صلّی الله علیه و آله، بنده و فرستاده و برگزیده و حبیب و خلیلش که او را در بهترین و ضروری ترین برهه و در دوران گسیختگی وحی و کفر به عنوان رحمتی برای بندگان خود و نعمتی برجسته از نعمتهای فراوان خویش مبعوث فرمود. خداوند کار برانگیختن پیامبران به پیامبری از جانب خود را به وسیله او به پایان رسانید و برهان خویش را با وی قوّت بخشید و آن بزرگوار نیز موعظه فرمود و خیرخواهی نمود و به سختی کوشید، نسبت به هر مؤمنی رؤوف و مهربان بود. سروری بخشنده و پاک گهر و راضی به قضا و حکم حق بود. رحمت و سلام و برکت و تعظیم و تکریمی ویژه و فراوان از سوی پروردگاری آمرزنده و مهربان و نزدیک و اجابت کننده، بر او باد.

ای گروهی که نزدم حاضرید؛ شما را به تقوای پروردگارتان سفارش می کنم و به شیوه پیامبرتان یادآوری می نمایم. پس بر شما باد به ترسی که در دلهایتان جای گیرد و هراسی که اشکتان را جاری کند و تقوایی که نجاتتان بخشد، در روزی که هر که وزن نیکی اش سنگین و وزن کار بدش سبک باشد، رستگار شود. درخواست شما از پروردگارتان درخواستی توأم با ذلّت و افتادگی و شکرگزاری و فروتنی و توبه و کنده شدن از گناه و پشیمانی و بازگشت به طاعت باشد.

هر کدامتان که غنیمت شمار فرصت است، عافیتش را پیش از بیماری و پیری اش را پیش از تهی دستی و فراغتش را پیش از گرفتاری و مشغولیت و زمان حضورش را پیش از کوچ، غنیمت بشمارد. پیش از آن که پیر شود و گرفتار بیماری و ناخوشی گردد و به حالی افتد که) طبیبش از او ملول شود و نزدیکترین دوستش نیز از او روی گرداند و عقلش تباه گردد و رشته عمرش بگسلد. آن گاه گفته شود که فلانی به سختی بیمار است و تنش به شدّت نحیف شده و در بستر احتضاری سخت افتاده است. و هر خویش و بیگانه ای به عیادت و وداع به بالینش آمده است. پس دیده اش را با خیرگی به بالا افکنده، نگاهش را بدان سو دوخته، پیشانی اش عرق کرده، ناله های دردآلودش آرام شده و جانش گرفته شد.



 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:28 AM
تشکرات از این پست
zare58 alirezaHmzezadh 66206620 shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

تکلم امیر المؤمنین با خورشید در حضور ابوبکر و عمر و صحابه



تکلم امیر المؤمنین با خورشید در حضور ابوبکر و عمر و صحابه



 

آواتارامیر المؤمنین بیرون آمد در حالیکه ابوبکر و عمر و عده ای از مهاجرین و انصار همراه آن حضرت بودند تا به بقیع رسیدند و حضرت بر مکان بلندی از زمین ایستاد . همین که خورشید طلوع کرد حضرت فرمود: سلام بر تو ای خلق جدید خدا که مطیع او هستی. صدایی از آسمان شنیدند و جواب گوینده ای را که می گفت: سلام بر تو ای اول، و ای آخر ، و ای ظاهر و ای باطن و ای کسی که به هر چیزی عالم هستی.

تعجب و بیهوشی حاضران از تکلم خورشید

وقتی ابوبکر و عمر و مهاجرین و انصار سخن خورشید را شنیدند از هوش رفتند. آنان بعد از چند ساعت به هوش آمدند در حالیکه امیرالمؤمنین از آن مکان رفته بود! همگی خود را به حضور پیامبر رسانیدند و عرض کردند: شما می گوئی علی بشری مثل ماست. خورشید او را با سخنانی مخاطب قرار داد که خداوند خود را با آن مخاطب قرار داده است!!


تفسیر گفتار خورشبد با امیرالمؤمنین

پیامبر فرمود: از او چه شنیدید؟ گفتند: از خورشید شنیدیم که می گفت: « سلام بر تو ای اول » پیامبر فرمود: راست گفته است، او اول کسی است که به من ایمان آورده است. گفتند: از خورشید شنیدیم که می گفت: « ای آخر » فرمود: راست گفته است، او آخرین کسی است که با من تجدید دیدار می کند. او مرا غسل و کفن می کند و مرا داخل قبرم می نماید. گفتند: از خورشید شنیدیم که می گفت: « ای ظاهر » فرمود: راست گفته است، همه ی علم من برای او ظاهر شده است. گفتند: از خورشید شنیدیم که می گفت: « ای باطن » فرمود: راست گفته است. همه ی اسرار در باطن اوست. گفتند: از خورشید شنیدیم که می گفت: « ای کسی که به هر چیزی عالم هستی » فرمود: راست گفته است، اوست عالم به حلال و حرام و واجبات و مستحبات و آنچه از این قبیل است. همه بر خاستند و گفتند: « محمد ما را در ظلمت انداخت »!! و بعد از درب مسجد بیرون رفتند.



 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:31 AM
تشکرات از این پست
zare58 alirezaHmzezadh shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

پاسخ به:فضايلي غیر قابل انکار و بی نظیر برای مولا علی که هر شیعه باید بداند



آواتارروزي پيغمبر اكرم در ابطح كه زمين ريگزاري است نشسته بودند و نزد آن حضرت عده اي از اصحاب حضور داشتند رسول خدا (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) براي آن ها حديث مي فرمود كه ناگهان نظر مبارك او به گردبادي افتاد كه بالا مي رفت و گرد و غباري برانگيخته بود و آن كم كم 
نزديك مي شد تا مقابل پيامبر قرار گرفت شخصي كه در ميان آن بود به پيامبر سلام كرد و گفت: 
اي رسول خدا من فرستاده ي طايفه اي هستم كه به شما پناه آورده ايم ما را پناه دهيد و يك نفر از طرف خودتان به سوي آن جمعيت بفرستيد تا از نزديك اوضاع ما را بررسي كند زيرا عده اي از آن ها به ما ستم كرده اند و از حد خود تجاوز نموده اند نماينده ي شما بين ما
وآن ها به حكم خدا و قرآن داوري نمايد و من عهد مي بندم با شما كه او را فردا سالم برگردانم مگر اينكه حادثه ي غير مترقبه اي از طرف خدا پيش آيد 
پيامبر فرمودند تو كيستي و از چه طايفه اي هستي؟
گفت من عرفطه بن شمراخ يكي از طايفه ي بني كاخ هستم كه آن ها جنيان مومن اند...
پيامبر رو كرد به ابوبكر و فرمود به همراه اين برادر ما عرفطه برو و طايفه ي او را از نزديك ببين و در كار آن ها تامل كن و آنگاه بين ايشان به حق قضاوت كن
عرض كرد اي رسول خدا آن ها كجا هستند؟
فرمود آن ها زير زمين هستند
گفت چگونه توانايي پايين رفتن در زمين را دارم؟ و چگونه بين آن ها حكم كنم در حالي كه با لغت آن ها و كلام آن ها آشنا نيستم؟
آن حضرت به عمر بن خطاب فرمود تو همراه او برو او هم جوابي مثل رفيقش داد.
آنگاه پيامبر به علي (علیه السلام) گفت تو همراه عرفطه برو و قوم او را از نزديك ببين و بعد از بررسي و انديشه بين آنها حكم كن.
علي فورا برخاست شمشير خود را حمايل كرد و ب عرفطه به راه افتاد. ابوسعيد خدري و سلمان فارسي هم به دنبال آن ها راه افتادند و گفتند ما به همراه آن ها رفتيم تا به دره اي رسيديم در وسط آن دره علي (علیه السلام) به ما نكاهي كرد و فرمود خداوند به شما جزاي خير دهد از اينجا برگرديد.
ما همان جا ايستاده بوديم و نگاه م مي كرديم ديديم زمين شكافته شد و انها داخل شدند و سپ زمين به شكل آول خود برگشت ...[فردا]خورشيد به غروب خود نزديك مي شد و منافقين شماتت و سرزنش خود را اظهار مي كردند و 
آنقدر در آمدن علي (علیه السلام) تاخير شد كه يقين كردند او هلاك شده است.
در همين اثنا ناگهان زمين شكافته شد و جمال علي عليه السلام ظاهر گشت در حاليكه از شمشيري كه در دست داشت خون مي چكيد و عرفطه به همراه او آمده بود.
پيامبر با ديدن او از جا برخاست او را در برگرفت و پيشانيش را بوسيد و فرمود 
چه شد كه تا اين زمان تاخير كردي و دير آمدي؟
عرض كرد با خلق بسياري رو برو شدم كه آن ها بر عرفطه و همدستان او ظلم كرده و آن ها را از حق خود محروم نموده بودند آن گروه را به سه چيز دعوت كردم وآن ها از قبولي آن خودداري كردند
گفتم ايمان به خدا و پيغمبر اكرم آوريد قبول نكردند، گفتم جزيه بدهيد قبول نكردم، از آن ها خواستم با عرفطه و دوستانش سازش كنند و مقداري از آب و چراگاه را در اختيار آن ها بگذارند
نپذيرفتند شمشير كشيدم و با آنها جنگيدم و جمعيت فراواني از آن ها را حدود 80 هزار نفر را به قتل رساندم بقيه طلب امان و صلح كردند و اخوت و برادري در بين ايشان برقرار گرديد و تا اين ساعتبا آن ها بودم و به كارهايشان رسيدگي مي كردم.
عرفطه گفت اي رسول خدا خدا به شما و علي جزاي خير دهد و خوشحال برگشت.


اليقين في امره اميالمومنين 68-70 باب 90
بحارالنوار 168/39 ح 9 
القطره ج اول ص 341



 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:34 AM
تشکرات از این پست
zare58 alirezaHmzezadh shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

یک سوال ریاضی از امام علی(علیه السلام)



یک سوال ریاضی از امام علی(علیه السلام)




آواتارشخصی از امام علی(علیه السلام) پرسید:عددی را به دست من بده که قابل قسمت بر 2و 3و 4و 5و 6و 7و 8و 9و 10   باشد بی آنکه باقی بیاورد.
امام علی بی درنگ به او فرمود:
" اضرب ایام اسبوعک فی ایام سنتک "
یعنی:" روزهای هفته را بر روزهای یک سال خودت ضرب کن"
سوال کننده هفت را در 360 ضرب کرد.حاصل آن یعنی 2520 بر تمام آن اعداد قابل قسمت بود بی آنکه باقی مانده بیاورد.

 

 


 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:35 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zare58 alirezaHmzezadh shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

پاسخ به:فضايلي غیر قابل انکار و بی نظیر برای مولا علی که هر شیعه باید بداند



آواتار

سعد بن ابی وقاص می گوید: 

روز جمعه ای با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز صبح را به جماعت خواندیم. آن گاه پیامبر رو به ما کرد و بر خداوند متعال درود فرستاد و فرمود: 
« روز قیامت من می آیم در حالی که علی بن ابیطالب علیه السلام پیش روی من است و به دستش لوای حمد دارد. لوای حمد دو تکه است، تکه ای از سُندس (حریر و دیبا) و تکه‌ای از استبرق (حریر زربفت).» 

در این هنگام مردی بادیه نشین با شتاب به طرف رسول خدا رفت و گفت:« در باره علی بن ابی طالب چه می گویی، زیرا درباره او اختلاف فراوانی وجود دارد.»
رسول خدا لبخندی زد و فرمود:« ای اعرابی، چرا درباره علی اختلاف فراوانی وجود دارد؟ علی رابطه اش با من مانند سرم برای بدنم است و مانند دکمه برای لباسم. » (رسول خدا می‌خواهد بگوید همان گونه که بدن بدون سر حیاتی ندارد و لباس بدون دکمه کاربردی ندارد، پیامبر منهای علی برای هیچ کس فایده ندارد؛ باید در کنار رسول خدا، علی را پذیرفت و به او مؤمن بود.) 
آن عرب بادیه نشین با خشم به پیامبر گفت:« ای محمد، من نیرو و قدرتم از علی بیشتر است. آیا علی می تواند لوای حمد را حمل کند؟!» 

پیامبر فرمود:« آرام بگیر، اعرابی! همانا خداوند روز قیامت به علی ویژگی های گوناگونی عنایت می کند: به او زیبایی یوسف می دهد و زهد یحیی و صبر ایوب و بخشش آدم و نیروی جبرئیل. لوای حمد به دست اوست، همه مردم در زیر این لواء هستند و گرداگرد او را امامان و تلاوت کنندگان قرآن و اذان گویان گرفته اند. و آنها کسانی هستند که در قبرها به بدنهایشان کرم نمی‌افتد.» 

بحارالانوار، ج 39، ص 216،



 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:36 AM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

فضايلي غیر قابل انکار و بی نظیر برای مولا علی که هر شیعه باید بداند



آواتارانما وليکم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه
و يؤتون الزکوه و هم راکعون

٭٭سرپرست شما تنها خدا و رسول و آن مؤمناني هستند که نماز به پاي مي دارند٭٭
٭٭و در حال رکوع به فقيران زکوت مي دهند ٭٭

(مائده- آيه 55)



در کتاب احتجاج از حضرت عسکري (عليه السلام) روايت کرده در حديثي اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمودند: منافقين (لعنه الله عليهم) حضور پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله) عرض کردند آيا حکم واجبي ديگر هست بر ماکه هنوز پروردگار او را نازل نکرده تا بدانيم بعد از آن چيزي باقي نيست و بيش از اين تکليفي نداريم. خداوند اين آيه را نازل فرمودند: قل انما اعظکم بواحده همانا سفارش مي کنم شما را به ولايت، سپس آيه (55 مائده) انما وليکم الله نازل شد.
و اختلافي در ميان امت نيست که اين آيه در شأن اميرالمؤمنين (عليه السلام) نازل شده و کسي جز آن حضرت در رکوع صدقه و زکات نداده است.
در کافي از حضرت باقر(عليه السلام) روايت کرده فرمودند: امر کرد خداوند به پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله ولايت علي (عليه السلام) را، نازل کرد آيه (انما وليکم الله- آيه 55 سوره مائده) را، واجب نمود بر مردم ولايت اولي الامر را، آن مردم نداستند اولي الامر چه اشخاصي هستند.
خداوند به پيغمبرش امر فرمود تا تفسير کند براي آنها اولي الامر و ولايت ايشان را چنانچه تفسير فرموده نماز و زکات و حج و روزه را براي آن مردم.
وقتي امر خداوند به پيغمبرش ابلاغ شد مي ترسيد از آن که مردم از دين برگردند و تکذيب کنند فرمايشات او را، وحي رسيد به او: اي پيغمبر، برسان ولايت اميرالمؤمنين(عليه السلام) را بر مردم، اگر ابلاغ نکني مانند آن است که هيچ کدام از احکام ما را ابلاغ نکرده باشي، ما تو را از شر اين مردم (منافق) حفظ مي نماييم، سپس پيامبر، آن حضرت را به خلافت نصب فرمودند.
حضرت باقر(عليه السلام) فرمودند: واجبات يکي پس از ديگري از جانب خداوند نازل مي شد و آخرين حکم واجبي که نازل شد ولايت اميرالمؤمنين(عليه السلام) بود. سپس آيه اليوم اکملت لکم دينکم نازل شد که خداوند مي فرمايد: دين شما را (به ولايت علي(عليه السلام)) کامل کردم و بعد از اين احکام واجبي نازل نکنم.


(تفسير جامع ج 2 ص 230)



 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:38 AM
تشکرات از این پست
zare58 alirezaHmzezadh shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

خبر غيبى امام على (علیه السلام ) از مسجد جمكران قم


آواتارخبر غيبى امام على (علیه السلام ) از مسجد جمكران قم 



حضرت اميرمؤ منان على (عليه السلام ) در عصر خود قبل از آن كه سخنى از قم در حجاز و كوفه به ميان آيد حدود 330 سال قبل از آغاز تاءسيس ‍ مسجد جمكران از آن خبر داده است آنگونه كه نقل شده حضرت روزى به حذيفة بن يمان ، يكى از اصحاب نيك پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
اى پسر يمانى ! در اول ظهور؛ قائم آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم از شهرى كه آن را قم گويند؛ خروج مى كند و مردم را به سوى حق دعوت مى نمايد همه مردم از شرق و غرب به آن روى مى آورند و اسلام تازه مى شود...
اى پسر يمانى ، اين سرزمين ، مقدس است و از همه آلودگيها پاك مى باشد... آنگاه حضرت در ادامه حديث مى فرمايد:
روايت وى را بر فراز كوه سفيد، نزديك مسجد... كه آن را جمكران نامند نصب كنند او از زير مناره آن مسجد برون آيد...
اين پيش گويى غيبى نيز در جاى خود بسيار عجيب است چرا كه حضرت تاءكيد دارند كه قم يكى از پايگاههاى مركزى حضرت مهدى (عجل الله ) هنگام قيام جهانى آن حضرت خواهد بود.

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:43 AM
تشکرات از این پست
alifanoodi zare58 alirezaHmzezadh shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

دانش گسترده اميرالمؤمنين عليه السلام


 

آواتاردانش گسترده اميرالمؤمنين عليه السلام 




در قرآن كريم مى خوانيم : ((و كل شى ء احصيناه فى امام مبين ؛ همه چيز را در پيشواى آشكار جمع آورى كرده ايم .))
از امام باقر عليه السلام روايت است كه فرمود: چون اين آيه بر پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شد و ابوبكر و عمر از جا برخاسته گفتند:
اى رسول خدا آيا منظور تورات است ؟
فرمود: خير
گفتند: انجيل است ؟
فرمود: خير
گفتند: قرآن است ؟
فرمود: خير
در اين ميان اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام وارد شد، پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: اين همان است ، اوست آن امام كه خداوند تبارك وتعالى علم هر چيزى را در او جمع كرده است (( انه الامام الذى احصى الله تبارك و تعالى فيه علم كل شى ء)).

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:44 AM
تشکرات از این پست
alifanoodi zare58 alirezaHmzezadh shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

فضايلي غیر قابل انکار و بی نظیر برای مولا علی که هر شیعه باید بداند



آواتاراميرالمؤ منين (عليه السلام ) در مورد مشاهدات قلبى خود در آغاز بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايند:
ارى نور الوحى و الرسالة و اشم و ريح النبوة ... در آن هنگام نور وحى و رسالت را مى ديدم و بوى نبوت را (از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ) استشمام مى كردم .
از اين سخن امام (عليه السلام ) معلوم مى شود كه هر انسانى علاوه بر چشم و گوش باطنى حس شامه و بويايى قلبى نيز دارد، سپس امام (عليه السلام ) در مورد مشاهدات قلبى خود در آغاز بعثت ادامه مى دهد: و لقد سمعت رنة الشيطان حين نزل الوحى عليه صلى الله و عليه و آله و سلم ؛ هنگامى كه وحى بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد صداى ناله شيطان را شنيدم سپس ادامه مى دهند: فقلت يا رسول الله ما هذه الزلة فقال : هذا الشيطان قد آيس من عبادته امام مى فرمايد: كه پس از شنيدن صداى ناله با گوش جان از رسول خدا پرسيدم كه يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اين ناله چيست ؟ فرمود: اين ناله ، ناله شيطان است كه از پرستش خود نوميد شده است در اينجا پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم خطاب به اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: انك تسمع ما اسمع وترى ما ارى الا انك لست بنبى و لكنك وزير... تو مى شنوى آنچه را من مى شنوم و مى بينى آنچه را كه من مى بينم تنها تفاوت من با تو اين است كه تو پيامبر نيستى ولى وزير من هستى .


 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:47 AM
تشکرات از این پست
zare58 alirezaHmzezadh shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

روایت بسیار زیبا و خواندنی از قدرت و شجاعت امیرالمومنین را در گفت وگوی پیامبر با جبرائیل


آواتارروایت بسیار زیبا و خواندنی از قدرت و شجاعت امیرالمومنین را در گفت وگوی پیامبر با جبرائیل بخوانید:

در روز جنگ خیبر پس از آنکه مرحب خیبری(مرحب بن حارث یهودی،مردی بلندقامت، عظیم الجثه و بسیار شجاع) به دست امیرالمونین به دو نیم گردید و بر زمین افتاد جبرائیل در حالی که خنده تعجب بر لب داشت بر پیامبر فرود آمد. رسول خدا به او فرمودند: از چه تعجب کردی؟
عرض کرد: همانا فرشتگان در مراکز و جایگاههای آسمانی ندا می کنند:
"لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار"

ولی تعجب من بدان جهت است که آن زمان که امر شدم قوم لوط را هلاک کنم ، شهرهای انان را که 7 شهر از زمین هفتم زیرین تا زمین هفتم بالا بود بر پری از بالهایم قرار دادم و آنقدر آنرا بالا بردم که حاملان عرش صدای خروسها و اطفال (روی زمین) را می شنیدند و تا صبح در انتظار امر خدا ایستادم و آنرا جابجا نکردم.
اما امروز که علی ضرب هاشمی را فرود آورد من مامور شدم زیادی قبضه او را نگه دارم تا به زمین فرود نیاید و به زمین نرسد و آنرا به دو نیم نکند تا زمین و اهل آنرا واژگون گردد.

در این هنگام فشار زیادی شمشیر علی سنگین تر از شهرهای قوم لوط بود و این درحالی بود که اسرافییل و میکائیل بازوی علی را در هوا به قبضه خویش گرفته بودند.


منبع:

مدینه المعاجز 1/183 ح 173 تالیف سیدهاشم بحرانی و اعجاز امیران عالم فصل دوم.احمد متوسلی


 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:49 AM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

نخستين كسى كه جانش را با خداوند معامله كرد على عليه السّلام بود.



آواتارعلى بن حسين عليه السّلام فرمود:

نخستين كسى كه جانش را با خداوند معامله كرد على عليه السّلام بود.

سپس اين آيه مباركه را قرائت فرمود:


« وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ » سوره بقره 208

برخی از مردم، جان خود را برای خشنودی خدا می فروشند؛ و خداوند با اين بندگان مهربان است.

و ادامه داد،اين آيه به پاس ايثار على عليه السّلام و جانفشانى او در آن شب نازل شد .



شواهد التنزيل- ترجمه روحانى، ص 58

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:52 AM
تشکرات از این پست
zare58 alirezaHmzezadh shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

جبرئیل پای منبر علی علیه السلام



آواتارجبرئیل پای منبر علی علیه السلام 

 

روزی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در بصره بر فراز منبر فرمود:« ای مردم، پیش از آنکه مرا از دست بدهید از من سؤال کنید. من به راههای آسمانها از راههای زمین آگاهترم.» 
از میان جمعیت، پیرمردی برخاست و پرسید:« در این لحظه جبرئیل کجاست؟» 
امام با گوشه چشم نگاهی به آسمان کرد و به سمت مشرق و سپس به مغرب نگریست. آنگاه متوجه شخص سؤال کننده شد و فرمود:« ای پیرمرد، تو خودت جبرئیل هستی.» 
با این کلام، آن پیرمرد همچون پرنده ای از میان مردم پر کشید و رفت. 
فریاد جمعیت حاضر بلند شد که همگی می‌گفتند:« گواهی می دهیم که تو جانشین بر حق رسول خدا صلی الله علیه و آله هستی » 



منبع:

  • بحارالانوار، ج 39 ،ص 108، حدیث 13

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

چهارشنبه 3 دی 1393  3:54 AM
تشکرات از این پست
zare58 alirezaHmzezadh shirdel2
دسترسی سریع به انجمن ها