محو گذشته شخصی یکی از ایدههای اصلی کارلوس کاستاندا در کتابهایش به شمار میرود؛ محو گشته شخصی یعنی اينكه ديگران را درباره هويت و گذشته شخصی خود و كارهايی كه انجام میدهيم در ابهام بگذاريم حتی با دروغ گفتن. شاید به همين علت باشد که تاريخ دقيق تولد كاستاندا و شغل پدرش و محل تولدش به طور دقيق مشخص نيست.
محو گذشته شخصی:
به عقیده دون خوان سالک مبارز باید « من » را در خودش از بین ببرد تا بتواند به عالمی دیگر گام نهد و حقایقی دیگر را مشاهده کند؛ این فرایند که از بینبردن خود و دفع خود بزرگبینی هم نام نهاده شده همان محو گذشته شخصی است که سالک مبارز را به آزادی میرساند؛ راهی که جهت محو گذشته شخصی پیشنهاد میکنند نشان ندادن حقیقت خود به دیگران و رمز آلود زیستن است. دون خوان به کاستاندا نصیحت میکند که « اگر میخواهد از قید و بندهای قضاوت مردم آزاد شود باید شروع به محو خویشتن کند. مهی در اطراف خود ایجاد کند که از خود موجودی اسرار آمیز و پیشبینی ناپذیر بسازد. باید تا آن حد خودمان را محو کنیم که حتی برای خودمان نیز مرموز شویم. ( محو گذشته شخصی ) باعث میشود یقین درباره آنچه که آن را دنیای واقعی میدانیم را نیز از دست بدهیم آنگاه مییابیم که هم واقعیت من و هم واقعیت بیرونی چیزی جز توصیفات نیست ». [۱]
از همیننگاه است که در تمرینهای عملی عرفان ساحری به مریدان توصیه میشود: « هیچیک از کارهایی را که انجام میدهید با اطرافیان در میان مگذارید، چون باعث تقویت گذشته شخصی میشود؛ نگذارید کسی بفهمد میخواهید چکار کنید. وقتی که همه میدانند در کجا هستید نمیتوانید خود را پنهان کنید ». [۲]
گاهی کاستاندا دستوراتی را پیشنهاد میکند که اگر هم از یک جهت تاثیراتی داشته باشد پارهای دیگر از فضایل اخلاقی را لگد مال میکند، چنانکه در دستورات زیر کرامت انسانی و احساس بزرگ منشی در فرد نادیده گرفته میشود و با این توجیه که این کارها فایدهای در بر دارد پیامدهای منفی اجتماعی و روانی آن نادیده گرفته میشود.
از طرف دیگر ارائه راه دشوار و عرضه دستورالعملهای ناکارامد از دیگر خصیصههای این آیین است. در عرفان ساحری از یک طرف مسیر را خطرناک و هدف را دشوار و دست نایافتنی معرفی میکنند به گونهای که این طریق ممکن است به دیوانگی سالک مبارز هم منجر گردد. [۳] دستورات غیر قابل تحمل دون خوان و دنیای افسار گسیخته اوهام ممکن است تعادل روانی سالک را به هم بزنند و این مسیر بلای جان او گردد. تمرینهای دشواری که دون خوان ارائه میدهد مانند گرفتن روغن خوگ و ترکیب آن با چند گیاه نایاب در چند مرحله و خوردن آن که به اعتراف خود وی تاثیرات جنون آور و درهم شکنندهای دارد و باعث فراموشی و از دست دادن قوه حافظه میشود با هر نامی که تبلیغ شود ( محو گذشته شخصی ) جز رسوایی چیزی نخواهد بود.
کاستاندا در تجربه شخصی خود بعد از مصرف پیوته، از ۳۰ بار تهوع و استفراغ نام میبرد که حالتی روانی به وی دست میدهد که بارها سرش را به دیوار میکوبد و ساعتها لرزش بدن میگیرد و به هوا میپرد و فریاد میکشد و بعد از بالا و پایین پریدنهای مکرر لباسهایش را کامل در میآورد و بعد شروع میکند به زوزه کشیدن شبیه سگ و دنبال یک سگ راه میافتد به گونهای که سگ میترسد و فرار میکند و بیست بار دور خانه دور میزند و چنان شبیه سگ عوعو میکند که صدایش از چند مایلی شنیده میشود و با سگ کشتی میگیرد و همدیگر را گاز میگیرند و به سرتاپای سگ ادرار میکند و سگ هم متقابلا همین کار را با کاستاندا میکند. [۴]
« آگاهانه به خود دروغ بگویید علیه منفیترین ویژگیهای فکری ( دروغهایی ) بنویسید …
نخستین وظیفه در صبح و آخر شب باید تکرار این دروغها با صدای بلند و در جلوی آیینه برای خودتان باشد. اصلا مهم نیست که میدانید اینها دروغ هستند … تمرین بیشتر در این مورد است که توجه به عملی معطوف شده است که متفاوت از عمل عادی است ». [۵]
در جای دیگر آمده است:
« این تمرین به دلیل بیهمتاییاش لازم است مستقل ذکر شود « یک مرد فقط در لباس زنانه میتواند هنر کمین و شکار کردن ( یکی از مراتب سیر باطنی در عرفان ساحری ) را بیاموزد. تمرین متشکل از این است که مرد خود را مثل زن چنان تغییر شکل دهد که برای هر ناظری متقاعد کننده باشد، برای آن که مثل زنی رفتار کنیم باید بی رحم، حیلهگر، صبور و ملایم باشید که خصوصیات طبیعی زن است. وقتی زنی میخواهد این تمرین را اجرا کند به نحوی مشابه باید مانند مردی تغییر شکل دهد و بنابر آن عمل کند. این تمرین اگر در میان دوستانتان انجام شود تاثیر گذار است. برای این که این تمرین ارزشمند باشد باید در میان بیگانگانی انجام شود که بخاطر تغییر شکل واقعا فکر کنند با زنی سروکار دارند. این تمرین بدون استثناء موجب حرکت پیوندگاه میشود» [۶]
کوتاه سخن آن که عرفان ساحری حرکتی است نامیمون و البته تلاشی است نافرجام، برای زنده نمودن سنتهای جادویی جهت تکمیل پازلی که شیطانگرایان برای برگرداندن آیینهای ضد توحیدی شروع نمودهاند و فریبی است که با نام عرفان و معنویت آغاز گردیده بلکه پیامبر درونی انسانها ( عقل ) را از عرصه تدبیر حیات معنوی بشر کنار بزنند تا در نهایت بتوانند آیینهای شیطانی را به عنوان جایگزین ادیان الهی به عنوان دین واحد دهکده جهانی بر جهان حاکم کنند. [۷]
پینوشت:
[۱]. آموزشهای دون کارلوس، مهران کندری، ص ۱۵۲
[۲]. همان، ص ۱۵۵
[۳]. همان، ص ۱۴۰
[۴]. آموزشهای دون خوان، ص ۴۲
[۵]. آموزشهای دون کارلوس، ص ۱۵۶
[۶]. همان، ص ۱۳۱
[۷]. کاوشی در معنویتهای نوظهور، ص ۴۵۵ و ۴۶۷