آنچه که در دین اسلام، جزو نجاسات شمرده شده است، تقریباً مورد اتفاق همه مذاهب اسلامی است، اما اهل سنت، منی را نجس نمیدانند.
سید مرتضی در بیانی که درباره نجاست منی دارد، میگوید: «از فتاوایی که مخصوص شیعه است، نجاست منی است که جز با شستن از بین نمیرود؛ زیرا ابو حنیفه اگر چه نجاست آنرا قبول دارد، اما به نظر وی با ساییدن خشک شده آن، نجاست بر طرف میشود؛ و شافعی نیز آنرا پاک میداند. اما نظری که از مالک نقل شده است که او آنرا نجس میداند و در مورد آن شستن را لازم میداند نیز موافق با نظر شیعه نیست؛ زیرا او در هیچ یک از نجاسات؛ شستن را واجب نمیداند؛ بلکه شستن را مستحب میداند؛ اما شیعه؛ شستن آنرا واجب میداند؛ و ما بحث را در این مسئله در مسائل اختلافی آورده و نظر مخالفین را با ادله کافی رد کردهایم».[1]
بله! همانطور که سید مرتضی بیان کرده است؛ نظر اهل سنت درباره نجاست و عدم نجاست منی اینگونه است:
شافعیان: منی انسان چه زنده و چه مرده، اگر بعد از تمام شدن نه سالگی بیرون آید، پاک است؛ حتی اگر به صورت خون باشد؛ البته اگر بیرون آمدن منی در این حالت از راه معمول باشد(نه از راههای غیر معمول)؛ و گرنه نجس است؛ و دلیل طهارت آن روایتی است که از بیهقی نقل شده است که از رسول خدا(ص) در مورد منی که به لباس رسیده است سؤال کردند؛ پس چنین مضمونی فرمودند که: آن مانند آب دهان یا بینی است.[2]
حنبلیان: منی انسان پاک است؛ اگر از راه عادی و به سبب لذت و بعد از تمام شدن نه سالگی در دختران و ده سالگی در پسران بیرون آید؛ حتی اگر به صورت خون بیرون آید؛ و برای طهارت آن به کلام عائشه استدلال میکنند که گفت: من منی را از روی لباس رسول خدا میسائیدم، سپس حضرت به نماز میرفتند و در همان لباس نماز میخواندند.[3]
اما بر طبق روایاتی که از طریق اهل بیت، درباره سنت پیامبر(ص) در مورد نجاست منی رسیده، این است که منی نجس میباشد. ابن ابی یعفور از امام صادق(ع) روایت میکند: از ایشان درباره لباسی پرسیدم که به آن؛ منی اصابت کرده است؟ آنحضرت فرمود: «اگر میدانی موضعی را که منی ریخته است؛ کجاست؟ همان مکان را با آب شستشو ده، و اگر نمیدانی؛ همه لباس را با آب؛ پاک کن».[4]
بنابراین، اختلاف نظر در این زمینه مبتنی بر پذیرش مرجعیت دینی اهل بیت و یا عدم پذیرش آن است.
[1]. سید مرتضی، علی بن حسین، الانتصار فی انفرادات الإمامیة، ص 95، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1415ق.
[2]. جزیری، عبد الرحمن، غروی، سید محمد، مازح، یاسر، الفقه علی المذاهب الأربعة و مذهب أهل البیت وفقاً لمذهب أهل البیت(ع)، ج 1، ص 75، دار الثقلین، بیروت، 1419ق.
[3]. همان.
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 53، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.