0

مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

 
victoryone
victoryone
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 6330
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

نوبت را رعایت كنید! (رعایت حق تقدم)

روزي پيامبر صلي الله عليه و آله در حال استراحت بود، فرزندشان امام حسن عليه السلام آب خواست، حضرت نيز قدري شير دوشيد و كاسه شير را به دست وي داد، در اين حال، حسين عليه السلام از جاي خود بلند شد تا شير را بگيرد، اما رسول خدا صلي الله عليه و آله شير را به حسن عليه السلام داد.
حضرت فاطمه عليهاالسلام كه اين منظره را تماشا مي كرد عرض كرد:
- يا رسول الله! گويا حسن را بيشتر دوست داري؟
پاسخ دادند:
- چنين نيست، علت دفاع من از حسن عليه السلام حق تقدم اوست، زيرا زودتر آب خواسته بود. بايد نوبت را مراعات نمود

شنبه 29 آذر 1393  2:21 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

بنام خدا

کرامات رسول اکرم حضرت محمد مصطفی(ص)

اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم

در حديث است كه جواني در حالت احتضار بود و حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله در نزدش تشريف داشت ، فرمود : بگو لااله الالله جوان قادر به سخن گفتن نبود .
حضرت از حضار سوال كرد كه اين جوان چه گناهي دارد كه زبانش بسته شده است ؟ گفتند : عاق مادرش است ، حضرت مادرش را احضار نمود ، و به او فرمود : پسرت را حلال كن !
زن عرض كرد : پدر و مادرم فدايت باد چطور حلالش كنم ، كه زده چشم مرا كور كرده ! او را حلال نمي كنم ، حضرت فرمود : آيا راضي مي شوي پسرت را در آتش بسوزانند؟ عرض كرد : نه يا رسول الله !
سپس حلالش كرد ، بعد جواب لب گشوده و كلمه لااله الاالله را به تلقين حضرت گفته و جانش را تسليم كرد

منبع کتاب: داستان هائی از انوار آسمانی

 

                  

شنبه 29 آذر 1393  3:18 PM
تشکرات از این پست
ria1365 omiddeymi1368 zahra7720
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

بنام خدا

کرامات حضرت محمد مصطفی(ص)

 

در كتاب تحفه الذاكرين كرمانشاهي و كنزالغرايب مسطور است كه ام السلمه روايت كرده ، كه روزي خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله از صحرايي مي گذشت ناگاه از كنار دشت آوازي بلند شد ، و آن حضرت به اطراف ملاحظه كرد! و كسي را نديد .
بار ديگر فريادي شنيد و ملتفت نگرديد ، دفعه سوم حضرت احمد مختار نظر با محبت خويش را گشاده و چشمش به آهوي پا بسته اي افتاد كه كرد : يا رسول الله اين يهودي مرا صيد كرد و دو فرزند شيرخواره در پس اين كوه دارم كه آنها را شير نداده ام ، خيلي نگران آنها هستم ، ميخواهم ، بروم كه كودكانم را سير كنم ! و باز مراجعت نمايم ، حضرت فرمود : البته مراجعت خواهي كرد ، عرض كرد : بلي ، اگر چنانكه گفتم خلافي واقع شود و تاءخير نمايم ، خداوند مرا مانند جماعت عشار عذاب كند ، حضرت ضامن شد و آهو رفت و بعد از زماني در موعد مقرر ديد آهو با دو بره اش آمدند ، هرسه به پابوسي آن بزرگوار شرفياب شدند ، صياد يهودي از مشاهده اين معجزه به ديدن شريف اسلام مشرف شد و براي رضاي خاطر شريف حضرت رسول صلي الله عليه و آله آن آهو را آزاد كرد .
آهو با دو بره اش حضرت رسول صلي الله عليه و آله را دعا و ثنا كرده خواستند بروند جناب رسول خدا براي نشان آزادي زنجيري به قرار طوق به گردن آهوان بست يعني اين آهو منسوب به رسول خدا صلي الله عليه و آله است و آزاد كرده آن بزرگوار است پس هر كسي كه آن نشان را ميديد احترام رسول خدا صلي الله عليه و آله را مراعات كرده آن آهو را صيد نكرده و زخمي به آنها وارد نمي ساخت كانه گوشت آن به مردم حرام شده بود .
آه آه صد هزار آه نمي دانم كه آهوان حرم سراي نبوت و ولايت را چرا در صحراي كربلا صيادان بي رحم كوفه و شام به جراحات شمشير و تير جفا تشنه و گرسنه صيد كرده بعضي را كشتند و بخري را اسير و دستگير در بيابانها و صحراها و بازارها با هزار ظلم و ستم مي گردانيدند ، و به اين ظلمها اكتفا نكرده قلب مبارك حضرت رسول صلي الله عليه و آله را شكسته به مجلس ابن زياد ملعون در كوفه و به مجلس چون يزيد پليدي در شام شوم كشيده و چه مصيبتها به آن دست بستگان وارد آوردند . الا لعنه الله علي القوم الظالمين.

منبع:کتاب داستان هائی از انوار آسمانی

 

                  

شنبه 29 آذر 1393  3:22 PM
تشکرات از این پست
ria1365 omiddeymi1368 zahra7720
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

بنام خدا

کرامات  رسول اکرم حضرت محمد مصطفی(ص)

مرحوم "علامه مجلسي رحمه الله تعالي عليه، به نقل از يكي از اصحاب امام جعفر صادق عليه السلام به نام محمد بن سنان حكايت كند:از حضرت صادق آل محمد صلوات الله عليهم شنيدم، كه در جمع اصحاب خود مي فرمود:روزي شخصي به محضر مبارك محمد رسول الله صلي الله عليه و آله وارد شد، در حالي كه حضرت روي حصيري دراز كشيده بود و سر مبارك خود را بر بالشي از ليف خرما نهاده بود و استراحت مي كرد.همين كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، متوجه ورود آن شخص گرديد، از جاي خويش بلند شد و نشست و خواست دستي بر صورت و بدن خود بكشد كه آن شخص مشاهده كرد كه حصير بر بدن مبارك حضرت و نخ هاي ليف بر صورت نورانيش اءثر گذاشته است.با خود گفت: قيصر و كسري روي پارچه هاي ابريشمي و مخمل مي خوابند و هنوز به اين زندگي تشريفاتي كه دارند راضي و قانع نيستند، ولي شما با اين مقام والا و عظيم بر روي حصير مي نشيني و بر ليف خرما مي خوابي؟!و چون رسول خدا صلي الله عليه و آله، متوجه افكار آن شخص شد، او را مخاطب قرار داد و فرمود:توجه داشته باش كه ما از آن ها بهتر و برتريم.به خدا قسم! ما با دنيا و اءشياء آن رابطه اي نداريم؛ چون مثل ما در اين دنيا همانند سواره اي است كه بر درختي سايه دار عبور كند، سپس جهت استراحت كنار آن درخت فرود آيد و زير سايه اش بنشيند؛ و چون به مقدار كافي استراحت كرد آن را رها كند و به دنبال مقصد خويش به راه افتد.

منبع : کتاب چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا

                  

شنبه 29 آذر 1393  3:30 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

بنام خدا

کرامات حضرت محمد مصطفی(ع)

شخص يهودي خدمت امير المؤمنين علي - عليه السلام - آمد، و از فضل خاتم الانبياء - صلي الله عليه و آله - بر ساير انبياء - عليهم السلام - سو ال نمود، و گفت كه حق تعالي ملايكه را به سجده آدم - عليه السلام - امر كرد.
آن حضرت فرمود: افضل از آن را به محمد - صلي الله عليه و آله - كرامت نموده ؛ زيرا كه خود بر او صلوات فرستاد، و به ملايكه امر فرمود كه بر او صلوات فرستند، و عبادت عباد را تا روز قيامت ، در صلوات بر آن حضرت قرار داد، و فرمود كه : ان الله و ملايكته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما و هر كه در حال حيات يا بعد از وفات آن حضرت ، بر او صلوات فرستد، حق تعالي به هر صلواتي ده صلوات بر آن كس مي فرستد، و ده حسنه به او عطا مي فرمايد.
و هر كه بعد از وفات آن جناب ، بر او صلوات فرستد، آن حضرت مطلع مي شود و بر آن كس صلوات و سلام مي فرستد، مثل صلواتي كه فرستاده است و حق سبحانه و تعالي ، دعاي امت او را، در هر چه از پروردگار سو ال نمايند، موقوف مي دارد و به اجابت نمي رساند، تا آن كه بر آن حضرت صلوات فرستند. و اين برزگ تر و عظيم تر است از آن چه به آدم - عليه السلام - عطا فرمود.

منبع:کتاب آثار و برکات صلوات در دنیا،برزخ و قیامت.

 

                  

شنبه 29 آذر 1393  3:37 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
karbalanajaf
karbalanajaf
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1387 
تعداد پست ها : 393
محل سکونت : ایران

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

تسلیت آخر ماه صفر

باعرض سلام و ادب
وقت بخیر


السلام علیک یا رسول ا....
السلام علیک یا حسن مجتبی
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

خورشید به سوگ مصطفی می‏گرید

مهتاب حال مجتبی می‏گرید

در مشهد دل چه کربلایی برپاست

قومی به شهادت رضا می‏گرید

........................

اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصاب النبي المصطفی و الحسن المجتبی و الرضا المرتضی.

........................

درسوگ نبی جهان سیه می‏پوشد

در سینه، دل از داغ حسن می‏جوشد

از ماتم هشتمین امام معصوم

هر شیعه ز درد، جام غم می‏نوشد

........................

این مصائب عظمی را به شیفتگان نبوت و امامت تسلیت عرض می کنیم

........................

با نام رضا به سینه ها گل بزنید

و ز اشک به بارگاه او پل بزنید

فرمود: به هر زمان گرفتار شدید

بر دامن ما دست توسل بزنید

........................

شبی یاد جنون‏آباد کردم

علی موسی الرضا را یاد کردم

میان بی‏کسی‏های شبانه

هوای صحن گوهرشاد کردم

طنابی از دلم بر دیده بستم

دخیل پنجره فولاد کردم

........................

در تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد/ و آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد/ يا رب به اهل بيت ندانم چه سان گذشت/ آن روز شد عيان که رسول از جهان گذشت

......................

مهرت به کائنات برابر نمي شود/ داغي ز ماتم تو فزون تر نمي شود / از داغ جانگداز تو اي گوهر وجود / سنگ است هر دلي که مکدر نمي شود / ظلمي که بر تو رفت ز بيداد اهل ظلم / بر صفحه خيال مصور نمي شود / تنها پيکر تو شد آماج تير کين / يک ره شد اين جنايت و ديگر نمي شود

........................

ما از صمیم قلب مصیبت کشیده‏ایم

ما دور هر چه غیر شما خط کشیده‏ایم/

السلام علیکم یا اهل بیت النبوة.


خدمت همه عاشقان و دلباختگان پیامبرمهربانی ها و اهل بیت پاک آن حضرت. پیشاپیش فرارسیدن ایام سوگواری آخرصفر٫ سالروز رحلت نبی مکرم اسلام٫ حضرت محمد(ص) و سالروز شهادت سبط اکبر٫ حضرت امام حسن مجتبی(ع) و سالروز شهادت ولی نعمت کشور اسلامیمون٫ غریب الغرباء حضرت امام رضا(ع) رو به همه شما تسلیت عرض میکنم.

منبع:
http://alef.ir/vdcfexdy0w6djja.igiw.html?140472

تصویر: http://publicrelations.tums.ac.ir/images/news/vcyo13.jpg
من هم این ایام رو به نوبه خودم تسلیت عرض می کنم و التماس دعای مخصوص دارم
یاعلی مدد
التماس دعای فراوان
باتشکرفراوان

امضاي کاربر :

زندگی یعنی تکاپو

زندگی یعنی هیاهو

زندگی یعنی شب نو , روزنو , اندیشه نو

زندگی یعنی غم نو , حسرت
نو , پیشه نو


 
شنبه 29 آذر 1393  3:45 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

بنام خدا

کرامات امام رضا (ع)

عبدالرحمن صفوانى گفت : با كاروانى از خراسان به كرمان مى رفتم ، راهزنان سر راه را بر ما گرفتند و مردى از كاروان را - كه مالدار و ثروتمند مى دانستند - بردند و دير زمانى در سرما و يخبندان نگه داشتند و با پر كردن دهانش از يخ ، او را شكنجه كردند و از او خواستند تا خونبهاى او را بدهد. زنى در ميان آن قبيله بر او رحم كرد و بندش را گشود و آزادش كرد؛ وى پس از رهايى به خراسان بازگشت ؛ در خراسان شنيد كه حضرت رضا عليه السلام به نيشابور آمده است .

در خواب ديد كه يكى به او گفت : فرزند پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وارد خراسان شده ، نزد او برو و دردت را با او در ميان گذار تا درمانت كند. در همان خواب خدمت آن حضرت شرفياب شدم . و دردم را به او گفتم .

فرمود: فلان گياه و دانه كمون وسعتر  را با نمك بكوب دو يا سه مرتبه در دهان بگير تا بهبود يابى .

وقتى بيدار شدم نه فكر آن دارو افتادم و نه بدان توجه كردم تا وارد نيشابور شدم .

از ورود آن حضرت سؤ ال كردم ؛ گفتند: او از نيشابور خارج شده و اكنون در رباط سعد است .

بدانجا رفتم تا داروى نافعى براى درمان دردم از آن حضرت بگيرم .

وقتى به خدمت او شرفياب شدم ، ماجرى را به او گفتم ؛ و نيز اضافه كردم كه فعلا از لكنت زبان زنج مى برم . و از شما مى خواهم كه دارويى براى علاج آن مرحمت كنيد.

فقال عليه السلام الم اعلمك ؟اذهب فاستعمل ما وصفته لك فى منامك . فرمود: مگر به تو ياد ندادم ؟ برو و آنچه در خواب برايت گفتم ؛ عمل كن تا خوب شوى .

گفتم : اگر ممكن است بار ديگر تكرار بفرمائيد.

فرمود: كمون وسعتر را با نمك بكوب سپس ‍ دو يا سه بار در دهان بگير تا خوب شوى .

آن مرد گفت : همين كار را كردم و خوب شدم .

صفوانى مى گويد: بعدا او را ديدم و جريان را پرسيدم او هم همين طور برايم نقل كرد.

                  

شنبه 29 آذر 1393  3:47 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
karbalanajaf
karbalanajaf
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1387 
تعداد پست ها : 393
محل سکونت : ایران

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

[تصویر: w282]

زندگی یعنی تکاپو

زندگی یعنی هیاهو

زندگی یعنی شب نو , روزنو , اندیشه نو

زندگی یعنی غم نو , حسرت
نو , پیشه نو


 
شنبه 29 آذر 1393  3:47 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

بنام خدا

یکی دیگر از کرامات حضرت رضا(ع): شفا و نجات یک بانوی مسیحی

روز پنجم مرداد يك بانوى مسيحى - كه دين و آيين اسلام را پذيرفته - با نهايت بهجت و سرور به دفتر مجله  آمد و ما را به سعادت عظيمى كه نصيبش شده بود، بشارت داد.

بانو رافيك اصلانيان بيست و هشت ساله هم اكنون در بيمارستان فيروز آبادى تهران كار مى كند؛ وى شرح شفا و نجات يافتن خويش را چنين بيان كرد. بانو رافيك گفت : سال گذشته دچار بيمارى صعب العلاجى شدم . كه قدرت حركت از من سلب شد و از ناحيه ستون فقرات درد بسيار شديدى احساس ‍ مى كردم .

پزشكان تهران براى عكسبردارى اظهار داشتند كه پنج مهره از ستون فقرات تو سياه شده است ؛ و با عمل جراحى هم علاج پذير نيست ؛ من كه از همه جا درمانده بودم ؛ شنيدم كه در خراسان امامى هست كه بيماران را شفا مى بخشد.

با هزار اميد و اشتياق و تحمل رنج و مشقت بسيار، خود را به مشهد رساندم و با راهنمايى خدام آستان قدس ، شبى را در پشت پنجره فولاد گذراندم .

سحرگاه در خواب ديدم كه شخصى مجلل ، به نزديك من آمد؛ و دستى بر پشتم كشيد كه حرارتى عجيب در خود احساس كردم ؛ و فرمود: تو بهبود يافتى . چون از خواب بيدار شدم ، با نهايت شگفتى ، خود را سالم ديدم ؛ و از شدت شوق مى گريستم - زمانى كه به تهران بازگشتم ، پزشكان پس از عكسبردارى و تطبيق عكسهاى جديد و قديم در شگفت ماندند.

يك سال از اين ماجراى گذشت ؛ دوباره به مشهد آمدم ؛ و پس از عتبه بوسى حضرت رضا عليه السلام در محضر آيت الله ميلانى ، دين اسلام را پذيرفتم و ايشان مرا به نام فاطمه ناميد.

بانو فاطمه اصلانيان دستخطى را نشان داد كه آيت الله انگجى و آيت الله ميلانى تشرف ايشان را به ديانت اسلام تصديق كرده بودند.

                  

شنبه 29 آذر 1393  3:50 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

بنام خدا

کرامتی دیگر از امام رضا(ع) به زائرش.

كردى كلاتى سى و پنجساله اى بر اثر افتادن از بالاى چوب بست از كمر فلج شده بود و با چوب زير بغل ، بزحمت راه مى رفت .

پس از شش ماه ، به او گفتند: اگر به مشهد مقدس بروى ، و از امام رضا عليه السلام شفا بخواهى ، بهبود مى يابى .

بالاءخره او را با قاطر به مشهد مى برند و در صحن كه مى رسند او را رها مى كنند او با چوب زير بغل تا نزديك سقاخانه اسماعيل طلايى مى رود؛ در آنجا دربانى را مى بيند (حسين با خود چنين خيال مى كند كه حضرت رضا عليه السلام در يكى از اين اطاقها بايد باشد كه مى تواند نزد ايشان برود).

با همان لهجه كردى به دربان مى گويد: حضرت رضا عليه السلام كجاست ؟ ما از كلات آمده ايم تا او را ببينيم آقا را كجا بايد ببينيم ؟ ما با او كار داريم .

دربان با حالت تمسخر به يكى از مناره ها اشاره كرده ، گفت : آقا آنجاست . مرد كرد گفت : ما چه طور آن بالا برويم ؟ دربان از روى تمسخر در پله هاى مناره را نشان داده ، گفت بايد از اين پله ها بالا بروى .

مرد كرد به طرف در مناره و با زحمت تمام از پله اول و دوم بالا رفت ؛ همينكه خواست ، با همان سعى و تلاش از پله سوم بالا رود، از بالا صداى شنيد؛ كه مى گفت : حسين ! بالا نيا. براى تو زحمت دارد. ما پائين آمديم .

آقا پائين آمدند؛ حسين از ديدن آقا خوشحال شد. سلام كرد. آن حضرت پس از جواب سلام ، فرمود:حسين ! چه كار شده ؟

گفت : شش ماه است كه از كار افتاده ام حالا آمده ام تا ما را خوب كنى .

آقا دستى به كمرش ماليد؛ در حال چوبها از زير بغلش افتاده و آسوده روى پاهاى خود ايستاد و كمرش راست شد، ديگر احساس درد كمر نكرد.

آن حضرت چوبها را از روى زمين برداشت و به او داد - كه چون مهمان اوست ، زحمت نكشد.

بعدا به او فرمود: برو؛ هر چه ديدى براى آن دربان ، نقل كن . حسين نزد دربان رفت . دربان همينكه ديد او بدون چوب و در حال عادى راه مى رود و چوبهاى زير بغلش را در دست گرفته است ؛ تعجب كرد و او را در بغل گرفت .

اما حسين به خاطر راهنمائى كه او را به پيش ‍ امام رضا عليه السلام فرستاده بود اظهار تشكر كرد و گفت : خدا پدرت را بيامرزد! كه مرا خدمت امام فرستادى .

اما دربان بر سر زبان با خود گفت : خاك بر سرم ! من او را مسخره كردم و او شفاى خود را گرفت .

                  

شنبه 29 آذر 1393  3:52 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

بنام خدا

کرامات امام حسن (ع): خبر دادن از تعداد رطی های درخت و جنایات معاویه.

بعد از گذشت‏شش ماه از امامت، امام حسن عليه السلام براى حفظ خون شيعيان و مصالح ديگر، با شرائطى صلح‏ نامه‏ اى با معاويه امضاء کرد. هنوز لشکرگاه خود را در «نخيله‏» ترک نکرده بود که معاويه وارد شد، و در آنجا به بحث و گفتگو پرداختند. در اين ميان، پسر هند از امام حسن عليه السلام پرسيد: اى ابا محمد! شنيده ‏ام که رسول خدا از عالم غيب خبر مى‏داد! مثلا مى‏گفت: اين درخت‏ خرما چه مقدار ميوه و رطب دارد! آيا شما نيز در اين موارد علومى داريد؟ زيرا شيعيان شما عقيده دارند که هر چه در آسمانها و زمين است، از شما پوشيده نيست و شما از همه آنها آگاهى داريد! حضرت در جواب معاويه فرمود: «اى معاويه! اگر رسول خدا از نظر مقدار وکيل اين قبيل ارقام را تعيين مى‏کرد، من مى‏توانم به صورت دقيق، تعداد آن را مشخص سازم.

در اين وقت، معاويه به عنوان آزمايش سؤال کرد: اين درخت چند دانه رطب دارد؟ حضرت فرمود: دقيقا چهار هزار و چهار عدد. معاويه دستور داد دانه‏ هاى خرماى آن درخت را چيدند و به طور دقيق شمردند و با کمال تعجب ديدند تعداد آنها چهار هزار و سه عدد است!! حضرت فرمود: آنچه را گفته‏ ام درست است. سپس بررسى دقيق‏ترى کردند و ديدند که يک دانه خرما را «عبدالله بن عامر» در دست‏ خود نگه داشته است! آن گاه، حضرت فرمود: اى معاويه! من به تو اخبارى مى‏دهم که تعجب کنى که من چگونه اين اخبار را در دوران کودکى از پيامبر آموختم! و آن اينکه تو در آينده زياد بن ابيه را برادر خود مى‏خوانى! و حجر بن عدى را مظلومانه به قتل مى‏رسانى! و سرهاى بريده را از شهرهاى ديگر براى تو حمل مى‏کنند.

در تحقيق اين گونه پيشگويي ها و اخبار از آينده که حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام از آنها پرده برداشته است، علماء بزرگ اهل سنت در تاريخ آورده ‏اند که: زياد بن ابيه از طرف معاويه فرماندار کوفه شد و چون شناخت کامل به اصحاب اميرمؤمنان داشت، يکايک آنها را دستگير کرده و دستور داد آنها را گردن زدند. از جمله دستگير شدگان «حجر بن عدى‏» بود که او را به شام فرستاد. حجر در کنار معاويه قبرهاى آماده را يکطرف و کفن هاى مهيا را در طرف ديگر ديد، خود را آماده مرگ نمود و اجازه خواست دو رکعت نماز بخواند. پس از آن سر او را از بدنش جدا کردند.

و همين معاويه زيادبن ابيه را در بالاى منبر نشانيد و به طور علنى اعلان کرد که وى برادر معاويه از نطفه ابوسفيان است که به طور نامشروع متولد گرديده است و آن گاه، شرح ماجراى خلاف عفت پدرش را نيز تشريح کرد!

 

                  

شنبه 29 آذر 1393  4:05 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

بنام خدا

کرامت دوم امام حسن (ع)

ميرزا محمد شفيع شيرازى متخلص به وصال شيرازى متوفى سال 1262 ه. ق در شيراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفاى عصر فتحعلى شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمى، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعليق، ثلث، رقاع، ريحان، تعليق و شکسته) مهارتى به سزا داشته و کتابهاى فراوانى نيز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اينکه 67 قرآن به خط زيباى خود نوشته است. بر اثر نوشتن زياد چشمش آب مى‏آورد و به پزشک مراجعه مى‏کند، دکتر مى‏گويد: من چشمت را درمان مى‏کنم، به شرطى که ديگر با او نخوانى و خط ننويسى. پس از معالجه و بهبودى چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن مى‏کند تا اينکه به کلى نابينا مى‏شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به محمد صلى الله عليه و آله و آل او مى‏شود. شبى در عالم رؤيا پيغمبر اکرم صلى الله عليه و آله را در خواب مى‏بيند، حضرت به او مى‏فرمايد: چرا در مصائب حسين مرثيه نمى‏گويى تا خداى متعال چشمت را شفا دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا عليها السلام حاضر گرديده، مى‏فرمايد: وصال! اگر شعر مصيبت گفتى، اول از حسنم شروع کن؛ زيرا او خيلى مظلوم است.

صبح آن روز وصال شروع کرد دور خانه قدم زدن و دست‏به ديوار گرفتن و اين شعر را سرودن:

 

  • از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد

  • آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد

 

نيمه دوم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بينا شد. آن گاه اضافه کرد:

 

  • خونى که خورد در همه عمر، از گلو بريخت

  • دل را تهى زخون دل چند ساله کرد

                  

شنبه 29 آذر 1393  4:11 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

بنام خدا

کرامتی دیگر از امام حسن (ع): گزارش حضرت از چگونگی شهادت خود.

طبق روايات فراوان، ائمه اطهار عليهم السلام از علوم غيبى به اذن الهى آگاهى دارند و امام حسن عليه السلام نيز از چنين علمى برخوردار بود، از جمله: اطلاع دادن آن حضرت از کيفيت‏ شهادت و ماجراى بعد از آن است که فرمود: «انا اموت بالسم کما مات رسول الله صلى الله عليه و آله: قالوا: ومن يفعل ذلک بک؟ قال امراتى جعدة بنت الاشعث‏بن قيس فان معاوية يدس اليها ويامرها بذلک...؛من چون رسول خدا به وسيله زهر از دنيا مى‏روم. گفتند: چه کسى تو را مسموم مى‏کند؟ فرمود: همسرم جعده، دختر اشعث‏بن قيس؛ زيرا معاويه با نيرنگ او را فريب مى‏دهد و او را به آن امر مى‏کند.» به آن حضرت پيشنهاد دادند که او را از خانه‏ ات بيرون کن. فرمود: چنين کارى انجام نمى‏دهم، به چند جهت:

1. در علم خداوند مقدر است که او قاتل من است [و از قضا و قدر حتمى الهى نمى‏توان فرار کرد]؛

2. هنوز جرمى مرتکب نشده است که من او را به عنوان مجازات اخراج کنم؛

3. اخراج او بهانه مىیشود براى حملات و تهمتهاى ناجوانمردانه دشمنان عليه من.»

از همه اينها گذشته، امام وظيفه دارد علم اختصاصى خود را ناديده گرفته، با ديگران همانند افراد عادى رفتار نمايد.

و همين طور امام حسن مجتبى عليه السلام به برادرش امام حسين عليه السلام وصيت کرد که بعد از شهادتش پيکر او را جهت ديدار به روضه مبارک پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله ببرند... و از جمله، فرمود: «واعلم انه سيصيبنى من عائشة مايعلم الله والناس من بغضها وعداوتها لله ولرسوله وعداوتها لنا اهل البيت؛ بدان که به زودى از عايشه بر من ظلمهايى مى‏رسد که خدا و مردم از کينه و بغض او نسبت‏ به خداوند و رسول خدا صلى الله عليه و آله و ما اهل بيت آگاهى دارند.»

بعد از مدتى هم پيش بينى اول به وقوع پيوست که جعده با تحريک معاويه حضرت را مسموم کرد و هم خبر دوم تحقق يافت که عايشه نسبت‏ به جنازه آن حضرت اهانت کرد و طبق برخى نقلها جنازه را تير باران نمودند، و هفتاد چوبه تبر به سوى آن بدن و تابوت هدف‏گيرى شد.

                  

شنبه 29 آذر 1393  4:16 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
victoryone
victoryone
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 6330
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

ديوانه واقعى

امير المؤ منين عليه السلام فرمود: با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر جمعى گذشتيم ، نبى حق فرمود: براى چه گرد هم جمع شديد؟ عرض ‍ كردند: يا رسول الله ، اين مرد ديوانه است كه غش مى كند و ما بر گرد او جمع شديم . پيامبر فرمود: اين ديوانه نيست ، بلكه بيمار است . سپس ‍ فرمود: دوست داريد ديوانه حقيقى را بشناسيد؟ عرض كردند: بلى يا رسول الله ، پيامبر اسلام فرمود: ديوانه آن كس است كه از روى تكبر و غرور راه مى رود، و با گوشه چشمش نگاه مى كند، و شانه هاى خود را از سر بزرگى مى جنباند، و با آنكه گناه خدا را مى ورزد، آرزوى بهشت از خدا دارد.
مردم از شرش آسوده نيستند، و به خيرش اميدى نيست . ديوانه اين است ، ولى اين مرد بيمار و گرفتار است.
شنبه 29 آذر 1393  4:18 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
victoryone
victoryone
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 6330
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

ريا کاری

شداد بن اوس گفت : بر رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد شدم و چهره مباركش را بدان گونه افسرده ديدم كه مرا ناراحت ساخت . عرض كردم : چه پيش آمده است ؟ فرمودند: بر امتم از شرك مى ترسم . عرض كردم : آيا پس از شما مشرك مى شوند؟ فرمودند: آنان خورشيد و ماه و بت و سنگ نمى پرستند، ولى ريا مى كنند و ريا خود شرك است و سپس آيه 110 سوره كهف را تلاوت فرمودند: فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعبادة ربه احدا

هر كس اميد ديدار پروردگار خود دارد، بايد كار شايسته كند و در پرستش ‍ پروردگار خويش ، كسى از شريك نگيرد.

شنبه 29 آذر 1393  4:19 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
دسترسی سریع به انجمن ها