0

عبادت امام على(ع)(2) - انديشه امام على‏عليه السلام

 
nasrinzebihi
nasrinzebihi
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 716
محل سکونت : بوشهر

عبادت امام على(ع)(2) - انديشه امام على‏عليه السلام

 

عبادت امام على (ع)(2)

1ـ ابن ابى الحديد گويد: او عابدترين مردم بود و بيش از همه نماز و روزه مى‏گزارد و مردم نماز شب و ملازمت و آداب وردخوانى و خواندن نافله‏ها را از او آموختند. چه پندارى درباره مردى كه كار مراقبت از ذكر و اوراد خود به جايى رسيد كه در آن شب بسيار سرد در جنگ صفين زيراندازى برايش گستردند و در حالى كه تيرها در برابرش به زمين مى‏نشست و از راست و چپ بر بيخ گوش او مى‏گذشت به نماز مشغول شد و هراسى به خود راه نمى‏داد و برنخاست تا از كار عبادت آسوده گشت؟! و چه پندارى درباره مردى كه پيشانى مباركش از سجده‏هاى دراز مانند زانوى شتر پينه بسته بود؟! و هرگاه در دعاها و مناجاتهاى او ژرف بنگرى و بر مضامين آن مبنى بر تعظيم و بزرگداشت خداى سبحان و خضوع در برابر هيبت او و خشوع در برابر عزت او و تواضع و فروتنى و رام بودن در برابر خداوند آگاه شوى ميزان اخلاص حضرتش را خواهى شناخت و مى‏فهمى كه اين دعاها و راز و نيازها از كدامين دل برخاسته و بر كدامين زبان روان گشته است. به امام على بن الحسين(ع) كه نهايت عبادت را داشت گفتند: عبادت شما را با عبادت جدتان چه قياس است؟ فرمود: عبادت من در برابر عبادت جدم مانند عبادت جدم در برابر عبادت رسول خدا(ص) است. (1)

2ـ علامه مجلسى (ره) از حبه عرنى روايت كرده كه گفت: در اين بين كه من و نوف در حياط قصر حكومتى خوابيده بوديم ناگاه متوجه شديم كه امير مؤمنان(ع) در آخر شب بيرون آمده، مانند شيدازدگان دست بر ديوار نهاده و اين آيات را مى‏خواند: ان فى خلق السموات و الأرض ...، (2) اين آيات را زمزمه مى‏كرد و مانند كسى كه عقل از سرش پريده راه مى‏رفت، و به من فرمود : اى حبه، خوابى يا بيدار؟ گفتم: بيدارم، شما كه چنين كنيد پس ما بايد چه كنيم؟ حضرت ديده فرو بست و گريست، سپس فرمود: اى حبه، خدا را جايگاهى است و ما را نيز در پيشگاه خدا جايگاهى، چيزى از اعمال ما بر او پوشيده نيست. اى حبه، خداوند به من و تو از رگ گردن نزديكتر است. اى حبه هيچ چيز من و تو را از خدا پوشيده نمى‏دارد.

سپس فرمود: اى نوف، خوابى يا بيدار؟ گفت: نه اى اميرمؤمنان، خواب نيستم، شما امشب مرا بسيار گرياندى! فرمود: اى نوف، اگر امشب از خوف خداى متعال بسى گريستى، فرادى قيامت در پيشگاه خداوند ديده‏ات روشن خواهد بود. اى نوف، قطره اشكى از چشم مردى از خوف خدا نريزد جز آنكه درياهايى از آتش دوزخ را خاموش مى‏سازد، اى نوف، هيچ مردى نزد خداوند بزرگتر نيست از مردى كه از بيم خدا بگريد و در راه خدا دوستى و دشمنى كند. اى نوف، هركس در راه خدا دوستى كند و چيزى را بر دوستى او ترجيح ندهد، و هر كه در راه خدا دشمنى كند و منفعتى از اين راه براى خود نجويد اينجاست كه اگر چنين باشيد حقايق ايمان را به كمال دريافته‏ايد.

آن گاه آن دو را پند و اندرز داد و در پايان فرمود: از خدا پروا داشته باشيد كه من شما را هشدار دادم. سپس به راه افتاد و در راه مى‏گفت: «كاش مى‏دانستم كه آيا در هنگام غفلت من نگاه لطف از من بر مى‏دارى يا به من مى‏نگرى؟ كاش مى‏دانستم كه حال من در خوابهاى دراز و اندكى سپاس از نعمت‏هايت چگونه است»؟ به خدا سوگند در همين حال بود تا سپيده صبح دميد... (3)

3ـ نوف در وصف حضرتش به معاويه گفت: در هيچ شبى بسترى براى او نگستردند، و هرگز در كاسه بزرگ (يا در وقت نيمروز) غذا نخورد. (4)

پى‏نوشت‏ها:

1) شرح نهج البلاغه 1/ .27

2) سوره آل عمران /190 به بعد.

3) بحار الانوار 41/ .22

4) همان / .23

ا ميرالمؤمنين على بن ابى‏طالب(ع) ص 751

احمد رحمانى همدانى
 
http://imamalinet.net
چهارشنبه 18 شهریور 1388  11:41 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها