0

متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

چرا روضه ی ما را نمی خوانی؟

در همه جای عالم نمی شود اسم حسین (علیه السّلام) را بیاوری، اما اسم زینب (سلام الله علیها) را نیاوری از آن طرف هیچ جایی نمی شود اسم امام حسن (علیه السّلام) را بیاوری، اما اسم مادر را نیاوری مگه نبود به خواب عبدالزهرا آمدند، گفتند: چرا روضه ی ما را نمی خوانی؟

عبدالزهرا گفت: آقاجان مگر روضه ی شما بیست و هشت صفر نیست؟ جگر پاره و طشت نیست،  من همیشه می خوانم.

فرموده باشد: عبدالزهرا ! این روضه ی ما هست، ولی روضه ی اصلی ما آن موقع بود که دستم در دست مادرم تو کوچه های مدینه می رفتیم، نانجیب سر راه ما را گرفت … .

منبع:كتاب گلواژه های روضه

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:11 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

قسم مروان به عصمت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

مروان به دستور معاویه – علیها اللعنه – در خطبه های نماز جمعه، نسبت به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و امام حسن (علیه السّلام) مجتبی سبّ و ناسزا می گفت: یک روز اسامه بن زید که یکی از اصحاب رسول خدا بود، در پای منبر مروان نشسته بود، این واقعه را دید و دشنام ها را شنید، طاقت نیاورده با چشم گریان به در خانه ی امام حسین (علیه السّلام) رفته و عرض کرد: الان مسجد بودم که مروان به منبر رفت در حضور برادرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) ناسزا گفت.

لمّا سمع الامام امتلات عیناه بالدم

(چشم های حضرت مانند دو کاسه ی خون شد.)

شمشیر را از غلاف کشیده با پای برهنه دوان دوان به سمت مسجد حرکت کرد. نگهبانان و غلامان مروان هنگامی که حالت امام حسین (علیه السّلام) را دیدند: (کالاسد الهجوم و القضاء المحتوم)

مانند شیری که می آید، بر خود ترسیدند، آن حضرت وارد مسجد شد، مروان را از گریبانش گرفته و از منبر پایین کشید، عمامه ی او را به گردنش پیچید و نزدیک بود، روح از بدنش بیرون رود. سپس مروان رو کرد به امام حسن (علیه السّلام) گفت: یا ابا محمد! یا حسن بن علی ! ترا به عصمت مادرت حضرت زهرا (سلام الله علیها) به فریاد من برس و مرا از دست برادرت حسین (علیه السّلام) نجات بده.

امام مجتبی تا نام مادر را شنید از جا برخاست به نزد برادر آمده، فرمودند: برادر به جان من دست از مروان بردار.

امام حسن (علیه السّلام) فرمودند: مرا به عصمت مادر قسم داد مگر ما قرار نگذاشته بودیم هر که ما را به عصمت زهرا (سلام الله علیها) قسم بدهد هر حاجتی که داشته باشد برآورده می شود.

امام حسین (علیه السّلام) دست از مروان برداشت و او را به خاطر قسمی که به مادرش داده بود رها کردند.

ریاض القدس، ج 1، ص 20

منبع:كتاب گلواژه های روضه

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:11 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

متن روضه شهادت امام حسن علیه السلام-مرحوم فلسفی

شما یه نگاهی به مدینه کن، ببین با جنازه امام مجتبی چه کردن، طبق وصیت آوردن با پیغمبر تجدید عهد کند، آمدن ابی عبد الله دید جنازه را تیر باران کردند، بدن برادر را از مسجد بیرون آورد، برد در بقیع، بدن را دفن می کرد، مثل باران گریه می کرد، صدا می زد حسن جان غارت زده کسی نیست مالش را برده با شند، کسی است که با دست خود برادر را در قبر بخو اباند،یا امام رضا یا حسن مجتبی، وقتی که رفتید روز مرگ بدنتان دفن شد، ولی بدن ابی عبد الله سه روز ماند، عا قبت چادر نشینان بدن  را دفن کردند.

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:12 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

روضه اهلبیت علیهم السلام

یه بزرگ می گفت:اگه دو ماه خوب برا امام حسین علیه السلام گریه كنی ، بهت اجازه می دن برا امام حسن علیه السلام گریه كنی،بزارید من از زبان خود آقا امام حسن مجتبی علیه السلام براتون روضه بخونم،گفت:عبدالزهرا خیلی وقته روضه مارو نمی خونی،(عبدالزهرا نوكر خوب و با سابقه ابی عبدالله،كربلا دفنه،خوشبحال نوكری كه سرانجام،تو حرم حسین علیه السلام خاك بشه)آقا جان  من یه عمری روضه خوان شما هستم،مگه روضه شما اونایی نیست كه به ما رسیده،آقا جانم،شمارو مسموم كردند،جگر نازنیین شما پاره پاره شد،بدن نازنین شما رو تیربارون كردند،فرمود عبدالزهرا اینها همه روضه های منه،درست می گی، خوبم خوندی،اما روضه ما اهلبیت اون لحضه ای است كه،هنوز بدن جد ما پیغمبر رو زمین بود،یه عده اُمدند،در خونمونو آتیش زدند،عبدالزهرا جلو چشم ما، مادرمونو زدند....

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:13 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

امام حسن مجتبی علیه السلام

حضرت بسیار مظلوم بود، یک نحوه آن این بود که بی نظیره، در کودكی مادری مثل صدیقه طا هره را از دست داد، در جوانی مصیبت امیر المومنین و در امامت هم مظلوم بود ،شهادت و تشییع و دفن و بعد آن مظلو مانه ،الان بقیع با خاک یکسان است ،شیعیان مؤدبند کفشها را در می آورن، اشکشان جاری است، می دانند این جا حرم است او گنبد و بار گاه ندارد،ای زائر بقیع نبین این جا گنبد نداره، فرش نداره، اینا ستار گان پیغمبرند، در این جا غروب کردند ،امشب می گیم ما را به امام زمان ،به امام مجتبی ببخش ، حضرت مجتبی مظلوم بود ،خیلی ابعاد داره در کودکی مادر و در جوانی پدر و در امامت مظلو م باید از حضرت زهرا خجالت کشید و نگفت ، حضرت زهرا امد به خواب وصال چرا برا حسنم شعر نمی گی، یک عالم می گه تشییع جنازه آقا ظاهر و با طن داشته ،ظاهر مردم بودند، ازدحام داشته سنی ها می گن پای تابوت شلوغ بود، اگه سوزن به زمین می انداختی پیدا نبود، اینها از تیر اندازی می خواستن مردم رو فراری دهند، با طنش ملا ئکه بود، تیر اندازی ظا هرا به تا بوت بود، ظا هر را نبینید، ملا ئکه تشییع می کردند فوج فر شتگان آمدند، با خشوع در پی تابوت، برای اینکه جان پیغمبری ،ظاهر اینکه تیر زدن به تابوت تو، با تو کار نداشتن،  اینا می خواستن دل مادر تو را بسو زا نند .

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:13 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

زنش دشمن بود

امشب دلم می خواهد همه شما را در خانه امام حسن مجتبی(ع) پسر بزرگ زهرا(س) ببرم.

امام دوم و سبط رسول و پور بتول        که ذولجلال بنامید از ازل حسنش

چه حرفها که شنید از زبان دشمن و دوست  که بود سخت تر از زخم نیزه بر بدنش

عقیده من این است هر کس که می خواهد روضه امام حسن(ع) بخواند،باید در ماه رمضان بخواند. چرا؟ چون امام حسن(ع) روزه بود. بارها مرتبه امام حسن(ع) را زهر دادند. هر دفعه می آمد به حرم پیغمبر(ص) متوسل می شد و خدا شفایش می داد. معاویه به تنگ آمد.به پادشاه روم نوشت: من یک دشمن سرسخت دارم. چند مرتبه تا حالا زهرش دادم،ولی کارگر نشده،می خواهم او را از پا در بیاورم. یک زهری برایم آماده کن تا از زندگی قطع امید کند و کشته شود. پادشاه روم زهری آماده کرد. و برای معاویه فرستاد. و پیغام داد: مبادا!این زهر را به یک خدا پرست و مومن و مسلمانی بدهی. معاویه با چند واسطه با زن امام حسن (ع) جعده تماس گرفت و این زن خبیثه و ملعونه را فریب داد. معاویه صد هزار درهم پول برای جعده فرستاد و پیغام داد: فقط این زهر را به شوهرت بده تا بخورد.ممکن است به من بگویی پول به من دادی اما شوهرم را از من گرفتی چه کنم؟ تو شوهرت را بکش من تو را برای پسرم،یزید می گیرم. این زن فریب خورد.آی بمیرم، امام حسن (ع) روزه بود. هوا بسیار گرم بود. این زن نا نجیب یک ظرف شیر مخلوط با عسل که در آن زهر ریخته بود برای آقا آورد. آقا تشنه اش بود،تا این شربت از گلوی آقا پایین رفت اثر زهر را احساس کرد. شاید داد زده و ناله می کرده است: آه جگرم!آه جگرم!

شماها بیشترتان زن دارید. می دانید چه می گویم. هر مردی در زندگی هر دردی داشته باشد اول به زنش می گوید. آی بمیرم برایت امام حسن!که در خانه ات هم غریب بودی،زنت دشمنت بود. تا آب از گلویش پایین رفت عوض اینکه زنش جعده را صدا بزند صدا زد: کنیزها!بروید زینیم بگویید بیایید، خواهرم بیاید،این بلاکش دوران باید. بی بی را خبر کردند، آمد. صدا زد: حسنم! داداش چه شده؟ صدا زد: خواهرم!حالم منقلب است. برو زود حسینم راخبر کن بیاید. نمی دانم رفقا! هیچ وقت مریض شده اید تا ببینید خواهرتانچه می کند؟ آی آنهایی که خواهر دارید تا زنده است قدرش را بدانید.خواهر خوب نعمتی است. وقتی آدم مریض می شود خواهر می آید،جلوی چشم آدم چیزی نمی گوید، اما می رود در صحن حیاط هی پشت دستش می زند و می گوید: نمی دانم داداشم چه شده است. بروید زودتر طبیب بیاورید برادم ناراحت است. امشب چراغها را خاموش کنید. چرا؟ چون کنارقبر امام حسن(ع) تاریك است همه كنار بستر امام حسن (ع) آمدند. صدا زد: برادرم! چه شده داداش؟ فرمود: حسینم! هر چه به سرم آمد از همین کوزه بود. برادرم!به خدا قسم اگر بخواهم بگویم،چه کسی زهرم داد می توانم بگویم،اما رسوایش نمی کنم. چقدر این بچه های فاطمه(ع) آقا هستند. صدا زد : حسینم ! دلم می خواهد مرا به سوی قبر جدم پیغمبر (ص) ببری تا با او تجدید عهد کنم. آنگاه مرا به جانب قبر مادرم فاطمه(س) برگردان. سپس مرا به بقیع ببر و در آنجا دفن کن. راضی نیستم به اندازه یک حجامتی خونریزی شود. یک وقت سرش را بلند کرد حالش منقلب شد صدا زد: زینبم!برو برایم یک تشت بیار!آی غریب آقا! رفتند یک تشت آوردند. آقا سرش را میان تشت کرد،همه نگاه می کنند یک وقت پاره های جگرش را میان تشت دیدند. جنازه امام حسن(ع) را به طرف حرم پیغمبر(ص) آوردند. یک وقت عایشه دختر ابی بکرسوار بر استر آمد و جلوی جنازه را گرفت. گفت: نمی گذارم جنازه حسن را کنار قبر شوهرم،پیغمبر دفن کنید. گفت: پیغمبر(ص) شوهر من است،پیغمبر(ص) را در خانه اش دفن کردید و خانه پیغمبر(ص) مال من است. ابن عباس جلو آمد،صدا زد: آی عایشه!پیغمبر(ص) نُه تا زن داشت،این خانه را اگر هشت قسمت کنند یک قسمت آن خانه سهم نه زن می شود. چطور نمی گذاری؟ یک روز سوار شتر می شوی جنگ جمل را راه می اندازی و به جنگ علی (ع) می آیی. یک روز سوار قاطر می شوی جلوی جنازه حسن (ع) ا می گیری.اگر تو زنده بمانی سوار فیل هم می شوی.جنازه آقا را به سمت قبرستان بقیع حرکت دادند. آی بمیرم جنازه امام حسن (ع) را تیر باران کردند. « اللهم صل علی محمد و آل محمد بحق الحسن المجتبی و أخیه الحسین سید الشهداء یا الله »

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:14 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

روضه امام حسن (ع)و امام حسین (ع)

روضه امام حسن (ع)و امام حسین (ع)
 

غرق احسان حسین و حسنم                                            بر سر خوان حسین و حسنم  

بلبل عشق مرا نام دهید                                                   تا غزل خوان حسین و حسنم  

هر نم اشک مرا اوج دهد                                                    محو عرفان حسین و حسنم  

فارغ از عالم سر گشتگی ام                                               تا پریشان حسین و حسنم  

نان خور سفره سبطین شدم                                              شکر مهمان حسین و حسنم  

قِدمت عشق من امروزی نیست                                          نسل سلمان حسین و حسنم  

هر دو غربت زده و مظلومند                                                 دیده گریان حسین و حسنم  

                                                   بنویسید به روی کفنم

                                                از غلامان حسین و حسنم  

زهرای اطهر نشسته بو د ، دید حسین دارد می آید ، بغض راه گلویش را گرفته (معمولاً اگر مادر ببیند بچه اش وارد خانه شود ناراحت بود می پرسد چرا گریانی ؟ که ترا اذیت کرده ؟)اشکهای چشمش را پاک کرد زهرای اطهر فرمود : میوة دلم حسینم چرا منقلبی ؟ چرا گریه می کنی ؟ عرضه داشت مادر : امروز من و برادرم حسن ، رفتیم برای زیارت جدمان پیغمبر ، پیغمبر تا ما را دید خوشحال شد ما را در آغوش گرفت ، ما را می بوسید و می بوئید . مرا روی یک زانو نشاند وبرادرم حسن را روی یک زانو ، گاهی دست به سر و روی من می کشید ، گاهی دست به سر و روی برادرم حسن ، گاهی منُ می بوسید گاهی حسن را می بوسید ، مادر فقط یک فرق بود، وقتی من می بوسید زیر گلوی من می بوسید مادر

لبهایش را روی لبهای حسن می گذاشت .

گفت مادر : چرا زیر گلوی برادرم حسن را نبوسید ؟ فرمود : حسینم غصه نخور ، ناراحت نباش ، الان می رویم خدمت پیغمبر ، پیغمبر دید زهرا دارد میاد ، دست حسین گرفته ، قضیه را به بابایش گفت . یک وقت زهرا دید پیغمبر منقلب شد ، گریه کرد .

فرمود : دخترم جبرئیل به من خبر داد حسن را با زهر مسموم می کنند از این رو من لبان او را که محل تماس با زهر می باشد بوسیدم .

زهرا جان با شمشیر سر حسین را از تن جدا می کنند لذا من گلوی او را که محل تماس شمشیر است بوسیدم.

رحمت خدا بر این گریه ها ، اینجا پیغمبر زیر گلوی حسین بوسید اما کربلا ، زینب لبهایش را روی  رگهای بریده برادر گذاشت ، همه صدا بزنید حسین ...

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:15 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

جانم حسن علیه السلام

پیغمبر وارد خانه شد دیدند زهرا و علی ایستادند ، امام حسن و امام حسین زور آزمایی (کشتی) می کنند، زهرا می گوید :جانم حسین ، علی می گوید : جانم حسین . تا چشم پیغمبر به این صحنه افتاد اشک از چشمان حضرت سرازیر شد فرمود : جانم حسن .

زهرای مرضیه آمد جلو ، بابا قرار به تشویق است حسینم کوچکتر است چرا حسین را تشویق نمی کنی ؟

دخترم به زمین نگاه کردم دیدم تو و علی می گوئید : جانم حسین ، به آسمان نگاه کردم دیدم فرشته ها می گویند : جانم حسین . دیدم حسنم غریب است کسی نیست بگوید حسن ،من گفتم جانم حسن 1 ای غریب نوازها ،

شما هم بگویید جانم حسن ، قربان غربتش بروم آقادر میان دوستانش مظلوم بود ، حتی همسرش قاتلش است .

اما حسین همسری چون رباب دارد بعد عاشوراء رباب در سایه نمی نشست گریه می کرد ، آب می آوردند نمی خورد عمه سادات زینب فرمود : رباب چرا آب نمی خوری ؟ عرضه داشت بی بی جان چطور آب بخورم در حالیکه عزیز فاطمه را با لب تشنه شهید کردند .

 

1. اکلیل المصائب فی المصائب الاصائب – تنکابنی ، محمد بن سلیمان ،ص 85 .

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:15 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

زهر به همراه خونابه جگر می ریزد

جُناده خدمت آقا امام حسن رسید ، دید طشتی در مقابل حضرت است زهر به همراه خونابه جگر می ریزد جناده متأثر گردید عرض کرد آقا مرا موعظه کنید .حضرت فرمودند : مهیای سفر آخرت باش ، زاد و توشه این سفر را فراهم نما قبل از این که مرگ گریبانت را بگیرد .

جناده می گوید : بعد از این سخنان ، امام حسن بیهوش گردید ، چشم من به درب خانه بود حسین وارد شد با سرعت به طرف برادر آمد سر مبارک برادر را به دامن گرفت ، اشک چشم برادر به صورت امام حسن چکید ، امام به هوش آمد فرمود : حسین جان تو برای من گریه مکن : لا یَومَ کیومِکَ یا ابا عبدالله ، لحظات آخرم تو در کنار بستر منی ، اما کربلا هنگام شهادت تو دشمن دورت حلقه زده است 1

یکی با شمشیر می زند یکی با نیزه می زند آنهایی که حربه ای ندارند دامن شان را پر از سنگ کردند بر بدن حسین – همه صدا بزنیم حسین ...


1. شمس الدین ، سید مهدی ، در عزای مظلومان ، شفق ، قم ص56 .

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:16 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

لوای حسن

کنید عالمیان گریه در عزای حسن                            که شد بلند به ماتم ز نو لوای حسن

اگر گذشت محرم رسید ماه صفر                               حسینیان بخروشید در عزای حسن

پی تسلّی زهرا خوش آنکه می گرید                     گهی برای حسین و گهی برای حسن

غمی که داشت دردل غمین شرحش                  ز من مجو که حسن داند و خدای حسن

بحال اوبنگر جور چرخ و طغیانش                                که بعد قتل ، عدو کرد تیر بارانش

قربان غربتت بروم آقا ، چقدر آزار و اذیت کردند فرزندان فاطمه را ، بعد باباش علی ، دوم مظلوم عالم است امام حسن ، بعد شهادت هم بدن مطهرش را تیر باران کردند بدن امام حسن را در بقیع دفن کردند امام حسین کنار قبر برادر نشستند اما برادران دیگر آمدند زیر بغلهای حسین را گرفتند ا کنار قبر برادر جداساختند .

اما آی دلهای آماده ، کنار نهر علقمه ، کنار بدن عباس حسین تنها بود ، کسی نبود زیر بغلهایش را بگیرد ، دستها را به کمر گرفتند فرمودند : اَلانَ اِنکسَر ظَهری وَقَلَّت حیلَتی ..

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:16 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

تشییع جنازه امام حسن مجتبی علیه السلام

عوض لاله و گل بر بدنت                                                             چوبه ی تیر نشسته به تنت

پیش چشمان حسین و عباس                                                        خون بریزد ز حجاب کفنت

بدن امام مجتبی را به طرف حرم پیغمبر حرکت دادند زینب منتظر بود .

مدینه چطور بدن برادر را تشییع کنند . هی از هجره بیرون میاد هی برمی گردد ، خواهر علاقه خاصی به برادر دارد .

خدایا کی حسینم بر می گردد ، کی عباسم بر می گردد از تشییع جنازه حسن ، یک وقت نگاه کند ببیند عباس دارد میاد ، همین که زینب را دید صدای گریه عباس بلند شد ، گفت عباسم حق داری گریه کنی ، آخر داغ برادر دیدی . صدا زد ، زینبم درسته ، اما نبودی ببینی بدن برادر را تیر باران کردند . امام حسین چوبه های تیر را در می آورد ناله می کرد ، صدا می زد : غارت زده به کسی نمی گویند که مالش را بردند ، غارت زده منم که داغ برادری مثل تو را دیدم ، برادر دیگر بعد تو محاسنم را خضاب نمی کنم ، همه حرفها را اینجا زد اما یک حرف را گذاشت برای علقمه ، آنجا دید فرق عباس شکافته صدا زد : حالا دیگر کمرم شکست .

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:18 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

حسین چوبه های تیر را کنار زد

به یاد آن ساعتی که امام حسین چوبه های تیر را کنار زد وقتی بدن برادر را میان خاک گذاشت فرمود : غارت زده به کسی نمی گویند که مالش را برده باشند غار زده به من می گویند که بدن برادرم را با دست خودم میان خاک بگذارم .

آی دلهای آماده اینجا خم شد تیراز تابوت وبدن برادرش امام حسن بیرون آورد کربلا هم روی خاکها نشست تیر از چشم عباس بیرون آورد همه صدا بزنید حسین ....

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:18 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

ای شیر خدا را پسر

یا حسن ای شیر خدا را پسر                                              همچو نبی از همه کس خوب تر

ای یکمین فرد بنی فاطمه                                                               سرور ذریّه زهرا همه

در ره دین سخت ترین امتحان                                                بود همان صلح تو با دشمنان

دشمن از این صلح تو رسوا شده                                         مشت عدو پیش همه واشده

دوست و دشمن به تو تهمت زدند                                        در حرمت دست به غارت زدند

با غم دل سوختی و ساختی                                                    پرچم دین تا که برافراختی

ای پسر فاطمه روحی فداک                                                 شد جگرت در ره دین چاک چاک

قربان غربتت بروم آقا ، نامش غریب ، قبرش غریب ، تو خانه غریب ، در مسجد غریب ، در میان یارانش غریب ، پای منبر می نشست خطیب نا جوان مردانه تعریف ابوسفیان و معاویه می کرد جسارت به علی و فرزندان علی و فاطمه می کرد همه را امام حسن می شنید ، غربت از این بالاتر برای یک مرد می شود مگر، حتی در خانه محرم ندارد ، رحمت خدا بر این گریه هاتون ، آخر فاطمه خریدار اشک های شماست .

نقل می کنند: زائری از مدینه آمد مشهد ، حرم امام رضا ،دم در ایستاد .گفت : امام رضا در مدینه بودم به من گفتند امام رضا غریبه ، با هزار زحمت آمدم مشهد ، حالا می بینم حرم با صفایی داری ، این همه زائر، این همه خادم ،باز هم می گویند تو غریبی . آقا اگر می خواهی غریب ببینی پاشو بریم مدینه ، چهار تا قبر غریب نشانت بدهم . غریب امام مجتبی است حتی یک شمعی هم کنار قبرش روشن نیست .

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:19 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

مدینه موج اشک وآه دارد
 

مدینه موج اشک وآه دارد                                                        غم هجران رسول الله دارد

مدینه در عزا بنشسته امشب                                             در شادی به مردم بسته امشب

مدینه شاهد داغی گران است                                             که سوگ خاتم پیغمبران است

ز دست خلق پریشان است زهرا                                         ز قطع وحی گریان است زهرا

حسن قبری ملال انگیز دارد                                                حسن صبری شهادت خیز دارد

سلام ما به قبر بی چراغش

قلوب شیعیان سوزد ز داغش

شب رحلت خاتم الانبیا ، شب شهادت میوه ی دلش امام حسن مجتبی است،امشب هم برای پیغمبر گریه کنیم، هم برای کریم اهل بیت،با پای دل برویم خانه امام مجتبی،کاش امشب مدینه بودیم کنار قبر ویرانش می نشستیم برای غربتش اشک می ریختیم .

(یاد امام ، شهدا،اموات فیض ببرند)مرد هر مشکلی دارد، هر گرفتاری  برایش پیش بیاید به محرم خانه اش می گوید ، فدای غربتت یا امام مجتبی  در خانه محرم نداشتی ، چه کرد زهر با بدن امام مجتبی ، یک مرتبه صدای ناله آقا بلند  شد آه جگرم .

یک لحظه ریخت در طشت                                                  یک عمر خون دل را

چون آب کوزه نوشید                                                         فرزند پاک زهرا

امام حسن آمد ، ابوالفضل آمد ،همه دور بستر امام حسن ، یک مرتبه دیدند زینب هی دست روی دست می زند می گوید : وای برادرم . من نمی دانم اینجا خیلی به زینب سخت گذشت وقتی در میان طشت خونابه جگر امام حسن را دید یا شام،در مجلس یزید ، وقتی نگاه کند ببیند سر بریده حسین میان طشت قرآن تلاوت می کند و ...

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:20 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

غریب مدینه

عالم از فیض تو می گردد گلستان یا حسن               خار را فیض تو سازد لاله باران یا حسن

تو کریم اهل بیتی ای کریم اهل بیت                        خلق عالم بر درت محتاج احسان یا حسن

دشمنت کز دشمن در پیش رو دشنان داد            شد خجل از وجودت ای دریای غفران یا حسن

خاک گیرد حائزت یا گرد راه زائرت                             درد بی درمان عالم راست درمان یاحسن

گرشوم بهر گدایی ساکن باب البقیع                         می فروشم ناز و بر ملک سلیمان یا حسن

دوست دارم چون چراغ لاله سوزم در بقیع                   آب گردم شمع سان در آن بیابان یا حسن

دوست دارم روی بگذارم به روی تربتت                      گرچه مانع می شود خصم تو از آن یا حسن

گفت پیغمبر که هر چشمی بگرید در غمت                  نیست در روز جزا آن چشم گریان یا حسن

مصطفی در کودکی بو سید لبهای ترا                         رازها در سینه ات می دید پنهان یا حسن

هر کسی از دشمنان آزار بیند لیک تو                         دیده ای از دوستان رنج فراوان یاحسن

گر چه عمری با جفای همرهانت ساختی       سوختی هر روز چون چون شمع شبستان یا حسن

روز و شب خون شد دلت تا همسرت شد قاتلت         ریخت در کامت شرار از زهر سوزان یا حسن

آنچه تو از یار دیدی دشمن از دشمن ندید                 ای غریب خانه ، ای مظلوم دوران یا حسن

از همین جا دلها مون را روانه مدینه کنیم ، ناله بزنیم برای غریب مدینه ، درسته علی اوّل مظلوم عالم است ،اما دل علی خوش بود همدمی مثل  زهرا داشته ، تا چشمش به زهرا می افتاد غم های دلش برطرف می شد ، اما بمیرم برات امام حسن ، هر وقت می  آمد خانه قاتلش روبرویش بود .

تا زهر اثر کرد فرمود: بروید خواهرم زینب را خبر کنید ، زینب آمد تا حال برادر دید ،دوید در خانه ابی عبدالله ، حسین جان بیا ، عباسم بیا ، همه آمدند کنار بستر امام حسن .

نمی دانم اینجا به زینب خیلی سخت گذشت یا آن ساعت که آمد گودی قتلگاه شمشیر شکسته ها را کنار زد ،نیزه شکسته ها را کنار زد لبهایش را بر آن رگهای بریده گذاشت همه بگوییم یا حسین .

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 20 آذر 1393  9:20 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها