0

سروده‌ای از غلامرضا شکوهی نذر قدم‌های زائران کربلا

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

سروده‌ای از غلامرضا شکوهی نذر قدم‌های زائران کربلا

غلامرضا شکوهیغلامرضا شکوهی دست پروده انجمنی است که بزرگانی چون استاد قهرمان، استاد کمال و سهی در آن حضور داشتند، همین امر سبب شد تا شکوهی به عنوان یکی از شاعران توانا به ویژه در حوزه شعر آیینی باشد.

 

غلامرضا شکوهی شاعری است که هم عصران او همواره شعر و شعور بالای او را ستوده‌اند. مرتضی امیری اسفندقه که خود شاعر است و سخت پسند در شعر؛ در وصف او چنین می‎گوید: «باری آقا رضا شکوه غزل نوی خراسان است و پیش آهنگ و پیش قراول و پیش در آمد آن. و ناگفته خود پیداست که منظور از خراسان یک منطقه جغرافیایی نیست که خراسان منطقه‌ای است در جهان امروز که از خاکش شعر می‌روید و از آسمانش مضمون می‌بارد، با آب و هوایی سرشار از ترانه و ترنم و تغزل.»

شکوهی خود دست پروده انجمنی است که بزرگانی چون استاد قهرمان، استاد کمال و سهی در آن حضور داشتند.  تغزل او همانجا رشد یافت چون شعر نیمایی گفتن در آنجا ممنوع بود و این برای شکوهی که عاشق غزل بود مغتنم‌تر بود تا به بالندگیش ادامه دهد.

وجود بسیار غزل و رباعی در مجموعه ای واحد که بیش از پانصد صفحه را به خود اختصاص داده است حکایت از توانمندی او در این زمینه دارد. به ویژه آنکه این اشعار همگی در وصف و نعت و منقبت اهل بیت(علیهم السلام) است. سروده ذیل از این شاعر توانمند است که همزمان با ایام اربعین منتشر می‌شود:

شفق نشسته در آغوشت ای سحر برخیز
ستاره می‌رود از هوش یک‌نظر برخیز

نسیم بر سر راهت گشوده بال امید
تو ای ترانه باران بارور برخیز

کبوتری که به شوق تو بال در خون زد
به بام عشق تو گسترده بال و پر برخیز

چو من به حسرت یک چشم بوسه بر قدمت
نشسته در ره تو خاک رهگذر برخیز

چراغ چشم تو چندی است مثل نیلوفر
گرفته زانوی اندوه را به بر برخیز

رسیده زائر دل‌خسته‌ای ز غربت راه
که مانده از سفری سرخ در به در برخیز

شبانه‌های شب شام را دلم طی کرد
به هرم چلّه نشستم در این سفر برخیز

کنون که خون دلم سرخ همچو لاله دشت
به چهره می‌چکد از چشم‌های تر برخیز

یه یک اشاره بگویم: قسم به حرمت عشق
سکینه آمده از راه، ای پدر! برخیز

 

جمعه 21 آذر 1393  10:42 AM
تشکرات از این پست
komail1012531
دسترسی سریع به انجمن ها