0

مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

 
victoryone
victoryone
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 6330
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

قالَ صلّى اللّه عليه و آله : اَوْ صانى رَبّى بِتِسْع : اَوْ صانى بِالاْ خْلاصِ فِى السِّرِّ وَالْعَلانِيَةِ، وَ الْعَدْلِ فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ، وَ الْقَصْدِ فِى الْفَقْرِ وَ الْغِنى ، وَ اَنْ اءعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنى ، وَ اءعطِيَ مَنْ حَرَمَنى ، وَ اءصِلَ مَنْ قَطَعَنى ، وَ اَنْ يَكُونَ صُمْتى فِكْراً، وَ مَنْطِقى ذِكْراً، وَ نَظَرى عِبْراً.
ترجمه :
فرمود: پروردگار متعال ، مرا به 9 چيز سفارش نمود: اخلاص در آشكار و پنهان ، دادگرى در خوشنودى و خشم ، ميانه روى در نياز وتوانمندى ، بخشيدن كسى كه در حقّ من ستم روا داشته است ، كمك به كسى كه مرا محروم گردانده ، ديدار خويشاوندانى كه با من قطع رابطه نموده اند، و اين كه خاموشيم انديشه و سخنم ، يادآورى خداوند؛ و نگاهم عبرت و پند باشد.

دوشنبه 1 دی 1393  1:43 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza zahra7720
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

می گویند : حضرت عبدالمطلب (قدس) در شب ولادت پیامبر اکرم (ص) نزدیک کعبه خوابیده بود . ناگهان دید که خانه کعبه با همه ارکانش از زمین کنده شد و به جانب مقام ابراهیم به سجده افتاد ٬ سپس راست شد و گفت : الله الکبر ! پروردگار محمد مصطفی ٬ پروردگار من ٬ حالا مرا از نجاستهای مشرکان و پلیدی های کافران پاک گردانید .
سپس بتها لرزیدند و بر رو در افتادند . ناگاه دیدم که مرغان همه بسوی کعبه جمع شدند و کوههای مکه به جانب کعبه مشرف شدند و ابری سفید دیدم که در برابر حجره آمنه ایستاده ٬ قرار گرفته است .
پس به سوی خانه آمنه دویدم و گفتم : من آیا خوابم یا بیدار ؟
آمنه گفت : بیدار هستی .
گفتم : نوری که در پیشانی تو بود چه شد ؟
گفت : در آن فرزند است که از من جدا شد و مرغی چند او را از من گرفته اند و به دست من نمی گذارند ٬ و این ابر برای ولادت او بر من سایه افکنده است .
گفتم : فرزند مرا بیاور تا او را ببینم .
گفت : تا سه روز نخواهند گذاشت که او را ببینی.
سپس داخل حجره شدم . دیدم مردی بیرون آمد و گفت : برگرد که احدی از فرزندان آدم او را نمی بیند تا همه ملائکه او را زیارت بکنند.
پس بر خود لرزیدم و برگشتم .۱

۱) جلاء العیون

   

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه   ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را  ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا

                                     

           برای ظهورش صلوات........ اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

 
 
دوشنبه 1 دی 1393  6:00 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza zahra7720
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

پیامبری که معجزه نداشت!
عده‌ای از مخالفان اسلام به منظور پایین آوردن مقام و منزلت پیامبر عزیزمان، ادعا کرده‌اند که پیامبر اسلام معجزه‌ای جز قرآن نداشت و تنها به وسیله آن مردم را به سوی خود می‌خواند...
 برخی از آن‌ها پا را فراتر نهاده و بر همین اساس از ریشه، پیامبری حضرت محمد صلّی الله علیه و آله را زیر سوال برده‌اند.
فندر، کشیش معروف آلمانی می‌گوید:
از شرایط نبوت، ظهور معجزه است که محمد دارای آن نبوده است. زیرا در قرآن به صراحت آمده است:
«وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیاتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذیرٌ مُبینٌ.»  1
و گفتند: چرا بر او از طرف پروردگارش معجزاتی نازل نمی‌شود؟ بگو: معجزات تنها نزد خداست (و به فرمان او نازل میشود نه به میل دیگران) و من فقط هشدار دهنده‌ای آشکار هستم.
وی به آیات 93 سوره اسراء و 109 سوره انعام نیز استناد کرده است.  2
«مسیو ژرژ دوروی» نیز در کتاب خود عکسی از آن حضرت کشیده که قرآنی در دست دارد و در حال ورق زدن آن است. او در زیر آن عکس، نوشته است: «چون از این بزرگوار معجزه می‌خواستند در پاسخ به آنان می‌گفت: اختیار معجزه در دست من نیست و این نعمت به من عنایت نشده است.» 3
پاسخ ‌ها:
در برابر این ادعای بی ریشه، پاسخ‌های فراوانی وجود دارد، که ما به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
پاسخ اول:
پیامبر اکرم، بنابر شواهد قطعی و متواتر تاریخی، به جز قرآن معجزات فراوانی داشته است که برخی تعداد آن را افزون بر چهار هزار معجزه دانسته‌اند .4 معجزاتی نظیر شق القمر، آگاهی از درون دیگران، شفای بیماران که بیان یک یک آن‌ها سخن را به درازا خواهد کشاند.
گروهی از این معجزات، مربوط به پیشگویی‌های پیامبر است که در قرآن نیز به برخی از آن‌ها اشاره شده است. حتی اگر فرض کنیم که قرآن به تنهایی معجزه به حساب نمی‌آید، پیش گویی های قرآن که از زبان پیامبر به مردم ارائه شده، معجزه‌ای محکم و استوار خواهد بود که جای هیچ تردیدی را باقی نمی‌گذارد. نمونه بارز این پیش گویی ها پیروزی امپراطوی بزرگ روم بر حکومت پر قدرت و پهناور ایران است.
در دوران خسروپرویز، جنگی طولانی میان ایرانیان و رومیان در گرفت که 24 سال ادامه یافت. در حدود سال 616میلادی ایرانیان به روم شرقی حمله کردند و آن‌ها را شکست دادند. دولت روم شرقی که گرفتار شکست سختی شده بود تا آستانه انقراض پیش رفت و دولت ایران تمام متصرفات آسیایی او را به همراه مصر تسخیر کرد.
این پیروزی چنان اقتداری به حکومت خسروپرویز بخشید و چنان ضعفی را بر دولت رومیان حاکم کرد که حتی خیال دگرگونی این وضعیت در ذهن احدی نمی‌گنجید. اما در همین شرایط قرآن می‌گوید:
غُلِبَتِ الرُّومُ. فی أَدْنَی الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ. فی بِضْعِ سِنین ... 5
رومیان مغلوبِ (ایرانیان) شدند. (این شکست) در نزدیک‌ترین سرزمین (رخ داد) ولی آنان بعد از مغلوب شدن، در آینده نزدیکی پیروز خواهند شد. (این پیروزی) در چند سال (آینده خواهد بود)
رومیان در سال 622 میلادی به ایران حمله کردند و پس از شکست های پی در پی که به لشکر خسروپرویز وارد ساختند، در سال 628، پیروز نهایی میدان شدند. یعنی درست 12 سال پس از شکست سنگینی که از ایرانیان خورده بودند. شکست رومیان در حدود سال هفتم بعثت و پیروزی آنان در حدود سال ششم یا هفتم هجری بوده است.
اکنون این سؤال مطرح است که آیا یک انسان با علم عادی می‌تواند این چنین قاطعانه از حادثه‌ای به این مهمی خبر دهد؟ حتی اگر فرض کنیم که این جریان از نظر سیاسی قابل پیش بینی باشد که نبود، باید با احتیاط و احتمال بیان می‌شد. اما این آیات چنان با صراحت و قاطعیت است که اگر خلاف آن پیش می‌آمد، بهترین سند برای نبوت پیامبر بود.
پاسخ دوم :
با مراجعه به آیات استناد شده توسط مخالفان در می‌یابیم که این آیات، مربوط به معجزات درخواستی و پیشنهادی است، نه معجزات اثباتی و ابتدایی. بسیاری از کافران با معجزات و قراین فراوانی که از پیامبر دیده بودند، می‌دانستند که او راست می‌گوید. اما با این حال ایمان نیاوردند و به دنبال یافتن حقیقت نبودند. آنها می‌خواستند از یک سو اعجاز قرآن را نادیده بگیرند و از سوی دیگر با بهانه جویی‌های پی در پی، معجزه را به صورت بازیچه‌ای بی ارزش در آورند. گویا در خواست معجزه یکی از سرگرمی‌های آنان شده بود و هر کدامشان پیشنهادی مسخره آمیز را به پیامبر ارائه می‌دادند.
روشن است که پاسخ گویی به چنین درخواست‌هایی، عاقلانه نیست و همان معجزات گذشته برای آن‌ها کافی می‌باشد.
پاسخ سوم :
کیفیت معجزه از کمیت آن پر اهمیت‌تر است. به نظر شما درست است که معجزه را مثل هندوانه، کیلویی و مثل تخم مرغ دانه‌ای حساب کنیم؟
بر فرض که پیامبر اسلام تنها یک معجزه داشته باشد که مسلما این طور نبوده، اگر ارزش همین یک معجزه بالاتر از همه معجزات پیامبران گذشته باشد، آیا همین یک معجزه کافی نخواهد بود؟
آیا ارزش یک معجزه جاویدان با معجزه‌های فراوانی که محدود به یک زمان کوتاه هستند، قابل مقایسه است؟
مسلما معجزه بزرگی همچون قرآن که ماهیتا متفاوت با همه معجزات انبیاء گذشته است، برای اثبات پیامبری نبی اکرم، کافی است.

معجزه‌ای که پس از 1400 سال هر روز که از عمرش می‌گذرد، بر تازگی آن افزوده می‌شود و محتوای ناب آن پدیدارتر می‌گردد. معجزه‌ای که نه دست تحریف به آن گشوده شده و نه کسی توانسته مثل آن را بیاورد.با مراجعه به آیات استناد شده توسط مخالفان در می‌یابیم که این آیات، مربوط به معجزات درخواستی و پیشنهادی است، نه معجزات اثباتی و ابتدایی. بسیاری از کافران با معجزات و قراین فراوانی که از پیامبر دیده بودند، می‌دانستند که او راست می‌گوید. اما با این حال ایمان نیاوردند و به دنبال یافتن حقیقت نبودند.

پاسخ چهارم :
صاحبان همه ادیان الهی قبول دارند که معجزه کاری است خارق العاده که با «اذن خداوند» در اختیار پیامبران قرار می‌گیرد. بنابراین فرستادن معجزه با اراده و فرمان خداوند صورت می‌پذیرد و هیچ یک از پیامبران خدا، دخالتی در آن ندارند.
آیات مورد استناد مخالفان نیز در صدد بیان همین نکته است که معجزه تنها با اذن خداوند امکان پذیر است و پیامبر، بشری همچون دیگران است و تنها وظیفه پیام رسانی را بر عهده دارد. بنابراین اگر خداوند صلاح بداند اجازه معجزه را صادر می‌کند. اما اگر آن را به صلاح دین و مردم نداند، اجازه آن را به هیچ پیامبری نخواهد داد.
پاسخ پنجم :
پیامبران گذشته نیزهمیشه به معجزات پیشنهادی دیگران جامه عمل نپوشانده اند. برای نمونه یکی از درخواست‌های قوم بنی اسرائیل از حضرت موسی این بود که خدا را به ما نشان بده. اما ببینیم خداوند در برابر چنین درخواستی چگونه عمل کرده است. قرآن می‌گوید:
اهل کتاب از تو می‌خواهند که کتاب و نوشته‌ای از آسمان به رایشان فرود آوری. آن‌ها از موسی بزرگ‌تر از آن را خواستند و گفتند: «خدا را آشکارا به ما نشان بده!» پس به سزای این ظلم و ستمشان صاعقه آنان را فراگرفت. 6
پی نوشت ها
1- سوره عنکبوت, آیه 50.
2- میزان الحق, ص 227.
3- ر.ک : آیت الله سبحانی, منشور جاوید, ج 7, ص 208.
4- برای اطلاع بیشتر می توانید به کتاب مدینة المعاجز نوشته سید هاشم بحرانی مراجعه کنید.
5- سوره روم, آیه 1 تا 3.
6- سوره نساء, آیه 153.
منبع:tebyan.net

   

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه   ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را  ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا

                                     

           برای ظهورش صلوات........ اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

 
 
دوشنبه 1 دی 1393  6:10 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza zahra7720
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

راهی طولانی تا ساحل دریای بی پهنای اسوه ای یگانه

حضرت محمد

«به درستی که صبر نیکوست مگر بر دوری تو و بی تابی بد است مگر بر مصیبت تو. قطعا که مصیبت تو بسیار بزرگ است و هر مصیبتی قبل و بعد از آن، ناچیز.[1] اگر نبود كه امر فرمودی به شكیبائى و نهى كردی از بی ‌تابی، آنچنان بر تو میآ‌گریستیم که اشکی كه از چشم مى‏آید تمام گردد.... فداى تو باد پدر و مادرم، ما را نزد پروردگار خود یاد كن، ما را از یاد مبر».[2]

مصیبت از دست دادن رسول خدا صلی الله علیه و آله آنچنان بزرگ است که امیرالمومنین علی علیه السلام در هنگام دفن زهرای اطهر نیز، برای تسلای دل داغ دار خویش چنین می ‌گوید:

« اى پیامبر، از فراق دختر برگزیده و پاكت پیمانه صبرم لبریز شده و طاقتم از دست رفته، اما پس از رو برو شدن با رحلت تو، هر مصیبتى به من برسد قابل تحمل است؛ با دست خود تو را در میان قبر قرار دادم، و هنگام رحلت سرت بر سینه‏ام بود كه قبض روح شدى، فانا للّه و انا الیه راجعون».[3]

خدای متعال به اهل اسلام می گوید: «قطعا رسول خدا برای شما الگویی نیکو است؛ برای آنها که به خدا و قیامت امید داشته و بسیار یاد خدا کنند.»[4]

آنچه مهم است شناختن آن جناب و الگو پذیری از ایشان است. و یکی از بهترین منابع برای شناخت رفتار و اخلاق فرستاده خدا، کتاب خدا است. در قرآن علاوه بر توصیف هایی که برای رسول الله صلی الله علیه و آله آمده است، دستورهای فراوانی نیز به ایشان داده شده است.

از آنجا که رسول خدا صلی الله علیه و آله مطیع کامل دستورات الهی بوده، تمام آنها را با میل و رغبت کامل انجام می داد. یکی از راه های شناخت رفتار ایشان همین دستورهای خدای متعال به او است؛ چه اینکه قطعا پیامبر صلی الله علیه و آله این دستورها را اجرا کرده است. پس مفاد تمام این دستورات نیز جزو سیره و رفتار رسول الله صلی الله علیه و آله به حساب می آید.

پناهگاه شجاعانِ میدان نبرد

شجاعت، استواری و انعطاف ناپذیری پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر کفار و منافقان بسیار شدید بود. آن حضرت چنان بود که امیر المومنین علی علیه السلام، پهلوان صحنه های سخت نبرد، چنین می گوید: «آنگاه که جنگ بسیار شدید می شد، ما همگی به رسول خدا صلی الله علیه و آله پناه می‌بردیم، در این حال هیچ کس از او به دشمن نزدیکتر نبود!»[5]

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پیروان خود را به خوبی ها خوانده، از بدی ‌ها پرهیز می دهد، پاکی ها را برایشان جایز و آنان را از پلیدی ها بر حذر می ‌دارد و زنجیرهایی را که بر خود بسته اند از آنان باز می ‌کند

سرسخت با دشمنان خدا، مهربان با دوستان خدا

ایشان همان کسی است که خدای متعال رفتارش با کفار را شدید و سخت می ‌داند.[6] رسول خدا صلی الله علیه و آله با کفار و منافقان جنگیده و بر آنان تنگ گرفته است.[7] او مامور بود در برابر کافران، جهادی بزرگ راه بیاندازد.[8] رسول گرامی صلی الله علیه و آله نه تنها خود با اهل کفر می‌جنگید، بلکه به دستور الهی مومنان را نیز بر این کار ترغیب می کرد.[9]

اما همین مردِ بزرگ میدان جهاد، و انسان سختگیر بر دشمنان خدا، چنان قلب رئوفی دارد که خدا در توصیفش او را رحمتی برای تمام انسانها می داند![10] او کسی است مقصد رسالتش نجات همه انسانها، از تاریکی‌ها به روشنایی بود.[11] فرزند عبدالله آنقدر بر گمراهی و هدایت نشدن کافران غصه خورد که خدای متعال -که خود سرچشمه همه رحمت ها و مهربانی ها است- دو بار با حالتی عتاب گونه به او فرمود: «چه بسا از غصه ی اینکه ایمان نمی‌آوردند] و از ظلمتها به نور کوچ نمی کنند[خودت را دق دهی!»[12] خدای متعال رسولش را به مردم (چه مومن و چه غیر مومن) چنین معرفی می کند: « رسولی نزدتان آمد که از خودتان است. سختی های شما بر او گران بوده، برای نجات و هدایت شما حرص می‌خورد».[13]

 

ادامه دارد ...............

دوشنبه 1 دی 1393  7:04 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

ادامه راهی طولانی تا ساحل دریای بی پهنای اسوه ای یگانه

 

حضرت محمد

 

 

 

 

 

 

باده آب حیات بر لبان تشنگان ایمان

هر چند در قرآن آیات متعددی در موضوع دلسوزی رسول خدا صلی الله علیه و آله برای تمام مردم آمده است، اما رفتار آن جناب با اهل ایمان توصیفی زیباتر دارد.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، مومنان را به آب حیات دعوت کرده است، آبی که هر کس از آن بنوشد زنده خواهد شد.[14] او آنچنان در راه رساندن این آب، خود را به زحمت انداخته است، که خدای مهربان با حالتی تند می فرماید:

«طاها![15] ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا خود را اینقدر در سختی بیاندازی».[16]

خدای متعال در پایان آیه هایی که در آن رسولش را برای عموم مردم معرفی کرده است، وصفی مخصوصِ ارتباط پیامبر صلی الله علیه و آله با مومنان اضافه می کند تا بفهماند او برای اهل ایمان دلسوزی چند برابر دارد:

«رسولی نزدتان آمد که از خودتان است. سختی های شما بر او گران بوده، برای نجات و هدایت شما حرص می خورد و بر مومنانِ شما، رووف و مهربان است».[17]

در همان آیه که رسول خدا صلی الله علیه و آله و همراهانش مدال شدت و استواری در برابر کفار را از خدا دریافت می‌کنند، بلافاصله به زینت رحمت با یکدیگر نیز آراسته می شوند:

«محمد، رسول خدا و آنان که با اویند، بر کفار شدید، اما با یکدیگر مهربانند».[18]

فرزند عبدالله آنقدر بر گمراهی و هدایت نشدن کافران غصه خورد که خدای متعال -که خود سرچشمه همه رحمت ها و مهربانی ها است- دو بار با حالتی عتاب گونه به او فرمود: «چه بسا از غصه ی اینکه ایمان نمی آوردند ]و از ظلمت ها به نور کوچ نمی کنند[ خودت را دق دهی!»

پیامبر صلی الله علیه و آله که خدایش او را رحمتی برای همه معرفی کرده است، به مدد رحمت الهی، علاوه بر این مهربانی عمومی، با اهل ایمان نرمی ویژه ای دارد؛ نرمی ای که به دنبال آن، از خطاهاشان چشم پوشیده، برایشان از درگاه الهی استغفار می کند:

«پس با مدد رحمت الهی، با آنان (مومنان) نرم شدی... پس آنان را ببخش و برایشان استغفار کن».[19]

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پیروان خود را به خوبی ها خوانده، از بدی‌ها پرهیز می دهد، پاکی ها را برایشان جایز و آنان را از پلیدی ها بر حذر می دارد و زنجیرهایی را که بر خود بسته‌اند از آنان باز می کند.[20] پیامبر صلی الله علیه و آله، اهل ایمان را از آلودگی ها تطهیر کرده، باعث رشد و آراستگی آنان شده و با صلوات فرستادن بر آنان، به آنان آرامش می بخشد.[21]

تمام این‌ها اوصافی است که خدای متعال در کتاب خود برای آخرین فرستاده خویش بیان فرموده است. اما شاید زیباترین تعبیر در مورد رفتار رسول الله صلی الله علیه و آله با مومنان، زیر پَر گرفتن پیروانش باشد: «به مومنان رسیدگی کن و با لطف و رحمت آنان را در بر گیر و مراقبشان باش».[22]

 

راهی که باید طی کرد

اگر اینها، رفتار و سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله است و ما باید از ایشان الگو بگیریم، اگر ما نیز باید با کافران شدید و با مومنان[23] چنین رفتار مهربانانه ای داشته باشیم، هنوز تا نزدیک شدن به ساحل دریای بی پهنای رفتار آن اسوه‌ی یگانه ، راه طولانی ای را باید طی کنیم.

 

پی نوشت:

[1] - نهج البلاغه(صبحی صالح)، کلمات قصار 292.

[2] - نهج البلاغه(صبحی صالح)، خطبه 235.

[3] - ترجمه‏ گویا و شرح‏ فشرده‏اى‏ بر نهج‏البلاغه، ج2، صفحه‏ى 358.

[4] - احزاب،21.

[5] - نهج البلاغه صبحی صالح، غریب کلامه، ش 9.

[6] - فتح29.

[7] - توبه73 و تحریم9.

[8] - فرقان 52.

[9] - انفال65.

[10] - انبیاء،107. آنجا که غیر مسلمانان در برابر اسلام علم جنگ برداشته، دست به توطئه و آسیب رسانی میزنند، رسول خدا صلی الله علیه و آله به شدت بر آنان میخروشد. همچنین اگر مانع ترویج اسلام و رسیدن پیام آن به دیگران شوند، نبی مکرم صلی الله علیه و آله با قدرت در رفع مانع تلاش میکند. اما در غیر این صورت، و حتی در همین حال نیز، برای گمراهان دلسوز بوده، اگر خودشان روزنه امیدی باز گذاشته باشند او در جهت هدایتشان کوشش میکند.

[11] - ابراهیم،1.

[12] - شعرا،3 و نزدیک به همین معنا کهف،6.

[13] - توبه، 128.

[14] - انفال24: هرچند مورد آیه مربوط به جهاد با دشمن است اما همانطور که علامه طباطبایی فرموده است منظور آیه این است که تمام دعوتهای رسول خدا صلی الله علیه و آله زنده کننده است. ر.ک: تفسیر المیزان،ج9،ص45.

[15] - بنا بر برخی روایات، طاها یکی از نامهای رسول خداست: ر.ک: البرهان، ج3، ص748 و المیزان، ج14، ص127.

[16] - طه،1و2.

[17] - توبه، 128.

[18] - فتح29.

[19] - آل عمران، 159. نکته ی قابل توجه در این آیه این است که خدایی که به رسولش دستور میدهد برای مومنان استغفار کند، در آیه 80 سوره توبه میفرماید: «اگر برای منافقان هفتاد بار هم استغفار کنی، هرگز خدا آنان را نخواهد بخشید!!»

[20] - اعراف،158.

[21] - توبه،103.

[22] - حجر،88 و شعرا،215. برای روشن شدن معنای دقیق آیه ر.ک: المیزان، ج12،ص 192 و193.

[23] - روشن است که منظور از مومنان، اهل اسلام است با تمام مراتب و درجات گوناگونی که دارند نه فقط امثال سلمانها و خمینی ها؛ و حتی نه فقط امثال پارسایان و شهدا که منظور تمام آنانی است که قدم در راه اسلام گذاشته، ابراز علاقه به رسول خدا صلی الله علیه و آله می کنند (و البته نه منافقان و فریب کاران. به عنوان مثال ر.ک: پاورقی19).

دوشنبه 1 دی 1393  7:06 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

هنر امام مجتبی علیه السلام در تبدیل تهدید به فرصت

امام مجتبی

دوران امامت امام حسن مجتبی علیه السلام شامل دو وضعیت است. در پی بیعت عمومی مردم با ایشان بعد از پدر در همان کوفه به عنوان حاکم مسلمین باقی ماندند تا اینکه کش و قوس جریانات و خیانتهای بزرگان و سستی های یاران و جهالت خوارج باعث شد آن حضرت راهی کم اشکال تر از صلح با معاویه نداشته باشند و به این امر رضایت دادند. در اینجا می‌خواهیم به نقش امام مجتبی علیه السلام در تبدیل تهدید به فرصت بیشتر بیندیشیم.

 

حجت خدا به مدینه باز می‌گردند

اکثر دوران امامت حضرت مجتبی علیه السلام مربوط به بعد از صلح و عزیمت به مدینه است. ایشان در این دوران طبق مفاد صلحنامه ، در امور حکومت دخالتی نمی‌کردند؛ در عین حال وظایف فراوان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر دوش خود احساس می‌کردند که به خوبی از عهده آنها برآمدند.

این دوره که حدوداً ده سال به طول انجامید، اقتضائات خاصی داشت. معاویه به عنوان حاکم مسلمین برای خود بیعت گرفته بود و به جز کارهای تبلیغاتی، صلحنامه خود با امام حسن علیه السلام را نیز مدرک مشروعیت حکومت خویش گردانیده بود. وجود چنین فردی در رأس امور مسلمین، تهدید بزرگی برای اسلام بود؛ اما تحمل و دوراندیشی در نحوه مبارزه با او، کم ضررترین گزینه در میان انتخابهای امام حسن علیه السلام بود.

صلح حسنی مقدمه ساز قیام حسینی

امام حسن علیه السلام حلقه‌ای از زنجیر پیوسته جانشینان دوازده‌گانه پیامبر صلی الله علیه و آله بود. ایشان به خوبی از شرایط زمانه خویش آگاه بود. مردم زمانه و شخصیت معاویه و آینده‌ای را که امت اسلامی با سستی هایشان برای خود رقم می‌زدند را به خوبی تشخیص می‌داد و واقعه عاشوراء را نیز مدّ نظر قرار داده بود. بنابراین در تحلیل صلح امام حسن علیه السلام و اقامت ده ساله در مدینه تا زمان شهادت به این امر باید توجه کنیم که امام حسن علیه السلام آنچه را که مردمِ باتجربه نیز نمی‌دیدند، در خشت خام می‌دید.

 

دوستانی که نتوانستند امام عصر خویش را درک کنند

از میان کسانی که در دوران آن حضرت می‌زیستند و جزو همفکران امام مجتبی علیه السلام نیز بوده‌اند اعتراضات و جملات ناسزایی نقل شده است که تکرار آن برای ما دردناک است. از جملات آنان چند نکته دستگیر ما می‌شود:

اول آنکه حتی دوستانی که در جهاد و پاکبازی آنان شکی نبود نیز درک کاملی از شرایط نداشتند و از جریانات صلح احساس سرافکندگی و ذلت می‌نمودند.

از امام مجتبی علیه السلام می‌آموزیم که گاه تکلیف به اقدامی داریم که نتیجه آن سالها و یا حتی قرنها بعد از مرگ ما ظاهر شود. این امر نباید ما را در مسیرمان سست کند

دوم آنکه امام با دیدی وسیع نسبت به حال و آینده تصمیم به صلح گرفتند و از این جهت تحلیلی فوق تحلیلهای عادی داشتند.

سوم آنکه راحتی ما در بیان تحلیل های جامع درباره صلح آن حضرت مرهون فاصله زمانی ما با آن دوران و رهایی مان از جوّ آن زمانه و نیز اطلاع از وقایع آینده اسلام است. ما هم اگر در آن دوران بودیم، بعید بود بتوانیم خود را از اشتباهات عمومی خارج کنیم.

چهارم آنکه شناختی که ما هم اکنون درباره عصمت ائمه اطهار علیهم السلام داریم مرهون تدبیرهای خود آن معصومین علیهم السلام و تلاشهای علماء است و متأسفانه مردمی که در کنار امام مجتبی علیه السلام بودند از عصمت ایشان بی‌اطلاع یا غافل بوده‌اند.

 

ادامه دارد ...................

 

دوشنبه 1 دی 1393  7:07 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

ادامه هنر امام مجتبی علیه السلام در تبدیل تهدید به فرصت

 

امامت در نقطه حساس تاریخ

سستی مردم راه تسلط معاویه را بر ایشان باز کرده بود و امام حسن علیه السلام در آن شرایط حساس به وظایف امامت خویش عمل می‌نمود. ایشان به بهترین وجهی به مقابله مکرهای معاویه پرداختند. آن حضرت می‌دانستند که مقابله فیزیکی با او دیگر ممکن نیست و باید از جبهه دیگری با معاویه جنگید، از این رو با ملزم کردن معاویه به شروطی، صلحنامه را امضاء نمودند و پس از مدت کوتاهی کوفه را برای همیشه ترک کرده، به مدینه بازگشتند.

بازگشت امام مجتبی و امام حسین علیهماالسلام و خاندان ایشان به مدینه سرآغاز فصل جدیدی در حیات پیوسته ائمه اطهار علیهم السلام است. این وضعیت حتی تا اواخر دوران امام حسین علیه السلام نیز به طول انجامید. امام حسن علیه السلام منتظر برچیده شدن ظلم معاویه و امثال معاویه بودند و این امر جز با ترک حکومت محقق نمی‌شد.

مقابله با دستگاه تبلیغاتی سیاسی معاویه از عهده هیچ کس جز ایشان بر نمی‌آمد و ایشان مراقب بودند که برنامه های معاویه در عادی نشان دادن روابط با ایشان به سرانجام نرسد.

شهادت امام حسن (ع)

تبدیل تهدید به فرصت

بعد از آن همه خیانت ها و سستی هایی که در سپاه کوفه وجود داشت، اگر امام مجتبی علیه السلام به جنگ با معاویه ادامه می‌دادند، دیری نمی‌گذشت که حادثه ننگینی پیش می‌آمد. مثلاً لشکریان، خود آن حضرت را نیز تسلیم معاویه می‌کردند(1). از امام مجتبی علیه السلام نقل شده است که اگر آن صلح انجام نمی‌شد، شیعیان تماماً کشته می‌شدند.(2)

قبول صلحنامه و اقامت امام مجتبی علیه السلام در مدینه اقدامی بود که تهدیدهای معاویه را تبدیل به فرصت نمود. هرچند مفتضح شدن معاویه و برچیده شدن حکومت فرزندان ابوسفیان در سالیان دراز بعد واقع شد؛ اما همه این پیروزیها جز در سایه اقدامات امام مجتبی علیه السلام محقق نمی‌گشت.

اقدام دیگر آن حضرت، معرفی کردن چهره واقعی معاویه برای تاریخ است. معاویه فردی بود که از رسانه‌های وقت، بیشترین استفاده را در موجه نشان دادن خود برد. ساختن احادیث جعلی یکی از کارهای او بود. اگر اقدامات ائمه اطهار علیهم السلام نبود، هم اکنون ما معاویه را فردی دیندار و خیرخواه و مهربان تصور می‌کردیم و مقام او را گرامی می‌داشتیم، اما امام حسن علیه السلام به طرُق گوناگونی چهره واقعی او را به مردم شناساندند.

با وجود آنکه بسیاری از شروط امام مجتبی علیه السلام در صلحنامه توسط معاویه شکسته شد، وجود این شروط و ثبت شدن آن در تاریخ برای شناسایی شخصیت معاویه بسیار راهگشاست. اینکه معاویه متعهد بود که به امام علی علیه السلام ناسزا گفته نشود و اینکه متعهد شده بود که برای خودش جانشین تعیین نکند ولی به خلاف عهد خود عمل کرد، سر نخ هایی برای شناخت درست معاویه در ورای همه تبلیغات او به دست ما می‌دهد. شروط دیگر نیز شنیدنی است: معاویه باید بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کند و حضرت مجتبی علیه السلام او را "امیرالمومنین" نخواند.(3)

بازگشت امام به مدینه باعث شد که با فراغت بالی که از امور حکومتداری برای ایشان پیدا شده بود، جلوه‌گر عملی اخلاق پیامبر صلی الله علیه و آله به مردم باشند. شاید اگر این فرصت دست نداده بود، کسی پیدا نمی‌شد که حالات مخصوصی را که ایشان در خصوص عبادت داشتند برای ما گزارش کند. قطره‌ای از حلم و بردباری فراوان، بخشش و انفاقات بسیار و بزرگمنشی‌های ایشان در کتابها برای ما به یادگار مانده است. شرح انفاقهای ایشان نیز شنیدنی است. مثلاً سه بار در طول عمر هرچه داشت، حتی کفشهای خود را به دو قسمت تقسیم کرد و نیمی از همه اموال خویش را در راه خدا داد. ایشان در طول عمر خود پیاده و گاه برهنه‌پا بیست و پنج بار به خانه خدا رفت و جریانات توجهات ایشان به خدای تعالی و یادآوری آخرت نیز برای مردم دوران ما باورنکردنی می‌نماید. (4)

راحتی ما در بیان تحلیل های جامع درباره صلح آن حضرت مرهون فاصله زمانی ما با آن دوران و رهایی مان از جوّ آن زمانه و نیز اطلاع از وقایع آینده اسلام است. ما هم اگر در آن دوران بودیم، بعید بود بتوانیم خود را از اشتباهات عمومی خارج کنیم

صلح حسنی با معاویه، نسخه ‌ای از صلح نبوی با کافران قریش

این مدت، فرصتی بود که هر چند در ظاهر تهدید و ذلت به حساب می‌آمد، در باطن زمینه ساز موفقیتها و پیروزمندیهای اوصیاء پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. از این روست که خود امام مجتبی علیه السلام صلح خویش را به صلح پیامبر صلی الله علیه و آله با کافران مکه در جریان حدیبیه  تشبیه ‌نمودند(5) صلحی که به نظر بسیاری از اصحاب آن حضرت – یا حتی مردم زمان ما - ننگ آور به حساب آمد؛ اما اثرات موفقیت آمیز آن سالهای بعد برای مردم آشکار شد به گونه‌ای که در آن شرایط با جنگ هرگز نمی‌شد آن موفقیتها به دست آید. مثلاً افراد زیادی در آن دوران و بر اثر قرارداد صلح توانستند با اسلام آشنا شده و مسلمان گردند.

از تشبیهی که امام مجتبی علیه السلام درباره صلح خویش با معاویه نموده‌اند در می‌یابیم که برکات فراوانی که برای اسلام و تشیع پیدا شد، در اثر تدبیرهای امام مجتبی علیه السلام رخ داده است. جریان عاشورا و تأثیری که آن قیام در لرزاندن دائمی تدبیر ظالمان و مزوران تاریخ اسلام نیز ریشه در اقدامات امام مجتبی علیه السلام دارد. در حقیقت امام مجتبی علیه السلام شرایط را به گونه‌ای مهیا نمودند که زمینه حرکت اصلاحی امام حسین علیه السلام بتواند به وجود بیاید. از این رو امام مجتبی علیه السلام الگوی کاملی برای تبدیل تهدید به فرصت می‌باشد.

 

تکلیف ما برای نتایجی که به عمرمان کفاف نمی‌دهد

از امام مجتبی علیه السلام می‌آموزیم که گاه تکلیف به اقدامی داریم که نتیجه آن سالها و یا حتی قرنها بعد از مرگ ما ظاهر شود. این امر نباید ما را در مسیرمان سست کند.

 

پی نوشت:

1.     رک: احتجاج، ج2، ص290.

2.     علل الشرایع، ج1، ص 211.

3.     شروط صلحنامه در کتابهای مختلف از جمله کتاب زندگینامه چهارده معصوم علیهم السلام تألیف جناب سید محسن خرازی و سایر نویسندگان قابل مطالعه است.

4.     بحار الانوار، ج43، ص331.

5.     علل الشرایع، ج1، ص211.

دوشنبه 1 دی 1393  7:08 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

گزارش حضرت امام حسن عليه السلام از کیفیت شهادت خود

طبق روایات فراوان، ائمه اطهار علیهم السلام از علوم غیبی به اذن الهی آگاهی دارند  و امام حسن علیه السلام نیز از چنین علمی برخوردار بود، از جمله: اطلاع دادن آن حضرت از کیفیت شهادت و ماجرای بعد از آن است که فرمود: «انا اموت بالسم کما مات رسول الله صلی الله علیه و آله: قالوا: ومن یفعل ذلک بک؟ قال امراتی جعدة بنت الاشعث بن قیس فان معاویة یدس الیها ویامرها بذلک ... ;  من چون رسول خدا به وسیله زهر از دنیا می روم . گفتند: چه کسی تو را مسموم می کند؟ فرمود: همسرم جعده، دختر اشعث بن قیس; زیرا معاویه با نیرنگ او را فریب می دهد و او را به آن امر می کند .» به آن حضرت پیشنهاد دادند که او را از خانه ات بیرون کن . فرمود: چنین کاری انجام نمی دهم، به چند جهت:

1 . در علم خداوند مقدر است که او قاتل من است [و از قضا و قدر حتمی الهی نمی توان فرار کرد] ;

2 . هنوز جرمی مرتکب نشده است که من او را به عنوان مجازات اخراج کنم;

3 . اخراج او بهانه می شود برای حملات و تهمتهای ناجوانمردانه دشمنان علیه من .»

از همه اینها گذشته، امام وظیفه دارد علم اختصاصی خود را نادیده گرفته، با دیگران همانند افراد عادی رفتار نماید .

و همین طور امام حسن مجتبی علیه السلام به برادرش امام حسین علیه السلام وصیت کرد که بعد از شهادتش پیکر او را جهت دیدار به روضه مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ببرند ... و از جمله، فرمود: «واعلم انه سیصیبنی من عائشة مایعلم الله والناس من بغضها وعداوتها لله ولرسوله وعداوتها لنا اهل البیت; بدان که به زودی از عایشه بر من ظلمهایی می رسد که خدا و مردم از کینه و بغض او نسبت به خداوند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و ما اهل بیت آگاهی دارند .»

بعد از مدتی هم پیش بینی اول به وقوع پیوست که جعده با تحریک معاویه حضرت را مسموم کرد و هم خبر دوم تحقق یافت که عایشه نسبت به جنازه آن حضرت اهانت کرد و طبق برخی نقلها جنازه را تیر باران نمودند، و هفتاد چوبه تبر به سوی آن بدن و تابوت هدف گیری شد .

   

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه   ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را  ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا

                                     

           برای ظهورش صلوات........ اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

 
 
دوشنبه 1 دی 1393  7:20 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza zahra7720
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

گرفتار شدن مرد ناصبی با نفرین امام حسن علیه السلام

بعد از داستان صلح حضرت با معاویه، مشاور معاویه، عمروعاص، از امام حسن علیه السلام خواست که در میان سربازان دو سپاه سخنرانی نماید . حضرت با استفاده از فرصت به دست آمده به سخنرانی مبادرت ورزید و بعد از حمد و ستایش الهی، به معرفی خود پرداخت و خود را امام و پیشوای واقعی معرفی نمود، و اضافه کرد که ما خانواده دارای کرامات، و مورد عنایت الهی می باشیم; ولکن چه کنم که از حقم محروم شدم ... .

معاویه از نتایج سخنان حضرت احساس وحشت کرد; لذا از او خواست که سخنان خود را قطع نماید، حضرت نیز مجبور شد سخنرانی خود را نیمه تمام گذارد . وقتی آن حضرت نشست، عده ای به او جسارت کردند . از جمله، یک جوان ناصبی از بین مردم از جا بلند شده و به حضرت امام حسن علیه السلام و پدر بزرگوارش اسائه ادب نمود . تحمل آن همه فحاشی و تحقیر، سخت بر حضرت گران آمد و از طرف دیگر امکان داشت موجب شک و تردید راهیان ولایت و امامت گردد; بنابراین، حضرت دست به دعا برداشت و عرضه داشت: «اللهم غیر ما به النعمة واجعله انثی لیعتبر به; خدایا نعمت [مردانگی] را از او سلب کن، و او را همچون زنان قرار بده تا از آن عبرت بگیرد .» دعای حضرت مستجاب شد و جسارت کنندگان در آن مجلس شرمنده شدند .

معاویه به عمروعاص رو کرد و گفت: تو به وسیله پیشنهاد خودت مردم شام را گرفتار فتنه کردی، و آنان به وسیله سخنرانی و کرامت او بیدار شدند . عمروعاص گفت: ای معاویه! مردم شام تو را به خاطر دین و ایمانشان دوست ندارند، بلکه آنان طرفدار دنیا هستند و شمشیر و قدرت و ریاست نیز در اختیار تو قرار دارد; لذا نگران موقعیت خود نباش .

ولی به هر حال، مردم از اثر نفرین امام حسن علیه السلام باخبر شدند و از این امر تعجب می کردند، سرانجام جوان نفرین شده از کار خویش نادم و پشیمان گشته، با همسرش در حالی که گریه می کردند، نزد امام حسن علیه السلام آمدند و از پیشگاه حضرت درخواست عفو و بخشش نمودند، حضرت نیز توبه آنها را پذیرفته، بار دیگر دست به دعا برداشت و از خداوند خواست که جوان نادم به حال اول خود برگردد، و چنین هم شد . بحارالانوار، ج 44، ص 90 - 91، ح 4; خرائج راوندی، ج 1، ص 237; اثباة الهداة، ج 2، ص 557، شماره 10

   

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه   ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را  ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا

                                     

           برای ظهورش صلوات........ اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

 
 
دوشنبه 1 دی 1393  7:23 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza zahra7720
hdarvishie
hdarvishie
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 187
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

پوستری که به همین مناسبت طراحی شد:

برای دیدن تصویر در اندازه اصلی: http://bayanbox.ir/view/7081148977299596577/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7.jpg

مناسب برای نصب در تابلو اعلانات

کار ما در مسجدنما: masjednama.ir

دوشنبه 1 دی 1393  7:58 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza zahra7720
hdarvishie
hdarvishie
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 187
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

پوستر به مناسبت شهادت امام حسن:

اندازه اصلی برای نصب در تابلو اعلانات:

http://bayanbox.ir/view/2147796567320566860/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%D9%86.jpg

کاری از ما در مسجدنما: masjednama.ir

دوشنبه 1 دی 1393  8:00 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza zahra7720
hdarvishie
hdarvishie
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 187
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

پوستر به مناسبت رحلت پیامبر:

در اندازه اصلی جهت نصب در تابلو اعلانات:

http://bayanbox.ir/view/7731480712860715663/%D8%B1%D8%AD%D9%84%D8%AA-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1.jpg

کاری از ما در مسجدنما: masjednama.ir

دوشنبه 1 دی 1393  8:02 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza zahra7720
hdarvishie
hdarvishie
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 187
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

بعضی‌ها از «شخصیت» افراد حساب می‌برند و بعضی‌ دیگر از «شخص» ایشان. مثلا تا وقتی پیامبر اعظم «محمد امین» بود، همه او را می‌ستودند ولی وقتی «محمد رسول الله» شد، به تکذیبش پرداختند و مسخره‌اش کردند! چون آن یکی شخص بود و این یکی شخصیت. بعدها هم که پیامبر به قدرت رسید و حکومت تشکیل داد، خیلی‌ها مسلمان شدند و در ظاهر به او عشق ورزیدند ولی به محض این که از دنیا رفت، دو دستی افسار خلافت را چسبیدند و رهایش نکردند. انگار نه انگار که این شخصِ خدایی، یک شخصیتِ خدایی دارد و آن شخصیت را جز خودِ خدا، کسی به کسی نمی‌دهد. شاید به همین دلیل هم خدا در کتاب وحی‌اش مردم را از این اشتباه بزرگ هشدار می‌دهد:

وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرينَ (آل‌عمران، 144)

بدانيد كه محمد جز فرستاده‌اى كه پيش از او نيز پيامبرانی آمدند و درگذشتند، نيست. آيا اگر او بميرد يا كشته شود، به عقب باز مى‌گرديد و از دين خدا روى برمى‌تابيد؟ هر كس از آيين خدا روى برتابد، بداند كه اندك زيانى به خدا نمى‌رساند. البتّه همه روى برنتافتند، بلكه در ميان شما سپاسگزارانى نيز وجود داشتند، و به زودى خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.

آیا می‌دانستید این آیه را حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بعد از رحلت پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، در خطبه فدکیه قرائت کردند؟

دوشنبه 1 دی 1393  8:03 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza zahra7720
hdarvishie
hdarvishie
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 187
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

خطبه غدیر، شقشقیه پیامبر است. یعنی مجموعه درد دل‌های رسول‌الله. بعضی جمله‌هایش مو را به تن آدم سیخ می‌کند. اصلا آدم انگشت به دهان می‌ماند که چرا پیامبر خدا مرتب یک جمله را تکرار می‌کند: «این حرف من نیست، حرف خداست.» آخر یکی نیست بگوید: «یا رسول‌الله! حرف شما با حرف خدا برای ما فرقی ندارد، چون ما تو را از خدا می‌دانیم.» اما هیچ‌کس چنین نمی‌گوید. پس پیامبر باز هم تکرار می‌کند:

إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَیَّ مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی- وَ هُوالسَّلامُ- أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی.

همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام پروردگارم- که تنها او سلام است- فرمانی آورد که در این مکان به‌پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی‌بن‌ابی‌طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت من و امام پس از من است.

 

انگار هیچ کس در آن دیار، ولایت رسول‌الله را- آن‌طور که شاید و باید- قبول ندارد. پس می‌توان حدس زد که بعد از رسول‌الله چه بر سر آل‌الله بیاید. حتی می‌توان حدس زد که در سال‌های نه چندان دور، با زینت دوش پیامبر چه خواهند کرد... کافی است نگاهی به عاشورا بیندازید تا ببینید عاقبت نپذیرفتن ولایت ولی‌الله را...

دوشنبه 1 دی 1393  8:04 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza zahra7720
hdarvishie
hdarvishie
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 187
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

اين‌ها ريشه‏‌هايى است كه دنبال هر انقلابى هست و بايد هم تحمل كرد و تحمل در اين امر هم براى خداست. همان‌طورى كه رسول خدا(ص) آن‌قدر تحمل كرد در مكه و 10 سال آن‌قدر رنج كشيد، تازه وقتی‌که تشريف آوردند به مدينه، كه رنج‌هاى مكه تمام شد؛ رنج‌هاى جنگ‌هاى پيغمبر، آن‌همه جنگ در مدت ده‌سالى كه در مدينه تشريف داشتند و آن‌همه رنج كه اصحاب ايشان بردند، آن‌همه رنج كه لشكر ايشان برد. اين حال براى ما اين‌قدرها تا حالا حاصل نشده است. آن رنج‌هايى كه براى رسول خدا حاصل شد كه در محاصره، سه سال در يك محاصره، به همه معنا بود كه حتى براى خوراك چيزى پيدا نمى‏كردند، آب‌شان، همه‌چیزشان، بايد از خارج با يك زحمت‌هايى بيايد، آن تا حالا در ايران بحمدالله، نشده است و ما بايد آن را الگوى خودمان قرار بدهيم.

صحيفه امام، ج‏14، ص: 315- سخنرانی درباره لزوم تحمل گرفتاری‌ها

دوشنبه 1 دی 1393  8:05 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza zahra7720
دسترسی سریع به انجمن ها